درس های مقدماتی/ درس سوم: شناخت طاغوت، اولین قدم در ورود به اسلام
(3-قسمت)
اگر عقیده اینقدر ساده و برای همه قابل فهم نبود، هر کسی می توانست در قیامت بهانه بیاورد که این قرآن و عقاید آن در حد فهم من نبودند، و تنها باسوادها، جوانان، دیپلمه ها، لیسانسه ها و دکترها، ملاها، مولوی ها، شیوخ و دانشمندان آن را می فهمیدند. اما می بینیم که اینگونه نیست، و عقیده را هر انسان عاقل بالغی، در هر رده ای از تعقل که باشد می تواند بفهمد و به آن ایمان بیاورد یا آن را اصلاً قبول نکند. در اینجا، تنها دیوانه ها و کودکان عذر دارند.
نکته ی مهمتر اینکه، هر شخصی تنها و بدون حضور کسی، در قیامت محاسبه می شود و نمی تواند به بهانه ی عامی بودن، در عقیده اش، اختیار و عقلش را، به کسان دیگری اجاره بدهد، و از انسان بودن خود صرف نظر نموده و با روال عادی شریعت الله در قرآن مخالفت کند.
عقیده بسیار ساده و برای هر مکلفی قابل فهم است و تقلیدی نیست و ما نمی توانیم هیچ بهانه ای رابرای خودمان قبول کنیم. برای همین، ناچاریم که عقیده مان را از مسیر درست آن یاد بگیریم. مسلمانی که طاغوت را نشناخته و بلد نیست چگونه کفر به طاغوت کند، در واقع، مسیر را نشناخته و ممکن است به مقصد نرسد، یا در رسیدن به مقصد بامشکلات و موانع بزرگی برخورد کند، یا ممکن است در کل، مسیر را گم کند و سر از جاهای دیگری دربیاورد، همچنان که خیلی ها از جاهای دیگری سر درآورده اند که ارتباطی به دین اسلام ندارد.
صرفنظر از معانی لغوی که بسیاری از اهل علم آورده اند، طاغوت درمعنی شرعی آن یعنی «کافر» و هر جا در قرآن و سنت اسمی از طاغوت آورده شده است یعنی «کافر» که مصداق «طاغوت» ابتدا شیطان و بعد پیروان کافر او هستند که بعد از بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم تا روز قیامت در میان انسانها 5 دسته اصلی هستند: 1- الَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَىٰ 4- وَالْمَجُوسَ 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/17)
کفر به طاغوت هم یعنی شیطان و تمام کفار را انکار کنی و نادیده بگیری. به همین سادگی می گوئیم: كَفَرْنَا بِكُمْ = شما را قبول نداریم . چرا این طاغوتها و کفار را قبول نداریم؟: ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ (حج/62) این به خاطر آن است که تنها الله حقّ است و هر چه به جای او می خوانند باطل است.
این چیزهائی که این طاغوتها به جای الله به فریاد می خوانند و برای آنها از حد معمولی که الله برایشان تعیین کرده حقی قائل می شوند، به آنها «جِبْت» گفته می شود. «جِبْت» از تولیدات طاغوتها و دام طاغوتهاست و زمانی که برای این «جِبْت» حق جلب منفعت یا دفع ضرر به صورت مستقل قائل شوند این «جِبْت» تبدیل می شود به «إله» که عده ای به این «إله»ها ایمان می آورند«واتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهم يُنْصَرُونَ (یس/74) و ایمان به «جِبْت» یا «إله»ها هم خود به خود منجر به تأئید طاغوتها و ایمان به طاغوتها می شود بخصوص تأئید طاغوتها در برابر مومنین به الله. الله تعالی می فرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیباً مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلاً (نساء/51)آیا در شگفت نیستی از کسانی که بهرهای از کتاب (آسمانی) بدیشان رسیده است به جبت و طاغوت ایمان میآورند و درباره کافران (قریش) میگویند که اینان از مسلمانانی برحقّتر و راهیافتهترند!؟
(ادامه دارد…….)