دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها
درس های مقدماتی/ درس پنجم
دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها
(60- قسمت)
مسلمان، زیرک است باید شناخت کافی در مورد این طبقه و سایر طبقات آشکار را به دست بیاورد و نباید به قول بعضی از مردم، ساده لوح و زودباور (و صفت های دیگری که می گویند نباید اینگونه) باشد و زود فریب کفار پنهان و آشکار را بخورد. چون، شناخت درست، نیمی از مشکل را حل می کند. باید شناخت به دست بیاورد.
چنانچه اشاره شد، چیزی که در این شناخت ممکن است برای مسلمین بیشترین مانع را به وجود بیاورد وجود کسانی است که از قرآن، فقه و شریعت آگاهی دارند اما جزو دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها هستند، و اکثریت منافقین موجود در میان مسلمین هم از همین طبقه می باشند.
بله، البتهدر این صورت، اگر پرسیده شود که اکثر منافقین را در کدام طبقه می توان پیدا کرد یادر کدام طبقه هستند؟ آیا این ها در طبقه ی پزشکان، مهندسین، مکانیک ها، نجارها، راننده ها، بازاری ها و غیره هستند؟ اکثر این ها در کدام طبقه پیدا می شوند؟ اکثر این ها را در کدام طبقه باید جستجو کنیم؟ از کدام طبقه باید بیشتر از همه احتیاط کنیم و حذر داشته باشیم؟ در این مسأله اجازه دهید سکوت کنیم و رسول الله صلی الله علیه و سلم پاسخ دهد: «أَکْثَرُ مُنَافِقِی أُمَّتِی قُرَّاؤُهَا»، اکثرمنافقین امت من قاریان آن هستند؛ قرآن خوان ها می باشند.
بله، ممکن است برایمان سؤال پیش بیاید که مگر ممکن است منافق قرآن بخواند و در مورد احکام شریعت صحبت کند؟ بله ممکن است، و می خواند، و خوب هم می خواند:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ الْأُتْرُجَّةِ رِیحُهَا طَیِّبٌ وَطَعْمُهَا طَیِّبٌ وَمَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِی لَا یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ التَّمْرَةِ لَا رِیحَ لَهَا وَطَعْمُهَا حُلْوٌ وَمَثَلُ الْمُنَافِقِ الَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مَثَلُ الرَّیْحَانَةِ رِیحُهَا طَیِّبٌ وَطَعْمُهَا مُرٌّ وَمَثَلُ الْمُنَافِقِ الَّذِی لَا یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ الْحَنْظَلَةِ لَیْسَ لَهَا رِیحٌ وَطَعْمُهَا مُرٌّ.
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مثال مسلمانی که قرآن می خواند همانند ترنج (وبالنگ) است که بویش خوش ومزه اش خوب است؛ و مثال مسلمانیکه قرآن نمی خواند مانند خرمای خشکی است که بویی ندارد ولی مزه اش شیرین است؛ و مثال منافقی که قرآن می خواند همانند (گل) ریحانی است که بوی خوش دارد ولی مزه اش تلخ است(این نوع ریحان خیلی بزرگ می شود حتی به اندازه ی درختچه ای در حد کمی پایین تر از قد انسان هم می رسد، ریحان کوچکی نیست که ما آن را می خوریم)؛ و مثال منافقی که قرآن نمی خواند همانند گیاه حنظل (هندوانه ی ابوجهل) است که بویی ندارد و مزه اش هم تلخ است.منافقی که قرآن می خواند همانند ریحانی است که بوی خوش دارد اما مزه اش تلخ است و منافقی که قرآن نمی خواند همانند حنظل است که بو ندارد و مزه اش هم تلخ است.
اما، این قرآن خواندن دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها یک مصیبت بزرگی همچون زبان بازی و سخنوری با ادبیات قرآنی را به بار می آورد که رسول الله صلی الله علیه و سلم از آن بر امتش ترس و واهمه داشت و می فرماید: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی کُلُّ مُنَافِقٍ عَلِیمِ اللِّسَانِ»، همانا ترسناک ترین چیزی من از آن برشما (بر امتم) می ترسم؛ هر منافق بسیار آگاه به زبان (و زبان باز) است.
در مجموع باید بگوییم که، دادن شناخت و آگاهی به مسلمین یعنی دادن قدرت به مردم. وقتی مردم قدرتمند شدند به صورت مستقیم باعث قدرتمند شدن حکومت اسلامی، نهادهای تحت پوشش آن و رهبریت جامعه می شوند. قدرت عقیدتی و آگاهی و شناخت مردم باعث می شود که قدرت مردمی به عنوان یک بازدارنده عمل کند، و حتی در سرزمین هائی که مردم آن از قدرت حکومت اسلامی برخوردار نیستند و مسلمین در حالت اضطرار قرار می گیرند، همین قدرت شناخت و آگاهی مردم و قدرت بازدارندگی مسلمین، در این حالت ضرورتی که پیش آمده می تواند به عنوان یک بدیل حکومتی اعمال قدرت کند. ما در موارد مختلف، خیلی از مسلمین را در نظامی طاغوتی دیدیم که توانستند فلان شخص فاسد، مشکوک و یا مجرم را از کوچه یا محله و یا حتی روستایشان بیرون کنند، بدون این که حکومتی اسلامی داشته باشند.
(ادامه دارد……)