شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(55- قیسم)

الان، همین حاکمیتی که بر اساس قانون گذاری و حکم کردن بر اساس همین قانون و مراجعه به همین قانون شکل گرفته، در مسأله ی آموزش چارچوب و قوانینی را وضع می کند که باید بر اساس این قوانین عمل شود، و معیار پاداش و مجازات هم همین قوانین مختص پرورش و آموزشمی شود. یعنی کسی که به خوبی از این قوانین پیروی کند به او پاداش می دهند و کسی که از این قوانین سرپیچی کند مجازات می شود. این روند پذیرفته شده در هر جامعه ی بشری تاکنون بوده است.[1]

خوب،آموزش یکی از حقوق فردی افراد جامعه برای غلبه بر جهل است.یکی از حقوق افراد جامعه است. امروزه، علاوه بر نمازهای جمعه و مجالس سخنرانی به شیوه ی سنتی آن، حاکمیت از سازمان ها و نهادهای دیگری هم برخوردار است که از کانال هایآن ها مسأله ی آموزشو غلبه بر جهل را به پیش می برد، و از طریق همین کانال ها می خواهد ارزش های خودش را نهادینه کند. یعنی از آن کانال ها آموزش، غلبه بر جهل و نهادینه کردن ارزش های خودش را به پیش می برد.کانال هائی چون:

  • آموزش همگانی در مدارس، دانشگاه ها و دیگر اماکن تحصیلی
  • آموزش از طریق نشر کتاب، مجلات، روزنامه ها، تابلوها و تراکت های تبلیغاتی
  • آموزش از طریق کانال های رادیوئی، تلویزیونی و ماهواره ای
  • آموزش از طریق کانال های اجتماعی و اینترنت
  • آموزش از طریق انجمن ها و گروه های مستقل حرفه ای (چیزی مثل حلف ها، سندی کاها و غیره)
  • و کانال های مختلفی که هر حکومتی از طریق نهادهای مختلفی که در اختیار دارد می تواند این آموزش خودش را به مردم برساند.

واضح و روشن است، زمانی که حکومت، اسلامی باشد تمام این کانال ها در خدمت آگاهی رساندن کامل به مسلمین می شود و قدرت شناخت مسلمین را روز به روز بیشتر می کند، اما زمانی که حکومت بر اساس تحکیم به قانون شریعت الله و حکومت اسلامی فرو می ریزد و دارالاسلام مسلمین از دست می رود؛ تمام این کانال ها و ابزارها خود به خود در اختیار دشمنان آشکار و پنهان مسلمین قرار می گیرند، و مثل گرگ به جان عقاید، باورها و ارزش های مسلمین می افتند، و بدون آن که رقیب جدی داشته باشند باعث آلوده کردن عقاید، نگرش مسلمین و تثبیت و طولانی تر کردن عمر مفاسد اعتقادی و رفتاری در میان مسلمین می شوند كه علمای اصول این پروسه را در بحث «عوارض الاهليه» ذكر كرده‌اند.

پس، اساسی ترین، مهم ترین و پیوسته ترین روش برخورد با کفار پنهان داخلی و دارودسته ای که دور خودشان جمع کرده اند آگاهی بخشی و روشنگری در بخش جنگ نرم و روانی با آن ها، آن هم در پناه قدرت حکومت اسلامی است. چون دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها، بر خلاف کفار آشکار، آنچه که به آن اعتقاد دارند را آشکار نمی کنند و در میان مسلمین خودشان را گم کرده اند. تكیه ی قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم بر این است که ابتدا دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها باید از طریق صفات و ویژگی هایشان به بهترین شیوه ی ممکن شناسانده شوند و با چنین شناختی در پناه قدرت، روش برخورد مناسبی با آن ها داشته باشند. [2]

دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها  گفتار و کردارشان با عقاید و درونشان فرق دارد، و تنها زمانی می توان این افراد را شناخت که در روابط اجتماعی و عمل به قانون شریعت الله همچون جهاد، زکات، نماز و سایر عبادت ها عمل آن ها با گفتارشان تضاد پیدا می کند، و این زمانی است که دوگانه بودن آن ها برای همه آشکار می شود.

در این صورت، برای ما شناخت، (شناختی که باید از این ها به دست بیاوریم) تنها به مرور زمان و از طریق اعمال ظاهری آن ها امکان پذیر است، و تنها با چنین شناختی است که یک مسلمان می تواند برخورد مناسب و بجایی با آن ها داشته باشد و درون آن ها به قیامت و الله متعال واگذار می شود.

در پناه قدرت حکومتی، آگاهی ها «کامل» داده می شود و از طرف مسلمین هم«کامل»گرفته می شود و شناخت «کامل» کسب می شود نه ناقص. مسلمین هم می توانند در پناه قدرت حکومتی، واکنشی که لایق دارودسته ی منافقین و سکولارزده هاست را نشان دهند. اگر قدرت حکومتی نباشد علاوه بر آن که آگاهی و شناخت، ناقص به مسلمین می رسد، واکنش مسلمین هم در برابر دارودسته ی منافقین و سکولارزده هاناقص می شود.

اگر قدرت حکومت اسلامی و نهادهای تحت کنترل آن نباشد، علمای راستین و داعیان واقعی هم یا در میان مردم بر اثر پروبال گرفتن علمای سوء، الرویبضه، کفار پنهان داخلی و سکولارزده ها در اقلیت قرار می گیرند، یا به کلی در میان مردم گم می شوند. چون حکومت های فاسد تمام منابر، کانال ها و رسانه ها را از وجود این ها پاکسازی کرده اند و در اختیار بازیگران دست پرورده ی خودشان قرار داده اند و صدای این علما و دست و پا زدن های آن ها هم به جایی نمی رسد.

(ادامه دارد………)


[1]همه ی جوامع این را پذیرفته اند. قوانینی را که می پذیرند کسانی که از آن پیروی کنند و خوب آن را انجام دهند به آن ها پاداش می دهند و کسانی که از این قوانین سرپیچی می کنندآن ها را مجازات می کنند و او را جریمه می کنند، همه ی جوامع بشری اینگونه بوده اند.

[2]روش برخورد درست با آن ها یکی با شناخت است که این شناخت هم در پناه قدرت باشد. در این صورت است که می توان روش برخورد مناسبی با آن ها داشت.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(54- قسمت)

به دلیل نبود قدرت بازدارندگی مسلمین و بخصوص نبود قدرت حکومتی و نهادهای مرتبط با آن، دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها قرن هاست جامعه را جولانگاه خودشان کرده اند، و هزاران و بلکه ملیون ها مسلمان را به بیماری های مختص خودشان آلوده کرده اند. جامعه ی کنونی ما هم این رفتارهای آلوده را به عنوان دین دریافت کرده و به ارث برده است، و به شکل امروزین و مدرنی، مورد هجوم تبلیغات وسیع آلودگی های دارودسته ی منافقین و سکولارزده های امروزین در نهادهای حکومت های وابسته و احزاب رنگارنگ که قیافه ی اسلامی هم به خودشان گرفته اند،ما و جوامع ما را هم مورد هجوم قرار داده اند و همه ی ما به نحوی مورد هجوم قرار گرفته ایم.

این مجموعه که کنترل نهادهای دینی، تبلیغی و سیاسی جامعه را هم در اختیار گرفته اند باعث شیوع و رواج وسیع و سریع انواع بیماری های دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها در تمام لایه های جامعه ی مسلمین و مانعی در روشنگری و بیداری شده اند، و با پشتوانه ی قدرتی نظامی و مادی طاغوت ها و قدرت تبلیغی خود باعث تثبیت این اخلاقیات مذموم و آلوده در میان مسلمینهم شده اند.

این ها در تمام نهادها تبدیل به متخصصین خاص همان حرفه شده اند. ملای متخصص شده اند، حافظ قرآن متخصص شده اند، حدیث دان خبره شده اند، عربی دان و بلاغه دان خبره ای شده اند، و در هر چه مربوط به دین و کاسبی کردن با دین باشد، خبره شده اند.

برای همین، اولین اقدام، پاک سازی این ها از این احزاب و نهادهاست و این امر مهم، تنها و تنها از طریق قدرت حکومتی صورت می گیرد. در این صورت، کسی که قصد مبارزه با این جریان مخوف را دارد که در تاروپود مسلمین ریشه دوانده و ریشه کرده است. اولین و مهم ترین راه این است که حکومت اسلامی تشکیل دهد و اگر چنین حکومتی وجود دارد، باید آن را تا جایی که می تواند قدرتمند کند.الاناین حکومت حتی اگر یک حکومت بدیل اضطراری اسلامی هم باشد و بر اساس هر یک از مذاهب اسلامی تشکیل شده باشد با تمام عیب هایی هم که دارد باز این تنها راهکار است. باید آن را تا جایی که می تواند قدرتمند کند.این قدرت حکومتی بزرگ ترین و مهم ترین راهکار برای مدیریت و مهار بحران و جریان کفار پنهان داخلی و سکولارزده هایی است که شب و روز با آن ها سر و کله می زنیم و از مفاسد آن ها هم آگاهیم.

  • روش دوم در پناه قدرت حکومتی، آگاه كردن مسلمین و آشكار کردن ابعاد، مواضع و ماهیت واقعی دارودسته ی منافقین و سکولارزده هاست، در پناه حکومت اسلامی. باید در پناه قدرت حکومتی اسلامیجهت آگاه کردن مسلمین و آشکار کردن از ماهیت واقعی ،ابعاد گسترده، وسیع و مواضع(موضع گیری های) این دارودسته ی منافقین و سکولارزده اقدام شود

می دانیم که حاکمیت در جامعه ی اسلامی و دست یابی به قدرت اسلامی هم بر سه پایه استوار است:

  • قانون گذاری و تشریع: «أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللّهُ وَ لَوْلا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِىَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ الظّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (شوری/۲۱)، شاید آنان شریکان و معبودهائی دارند که برای ایشان دینی را پدید آورده‌اند که خدا بدان اجازه نداده است (و از آن بی‌خبر است‌) اگر این سخنِ قاطعانه و داورانه ی (خدا، مبنی بر مهلت کافران و تأخیر قیامت تا وقت معیّن آن)نبود، میانشان (با هلاک کافران و باقی گذاشتن مؤمنین) داوری می‌گردید. قطعاً ستمگران عذاب دردناکی دارند.‏پس، اولی قانون گذاری و تشریع است.
  • حکم کردن بر اساس همین قانون: «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» (مائده/۴۴)، «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»،«وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْظالِمینَ»،و هر کس برابر آن چیزی حکم نکند که خداوند نازل کرده است او و امثال او بی گمان کافراند، «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ». پس موضوع دوم از پایه های حکومت، حکم کردن بر اساس همین قانونی است که تشریع کردهاست.
  • مراجعه به همین قانون در صورت نیاز، قانون تشریع شده، بر اساس همین قانون حکم هم می شود. مرحله ی سوم مراجعه به همین قانون در صورت نیاز است[1]: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» (نساء/60)،(ای پیغمبر!) آیا تعجّب نمی‌کنی از کسانی که می‌گویند که آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند اما، می‌خواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند (و حکم او را به جای حکم خدا بپذیرند؟!). و حال آن که بدیشان امر داده شده است که به طاغوت ایمان نداشته باشند «وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ»و شیطان می‌خواهد که ایشان را بسی گمراه  کند. «أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» شیطان می خواهد آن ها را در مسیر ضلالت، گمراهی و ضالین قرار دهد. کسی که بر اساس قانون شریعت الله حکم نمی کند و خودش را مسلمان می داند جزو همان گروه ضالین و سرگردانان قرار می گیرد.

(ادامه دارد…….)


[1]پس، سه پایه ی حکومت: قانون گذاری و تشریع می کند، بعد حکم می کند پس از آن که الله قانون را گذاشته حکومت حکم بر اساس همین قانون می کند و بر مردم هم واجب است هنگام مشکلاتشان و در صورت نیاز به این قانون و به این حکم مراجعه کنند. 

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(53- قسمت)

اگر دقت شود، قدرت دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها متناسب با قدرت حکومت اسلامی و شورای نظارتی آن و نهادهای تحت مدیریت آندر نوسان است؛ به این معنی که هر چه قدرت حکومت اسلامی و شورای اولی الامر و اجماع امت، قدرتمند بوده به همان میزان قدرت دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها کم شده و بالعکس، به هر اندازه قدرت حکومت اسلامی و شورای نظارتی آن کاهش یافته به همان اندازه بر قدرت دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها و توان مانور آن ها در جامعه ی مسلمین اضافه شده است. زمانی که حکومت اسلامی و تحکیم بر اساس قانون شریعت الله در میان مسلمین برداشته می شود یا از بین می رود، جامعه دربست جولانگاه منافقین و سکولارزده ها بوده و هرآنچه که از فساد خواسته اند بر سر مسلمین آورده اند. 

رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرمایند که: دستگیره های اسلام یک به یک شکسته می شوند، هرگاه یک دستگیره نابود شود مردم به آنچه که نزدیک است چنگ می زنند، اولِ آن ها (اول دسته ای که شکسته می شود) شکستن حکم است (حکم بر اساس قانون خدا و حکومت اسلامی از بین می رود) و آخر آن ها نمازاست (نماز را ترک می کنند). یعنی، زمانی که حکم کردن بر اساس حکم قرآن و قانون شریعت الله از بین می رود و حاکمیت دیگری جای آن را می گیرد، ام الفسادی دامن گیر مسلمین می شود که باعث مبتلا شدن مسلمین به هزاران بیماری و فساد می گردد تا این که آخرین بیماری ترک نماز می شود، یعنی کلاً مسلمین از قانون شریعت الله تهی می شوند.

 یعنی از ترک حکم کردن بر اساس قانون شریعت الله و از بین رفتن حکومت اسلامی تا ترک نماز فردی، هر مصیبت و فسادی که مسلمین به آن دچار شده و می شوند به دلیل نبود حکومت اسلامی و عدم تحکیم به شریعت الله و قانون الله است و تا حکومت غیر اسلامی که به عنوان یک ام الفسادبر جامعه حاکم شده از بین نرود و دوباره حکومت اسلامی تشکیل نشود بقیه ی مفاسد هم از بین نمی روند و جامعه ی مسلمین هم اصلاح نمی شود. چون: إنَّ اللهَ یَزَعُ بالسُّلطان ما لا یَزَعُ بالقرآن. خداوند با قدرت حکومتی، کاری را به انجام می‌رساند که با قرآن به انجام نمی‌رساند.

الله تعالی از همان ابتدا قدرت حکومتی و حاکمیت بر اساس قانون شریعت الله را یکی از اهداف زیربنائی دین اسلام و رسالت تمام پیامبران معرفی می کند. به عنوان مثال می آوریم که: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ» (ص/۲۶)، ای داود! ما تو را در زمین جانشین ساخته‌ایم (و به جای پیغمبران پیشین نشانده‌ایم) پس، در میان مردم به حق داوری کن «فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ»و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا سرگردان و گمراه می‌سازد. بی‌گمان، کسانی که از راه خدا گمراه و سرگردان می‌شوند عذاب سختی به خاطر فراموش کردن روز حساب و کتاب (قیامت)دارند.‏

بله، حکم نکردن بر اساس قانون شریعت الله و از میان رفتن حکومت اسلامی، مسلمین بی چوپان را تابع هوای نفس و قرار گرفتن در مسیر«ضالین» و به عبارتی دیگر منافقین، کفار پنهان داخلی، سکولارزده ها و گرگ ها قرار می دهد، چه بخواهیم چه نخواهیم.

این کفار داخلی و دارودسته ای که برای خودشان فراهم کرده اند، برای آشکار کردن صفات درونی خودشان در موقعیت های مختلف به صورت های مختلفی خودشان را نشان داده اند؛ زمانی در قالب یک مرکز (چون ضرار)، گاه به درون یک مذهب و جریان خزیده اند و با شعله ور کردن اختلافات و عمیق کردن تفرق میان مسلمین به اهداف خود رسیده اند (جنگ های مختلفی که در سرزمین های مسلمین صدها سال است که جریان داشته و حالا هم جریان دارد) و گاه برای نابودی مذهبی خاص و حتی نابودی دین اسلام، خودشان مستقلاً اقدام به تولید مذهب و حتی دین جداگانه موازی با دین اسلام کرده اندمثل تولید علی اللهی های غرب ایران یا یزیدی های شیطان پرست عراق. این ها دشمنان دانا و آگاهی هستند که از مسلمین جاهل و دوستان نادان به عنوان ابزار و سیاهی لشکر و منابع تأمین منابع انسانی و تأمین منافع مادی و طبقاتی خودشان استفاده کرده اند.[1]

(ادامه دارد…….)


[1] این ها هم منابع انسانی را تهیه می کنند هم منافع مادی را. این گمراهان منابع تأمین نیروی انسانی و مادی این سکولارزده ها هستند.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(50- قیسم)

خیلی از مسلمین سعی داشته اند افرادی از مسلمین را که مرتکب یکی از این جرم های منافقین و سکولارزده ها می شوند در قالب فاسقین تعریف کنند و جای دهند. فاسقِ میان مسلمین کسی است که ایمان دارد، اسلام را قبول دارد اما، زیاد پای بند بعضی از قوانین آن نیست. چون، کلمه ی«فسق» یا فاسقین عمومی تر و فراگیرتر از کفر است، یعنی کافر هم شامل آن می شود. و با آن که در مورد هر گناهی به کار می رود، چه کم باشه چه زیاد، اما بیشتر در مورد کسی به کار می رود که گناه یا گناهانی را زیاد تکرار می کند.

برای همین الله متعال منافقین را کافر نامیده است. پیروان کفار اهل کتاب، کفار شبه اهل کتاب، کفار مشرک و مرتدین را در دنیا مشمول حکم همان کفار قرار داده؛ اما، پیروان کفار پنهان داخلی و سکولارزده ها را با آن که دشمن معرفی کرده، مشمول حکم مسلمین قرار داده است. هم خود کفار پنهان داخلی را مشمول حکم مسلمین قرار داده، هم پیروان و دارودسته شان را. چرا؟ صرفاً جهت محافظت از مسلمینی که فریبشان را خورده اند و در دارودسته ی این ها قرار گرفته اند و این مسلمین جزو مجتمع مسلمین هستند و تفرقه میان مسلمین و بر هم زدن وحدت تا زمانی که در میان مسلمین هستند ناروا و ناپسندو جزو صفات مشرکین است، «الذّینَ فَرَّقُوا دینَهُم». برای همین است که،این ها هم با دارو دسته شان جزو مسلمین حساب شده اند. به همین دلیل تنها به «حذر» از منافقین و سکولارزده ها امر می شود؛ حذر:

الف- چگونه اگر به کسی مشکوک باشی که دزد است هوای خود و اموالت را داری؟

ب- چگونه اگر مشکوک باشی فلانی شخص جاسوسی است و هوای خودت را داری؟

  • یا چگونه اگر مشکوک باشی فلانی وبا، طاعون، مالاریا، سل، یا یک بیماری واگیری دارد مواظب خودت هستی که بیماری را به تو منتقل نکند.
  • یا چگونه اگر مشکوک باشی که مثلاً در فلان مکان یک مار سمی وجود دارد، یا دزد و قاتل وجود دارد یا مشکلی پیش می آید هوای خودت را داری و امثال این. 

