درسهای مقدماتی/ درس پنجم:

دشمن شناسی شرعی (1)/ کلیاتی در مورد آنالیز جامعه ی کفار

درسهای مقدماتی/ درس پنجم:

دشمن شناسی شرعی (1)/ کلیاتی در مورد آنالیز جامعه ی کفار

(17-قسمت)

بدون شک، در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم و در میان قریش به صورت عمومی، هم گرسنگی نبود و رفاه بود، و هم در کنار این رفاه عمومی، ترس وجود نداشت و در زندگی شخصی انسانها آزادی و امنیت حاکم بود. این رفاه و امنیت همچون امروز در اروپا و امریکا از طریق چپاول ثروتهای دیگر ملل هم  به دست نیامده بود؛ بلکه منبع تجاری (خوب یا بد) برای آن معرفی می شود. که الله متعال در موردش می فرماید: «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ* إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ* فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ* الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ».

اما، این سیستم سیستم ناقصی بود که در آن قوانین طاغوتها با ارزشهای نیک و پسندیده مخلوط شده بود، خوب و بد با هم قاطی بود، و این اسلام محسوب نمی شد. و کسی با انجام این صفات پسندیده وارد دین اسلام و دایره ی اسلام نمی شد. چون هدف نهایی بشریت در دنیا هم فقط «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» نیست، بلکه رفاه و امنیت زمینه های مناسبی هستند که کمک می کنند مختص کردن عبادت برای الله برای تمام افراد جامعه به نحو احسن تری انجام شود.هدف عبادت الله و مختص کردن قوانین و برنامه های زندگی خود برای الله است. کل برنامه های زندگی خود را دست الله و به قوانین شریعت الله بسپاری.

اسلام یعنی کفر به طاغوت، یا همان لا اله و سپس الا الله. در این مرحله، مرحله ی کفر به طاغوت و «لا اله» علاوه بر مبارزه با انواع ظلمها و قوانین دست و پاگیر ظالمهای بزرگ، یک ظالم کوچک دیگر جایگزین نمی شود. مثل همین ظالمین حزب کارگران اوجالان، کومله ها و دموکراتها و … که کارنامه ی آن ها بسیار سیاه تر و پلیدتر از ظالمین غیر بومی بوده است. الان هم همین طور است.

بخش دیگر اسلام، ایمان به الله و «الا الله» محسوب می شود، یعنی ضمن انکار تمام ظالمین و طغیانگران تنها قانون شریعت الله به عنوان جایگزین انتخاب می شود که ظلمی در آن وجود ندارد. در این صورت، اگر غیر مسلمانانی بخشی از صفات نیک و پسندیده ی کفر به طاغوت و انکار نمودن اعمال و قوانین ظالمانه را در خود داشته باشند، یا  از بسیاری از ویژگیهای ایمان به الله هم برخوردار باشند؛ ضمن احترام به این اعمال آن ها، تأیید آنان و تشویق دیگران به انجام دادن چنین اعمالی، اما آن ها را نمی توانیم وارد دایره ی اسلام کنیم.

 می توانیم بگوییم فلان غیر مسلمانی که در کارش نظم دارد یا حقوق اجتماعی را در رانندگی یا … رعایت می‌کند، یا صدق دارد، بی آزار است، کارش به ارزشهای اسلامی نزدیک تر است از مسلمانی که در کارش نظم ندارد یا خودروی خودش را دوبله پارک می‌کند، یا به علائم راهنمائی و رانندگی توجهی ندارد، دروغگوست و مردم آزاری می کند؛ می گوییم این غیر مسلمان آن کارش بهتر از مسلمانی است که جرم می کند آن کارش به ارزشهای اسلامی نزدیک تر است تا این مسلمان. اما در هر صورت، غیر مسلمان جزو کفاری محسوب می شود که صفات خوبی دارد و بعضی از صفات مسلمین را دارد و این صفات خوب او را وارد دایره ی اسلام نمی کند. و مسلمان هم باز مسلمان حساب می شود، اما مسلمانی که مجرم است وبعضی از صفات غیر مسلمین را دارد و این ویژگیهای مجرمانه او را از دایره ی اسلام خارج نمی کند.

عدم درک این نکته ی مهم و بعضی از صفات نیک و پسندیده ای که در کفار دیده می شود و در برابر، آشفتگیهایی که در رفتار بعضی از مسلمین به دلیل نبود قدرت و نظم حکومت اسلامی مشاهده می شود، باعث شده برای عده ای چنین توهمی را به وجود بیاورد که این ویژگیها و صفات محدود، مهمتر از مسلمان بودن است و اعتقاد به دین اسلام چندان اهمیت عملی برایشان ندارد. به همین دلیل، همین شبهه ی خطرناک آن ها را به راحتی و به آسانی به سمت و سوی دین سکولاریسم و کفر می کشاند. و آن ها را به سمت و سوی پیاده کردن برنامه ها و اهداف سکولاریست ها می کشاند. چنانچه کسانی چون گیلانی می گویند: می بخور منبر بسوزان … مردم آزاری نکن. می خوردن و منبر سوزاندن نزد آن ها یعنی بالاترین کفر و گناهی که می توان مرتکب شد. به زبان ساده تر یعنی اباحیگری در دین و انجام دادن هر کفری در دین به شرطی که مرتکب مردم آزاری نشوی.

(ادامه دارد……)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *