حکمِ بی خیالی و نظاره گر بودن یا مشارکتِ اهل سنت و جماعت در نهادهای مختلف حکومتی و مردم نهاد دارالاسلام ایران
(متن کامل مطلب)
بسم الله و الحمد لله، اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
چنانچه شما با عبور از شبهات «الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ»[1] و « دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ»[2] و «الرُّوَيْبِضَة»[3] و «عُلَمَاءِ السَّوْءِ» به این درجه از شناخت رسیده باشید که:
- بُنِيَ الإسْلَامُ علَى خَمْسٍ: شَهَادَةِ أنْ لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ وأنَّ مُحَمَّدًا رَسولُ اللَّهِ، وإقَامِ الصَّلَاةِ، وإيتَاءِ الزَّكَاةِ، والحَجِّ، وصَوْمِ رَمَضَانَ.[4]که رسول الله صلی الله علیه وسلم در پاسخ جبرئیل در تعریف اسلام که آمده بود طی سوال و جوابی دین را به مومنین یاد دهد باز می فرماید: الْإِسْلَامُ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ، وَتُقِيمَ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِيَ الزَّكَاةَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ، وَتَحُجَّ الْبَيْتَ إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَيْهِ سَبِيلًا[5] و شیعیان جعفری مثل سایر مذاهب اسلامی به این پنج ستون ایمان دارند و داخل اسلام می شوند
- و به این درجه از شناخت رسیده باشید که رسول الله صلی الله علیه وسلم باز در پاسخ به سوال جبرئیل در تعریف ایمان می فرماید: أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ[6] و باز شیعیان جعفری مثل سایر مذاهب اسلامی با ایمان به این موارد، جزو مسلمینِ مومنین و اهل ایمان نیز محسوب می شوند
- و به این درجه از شناخت رسیده باشید که بر اساس اجماع مذاهب معروف به اهل سنت، مذهب جعفری را فرقه و مذهبی اسلامی (هر چند اهل بدعت هم) بدانید
- و به این درجه از شناخت رسیده باشیدایران را که از سال 1357ش تا کنون قانون اساسی آن بر اساس شیعه ی جعفری که یکی از مذاهب اسلامی است تدوین شده و حاکمیت آن نیز در اختیار قوانین شریعت الله و رهبریت مسلمان است را دارالاسلام بدانید
- و رهبریت آن نیز بر معصیت از الله تو را امر نکرده باشد که «لا طَاعَةَ في مَعْصِيَةٍ، إنَّما الطَّاعَةُ في المَعروفِ»[7] و در این بیعت بر«السَّمعِ والطَّاعَةِ في العُسْرِ وَاليُسْرِ والمَنْشَطِ والمَكْرَه، وَعلى أَثَرَةٍ عَليْنَا» کفر بواحی و آشکارینیز مرتکب نشده باشد که از سوی الله برای آن دلیل و برهانی مبنی بر کفر بودنش، داشته باشید و «اطاعت» از او را از دوش مومنین و ساکنین دارالاسلام بردارد،إِلَّا أَنْ تَرَوْا كُفْرًا بَوَاحًا، عِنْدَكُمْ مِنَ اللَّهِ فِيهِ بُرْهَانٌ،[8]
و باز چنانچه «در وضع موجود»جنگ آشکار کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی (دشمنان شماره یک مومنین) و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های بومی (دشمنان شماره 4 مومنین) بر علیه قوانین شریعت الله و هر دارالاسلامی که بر اساس هر یک از مذاهب و تفاسیر اسلامی شکل گرفته است را بر اساس قاعده و اصل همیشگی جنگ طلبانه ی این کفار سکولار سکولار در طول تاریخ «وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا ۚ »(بقره/217) را ببینید،همچنانکه صلاح الدین ایوبی حمله ی نصرانی های اهل کتاب(دشمنان شماره3 مومنین) بر علیه حکومت شیعیان اسماعیلی فاطمی های مصر را دید و به همراه شیرکوه به یاری آنها شتافت[9]:
- در چنین حالتی بعد از ایمان و نماز، بزرگترین فرض عین،تقویت و مراقبت و دفاع و محافظت از این دارالاسلام به عنوان سپر اصلی، و جهاد در زیر پرچم واحد این جماعت واحدی است که توسط این دارالاسلام به وجود آمده است تا زمانی که باذن الله بتوانیم این بدعتِ حکومتِ 1- بدیل 2- اضطراری 3- اسلامی را به تدریج اصلاح و ارتقاء داده تا به درجه یمطلوب ما یعنی سنتِ «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»[10] برسانیم.
پس در وضع موجود، با وجود:
- شیعیان نامتعادل و نامیزانی که در پاره ای از مناسب اجرائی حکومتی دارالاسلام ایران نفوذ کرده و وجود دارند و به اندازه ای که از دستشان بر می آید در برابر شما و امثال شما مانع و سد می شوند و تخریب می کنند
- و با وجود جنگ فراگیر و بی سابقه ی رسانه های تبلیغی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های بومی که از مجریان اصلی جنگ روانی دشمنان بر علیه مومنین و دارالاسلام هستند، و حتی احزاب سکولار و مرتد و مزدور محلی در مواردی اقدام به ترورهای کورِ بزردلانه می کنند
- و با وجود تفکرات نجدیت و بخصوص نجدی زده هایی که از میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی بوجود آمده اند که این نجدیت قابله ی نادیده گرفتن اولویتها و مقاصد شریعت و استاد پرداختن به مسائل ریز فقهی اختلافی قابل چشم پوشی و در نهایت استاد مشغول کردن مسلمین به مسلمین و رها کردن دشمنان اصلی هستند که خواسته -از کانال شبکه های مختلف ماهواره ای و مجازی- یا ناخواسته از کانال فرقه ها و گروههای متفرق تبلیغی یا مسلحانه در جبهه ی دشمنان اصلی بر علیه مومنین و دارالاسلام قرار گرفته اند،
در چنین وضعیتی که شما هنوز نتوانسته اید وزنه و قدرتی به دست بیاورید وهنوز نتوانسته اید از کانالها و نهادهای مختلف موجود در دارالاسلام کسب قدرت کنید و کسب قدرتی نکرده اید و: إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ (انعام/121)شیاطین هم به یاری اینها آمده و مطالب وسوسهانگیزیرا به طور مخفیانهبه آنها القاء میکنند تا این که با شما منازعه و مجادله کنند،حتی گفتن این سخن که «پیوستن به جماعت و دوری از تفرق و تقویت و محافظت از این جماعت با مشارکت در تمام نهادها و ارگانهایحکومتی و مردم نهاد دارالاسلام یک وظیفه است» جرئت و شهامتی می خواهد که تنها از عهده ی غرباء و مومنین آگاهِ صادق و مخلصی بر می آید که قبل از آن کفر به طاغوت کرده باشند که در واقع کفر به طاغوت کفر به شیطان و کفر به تمام «کفار5گانه» ی آشکار1- الَّذِينَ هَادُوا(یهودیها) 2- وَالصَّابِئِينَ (مندائیان) 3- وَالنَّصَارَىٰ (مسیحی ها) 4- وَالْمَجُوسَ (زرتشتی ها) 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین یا احزاب یا به زبان امروزین سکولاریستها) است.
اگر هر مومنی با کفر به طاغوت و سپس با ایمان به الله «اطاعت» خودش را از این طاغوتها و حاکمیت و قوانین این طاغوتها گرفته باشد و به الله و قوانین شریعت الله و جماعت تولید شده توسط دارالاسلام داده باشد و به این شکل «4 معنی و مفهوم دین» (1- قدرت حکومتی 2- قانون وب رنامه 3- اطاعت و فرمانبرداری 4- مجازات و پاداش) را به الله داده ودینش را برای الله خالص کرده باشد باید بر اساس 1- توانائی 2- و تخصصی که دارد با جان و مال و زبانش حداقل در جهاد سه گانه ی با سکولاریستهای مهاجمی که تا سر سفره های ما و داخل خانواده های ما نفوذ کرده اند«جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ»[11]مشارکت داشته باشد که تنها از کانال جماعتی واحد با رهبریتی واحد صورت می گیرد،و علاوه بر این برای از بین بردن این منکرات متنوع و رنگارنگ عقیدتی (نظری)و عملی (ظاهری) که وجود دارند در جنگ روانی و مسلحانه ی موجود مشارکت داشته باشد هر چند که در حد «بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً»[12]با رساندن یک آیه یا یک مساله ی شرعی هم باشد؛یا در جنگ زبانی و تبلیغی و روانیِبیان یکی از مفاسد اخلاقی و رفتاری سکولاریستهای موجود باشد که هزاران هزار مفسده ی رفتاری و اختلاقی و عقیدتی دارند، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد سکولاریستهای قریش می فرمود:«اهْجُوا قُرَيْشًا، فَإِنَّهُ أَشَدُّ عَلَيْهم مِنْ رَشْق النَّبْلِ»[13]به هجو قريش بپردازيد که هجو آنان از تيراندازی برای آنان دشوارتر و گران تر است.
پس در دارالاسلام و دارالکفر«هر گونه مشارکتی» در نهادهای مختلف حکومتی منجر به تقویت این سرزمینها می شود و فرق ندارد شخص در بخش اقتصادی فعالیت داشته باشد یا در بخش علمی و پزشکی و صنعتی و فرهنگی و امنیتی و نظامی غیره. به همین دلیل امام ابن حزم می گوید حتی اگر شخص در دارالکفرها به کفار محارب خدمتی برساند یا برای این کفار محارب کتابت هم بکند که منجر بهپشتیبانی کفار برعلیه مسلمین شود چنین شخصی کافری است مثل همان کفار.[14]
نمونه های حاطب ابن ابی بلتعهرضی الله عنه[15]که از سابقون الاولون بود و عباس عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم که هنگام اسارت به وی فرمود:فَأَمَّا ظَاهِرًا مِنْكَ فَكَانَ عَلَيْنَا؛[16]نشان می دهند که تقیه هم تنها در زبان است، نه در عمل و مشارکت در هر گونه امر حکومتی کفار سکولار.
مسلمان اگر در دارالکفری سکولار باشد و در یکی از نهادهای این دارالکفر سکولار فعالیت کند و یا در ارتش و نهادهای امنیتی و … این کفار سکولار در تحکیم و تطبیق قوانین کفری آنها و یا بر علیه مومنین مشارکت کند از او برائت می شود همچنانکه از سایر مشرکین یا احزاب یا به زبان امروزین از سایر سکولاریستها برائت می شود. ” به همین دلیل شما مسلمانی را نمی بینید که در همان دوران مکی هم در یکی از موسسات و ارگانهای حکومتی کفار سکولار قریش مشارکت داشته باشد و حتی کسی چون عمر بن خطاب که عضو پارلمان کفار سکولار (دارالندوة) بود و به عنوان سفیر امور خارجه ی این کفار سکولار محسوب می شد به محض آنکه مسلمان می شود از تمام این سمتها خودش را دور می کند. پس دشمنی با فرعون و سایر سکولاریستها و نظامهای کفری آنها کافی نیست، بایدبا دوری از نظامهای حکومتی و اداری و اجرائی این کفار سکولار با موسیهم همراه باشی.”[17]
در این صورت بسیار مهم است که شما بر اساس مذهبی که دارید، سرزمینی را دارالاسلام می دانید یا دارالکفر؟ بر اساس این نگرشِ مذهبِ شما، سایر اعمال شما نیز به صورت خودکار و اتوماتیک وار توسط شریعت و فقه همان مذهبی که به آن پایبند هستی مشخص شده اند:
- همچنانکه دادن 4 معنی و مفهوم دین به هر یک از کفار و بخصوص به کفار سکولار شما را مشمول حکم «مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم»[18]می کند
- و همچنانکه هر گونه مشارکت آگاهانه، عمدی و اختیاری شما در تقویت و پشتیبانی کفار بر علیه مومنین و دارالاسلام شما را مشمول حکمِ «وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ»(مائده/51) می کند و یکی از همین کفار محسوب می شوی هر چند نماز وروزه هم بگیری و پاره ای از عبادات دیگر را نیز انجام دهی،
به همین شکل،در دارالاسلام، در صورت آگاهی و علم، غیر از معذورین، مسلمانِ مومنِ نظاره گر و بی طرف وجود ندارد و تنها دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها هستند که در جنگ همه جانبه ی کفار سکولار بر علیه مومنین و دارالاسلام تنها از دور تماشاچی و نظاره گر هستند،ومی بینیم با ساخت انواع ضرارها و برگذاری کلاسهای تخریبی توجیهیزیر زمینی یا آشکار برای مریدانشان،یاری مومنین و دارالاسلام را ترک میکنند، و همیشه تمایل دارند مومنین را در برابر کفار تنها بگذارند و حتی در جنگ روانی موجود اکثراً به عنوان ستون پنجم دشمن و بخشی از سربازان جنگ روانی دشمن عمل می کنند و دوست دارند کفار سکولار را بر علیه مسلمین یاری دهند و دوست دارند کفار سکولار و بخصوص احزاب سکولار محلی و هم زبانشان بر دارالاسلام پیروز شوند.
الله تعالی در مورد این صفت خاصِ نظاره گر بودن دارودسته ی منافقین می فرماید: وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ ۖ (احزاب/20) و اگر آن احزاب (=مشرکین= سکولاریستها) بار دیگر بر علیه دارالاسلام لشکر کشند و برگردند باز منافقان آرزوشان این است که در میان اعراب بادیه (صحرا نشینان و کوه و کمر نشینان، از جنگ آسوده و برکنار) باشند و از اخبار جنگی شما جویا شوند.
در اینجا واضح است که در صورت تشکیل دارالاسلام و وجود جنگی بین دارالاسلام با دارالکفرها، برای یک مسلمانبا دارالاسلام بودن یا نبودن «محک و معیارِ»مومن بودن یا جزو دارودسته یمنافقین شدناست؛ و مذهب اسلامی حاکم بر این دارالاسلام نیز باعث نمی شود این دارالاسلام به خاطر مذهب اسلامی اش از «محک و معیار» بودن بیافتد، همچنانکه مصرِ تحت حاکمیت فاطمیون شیعه اسماعیلی اهل بدعت که امثال شیرکوه و صلاح الدین ایوبی شافعی مذهب در برابر تهاجمات نصرانی ها در جنگهای صلبی به یاری آن شتافتندباعث نشد «محک و معیار» بودن آن حذف شود، یا برای کسانی مثلابوسید قطب ماموستا کریکارِ سنی مذهب امری بدیهی است که در صورت وقوع جنگِ هر یک از کفار سکولار با دارالاسلام ایران که این دارالاسلام هم بر اساس قوانین شیعیان جعفری اداره می شود، خودش و شاگردانش را در صف و جبهه ی دارالاسلام ایران بر علیه صف و جبهه ی کفار جهانی و منطقه ای و محلی قرار دهد، هر چند از سوی مقلدین تفکرات نجدیت و پیروان احزاب سکولار و مرتد محلی به این دلیل و به دلیل مشروع دانستن سربازی برای دارالاسلام ایران مورد انواع برچسبها و اتهامات توخالی و غیر شرعی قرار گرفت و حتی به دلیل این واکنش شرعی اش پیروان نجدیت هم تکفیرشد.
برادر یا خواهر گرامیم که از کردستان شافعی مذهب این سوال را پرسیده ای و شما را به بنده معرفی کرده بودند: این منهج صحیح اهل سنت و جماعة در چگونگی برخورد با دارالاسلام به عنوان نماد عینی الجماعة، و تقویت و پشتیبانی و محافظت از این دارالاسلام والجماعة است،صرفنظر از مذهب و تفسیر اسلامی که دارد، بخصوص زمانی که این دارالاسلام و الجماعة در معرض تهاجم کفار آشکار خارجی و کفار پنهان داخلی و دارودسته ی فریب خورده ی آنها از میان مسلمین و اهل تفرق قرار گرفته باشد؛و فرقی هم ندارد شما در بخش رسانه ای و جنگ روانی و تبلیغی این دارالاسلام فعالیت دارید یا در بخش آموزشی و خدماتی و بهداشتی و صنعتی و امنیتی و نظامی و ورزشی و اقتصادی و راهنمای و رانندگی و مدیریتی و و تفریحی و … آن که، همگی به نحوی منجر به تقویت و حمایت و پشتیبانی و محافظت از این دارالاسلام می شوند.
در پایان این مساله ی بسیار حیاتی و استراتژیک و اصولی را هم یادآوری و به کرات تکرار کنیم که تمام فعالیتهای ما در مناطق شافعی و حنفی نشین ایران ابتدا نفعش به خودمان می رسد، و برای خودمان است، و ضربه خوردن این دارالاسلام که همچون سپری از ما در برابر کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی محافظت می کند ضربه خوردن خود ماست. چون همه می دانیم با ضربه خوردن این دارالاسلام حاکمیتی بر اساس فقه شافعی یا حنفی یا مالکی یا سایر مذاهب و فرق و تفاسیر اسلامی بر این کشور به وجود نمی آید، بلکه حاکمیت در اختیار کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی قرار خواهد گرفت که همه ی ما و تمام سرزمینهای مسلمان نشین تجربیاتی از کارنامه ی پر از جنایت و خیانت و پستی و انواع مفاسد اخلاقی و رفتاری این کفار سکولار خارجی و داخلی را در تاریخ سرزمین خود داریم.
من به همین اندازه کفایت می کنم و در مسیرم و مجبور شدم که به صورت صوتی به شما پیام بدهم و فرصتی برای ذکر منابع نیست؛ امیدوارم جواب سوالت را گرفته باشی. ان شاء الله به یکی از برادران یا خواهران هم مسیر می سپارم که متن پیاده شده ی این کلیپ صوتی را با ذکر منبع برای شما و سایر عزیزانی که ممکن است چنین سوالی داشته باشند نشر دهند.
اخوکم فی الله: ابوحمزه المهاجر هورامی (عَفَا اللَّهُ عَنْی،و غفرامی، و امرائیکالشیخ اسامه بن لادن تقبله الله)13/3/1401ش،جمعه عید هفتگی مسلمین.
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ .
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[1]ابی داود (4252) ، والترمذي (2229) إِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ
[2]مسلم1847 / دُعَاةٌ علَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَن أَجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، فَقُلتُ: يا رَسولَ اللهِ، صِفْهُمْ لَنَا، قالَ: نَعَمْ، قَوْمٌ مِن جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا،…
[3]ابن ماجه (4036)، وأحمد (7912) / إنَّها ستَأتي على النَّاسِ سِنونَ خَدَّاعةٌ، يُصدَّقُ فيها الكاذِبُ، ويُكذَّبُ فيها الصَّادِقُ، ويُؤتمَنُ فيها الخائِنُ، ويُخَوَّنُ فيها الأَمينُ، ويَنطِقُ فيها الرُّوَيبِضَةُ. قيل: وما الرُّوَيبِضَةُ يا رسولَ اللهِ؟ قال: السَّفيهُ يتَكلَّمُ في أَمْرِ العامَّةِ.
[4]البخاري (8)، ومسلم (16).
[5]صحیح بخاری: 4777. صحیح مسلم: 102. سنن ابی داود: 4695. سنن نسائی: 4990. سنن ابن ماجه: 63 و 64. / «بَيْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ يَوْمٍ، إِذْ طَلَعَ عَلَيْنَا رَجُلٌ شَدِيدُ بَيَاضِ الثِّيَابِ، شَدِيدُ سَوَادِ الشَّعَرِ، لَا يُرَى عَلَيْهِ أَثَرُ السَّفَرِ، وَلَا يَعْرِفُهُ مِنَّا أَحَدٌ، حَتَّى جَلَسَ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَأَسْنَدَ رُكْبَتَيْهِ إِلَى رُكْبَتَيْهِ، وَوَضَعَ كَفَّيْهِ عَلَى فَخِذَيْهِ، وَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِسْلَامِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «الْإِسْلَامُ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَتُقِيمَ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِيَ الزَّكَاةَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ، وَتَحُجَّ الْبَيْتَ إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَيْهِ سَبِيلًا»، قَالَ: صَدَقْتَ، قَالَ: فَعَجِبْنَا لَهُ يَسْأَلُهُ، وَيُصَدِّقُهُ، قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْإِيمَانِ، قَالَ: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ»، قَالَ: صَدَقْتَ، قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْإِحْسَانِ، قَالَ: «أَنْ تَعْبُدَ اللهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ»، قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ السَّاعَةِ، قَالَ: «مَا الْمَسْئُولُ عَنْهَا بِأَعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ» قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنْ أَمَارَتِهَا، قَالَ: «أَنْ تَلِدَ الْأَمَةُ رَبَّتَهَا، وَأَنْ تَرَى الْحُفَاةَ الْعُرَاةَ الْعَالَةَ رِعَاءَ الشَّاءِ يَتَطَاوَلُونَ فِي الْبُنْيَانِ»، قَالَ: ثُمَّ انْطَلَقَ فَلَبِثْتُ مَلِيًّا، ثُمَّ قَالَ لِي: «يَا عُمَرُ أَتَدْرِي مَنِ السَّائِلُ؟» قُلْتُ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: «فَإِنَّهُ جِبْرِيلُ أَتَاكُمْ يُعَلِّمُكُمْ دِينَكُمْ»
[6]صحیح بخاری: 4777. صحیح مسلم: 102. سنن ابی داود: 4695. سنن نسائی: 4990. سنن ابن ماجه: 63 و 64.
[7]صحیح بخاری 7257
[8]بخاری در کتاب الفتن، بابِ فرمودهی رسول الله صلی الله علیه وسلم: «سترون بعدی…»، حدیث شماره (7056)./ مسلم در کتاب الإمارة، باب وجوب طاعة الأمراء فی غیر معصیة. حدیث شماره (1709).
[9]تاریخ ابن خلدون،ابن خلدون، ج۵، ص۳۳۰/ أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى، البداية و النهاية، ج 12، ص 255، بيروت، دار الفكر، 1407/1986
[10]أخرجه أحمد (18406) والطيالسي (439)والبزار (2796)/قال حُذَيفةُ: قال رسولُ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ: تكونُ النُّبوَّةُ فيكم ما شاء اللهُ أنْ تكونَ، ثُمَّ يَرفَعُها إذا شاء أنْ يَرفَعَها، ثُمَّ تكونُ خِلافةٌ على مِنهاجِ النُّبوَّةِ، فتكونُ ما شاء اللهُ أنْ تكونَ، ثُمَّ يَرفَعُها إذا شاء اللهُ أنْ يَرفَعَها، ثُمَّ تكونُ مُلكًا عاضًّا، فيَكونُ ما شاء اللهُ أنْ يكونَ، ثُمَّ يَرفَعُها إذا شاء أنْ يَرفَعَها، ثُمَّ تكونُ مُلكًا جَبريَّةً، فتكونُ ما شاء اللهُ أنْ تكونَ، ثُمَّ يَرفَعُها إذا شاء أنْ يَرفَعَها، ثُمَّ تكونُ خِلافةٌ على مِنهاجِ نُبوَّةٍ، ثُمَّ سَكَتَ.
[11]أبو داود (2504)، وأحمد (12268) واللفظ لهما، والنسائي (3096)
[12]بخاری3461
[13]المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج – ج 16 – فضائل الصحابة، ص48
[14]ابن حزم،المحلى، ج ١١ – ١٩٩ / المحلى بالآثار (12/ 123)مسألة :2202 / وقد ذكرنا أن الزهري محمد بن مسلم بن شهاب كان عازما على أنه ان مات هشام بن عبد الملك لحق بأرض الروم لان الوليد بن يزيد كان نذر دمه ان قدر عليه وهو كان الوالي بعد هشام فمن كان هكذا فهو معذور، وكذلك من سكن بأرض الهند والسند والصين والترك والسودان والروم من المسلمين فإن كان لا يقدر على الخروج من هنالك لثقل ظهر أو لقلة مال أو لضعف جسم أو لامتناع طريق فهو معذور، فإن كان هنالك محاربا للمسلمين معينا للكفار بخدمة أو كتابة فهو كافر وإن كان إنما يقيم هنالك لدنيا يصيبها وهو كالذمي لهم وهو قادر على اللحاق بجمهرة المسلمين وأرضهم فما يبعد عن الكفر وما نرى له عذرا ونسأل الله العافية
[15]صحيح البخاري (4/ 59) (3007) وصحيح مسلم (4/ 1941) 161 – (2494)
[16]دلائل النبوة للبيهقي مخرجا (3/ 142) صحيح لغيره
[17]فرار از دارالاسلام و سکونت در دارالکفرهای سکولار و انتخاب سرپرستی کفار و دادن اطاعت به کفار در آینهی قرآن، سنت صحیح، اجماع و قیاس. ص 35
[18] أبو داود (4031) واللفظ له، وأحمد (5114) و العراقي، تخريج الإحياء 1/359 / أحمد شاكر، تخريج المسند لشاكر7/122 / الألباني، صحيح الجامع2831