ما کلاً در دنیا مشکوک هستیم که فلانی ممکن است منافق باشد و هرگز مثل رسول الله صلی الله علیه و سلم آن تعداد از منافقین را هم نمی شناسیم. چون خدا به رسول الله صلی الله علیه و سلم همان چند نفر را معرفی کرده بود و حتی صحابه هم آن ها را نمی شناختند. پیامبر اسم همان چند نفر را به حذیفه بن یمان داد. اما، از بقیه ی اسامی هرگز باخبر نشد و تنها الله از آنان خبر داشت و آن ها را می شناخت.

برای همین عمر بن‌خطاب به حذیفه می گفت: «ای حذیفه، تو را به خدا سوگند می دهم که آیا رسول الله صلی الله علیه و سلم اسم مرا به عنوان فردی از منافقین به تو نگفته است؟ گفت: خیر، اما دیگر به سایر سؤالات تو در این زمینه جواب نمی دهم».  

خیلی از این صفات ممکن است در هر مسلمانی باشد. این شک،مال کسانی مثل عمر بن خطاب است در جاهای دیگر هم گفتیم حنظله، ابوبکر و دیگران هم چنین شک می کنند که به دلیل وجود چنین صفاتی در میان مسلمین است، حتی اگر سابقون الاولون و شاگران مستقیم رسول الله صلی الله علیه و سلم هم باشند، فرقی نمی کند این شک در میان همه هست. کسی آن ها را نمی شناسد چون این صفات در میان همه هست در میان مسلمین هم هست در میان خیلی ها هم پیدا می شود.

اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم، هنگامی که کسی فوت می کرد به حذیفه بن یمان نگاه می کردند، اگر بر روی جنازه ای نماز می خواند معلوم می شد که آن شخص جزو منافقین نیست، ولی اگر روی جنازه ی آن میت نماز نمی خواند نشان دهنده ی این بود که آن میت در لیست منافقین حذیفه بوده لذا، از خواندن نماز بر روی او پرهیز می کردند. در این صورت، حتی نزدیک ترین شاگردان رسول الله صلی الله علیه و سلم هم از این که بتوانند منافقین را تشخیص دهند عاجز بودند و تنها آن تعدادی را می توانستند تشخیص دهند که رسول الله معرفی کرده یا به صورت غیر مستقیم از اعمال حذیفه می فهمیدند. تازه، تعداد زیادی هم بودند که تنها و تنها الله از آن ها خبر داشت و خود رسول اللهصلی الله علیه و سلم هم از آنان بی خبر بود. (ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(49- قسمت)  

حالا، چرا ما تمام دارودسته ی سکولارزده ها و منافقین را با یک چشم و مثل هم به آن ها نگاه می کنیم؟

اولاً، چون ما نمی دانیم کدام یک از آن ها سکولاریست اصلی و کافر اصلی است،[1] ثانیاً این افراد در جمع و دارودسته ای هستند که آن صفات در میان همه تقسیم شده اند، و هر یک چند صفت از این صفات را دارند یا بعضی ها تمام این صفات را دارند. اما، این ها مثل یک گروه، جریان و حزب عمل می کنند و در برابر دیگران که صفات ناپسندتری دارند عملاً کاری نمی کنند و با آن ها در طرح هایشان شرکت می نمایند. سکوت آن ها و همراهی کردن با آنان در جمع، یعنی رضایت و جزو جمع شدن؛ یعنی جزو همان جمع و گروه شدن است.

در جریان جریمه کردن یهودیان خائن هم از همین قاعده استفاده شد. مشخص است که تعداد خائنین در یهودیان و تعداد خائنینی که تصمیم گیرنده بسیار ناچیز بودندخیلی از مردم دنبال کار و زندگی خودشان بودند اما، همه ی آن هایی که به چنان خیانتی رضایت داشتند و در این خیانت علیه مسلمین آن ها را همراهی کردند مشمول جرم خائنین شدند. 

با آن که منافق بودن افرادی برای رسول الله صلی الله علیه و سلم و حتی سایر مسلمین روشن شده بود، و مرتکب انجام اعمالی می شدند که چنانچه یک کافر آشکاری چون یهودیان و سکولاریست های قریش و اطراف آن ها مرتکب آن عمل می شدند به قیمت تسخیر سرزمین های آن ها و حتی جانشان تمام می شد، اما، برخورد رسول الله صلی الله علیه و سلم با این دشمنان داخلی سکولارزده مادامی که در میان مسلمین بودند تابع اصل قهر و برخورد مسلحانه نبود.

اگر همین جرم آن ها را یهودیان و سکولارهای اطراف مرتکب می شدند قطعاً رسول الله صلی الله علیه و سلم با آن ها برخورد جدی می کرد. سرزمین هایشان را می گرفت، برایشان نفر می فرستاد که شرشان را کم کند.

تصور کنید یهودیان مدینه چون بنی نضیر، بنی قینقاع، بنی قریظه و خیبر و امثالهم مرتکب توطئه و ارتباط با سکولاریست های قریش علیه پیامبر شدند و به اصطلاح خیانت کردند، نتیجه برایشان چه شد؟ اما، همین کار را منافقین، هم با یهودیان و هم با سکولاریست های قریش مرتک شدند، ولی هرگز با برخوردی مشابه یهود مواجه نشدند.

سکولاریست ها و یهودیان اطراف با شعر و آوازخوانی باعث اذیت مسلمین و رسول الله صلی الله علیه و سلم می شدند و رسول الله صلی الله علیه و سلم برایشان شخص یا اشخاصی را می فرستاد که او را ترور کند و شرش را کم کند. اما، همین سخنان و بلکه بدتر از آن را منافقین و سکولارزده های داخلی می گفتند اما،رسول الله صلی الله علیه و سلم با آن ها چنین برخوردی نکرد، و حتی به درخواست مؤمنین (حتی فرزند عبدالله ابن ابی) در قتل رهبران مشخص این افراد موافقت نکرد.

«اخلاق مدیریت دشمنان داخلی»، و «مدیریت بحران هایی» که به وجود می آورند نیاز به تخصص، مدارا و هدایت سیستماتیکی دارد که الگوی رفتاری رسول الله صلی الله علیه و سلم برای جامعه ی آن روز عرب، و حتی برای سایر جهان هم به نوعی تازگی داشت.

پس، سیاست و چگونگی برخورد و تعامل رسول الله صلی الله علیه و سلم با بحران های داخلی به وجود آمده توسط کفار پنهان داخلی و دارودسته ای که اطراف خودشان به وجود آوردند بسیار تخصصی، پیچیده و دقیق است که ما نمونه ی آن را در تاریخ سایر حکومت های غیر اسلامی تا به حال سراغ نداریم.

امید است همچنان که مسلمین سعی می کنند در سایر آداب شخصی از آداب طهارت، نماز، روزه، حج و غیره، سنت و سیره ی رسول الله صلی الله علیه و سلم را برای خودشان الگو قرار می دهند و امیدوارم که قرار دهند، امیدواریم در سایر امور وحدت بخشی و بخصوص در مدیریت منافقین و سکولارزده ها و بحران های به وجود آمده توسط آن ها هم از همان الگو، رفتار خودشان را سازماندهی و تنظیم کنند که الله تعالی فرموده:« لَقدْ كان لكم فِي رسُولِ الله اُسْوةٌ حسنةٌ لمن كان يَرجُوا الله واْليوم الآخر».در این صورت، پیامبر تنها در امور ریز الگوی ما نیست، بلکه در زندگی فردی، اجتماعی، حکومتی و غیره هم الگوی ما می شود.

پدیده ی کفار پنهان داخلی یا سکولارزده های کنونی، به عنوان دشمنان داخلی حکومت و قدرت مسلمین، بیشتر از آن که سخت افزاری باشد یک پدیده ی روانی – اجتماعی ناشی از قدرت مسلمین است، که در بیشتر مواقع سعی می شود با حذر و منزوی کردن آن ها تأثیرشان کم شود، و تنها زمانی به صورت نظامی و سخت افزاری با آن ها برخورد می شود که خودشان را از جامعه ی مسلمین جدا کرده باشند و چیزی مثل سایر سکولاریست ها و کفار آشکارشده باشند.

(ادامه دارد…….)


[1]در میان این ها طیف های مختلفی وجود دارند، منافق اصلی که مشخص است وضع او چطور است، و آن همه پیروان که داخل آن هستند و دور و برشان را گرفته اند.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(48- قسمت)

این ها مجموعه ای از صفات منافقین و سکولارزده هاو بخشی از صفات آن ها بود که به آن اشاره کردیم.اما چیزی که خیلی مهم است، ممکن است همه ی پیروان و دارودسته ی سکولارزده ها در این صفات مشترک نباشند، و بلکه بخشی از این صفات را داشته باشند، یعنی این صفات بین بقیه پخش شده باشد کسی بیشتر داشته باشد و کسی کمتر. به همین دلیل، الله متعال در جاهایی از کلمه ی «وَمِنْهُم» استفاده می کند. یعنی بعضی وقت ها که صفات آن ها را می آورد می گوید «وَمِنْهُم» یعنی بخشی از آن ها، بعضی از این ها اینطوری هستند:

  • وَمِنْهُم مَّن یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ
    • وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ
    • وَمِنْهُم مَّن یَقُولُ ائْذَن لِّی وَلاَ تَفْتِنِّی

حالا، ممکن است در عصر رسول الله صلی الله علیه و سلم در برهه ای از زمان 3 صفت یا 4 صفت یا بیشتر یا کمتر از این صفاتی که ذکر کردیم که در قرآن دارند، علائم برجسته ی شناسایی منافقین شده؛ یعنی کسانی که این صفات را داشتند تشخیص داده شده که این ها در دارودسته ی سکولاریست ها و منافقین هستند، یا ممکن است در هر دوره ای هر کسی چند صفت دیگر را داشته جزو این گروه شده یا مثلاً، در عصر ما چند صفت برجسته ی دیگری باعث معرفی این جریان مخرب می شود که ممکن است در دوره های گذشته یا در عصر رسول الله صلی الله علیه و سلم هم این صفات مثلاً آن چنان در میان دارودسته ی منافقین برجسته نبوده است. به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید:

– آیَةُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ (یا مِنْ عَلَامَاتِ الْمُنَافِقِ ثَلَاث) إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ؛ نشانه ی منافق سه (چیز) است: چون سخن گوید دروغ گوید، و چون وعده نماید خلاف (وعده) کند، و چون امین قرار داده شود خیانت کند.

یا در جای دیگری می فرماید:

– ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ وَإِنْ صَامَ وَصَلَّى وَزَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ؛ سه (عادت) اگر در کسی باشد پس، آن (فرد) منافق است وگرچه روزه بگیرد و نماز بخواند و گمان کند که همانا او مسلمان است: چون سخن گوید دروغ گوید، و چون وعده نماید خلاف (وعده) کند، و چون به او امانتی داده شود خیانت کند.

– أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقًا وَمَنْ کَانَتْ فِیهِ خَلَّةٌ مِنْهُنَّ کَانَتْ فِیهِ خَلَّةٌ مِنْ نِفَاقٍ حَتَّى یَدَعَهَا إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا عَاهَدَ غَدَرَ وَإِذَا خَاصَمَ فَجَرَ.چهار (عادت) اگر در کسی باشد او منافق است و هر کس در او خصلت و عادتی از این (عادت ها) باشد در او خصلتی از نفاق است تا این که آن را ترک کند: چون سخن گوید دروغ گوید، و چون وعده نماید خلاف (وعده) کند، و چون عهدی ببندد غداری و عهدشکنی کند و چون درگیر شود فحاشی کند و فوش و دشنام دهد.

در این دسته از روایات اشکالی وجود ندارد، اما در معنای این ها میان اهل فن اختلاف به وجود آمده است. رأی اکثریت این است که این ها ویژگی ها و صفات نفاق هستند و کسی که این صفات را داشته باشد در این صفات شبیه منافقین می باشد؛ مثلاً ما هر سه صفت را در برادران یوسف مشاهده می کنیم. هم به پدرشان دروغ گفتند، هم به وعده شان وفا نکردند، و هم به اطمینان یعقوب خیانت کردند، اما منافق نشدندو الله تعالی در هیچ جایی آن ها را به عنوان منافق خطاب قرار نمی دهد. خیلی از علمای گذشته هم بسیار می دیدند که این صفات در مسلمانی دیده می شد که هیچ شکی در مسلمان بودنش وجود نداشت. الان هم دیده می شود، ما کسانی را می بینیم که شکی در مسلمان بودن او نداریم، کارنامه ی او همین را ثابت کرده اما همین سه چهار صفت در او وجود دارد.

به همین دلیل، ائمه به این امر رسیده اند که چنانچه کسی با زبان و عمل، صداقت خودش را در مسلمان بودن ثابت کند و ثابت کرده باشد و مرتکب این اعمال شود، در دارودسته ی سکولارزده ها قرار هم نگرفته باشد، نمی توان او را جزو منافقین و سکولارزده ها دانست یا او را منافق دانست و تکفیر کرد بلکه، چنین شخصی مسلمان خطاکار و گناهکاری است. زمانی هم گفته می شود کسی که همان چهار خصلت را داشته باشد «كان مُنافِقاً خَالِصاً»، یعنی به واسطه ی این ویژگی ها و صفات، شدیداً شبیه منافقین می شود، شدیداً خودش را شبیه منافقین کرده است.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(47- قسمت)

  1. خدا را فراموش کرده اند برای همین الله هم آن ها را فراموش کرده است: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (توبه/67(، خدا را فراموش کرده‌اند، خدا هم ایشان را فراموش کرده است.

اگر ساعت ها و بلکه روزها با آن ها بنشینید محور صحبت هایشان تعریف و تمجید از گروه خودشان، رهبران آن، برنامه های سکولارزده شان، آب و هوا، خانه و بازار، کار و خانواده، سرگرمی، گردش ها، فیلم ها، لذت های دنیوی، زن و دختر، ماشین، سیاست های کفار و بدگوئی از مجاهدین شریعت گرا و همین چیزها می شود. تقریباً از هر دری و هر چیزی صحبت می کند غیر از یاد الله، غیر از قانون شریعت الله، مجاهدین در راه الله، تطبیق قانون شریعت الله و تشکیل حکومت اسلامی یا تقویت حکومت اسلامی. این ها ابتدا الله، قوانین و دستوراتش را فراموش کرده اند و به دنبال آن الله هم آن ها را فراموش کرده است.

این ها بیمارانی هستند که تشخیص دکتر و داروی دکتر را نادیده گرفته اند و دیگر به دکتر مراجعه نمی کنند برای همین، دکتر هم آن ها را فراموش کرده است. نتیجه ی این فراموشی هم این است که بیماری شان زیادتر می شود و به تدریج به جایی می رسند که بیماری لاعلاج می شود.«فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللهُ مَرَضاً» دیگر لاعلاج می شود و صحبت کردن برایشان فایده ای ندارد.به درجه ای می رسند که «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ»، چون «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ». این ها بر قلب ها، چشم ها، گوش ها و دل هایشان مهر گذاشته شده و دیگر لاعلاج اند. پند و اندرز هم برای این ها فایده ای ندارد چون خدا این ها را فراموش کرده؛ این ها خدا را فراموش کرده اند خدا هم آن ها را فراموش کرده است.

  • بر اثر کفری که به جای اسلام بر گزیده اند بر قلب هایشان مهر گذاشته شده و دیگر چیزی از توحید و ایمان وارد آن نمی شود. دل که روی آن مهر گذاشته شده دیگر چیزی از ایمان به الله در آن نفوذ نمی کند: «ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ» (منافقون/3)، این بدان خاطر است که ایمان آورده‌اند و سپس کافر شده‌اند، سپس بر دل هایشان مهر نهاده شده و ایشان نمی‌فهمند.‏

در این مرحله که بیماری آن ها لاعلاج شده دیگر دوا و درمان برایشان فایده ای ندارد. پند دادن و نصیحت کردن هم برایشان بی فایده است. اما، چندین بار اشاره کردیم کسانی که به این درجه می رسند را ما نمی شناسیم و نمی دانیم منافقینی که در داخل این سکولارزده ها هستند این منافق اصلی که در داخل سکولارزده هاست کدامیک است که به این درجه ی «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ» رسیده  و به این درجه رسیده که «أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ»، اما می دانیم کسانی که به این درجه می رسند کارشان تمام است. بیماری لاعلاجی گرفته اند و دیگر دوا و درمان برایشان فایده ای ندارد. پند دادن و نصیحت کردن هم برایشان فایده ای ندارد.

  •  از این که از قانون شریعت الله و دستورات رهبریت سرپیچی کرده اند و دچار گناه تخلف از قانون شریعت الله و نرفتن به جهاد و امثالهم شده اند خوشحال هستند: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ وَکَرِهُواْ أَن یُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَالُواْ لاَ تَنفِرُواْ فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَّوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ» ‏(توبه/81)، خانه‌نشینان از این که از رسول خدا عقب کشیده‌اند و با ایشان نرفته اند خوشحال و شادمان اند، و نخواستند با مال و جان در راه یزدان جهاد کنند. و می‌گویند در گرما حرکت نکنیدبگو: اگر دانا بودند می‌فهمیدند که آتش دوزخ بسیار گرم تر و سوزان تر است. بله، این ها خوشحال اند.‏

این سکولارزده ها چون خودشان را عاقل تر از همه می دانند و برای کارهای خودشان توجیهات عقلانی و نفسانی می آورند و خودشان را قانع می کنند،(این خیلی خطرناک است کسی برای کار اشتباهی که می کند توجیهات عقلانی و نفسانی بیاورد وخودش را قانع کند برای همین این منافقین و سکولارزده ها تمام کارهایی که انجام می دهند را نشانه ی زرنگی خود می دانند) و طبیعی است که از این زرنگی خودشان هم خوشحال اند.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(46- قسمت)

برای همین، همیشه از دموکراسی و سکولاریسم و هر آنچه غیر قانون شریعت الله باشد دم می زنند یا از آن حمایت می کنند. خودشان را هم مسلمان می دانند. بله، این قرآن هم از طرف خدا آمده، پیامبر هم از طرف خدا آمده ولی بین این دو در شک و تردید هستند.

علت سوم که این بلا را بر سر خودتان آوردید «وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ»، آرزوها و پندارها شما را گول زد، آرزوهایشان اینه که فلانی این طور شود، اگر فلان طور شود، اگر اینجوری شود، اگر اگر اگر. این ها همین آرزوها و امانی حتی در مورد قیامت، بهشت و جهنم هم در همین آرزوها و پندارهای غلط هستند بهشت و جهنمی را برای خودشان ترسیم کرده اند که اصلاً در قرآن و سنت وجود ندارد، در دین اسلام وجود ندارد. پندارهایی در مورد بهشت و جهنم، قیامت، قبر و … برای خودشان تصور کرده اند.

همین تصورات آن ها را هم در این دنیا گول می دهد در مورد مسائل زندگی شان و هم نسبت به مسائل قیامت آن ها را گول می دهد. «حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ»به اندازه ای این پندارها آنان را گول می زند تا این که فرمان خدا (دائر بر مرگشان) می رسد.

 تا وقتی زمان مرگشان می رسد آن ها در آرزوها و توهماتشان هستند. «وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ» و شیطان فریب کار شما را درباره ی خدا فریب داد. این ها درباره ی الله و قانون شریعت الله فریب شعارهای دروغین و شبهات او را خوردند و از برنامه و حکمی غیر از قانون شریعت الله حمایت می کنند. این ها در دنیا فریب شیطان را می خورند در مورد قیامت هم همین بنده خداهایی که فریب خورده اند چیز دیگری تصور می کنند، چیز دیگری برایشان تصور شده تا می رسند به جایی که در قیامت همین شیطان به این ها می گوید من از خدا می ترسم و از کفریات و توهمات شما بری هستم. شیطان هم از این ها اعلان برائت می کند، آن ها را فریب می دهد ولی در آنجا هم از آنان اعلان برائت می کند. پس این ها با دست خودشان، خودشان را گرفتار فتنه می کنند.

  1. زمانی که کفار به تکذیب آیات الهی و تمسخر آن در مجالس و رسانه هایشان می پردازند به نوعی با همنشینی و سکوت با آنان همراه می‌شوند.

یعنی وقتی که با آن ها همنشین می شوندآن ها همین حرف ها را می زنند آن ها همنشین اند و سکوت می کنند. این ها با آن ها همراه می شوند کلیپی را از همین جانوری به نام ملا بختیار یا ملا کمتیار دیدم که در همین کردستان عراقبه صراحت در چندین مورد توهین می کند و دهها و صدها ملا که برای آن ها سخنرانی می کند و به دین الله توهین می کند آن ها همین طور لم داده اند و دارند او را نگاه می کنند و سکوت کرده اند، با او همنشین شده اند، در آن جلسه هم هیچ چیزی نمی گویند. می توانید همین کلیپ ها را نگاه کنید:«وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَتَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى‏ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً» (نساء/140)، خداوند در کتاب بر شما نازل کرده است که چون شنیدید به آیات خدا کفر ورزیده می‌شود و آیات خدا به بازیچه گرفته می‌شود، با چنین کسانی منشینید تا آن گاه که به سخن دیگری بپردازند (و از کفر و شوخی کردن نابهنجار خود با دین دست بردارند). بی گمان در این صورت، (که با ایشان همنشین می‌شوید و به شوخی ها و مسخره های آنان گوش می‌دهید) شما هم مثل آنان خواهید بود (و در استهزاء به قرآن، به دین و شریعت شریک جرم ایشان خواهید بود. سکوت می کنید و با آن ها هستید). شک نیست که خداوند منافقان و کافران را همگی در دوزخ گرد می‌آورد«إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً».  

سکوت در برابر کفریات رسانه ای سکولاریست ها و جُک سازی پیروانشان در شبکه های اجتماعی یعنی همراهی با آن ها در چنین کفریاتی. این آیه آشکارا می گوید حکم سکوت کننده هایی که در لباس خودی هستند مثل همان انجام دهنده ی کفریات می باشد. چقدر در برابر حکم الله در مورد قصاص، هم جنس بازی، مشروب خواری و غیره تحت لوای آزادی های شخصی و غیره توهین شده و سکوت هم شده؟ چقدر به بهشت و جهنم، فرشته ها، حلال و حرام الله شوخی و مسخره شده و سکولارزده ها در برابرش سکوت کرده اند؟، حتی فاجعه ای بزرگ تر این که، علاوه بر سکوت باعث انتقال این گفتارها و پیامک های توهین آمیز به دیگران هم شده اند برای این که دیگران بخندند.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(45- قسمت)

  1. ریاکار هستند: «يُرَاءُونَ النَّاسَ» (نساء/142)، این ها جلو چشم مردم طوری خودشان را پرهیزگار، خدا ترس، عابد، مخلص، متدین، صالح، آزادی خواه، ظلم ستیز و غیره نشان می دهند تا به اهداف خود برسند.

 در مجالس هم ادای آدم های مدرن و عبادت پیشه و آدم های خوب را درمی آورند؛گفتیم این هابه تیپ و ظاهر خودشان هم می رسند، خوش زبان هستند و زیبا سخن می گویند، قطعاً از شریعت هم حرف می زنندبرای همین در مجالس هم ادای آدم های مدرن، پیشرفته، عابد و عبادت پیشه را درمی آورند، ادای آن ها را در می آورند.اما زمانی که به خلوت می روند و چشم مردم را دور می بینند، بدون ترس از الله، همه ی این فیلم بازی کردن ها و نقش بازی کردن ها را کنار می گذارند و خودشان می شوند، و بر عکس تمام آنچه نزد دیگران انجام داده اند انجام می دهند.

تمام اعمال این ها به خاطر ترس از مردم، جلبِ توجهِ مردم و رسیدن به اهدافی دنیوی چون ریاست، مال و غیره است، و درواقع به پرستش مردم می پردازند نه الله. به همین دلیل، اگر دقت کرده باشید خیلی از این ها فرزندان فاسدی دارند چون می بیند پدرش بیرون از خانه چگونه رفتار می کند و داخل خانه چطور است. اکثر این ها فاسد هستند، اکثر بچه ملاها، بچه صوفی ها، سلفی ها، اخوانی ها، مسلمان ها و … کاری به هیچ طبقه ندارم که ادای منهج خودشان و ادای راه خودشان را درمی آورند و بین مردم طوری هستند داخل خانه طور دیگری هستند، اکثراً آدم های فاسد و منحرفی هستند. اکثر کسانی هم که در گروه های منحرف سکولار حضور داشتند و حتی مناصب کلیدی را هم بر عهده گرفتند بچه های همین طبقه ی ریاکار بودند که در میان مردم طوری خودشان را مدرن، عالم، عبادت پیشه، عابد و … نشان می دادند وقتی می آمدند خانه طور دیگری برخورد می کردند. با این کار باعث انحراف اطرافیان آنها شد  و اولین ضربات را به فرزندان و خانواده ی خودشان زدند. 

