شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(9- قسمت)
حالا چه چیزی باعث می شود یک کافر پنهان، منافق و سکولارزده به یک کافر آشکار و مرتد تبدیل شود؟ یا به عبارتی دیگر چگونه سکولارزده، منافق، منافقین و دارودسته ی آن ها به کافر آشکار و مرتد و مرتدین تبدیل می شوند؟
به صورت مختصر می توان گفت که، هر قول و عملِ کفری که ابتدا آن را «آشکارا» در برابر قانون شریعت الله قرار دهد و به همراه این، این قول یا عملش او را «آشکارا» از جامعه ی مسلمین جدا کند و او را به عقب برگرداند، و این قول و عملش جز كفر «آشکار»، قابل تأويل به چيز ديگری نباشد، و این قول و عمل هم بر اثر آگاهی، علم و اختیار از طرف شخص مکلفی باشد و عذری شرعی نداشته باشد. همین.
البته، شافعی ها صرفِ نیتِ کفر را هم مشمول ارتداد دانسته اند.[1] نیت یعنی، مثلاً اینکه شخصی تصمیم قطعی داشته باشد که اگر در آینده فشار مسلمین از روی وی برداشته شد و قانون سکولاریسم حاکم شد، که می دانیم تحت عنوان آزادی شخصی، آزادی دین و غیره از او حمایت می کند و کسی نمی تواند به او صدمه بزند، در این صورت، چنین شخصی می گوید آن زمان تصمیم می گیرد اگر زمینه فراهم شد مثلاً جزو یکی از احزاب سکولاریست می گردد، یا یهودی، نصرانی، مجوس و غیره می شود، یا اگر توانست و پایش به اروپا یا آمریکا باز شد در آینده دست از دین اسلام بکشد.
در نظر شافعی ها این تصمیم و نیت قطعی به کافر شدن در آینده، باعث کافر شدن وی در حال می شود. حتی تردید در این که در آینده کافر می شود یا نه، باز این هم باعث کافر شدن وی در حال می گردد، یا بگوید اگر در آینده این کار انجام شود من کافر می شوم. مثلاً اگر این شخص یا این گروه یا این حکومت دروغ گفت یا خیانت و دزدی کرد یا فلان کار را انجام داد من قانون شریعت الله را رها می کنم و عضو فلان حزب سکولار می شوم، یا یهودی، نصرانی و غیره می شوم؛ یا اگر کسی به من پناهندگی بدهد من نصرانی یا یهودی می شوم، یا اگر فلان حزب سکولار بتواند مرا به اروپا برساند من عضو همین حزب سکولار و کافر می شوم. یا بگوید اگر در آینده این کار انجام نشود من کافر می شوم. مثلاً اگر آب، برق و سایر امکاناتم را حکومت اسلامی تأمین ننماید و شکمم را سیر نکند من کافر می شوم و عضو فلان حزب سکولاریست، یهودی، نصرانی و غیره می شوم که این امکانات را برایم تأمین می کند و به من می دهد.
این شخص، اسلام خود را به کاری در آینده موکول می کند که اگر طبق میل وی پیش رفت یا نرفت این فرد کافر می شود. در هر صورت، رضایت به کفر باعث کافر شدن می گردد، چه این رضایت را به آینده موکول کند یا در زمان حال باشد، و این شخص در حال حاضر کافر می شود. دین و ایمان چیزی نیست که به خاطر فساد یا خوبی فلان گروه، فلان دسته، فلان اشخاص، فلان حکومت یا به خاطر خوبی و بدی تمام دنیا از آن دست کشید. شافعی ها به این شیوه، صرفِ نیتِ کفر را باعث کافر شدن می دانند و چنین چیزی را مشمول حکم ارتداد می دانند.
البته، نیت چیزی نیست که دیگران بتوانند درمورد آن قضاوت کنند و تنها این مسأله را به مسلمین گوشزد می کند که مسلمین حواسشان باشد حتی نیتی نکنند که آن ها را مرتد نماید. اما، آنچه همه بر آن اتفاق نظر دارند ارتداد از طریق زبان و عمل (از طریق سخن و کردار) است. هر چند که، اگر موردی چون حاطِب رضی الله عنه وجود داشته باشد و مرتکب گفتار یا عملی ارتدادی شده باشد، باز هم باید با توجه به قرائن و دلایلی که می آورد، و با توجه به سابقه ی فردی وی، به قصد و نیت او از این رفتار نگریسته شود و به قصد و نیت این شخص از انجام چنین عمل یا گفتار کفری توجه شود.
(ادامه دارد…….)
[1]– المجلسالاعلی للشؤون الاسلامیة، موسوعة جمال عبدالناصر، قاهره، المجلس الاعلی، 1389ق، ج 4، ص 252