معیار و ملاک تشخیص «دارین» در دنیا

معیار و ملاک تشخیص «دارین» در دنیا

(1-قسمت)

بسم الله و الحمد لله ، اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته / بخش: 4

در جمع بندی آیات قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم و اقوال مختلف اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم و آراء مذاهب مختلف اسلامی به نکته ی حساس، مهم، قابل توجه و برجسته ای پی بردیم و آنهم اینکه: مناط، معیار و ملاک واحدی برای تعیین «دارالکفر»  یا«دارالاسلام» بودن سرزمینی وجود دارد به نام «قانون» و «حاکمیت» که به دنبال خود اطاعت زیر دستان و تعیین مجازت و پاداش این زیر دستان را نیز به همراه دارد، و این یعنی همان مفاهیم و محتوای چهار گانه ی دین  که عبارت بودند از: 1- قدرت حکومتی 2- قانون و برنامه 3- اطاعت و فرمانبرداری 4- مجازات و پاداش .

حالا در سرزمینی که این چهار معنی و محتوای دین، مختص دین «اسلام» است و توسط مسلمین رهبری می شود«دارالاسلام» است و سرزمینی هم که این 4 معنی و محتوای دین مختص «کفر» است و توسط یکی از «کفار6گانه»ی آشکار یعنی: 1- الَّذِينَ هَادُوا  2- وَالصَّابِئِينَ  3- وَالنَّصَارَىٰ  4- وَالْمَجُوسَ  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین یا به زبان امروزین سکولاریستها) و 6- مرتدین [ 7- وحتی توسط مسلمانی چون نجاشی رضی الله عنه] اداره می شود «دارالکفر» است.

پس «قانون و حکم» و «سلطه و حاکمیت» معیار و ملاک تشخیص «دارین» در دنیا می شوند و آنچه که به عنوان خون در رگ حاکمیت جریان پیدا می کند و به آن حیات می دهد «قانون و حکم» است و «قانون و حکم» مناط، ملاک و  معیار زیر بنائی جهت تشخیص «دارالاسلام» از «دارالکفر» می شود.

  • در این صورت می توانیم بگوئیم : دارالاسلام، خاك و سرزميني است که «قانون اساسی» آن طبق شریعت الله باشد، و قانون الله غالب است، و بر اساس قانون شریعت الله اداره می شود، و اطاعت از اين قوانين آشكار مي گردد، و طبق همين قانون و با پشتوانه ي همين قانون  امر به  خوبي و نهي از بدي صورت مي گيرد؛ حال، این شریعت الله یا براساس شورای اولی الامراست و تمام فرق و تفاسیراسلامی در آن دخالت دارند و اجماع واحد مسلمین و جماعت واحد و وحدت اسلامی وجود دارد، یا در صورت اضطرار و حالت طارئ ( یعنی حالت ناگهانی، گذرا، اتفاقی، عارضی، بي‌سابقه، وغيرمنتظره ) بر اساس یکی از مذاهب اسلامی اداره می شود و اتحادی اسلامی وجود دارد و به دنبال آن حاكم اين خاك و سرزمين نيز مسلمان است.
  • و دارالکفر، جامعه ای است که «قانون اساسی» آن بر اساس شریعت الله نباشد و قانون شريعت الله در امور حكومتي، قضايي، آموزش و پرورش، اقتصاد و ديگر جنبه هاي زندگي اجتماعي انسانها كنار گذاشته شده است. 

در این دارالکفر ممکن است یک مسلمان مثل نجاشی رضی الله عنه حاکم باشد یا یکی از «کفار6گانه» که تجسم زمینی طاغوت و حاکمیت طاغوت هستند . در اینجا این مسلمان یا کافر بودنِ رهبریتِ جامعه عاملی جهت تغییر «دار»و سرزمین از دارالکفر به دارالاسلام نمی شود بلکه معیار اصلی «قانون اساسی» است که این رهبر طبق آن بر مردم حکومت می کند.

(ادامه دارد…..)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *