شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(13- قسمت)

 پس، انکار یک حکم شریعت الله مساوی است با انکار کل قانون شریعت الله. حکم الله در یک مورد با سایر موارد فرقی نمی کند. حکم الله را در یک مورد نپذیرفتی و حکم دیگری را جای آن گذاشتی یعنی، الله در این مورد حکیم، دلسوز، عالم و آگاه به وضع الان ما نیست بلکه، خودم، دیگران یا فلان حزب کافر سکولار اینگونه هستند و حتی، اگر این تنها حکم را هم برای صدر اسلام قبول کنی اما، برای الان مناسب نبینی و آن را قبول نکنی، در واقع می گویی که الله تعالی نعوذ بالله برای 1400 سال پیش عالم و حکیم بوده و حکم آن به درد آن زمان خورده اما، الان الله تعالی عالم، دانا، حکیم و دلسوز نیست و قوانین آن به درد الان نمی خورد؛ این حلال و حرام دین اسلام برای تا روز قیامت نیست بلکه برای برهه ای خاص از زمان است که گذشته و تمام شده است، این کفر آشکاری است که شکی در آن نیست.

در رِدّه، چیزی به نام رِدّه ی اصغر و رِدّه ی اکبر وجود ندارد. ردّه، ردّه است. حالا، ممکن است مال یکی (مُغَلّظِه) تند و شدید باشد و مال یکی دیگر (مجرّده) و ساده. یکی برود یهودی یا نصرانی یا سکولاریست شود و کاری به کار کسی نداشته باشد، به کسی آزار نرساند؛ یا یکی از حلال های الله را حرام کند یا یکی از حرام های الله را حلال نماید (حرامی را حلال و حلالی را حرام کند). مثل کسی که واجب بودن نماز را انکار کند و کاری به کار کسی نداشته باشد و به کسی آزار و اذیت نرساند به او می گوییم مجرده یا ساده، و ارتداد او ساده است؛ یا شخص جزو یکی از این کفار آشکار شود و شروع کند به دعوت منفی و ایجاد جنگ روانی علیه اسلام و مسلمین، یا شروع کند به جنگیدن با مسلمین و جلوگیری کردن از تطبیق قانون شریعت الله و خودش را تبدیل کند به یک مانع که باید برداشته شود یا حتی تبدیل شود به «أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» یعنی پيشوا و امام و سرِ كفر، و یا تبدیل شود به یکی از اهرم ها و نگهدارنده های «أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» و یا دشمن صائلی شده باشد که چاره ای جز دفع آن نباشد. در هر دو صورتِ ساده و شدید آن، حکم ردّه یکی است، هرچند ممکن است در چگونگی برخورد با این ها، و چگونگی دفع این ها، متناسب با میزان خطری که ایجاد می کنند اولویت بندی هایی شود.

نکته ی اساسی که در اینجا لازم است به آن توجه شود این است که، این برگشتنِ آگاهانه و اختیاری اشخاص تفاوت بنیادینی با تأویل یا اجتهاد فلان عالم یا فلان مذهب از منابع شرعی دارد. هر کدام از این مذاهب و مجتهدین می گویند ما به قانون شریعت الله ایمان و یقین داریم. ظاهرا آن ها چنین چیزی می گوید؛ آن ها می گویند ما به قانون شریعت الله ایمان و یقین داریم اما، به نظر ما منظور الله تعالی از این آیه این است، یا منظور رسول الله صلی الله علیه و سلم از این سخن چنین می باشد و دیدگاه، تأویل و تفسیر جداگانه ای از آیه، روایت، حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم یا رویدادهای تاریخی دارند.

 بدون شک، یکی از این آراء صحیح بوده و سایر آراء صحیح نیستند، اما چون شورای واحدی وجود ندارد در نتیجه، امت واحدی هم وجود ندارد و اجماع واحدی هم به وجود نمی آید تا رأی واحدی را این اجماع به مسلمین ارائه دهد، برای همین تا آن زمان این اختلاف ادامه پیدا می کند و این اختلاف در اجتهادات مذاهب و فرق موجود در دایره ی اسلام و اختلاف در تأویلات آن ها، هرگز مخالفت با فلان آیه یا فلان فرموده ی رسول الله صلی الله علیه و سلم نیست، بلکه مخالفت با برداشت، تفسیر و تأویل دیگران از همان آیه یا روایت می باشد. پس، مخالفت با اجتهادات و تأویلات انسان از قرآن و سنت به معنی مخالفت با خود قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم نبوده و نیست. این نکته ای است که باید خیلی به آن دقت شود.

مثال این ها، همچون گروهی است که یک نقشه ی گنج دارند و همه می خواهند به آن برسند و تمام تلاششان هم بر این است که به آن دست پیدا کنند اما، هر کدام به شیوه ی خودش نقشه را می خواند و آن را تفسیر می کند و بر اساس همین برداشت خودش نهایت تلاش خود را می کند که به گنج برسد و مسیری جدا از دیگران را برای رسیدن به این هدف انتخاب می کند. می خواهد از مسیری که خودش درست می داند و همان چیزی که از نقشه فهمیده از همان مسیر برود.مشخص است که مسیرهای مختلفی به وجود می آید اما، هدف همه ی آن ها یکی است.

(ادامه دارد……)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *