درس های مقدماتی/ درس سوم: شناخت طاغوت، اولین قدم در ورود به اسلام    

درس های مقدماتی/ درس سوم: شناخت طاغوت، اولین قدم در ورود به اسلام    

(2-قسمت)

پس، شناخت طاغوت و کفر به آن، امر بسیار مهمی است که بخش اساسی از عقیده ی مسلمان را تشکیل می دهد؛ و نصف رسالت تمام پیامبران در طول تاریخ بشریت بوده است، اما اگر همین الان در بسیاری از جوامع بروید و بپرسید تمام پیامبران برای چه چیزی آمدند؟ ممکن است کمتر کسی بتواند جواب قرآنی به شما بدهد، و اگر از آن ها بپرسید که کفر به طاغوت چیست؟ باز ممکن است کمتر کسی بتواند جواب صحیح بدهد، در حالی که نصف عقیده ی آن ها را تشکیل می دهد.

اما، اگر از همین افراد در مورد آن 50 درصد دیگر که طبقه ی دوم عقیده است سؤال کنید، ممکن است باز در مورد نزدیک به 40 درصد آن، مثل شناخت و ایمان به اللهی که خودش خودش را در کلامش معرفی کرده، شناخت و ایمان به بهشت و جهنمی که الله در شریعتش معرفی کرده، دشمن شناسی و درجه بندی شرعی دشمنان، جهاد فی سبیل الله، لزوم تحکیم شریعت الله و حکومت اسلامی، جایگاه وحدت در میان مسلمین، دوست داشتن الله و اولیای الله، چگونگی هدایت زندگی و مرگ در مسیری که الله دوست دارد و مسائل این چنینی سؤال بپرسید، باز شناخت آن ها زیاد به قرآن نزدیک نیست، و ممکن است شناخت آنچنانی نداشته باشند و بیشتر شناختشان شناخت آلوده ای باشد. اما، اگر در مورد آداب شخصی چون شیوه ی طهارت، سیواک، اذکار صبحگاهان و شامگاهان، اذکار پس از نماز، نمازهای سنت، اعتکاف، رعایت حجاب، پرهیز از نشستن بر روی قبر، و صدها مسأله ی ریز دیگر از این مسلمان سؤال شود معمولاً اطلاعات خوبی در اختیار شما قرار میدهد. عملاً این بنده خدا به شما می فهماند که مسائل دیگری را برایش مهم تر نشان داده اند، یا خودش از میان اینهمه مسائل شریعت تنها این مسائل برایش مهم هستند که از الله بگیرد و … .

و اگر از آن ها بپرسید برای چه چنین امر مهمی چون کفر به طاغوت و سایر امور عقیده را نمی دانید اکثراً می گویند نمی دانیم اصلاً طاغوت چیست که به آن کفر کنیم؟!، یا عده ای بهانه می آورند و می گویند:…مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ (مؤمنون/۲۴) «در میان پدران نخستین خود چنین [چیزی] نشنیده‌ایم». انگار در این جاهلیت، چون از اطرافیان خود در مورد طاغوت و کفر به طاغوت و سایر لوازم ایمان نشنیده اند پس مفهوم کفر به طاغوت نمی تواند امر مهمی باشد.

یا عده ای که معمولاً به افکار سکولاریستی و جاهلیت آلوده شده اند بحث در این زمینه را به منزله ی ویران کردن عقاید باطل و هجومی به احزاب دلخواهشان تلقی می کنند به همین دلیل بهانه می آورند چون مُلا فلانی نگفته پس ضرورتی ندارد؛ این بنده خدا فراموش کرده یا خودش را به فراموشی زده که الله متعال به انسان عقل داده و این توانائی هم به او داده که در هر رده ای از سواد یا سنی که باشد، بتواند مستقلاً در کفر به طاغوت و ایمان به الله حق را از باطل تشخیص بدهد و تحت هیچ شرایطی نباید عقل خودش را به دیگران اجاره دهد.

قرآن هم با زبان واضح و آشکار و ساده ای نازل شده است. عقاید هم خیلی ساده و به صورت تکراری و در قالب داستان و مثال و … بیان شده اند، و هر کسی می تواند به اندازه ی وسعتی که الله به او داده در آن تدبر و تعقل کند و آن را بپذیرد و به اندازه ی وسعتش سایر امور شریعت را بفهمد. در این صورت، بهانه ای برایش باقی نمی ماند و همه ی انسانهای غیر دیوانه این توانائی را دارند که لا اله – الا الله را متوجه شوند.

قرآن ساده، و برای همه قابل فهم است، و الله متعال هم در قرآن تمامی اصول عقايد را به شیوه ای ساده و قابل فهم برای همه بيان فرموده، از کفر به طاغوت به عنوان نیمی از «لا اله» و «الا الله» تا نیم دیگر آن یعنی: ايمان به خدا و فرشته ها، كتابهای آسمانی، پيامبران، روز قيامت و تقدير خير و شرهمه را بیان کرده، که مجموعاً «الّا الله» راتشکیل می دهد. عقیده، مثل اصول احكامی چون نماز، زكات، روزه، حج و … نیست که تفصيل اين موارد را سنت و احاديث به عهده گرفته باشند و انسان در آرای مختلف فقها گیر کند، بلکه بسیار ساده، روشن و کامل در قرآن بیان شده است.

(ادامه دارد…..)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *