درسهای مقدماتی/ درس پنجم:

دشمن شناسی شرعی (1)/ کلیاتی در مورد آنالیز جامعه ی کفار

درسهای مقدماتی/ درس پنجم:

دشمن شناسی شرعی (1)/ کلیاتی در مورد آنالیز جامعه ی کفار

(16-قسمت)

اما، این جابه جایی برای خود کفار و جوامعی که بر اساس ایمان به طاغوت اداره می شود می تواند مفید باشد، نه برای حاکمیت بر مسلمین، که عده ای از عمامه به سرها در همین رفراندوم طاغوتهای مرتد کُرد در کردستان عراق به نحوی از حاکمیت یافتن طاغوتهای جنایتکاری بر مسلمین حمایت کردند که فقه مذهبی ای که خودشان ادعایش را دارند هیچ شکی در کفر و ارتداد این طاغوتها ندارد. زمانی که الله متعال در برابر شبهات و جنگ روانی منافقین می فرماید:«وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» (نساء/141)،اعلام این اصل اساسی است که، الله متعال هیچ راهی را قرار نداده که از این راه کفار بتوانند بر مسلمین حاکمیت داشته باشند. اما، آنچه ما از این ملاها و عمامه به سرها و احزاب به ظاهر اسلامگرای منحرف دیدیم چیزی غیر از این بود.

این ها می خواستند همچون کفرستانهای ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، عربستان، مصر و … به تولید یک کفرستان در میان کُردهای مسلمان مقبولیت جهانی ببخشند. این ها دارای صفات همان کسانی هستند که الله متعال در آیه ی بعدی در موردشان می فرماید: «إِنَّ الْمُنافِقينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ»(نساء/142)، همانا منافقین با خدا نیرنگ می کنند در حالی که خداست که آنها را فریب می دهد. این منافق صفتان، همان کسانی هستند که ما مجبور هستیم به دلیل وجود مسلمینی که اطرافشان را گرفته اندآن هارا در دنیا مسلمان حساب کنیم تا زمانی که در صف کفار علیه مسلمین قرار نگرفته باشند. هر چند که اجتهادات غلط مسلمانان را در این زمینه نادیده نمی گیریم.

مثال دیگری که می تواند به ما بگوید جامعه ی کفار با آنکه «به صورت مجمل» به طاغوت ایمان دارند و از اخلاق عقیدتی دین اسلام فاصله دارند، اما به این معنی نیست که از کل صفات پسندیده ی اخلاق عمومی هم فاصله گرفته باشند؛ اشاره به این واقعیت تاریخی است که اخلاق پسندیده و صفات نیکو در بین تمام اقوام جاهلی یافت می شود، که این صفات هم  پس مانده های تعالیم پیامبران و انبیا در میان آن قوم است؛ چون بلااستثناء برای هر قومی رسولی فرستاده شده است: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاًأَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»،علاوه بر آنکه برای هر قومی پیامبری فرستاده شده، اقوام نیز با یکدیگر مراودات فرهنگی و اخلاقی داشته اند و انتقال صفات اقوام به همدیگر امری تدریجی، نرم و پیوسته بوده و هست.  بر همین اساس در اسلام به فضایل و اخلاق پسندیده ی عمومی عصر جاهلیت هر قومی، در قالب عرف تا آنجایی که تضادی با قوانین شریعت نداشته باشند، عمل می شود. مثل مهمان نوازی، پرهیز از دروغگویی (تصور کنید ابوسفیان حتی حاضر نشد پیش هراکلیوس دروغی در مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم دشمن شماره یک خود بگوید) یا مثل: صبر، نظم، خود کنترلی، دلسوزی (مثل ابوالبختری)، بخشندگی، پرهیز از ناسزاگویی و اموری در زمینه ی دیپلماسی عمومی و …. ما اکثر این صفات را در میان مشرکین عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم و قبل و پس از آن، حتی در زمان حال در میان جاهلیتهای مختلف ترک، عرب، فارس، کُرد، پشتون و …دیده ایم.

در بخش مختص کردن عبادات برای قانون شریعت الله یا در زمینه ی ایمان به الله ما به علائمی از ایمان به بعضی از ارزشها و قوانین شریعت الله در میان غیر مسلمین بر می خوریم که غیر قابل انکار است. مثل: مبارزه در راه رفاه مردم، مبارزه در راه ایجاد امنیت عمومی، درجه بندی میان دشمنان، پذیرش شورا به عنوان مرجع تصمیم گیری(چون دارالندوه در مکه یا سقیفه ی بنی ساعده در مدینه در آن زمان ها) الان هم اعتقاد به شورا به عنوان مرجع تصمیم گیری در میان کشورهای کمونیستی مثل چین، کره ی شمالی، شوروی سابق یا مثل اتحاد حول نقاط مشترک، پرهیز از تفرق در برابر دشمن مشترک، تبعیت از رهبری که انتخاب کرده اند، پرهیز از تک روی، گرایش به شورا و مدیریت جمعی، عدم استفاده از مشروبات مست کننده و مواد مخدر، دوری از بی عفتی و… . این ها چیزهایی هستند که ارزش ها و قانون شریعت الله هستند که در میان مسلمین هم رایج اند.

(ادامه دارد…..)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *