س 2. ابن تیمیه رحمه الله می گوید: وَأَمَّا قِتَالُ الدَّفْعِ فَهُوَ أَشَدُّ أَنْوَاعِ دَفْعِ الصَّائِلِ عَنْ الْحُرْمَةِ وَالدِّينِ فَوَاجِبٌ إجْمَاعًا، فَالْعَدُوُّ الصَّائِلُ الَّذِي يُفْسِدُ الدِّينَ وَالدُّنْيَا لَا شَيْءَ أَوْجَبَ بَعْدَ الْإِيمَانِ مِنْ دَفْعِهِ فَلَا يُشْتَرَطُ لَهُ شَرْطٌ بَلْ يُدْفَعُ بِحَسَبِ الْإِمْكَانِ. وَقَدْ نَصَّ عَلَى ذَلِكَ الْعُلَمَاءُ أَصْحَابُنَا وَغَيْرُهُمْ فَيَجِبُ التَّفْرِيقُ بَيْنَ دَفْعِ الصَّائِلِ الظَّالِمِ الْكَافِرِ وَبَيْنَ طَلَبِهِ فِي بِلَادِهِ («الفتاوى الكبرى» لابن تيمية 5/ 538) در اینجا واضح می گوید که برای جهاد دفع هیچ شرطی وجود ندارد. با این شروطی که برای تترس آوردید مخالف علما عمل نکرده اید؟
ج : این شروطی را که آورده ایم فقهای خیر القرون رحمهم الله و بعد از آن منجمله ابن تیمیه و دیگران از منابع شرعی بیان کرده اند و ابداع من یا 4-5 قرن گذشته هم نیست.
به دنبال این باید پس و پیش این سخن ابن تیمیه رحمه الله را نیز مطالعه بفرمائید تا بدانید منظورش از «شرط» کدام «شرط» است؟ آیا شروطی است که برای تترس بیان شده یا منظورش شروط دیگری است؟
ایشان در همین جمله و قبل از این در مورد جهاد در حالت فرض کفائی یا جهاد الطلب صحبت می کند و بعد تمرکز می کند بر جهاد در حالت فرض عین. و در همین متن می گوید : فَيَجِبُ التَّفْرِيقُ بَيْنَ دَفْعِ الصَّائِلِ الظَّالِمِ الْكَافِرِ وَبَيْنَ طَلَبِهِ فِي بِلَادِهِ.
در فرض کفایه شروطی مثل اذن والدین و اجازه ی صاحب قرض و اینکه زن بدون اجازه ی شوهر نباید جهاد کند و مسائلی از این دست مطرح هستند که در مغنی المحتاج آمده است: هر عذری که مانع وجوب حج میشود مانع وجوب جهاد نیز میشود؛ مگر ترسِ ناامنی راه از کافران و دزدان که برای نرفتن به جهاد عذر محسوب نمیشود، برای اینکه شخص برای مخاطرهکردن، و نترسیدن از جنگ و ستیز، و ایجاد امن و عدالت به جهاد میرود.[1]
ابن تیمیه رحمه الله باز توضیح می دهد که : هنگامی که دشمن به سرزمین اسلام تجاوز نمود، بدون شک مقابله با دشمن به ترتیب، بر نزدیک ترین آنان واجب است. زیرا سرزمین های اسلامی، سرزمین واحدی اند. ودر چنین شرایطی اقدام سریع ورفتن به سوی دشمن واجب است. وفرزند بدون اجازه ی پدر وبدهکار بدون اجازه ی طلبکار بیرون شود ونصوص امام احمد(رحمه الله) به این مطالب صراحت دارند.[2]
در این صورت منظور ابن تیمیه از شروطی که در فرض عین لازم نیست رعایت شوند، شروطی هستند که برای جهاد کفایه مطرح هستند نه تترس.
[1] محمد بن أحمد الشربيني، مغني المحتاج، ج ٤ ص ٢١٧ / (وكل عذر منع وجوب الحج) كفقد زاد وراحلة (منع الجهاد) أي وجوبه (إلا خوف طريق من كفار) فلا يمنع وجوبه جزما لبناء الجهاد على مصادمة المخاوف (وكذا) خوف (من لصوص المسلمين) لا يمنع وجوبه (على الصحيح) لأن الخوف يحتمل في هذا السفر وقتال اللصوص أهم وأولى، والثاني يمنع كالحج فإنه قد يأنف من قتال المسلمين
[2] فتاوی الکبری4/608 / اذا دخل العدو بلاد الاسلام فلا ریب أنه یجب دفعه علی الاقرب فالاقرب اذبلاد الاسلام کلها بمنزلة البلدة الواحدة وانه یجب النفیر الیه بلا اذن والده ولاغریم ونصوص احمد صریحة بهذا