(قسمت چهارم)
پس از گسترش فتنه، به حدی که طراحان مد نظرشان بود، اشغالگران به چهرهء فرشتگان نجات وارد مرحلهء دوم نقشه خود گشتند. آمریکا جهت عميق نمودن اختلافات و گرم نمودن بازار خون ريزي مسلمين بسیاری از عشایر اهل سنت را نيز مسلح کرد وصحوات رابوجود آورد . اکثر مقاوت شیعه هم با دولت مرکزی مصالحه کردند .
از شیعیان ، عصائب اهل الحق که از جیش المهدی صدر جدا شده بودند به همراه دیگر مجاهدین در حال مبارزه با اشغالگران شدند و اين مخالفت شيعيان با حكومت دست نشانده ي مركز تا زماني كه فرمانده ي شهيد –باذن الله – ابومصعب زرقاوي شعار « الشِّيعَةُ الرَّوافِضُ طائِفَةُ شِرْكٍ ورِدَّةٍ » را جزو عقيده ي خود و جماعتش نمود ادامه داشت . يكي از ثمرات اين شعار ، چنانچه بعداً ذكر خواهد شد ، اين بود كه شيعيان اختلافات خود را كنار نهاده و همگي جهت جنگ با القاعده و سپس دولت اسلامي عراق و درنهايت دولت اسلامي در عراق و شام با هم متحد شوند .
تکمیل این زنجره و پروسه اخلالگری و جنگ ميان مذاهب و قبايل همان چیزیست که دیکتاتوری سکولاریسم جهت تحقق برنامه هایش به آن نیاز دارد واصلا برایش مهم نیست که چقدر خون پیر وجوان ، آبروی زنان ودختران پایمال شده و هزاران نفر آواره گشته ومکانهای مذهبی ویران گشته و…. مهم تحقق اهداف مادی وسکولاریستی اش می باشد.
یکی از رهبران جهاد می گفت ماهرگز جنگ با شیعیان را آغاز نکرده ایم وپس از شعله ور شدن جنگ نیز چندین بار برای همگان روشن کرده ایم که ما با شیعیان نمی جنگیم چون آنها مذهب تشیع دارند . ما نیازی به جنگ با آن ها نداریم . همچنانکه هیچ نیازی هم به جنگیدن با مرتدینی که با آمریکا همکاری نمی کنند نداریم ، آرزوی ما جنگیدن با دشمن اشغالگراست وهرگونه جنگی که در آن مردمان تحت ستم علیه همدیگر به راه بیاندازند در راستای نقشه اشغالگران است وتمام سودش به جیب دشمنانش می رود
(ادامه دارد……)