
درسهای مقدماتی/درس ششم: چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(14-قسمت)
حالا خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ از بین رفته است تا قانون شریعت الله را به شکل کامل و شرعی آن اجراء کند و وظایف خودشان را به شکل کامل انجام بدهد، و به جایش مسلمین در این حالت اضطراری صاحب یک بدن بیمار و یک حکومت بدیل اسلامی شده اند با کلی عیب و نقص که باید این وظایف را انجام بدهد و قانون شریعت الله را به هر میزانی که می تواند اجراء کند و آن را تعطیل نکند.
پس مسلمین با همین بدن بیمار و ناقص و گاه آلوده هم، تا زمان رسیدن به سلامتی کامل، عباداتی را که تنها از کانال این بدن بیمار می توانستند انجام بدهند را تعطیل و رها نکردند. چون یقین داشتند همچنانکه عمربن خطاب و عثمان بن عفان رضی الله عنهما گفته اند: « إنَّ اللهَ یَزَعُ بالسُّلطان ما لا یَزَعُ بالقرآن» خداوند با قدرت حکومتی، کاری را به انجام میرساند، که با قرآن به انجام نمیرساند.
دلایل قرآنی و هزاران حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و هزاران جلد کتاب فقهی نمی تواند جلو جنگ تحمیلی سکولاریستها که جزء ذاتشان است را برمسلمین بگیرد که الله تعالی فرموده :وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْحَتَّىٰيَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا (بقره/217) و تمام این منابع شرعی باز به تنهائی نمی توانند باعث دفع سایر کفار و مرتدین و کنترل منافقین و سکولار زده ها بشوند، و حتی تمام این منابع شرعی به تنهائی نمی توانند تنها با پند و اندرز و نصیحت «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآَمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» را درجامعه پیاده کنند تا زمینه های مناسب «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ» برای بندگان الله فراهم بشود، تمام این منابع شرعی حتی نمی توانند تفرق را در مواردی از بین ببرند یا حتی کم رنگش هم کنند، یا حتی جلو یک دزد یا قاتل یا زناکار و مشروب خور و گردنه گیری را بگیرد که مسلمان ضعیف الایمانی هم هست اما تنها از قدرت و زور مخلوقات می ترسد نه از قدرت و زور دلایل روشن و قاطع قانون شریعت الله و سنتهای روشن و قوی رسول الله صلی الله علیه وسلم و آنهمه کتاب فقه و تفسیر قوی و محکم علمای اسلام که به هزاران جلد هم می رسد.
رسول الله صلی الله علیه وسلم به عنوان حکیم ترین و بابصیرت ترین و مصلحت اندیش ترین و عادل ترین شخصی که الله تعالی در موردش می فرماید: وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (قلم /4) و زمانی که از همسرش ام المومنین عایشه رضي الله عنها در مورد اخلاق و رفتار رسول الله پرسیده می شود در جواب می گوید : “كَانَ خُلُقُهُ الْقُرْآنَ “[1] اما باز چنین شخصیت عظیمی در برابر کفار سکولار قریش و سایر کفار یهودی در مدینه و نصرانیهای نجران و منافقین داخلی و تأمین اهداف و مقاصد شریعت نتوانست با قرآن و پند و موعظه کارش را به پیش ببرد و مجبور به هجرت و جنگ و قتال و اعداد و اجرای حدود و غیره آن هم از کانال قدرت حکومتی شد.
پس دوباره برگشتیم به قول عمر و عثمان رضی الله عنهما: «إنَّ اللهَ یَزَعُ بالسُّلطان ما لا یَزَعُ بالقرآن» خداوند با قدرت حکومتی، کاری را به انجام میرساند، که با قرآن به انجام نمیرساند. و اینکه آیا با بیمار شدن خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ می توانیم از اینهمه واجباتی که تنها از کانال این بدن بیمار و آلوده می شود انجام داد دست بکشیم و همه ی این واجبات راترک کنیم؟ مسلما خیر.
در رابطه با این بدن بیماری که باید این فرضها و عبادات مختص خودش را انجام بدهد مسلمین قواعدی را برای عمل در این حالتهای اضطراری به وجود آوردند . مثل قاعده ی «دفع أعظم المفسدتین باحتمال أدناهما» که طبق این قاعده مشروعیت و جایز بودن قتال تحت امارت رهبر و امیر فاجر برای انجام این وظایف حکومتی مطرح می شود . بخصوص دفع دشمن کافراشغالگری که پس از ایمان به الله هیچ فرض عینی مقدم تر از این نیست که حتی سایر فرضها را هم تحت الشعاع خودش قرار می دهد .
در چنین حالتی یا از این حکومت مریض اسلامی که جای خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ را گرفته دوری می کنیم و از آن استفاده نمی کنیم و آن همه مفاسد را متحمل می شویم و حتی زمینه های تسلط کفار را و افراد فاجر تری را فراهم می کنیم که ضررشان برای دین و دنیای مسلمین بزرگتراست، یا اینکه از این حکومت مریض اسلامی و امیر فاجر آن برای تطبیق اکثر قوانین شریعت الله و دفع امیر فاجرتر اسلامی یا دفع کافر خارجی و منافقین و غلات داخلی و آزاد سازی سرزمینهای کفار استفاده می کنیم، که تمام فتوحات مسلمین بعد از حسن بن علی رضی الله عنهما تا زمان عثمانی ها بر همین اساس بوده است .
زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: وَإِنَّ اللَّهَ لَيُؤَيِّدُ هَذَاالدِّينَبِالرَّجُلِ الْفَاجِر[2]. و یا می فرماید: إنَّ الله يؤَيِّدُ الدِّينَ بِأَقْوَامٍ لا خَلاقَ لَهُمْ[3] یعنی الله تعالی این دین را با شخص فاجر یا اقوام و گروههائی که هیچ خیر و اجر اخروی نصیبشان نمی شود یاری می دهد و پیروزش می کند. در این حالات رهبر فاجر مسلمان است که ضرر کرده است، و فجورش به خودش بر می گردد و خیرش به مسلمین.
(ادامه دارد…….)
[1] البخاري، مسلم، الترمذي، النسائي، أبي داود، ابن ماجة، مالك، الدارمي، أحمد
[2] متفق علیه
[3] أخرجه أحمد (5/45) ، والطبرانى/ أخرجه الإسماعيلى (( معجم شيوخه ))(1/406) ، والطبرانى (( الأوسط ))(1948) و (( الصغير ))(132) ، والضياء (( المختارة ))(5/231// 1863) أخرجه النسائى (( الكبرى ))(5/279/8885) ، وابن حبان (4517) ، وابن حزم (( المحلى ))(11/113) ، والضياء (( الأحاديث المختارة ))(6/234/2251