پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (2)

پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (2)

در اینجا جهت فهم و جذب بیشتر این بخش از بحث ما در مورد جایگاه «اتحاد» در منابع شرعی برای عموم، و بخصوص برای آن دسته از برادران لجباز و بهانه گیر ما که بعد از ارائه ی دیپلماسی «اتحاد» و «وحدت»اسلامی  گردوخاکهائی به پاکرده اند، دوست دارم این حقایق منهجی و علمی را با دلایلی در قالب مثال از آیات قرآن و عمل رسول الله صلی الله علیه وسلم قابل لمس و عینی کنم به امید اینکه کمی فکر کنند. « وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ » (حشر/21) البته با آنکه ذکر یک مثال یا دلیل می تواند راه رسیدن به حقایق را نزدیک کند و مطالب کلی را جزئی و تفهیم کند اما باز: «وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ» (عنکبوت/43) غیر از عالمها آنها را فهم نمی‌کنند و متوجّه نمی شوند وعبرت نمی گیرند و استفاده نمی کنند .‏ پس اجازه دهید این مساله ی «اتحاد» را با سیره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم و آیات روشن قرآن توضیح دهیم تا برای مومنینِ عالمِ «باسواد و بی سواد» ملموس تر بشود. بإذن الله.

 رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: الْأَنْبِيَاءُ إِخْوَةٌ مِنْ عَلَّاتٍ، وَأُمَّهَاتُهُمْ شَتَّى، وَدِينُهُمْ وَاحِدٌ. [1]  پيامبران برادران یک خانواده هستند، و مادرانشان جداست و دينشان يکي است . یعنی :« إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» حالا در طول تاریخ به دلیل تحریفات و علل مشخص دیگری، شریعتهای مختلفی چون یهود و نصارا باقی مانده اند که در کنار اسلام حقیقی همچون جنس تقلبی و تاریخ گذشته به حیات خود ادامه می دهند که در صدها و بلکه هزاران مورد با شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم فرق دارند اما زمانی که آنها حول «توحید» زیر بار «وحدت» نمی روند رسول الله صلی الله علیه وسلم با پشتوانه ی قدرت حکومتی که دارد با آنها پیمانهائی مبنی بر «اتحاد» می بندد.

در همین ابتدا باید به این نکته ی بسیار مهم دقت کنیم که یک «حکومت اسلامی» با حاکمیتهای محلی کفار پیمان بسته نه یک گروه یا دسته هائی از احزاب و جماعتهای متفرق، و انحصار این پیمان بستن ها تنها در اختیار یکی از «3ابزار» برتر است نه افراد و گروههای متفرقی که گاه می خواهند با استناد به این حقها، انحرافات حرکتی و حتی خیانت و مزدوری خود برای کفار سکولار جهانی و طاغوتهای منطقه ای و بومی را توجیه کنند که مصداق« كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» شده اند.

ادامه خواندن پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (2)

پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (1)

پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (1)

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:«الوَحدةُ خيرٌ مِن جليسِ السُّوءِ، و الجَليسُ الصالِحُ خيرٌ مِنَ الوَحدةِ»[1]تنهائی بهتر از همنشین بد است، و همنشین صالح بهتر از تنهائی است.

یا می فرماید: لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْوَحْدَةِ، ما سار راكبٌ بليلٍ أبدًا [2] یا « مَا سَارَ رَاكِبٌ بِلَيْلٍ وَحْدَهُ»[3] اگر مردم، خطرات تنها به سفر رفتن را می‌دانستند، هیچ کس به تنهایی در شب، مسافرت نمی‌کرد.

پس«وحدت» مصدری است به معنی واحد، تنهائی و یکی بودن؛ و در اصطلاح «وحدت» یعنی یکدلی و یکی  شدنِ دو یا چند امر و جانبِ مختلف، با کنار زدن و پاک کردن تمام موارد مورد اختلاف. الله تعالی خطاب به مومنین می فرماید: وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ (و همگی به رشته خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید) وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً (آل عمران/103)  و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که (برای همدیگر) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایتان پیوند داد، پس برادرانی شدید. و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:الْمُؤْمِنُ مَأْلَفَةٌ وَلا خَيْرَ فِيمَنْ لا يَأْلَفُ وَلا يُؤْلَفُ.[4] مؤمن مونس است(مورد انس والفت است) و در کسی که انس نگیرد و به او انس گرفته نشود، خیری در او نیست.

در این صورت عامل یکدست کردن و وحدت بخش مومنین، نعمت عقاید و قوانین واحد اسلامی است که با دور ریختن و حذف تمام افکار، سخنان، قوانین و رفتارهای غیر شرعی، قلبها را یکی و مونس کرده، و این قلب واحد با دستور و حکمی واحد سایر اعضای بدن و ساختمان اجتماعی جامعه ی مومنین را مدیریت میکند. به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم مومنین را گاه به جسم واحد یا ساختمان واحدی تشبیه می کند و می فرماید:

  • مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ (مثال مؤمنین در شفقت، دوستی و مهربانی مانند اعضای یک جسم هستند،) إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى [5]زمانی که یک عضو آن به درد آمد سایر اعضا نیز بی قرار می شوند وتب می کنند و ابراز همدردی می کنند.
  • المؤمنونَ (یا در لفظ دیگری: الْمُسْلِمُونَ) كَرَجُلٍ واحِدٍ،( جامعه مومنین یا مسلمانان مانند بدن يك انسان است كه) إِنِ اشْتَكَى عَيْنُهُ اشْتَكَى كُلُّهُ وَإِنِ اشْتَكَى رَأْسُهُ اشْتَكَى كُلُّهُ.[6] هرگاه چشم او به درد آید تمام بدنش به درد می‌آید و وقتی سرش به در آید، تمام بدنش به درد مي آيد.
  • الْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا (مؤمن نسبت به مؤمن مانند ارتباط اجزای یک ساختمان محکم است که آن اجزاء و قسمتهای مختلف آن وسیله استحکام و تقویت یکدیگر میشوند.) ثُمَّ شَبَّکَ بَینَ اَصابِعِهِ …[7] و انگشتان دو دست را در هم فرو برد.

رَسُولُ اللَّه صلى الله عليه وسلم حتی در ریزترین مسائل مثل صفوف نماز هم مراقب بود که صفها به گونه ای نباشد که باعث اختلاف قلوب میان مومنین گردد و این جسم واحد و ساختمان واحد دچار بیماری و ترک خوردگی و کجی شود و می فرمود: اسْتَوُوا وَلا تَخْتَلِفُو؛ فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُكُمْ،[8] راست وبرابربایستید وکج نایستید در آن صورت قلبهایتان اختلاف می کنند یا می فرماید: أقِيموا صفوفَكم، ثلاثًا،(در صفهایتان راست بایستید) واللهِ لَتُقِيمُنَّ صفوفَكم أو لَيُخالِفَنَّ اللهُ بينَ قلوبِكم[9] به خدا قسم یا صفهایتان را راست می کنید یا الله در قلبهایتان اختلاف می اندازد.

ادامه خواندن پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (1)