  • در عین ریاکاری با کسالت با سستی و بی حالی نماز می خوانند و بسیار کم به سایر عبادات و ذکر الله می پردازند: «إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا» (نساء/۱۴۲)، یعنی این ها به همراه پیامبر و سایر مسلمین نماز می خواندند اما با بی میلی و بی حالی. و در جای دیگری می فرماید: منافقین یاد و ذکر خدا می کنند ولی خیلی کم، «وَلاَ يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِيلاً» (نساء/142) و خدای را كمتر ياد می‌كنند و جز اندكی به عبادت او نمی‌پردازند .

در این آیه الله متعال نفرموده اند که یاد خدا نمی کنند بلکه، فرموده که با بی حالی، کسالت و بی میلی یاد خداوند می کنند. نگفته که خدا را یاد نمی کنند و به عبادت او نمی پردازند. بلکه عبادت می کنند اما کم یاد خدا می کنند «إِلاَّ قَلِيلاً». اما، ما هم اکنون شاهد طیف وسیعی از همین سکولارزده ها هستیم که به دلیل نبود قدرت حکومتی و نبود قدرت اجتماعی و مردمی مسلمین نه با نشاط و نه با بی حالی و سستی هم نماز نمی خوانند، به عبادت الله نمی پردازند و همان قلیل را هم انجام نمی دهند. این دقیقاً به دلیل نبود قدرت میان مسلمین، در میان خانواده ها، در میان مجتمع، در میان محله، در میان روستا و شهر است. این نشان می دهد که مسلمین ضعیف اند و خانواده ضعیف است. آن محله، روستا و شهر و جامعه ضعیف است و قدرتی ندارد.

  • با دست خودشان، خود را گرفتار فتنه و بلا می کنند: «یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ» (حدید/14)منافقان، مؤمنان را (در روز قیامت) با فریاد صدا می زنند، می گویند: مگر ما (در دنیا) با شما نبودیم‌؟ می‌گویند: بلی! ولیکن خویشتن را گرفتار بلا و فتنه کردید. «فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ» خود را به فتنه انداختید. که چه؟و چشم به راه (مرگ رهبر، نابودی مسلمانان و برچیده شدن اسلام) ماندید -چشم به راه ضعف و نابودی مسلمین-. فلانی تحت تعقیب است، فلان رهبر را بکشند، فلان مسلمان را بکشند منتظر بودند فلانی شکست بخورد و چشم به راه ماندید.

همین الان هم خیال می کنند اگر فلان رهبر مسلمین کشته شود دیگر بساط اسلام و قانون شریعت الله برچیده می شود. چشم به راه هستند آمریکا فلانی را  که در فلان لیست سیاه قرار داده است. منتظرند که این کشته شود و بیایند شادی کنند، چشم به راه کشتن مجاهدین آزادی خواه هستند.«وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ»و درباره ی حقیقت قانون شریعت الله و قیامت شک و تردید کردید. این مؤمنان دارند به همین بیچاره ها می گویند به همین سکولارزده ها و منافقین می گویند شما این کارها را کردید، در شک و تردید بودید. (ادامه دارد……..)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(44- قسمت)

  1. فریب کار هستند: «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ» (بقره/۹)، یعنی پشت سر دروغگوئی و غیره قصد فریب و خدعه دارند و قصد دارند با این فریب دادن یک طرح و فتنه ی دیگری را به نتیجه برسانند.
  2. اهل تکبر و غرور و خود بزرگ بینی هستند: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ» (منافقون/5)، چون به آنان گفته شود که (با آن همه جنایتی که کردند و خصلت هایی که داشتند، خودشان را بزرگ تر و عالم تر از دیگران می دانستند، مسلمین را سفیه و احمق می دانستند و این خصلت ها را در خودشان داشتند با این وجود چون به آن ها گفته شود بیایید) تا پیغمبر خدا برایتان آمرزش بخواهد، سرهای خود را (از روی غرور و تکبّر، و به عنوان استهزاء) تکان می‌دهند وآنان را خواهی دید مستکبرانه روی می‌گردانند و می‌روند.‏
  3. الله متعال در مثال زیبایی نشان می دهد که زندگی منافقین و سکولارزده ها در تلاطم و سرگردانی و عدم اطمینان می گذرد، الله تعالی می فرماید: «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَّا يُبْصِرُونَصُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ* أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ۚ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ* يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ ۖ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُم مَّشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره/۱۷-۲۰)، داستان اینان، همانند داستان کسی است که آتشی را با کوشش فراوان روشن کرده (تا خود و همراهانش از آن استفاده کنند) و آن گاه که آتش دورو بر او را روشن می گرداند، پروردگار آتش آنان را خاموش و نابود می نماید، و ایشان را در انبوهی از تاریکی ها رها می سازد، به گونه‌ای که چشمانشان (چیزی) نمی بیند.‏ (آنان همچون) کران و لالان و کوران اند و (به سوی حق و حقیقت) راه بازگشت ندارند.‏ یا گوئی داستان آنان همچون داستان کسانی است که به باران توفنده‌ و زیادی گرفتار آمده باشند که از آسمان فرو ریزد، و در آن، انبوه تاریکی ها و رعد و برق بوده باشد و از بیم مرگ، انگشتان خود را در گوش هایشان فرو برند تا از صدای صاعقه در امان بمانند. (نمی‌دانند که) خدا از هر سو دور کافران را فرا گرفته است (و هر وقت و هر جا بخواهد نابودشان می‌نماید).‏ چنان است که گوئی صاعقه ی آسمان می‌‌‌خواهد (نور) چشمانشان را برباید. هرگاه که (پیش پای ایشان را) روشن می‌کند، به پیش می‌روند. و چون (محیط اطراف) ایشان تاریک شود، برجای خود می‌مانند. و اگر خدا می‌خواست گوش و چشمان ایشان را از میان می‌برد. چون خدا بر هر چیزی توانا است.‏ این مثال و تمثیلی است در مورد زندگی پر از تلاطم، سرگردانی و عدم اطمینان منافقین و  سکولارزده ها که الله متعال در سوره ی بقره به آن اشاره کرده است.

(ادامه دارد…….)