
شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(17- قسمت)
انگیزه های آن ها دقیقاً همان انگیزه های متنوع و دلایلی است که در درس قبلی در مورد شناسائی منافقین و سکولارزده ها به آن اشاره کردیم. مثل انگیزه های فردی- روانی، انگیزه های اجتماعی- سیاسی و انگیزه های اقتصادی، فرهنگی و غیره که لازم نمی بینم در اینجا دوباره به آن ها اشاره کنم و از دوستان جدید دعوت می کنم به درس قبلی مراجعه نمایند تا دقیقاً بفهمند انگیزه های مرتدین از ارتدادشان چه چیزی می تواند باشد.
البته، عادی است که انگیزه های دارودسته ی منافقین با مرتدین یکی باشد؛ چون، مرتدین شکل تکامل یافته ی همان منافقین و سکولارزده ها هستند. مرتدین، منافقین و سکولارزده هایی هستند که از جایی به جای دیگری تغییر مکان داده اند، از یک قطار، سوار یک قطار دیگری شده اند و این تغییر مسیر ماهیت آن ها را تغییر نداده است. برای همین است که شناخت ماهیت درونی و رفتاری آن ها در قران و سنت صحیح یعنی آگاهی بر وضع موجود آن ها و چگونگی برخورد با آن ها در زمان حال.
برای همین باید دقت شود که بحث های ما از جمله موضوعات عقیدتی- تاریخی است که کارکردهایی سیاسی- اجتماعی برای تنظیم روابط فردی- اجتماعی و جوامع اسلامی در بردارد و از جمله مواردی است که تاریخ را به امروز می آورد، این نکته ی خیلی مهمی است. با شناخت آنچه که از صفات این ها در منابع شرعی آمده، ما تاریخ آن ها را در قرآن و در قرون گذشته به امروز می آوریم و همچون یک ابزار از آن استفاده می کنیم. این یکی از دلایل اهمیت و ضرورت بحث هایی است که ما در پیش گرفته ایم.
خوب، الان خواهران و برادران مسلمانم باید بتوانند جواب دهند که معیار برای ارتداد و مرتد شدن مسلمین چیست؟ چون وقتی می گوییم مرتد شدن مسلمین و نمی گوییم مرتد شدن منافق یا سکولارزده ها؛ ما قبلاً این ها را جزو مسلمین حساب کردیم. معیار برای ارتداد و مرتد شدن مسلمین چیست؟
بله، به صورت خلاصه و مختصر می توان گفت انکار کردن آگاهانه، عمدی و اختیاری یکی از احکام آشکار دین اسلام. دقت کردید دوستان، فرد آگاهانه، عمداً و به میل خودش یکی از احکام آشکار دین اسلام را که برای او آشکار بوده است. چون، ممکن است برای دیگران آشکار بوده باشد برای این فرد آشکار نبوده، اما حالا برایش آشکار شده، یقین پیدا کرده که این، یکی از احکام دین اسلام است، اما، او آگاهانه، عمداً، به میل خود و اختیاری آن را انکار می کند. این معیار ارتداد چنین مسلمانی است. چون اسلام ناقص از کسی قبول نمی شود، به قول سید رحمه الله یا اسلام کامل یا هیچ چیز.
حالا، این مسأله را قبلاً هم گفتم خیلی ضروری است، کسی یکی از احکام شریعت الله یا کل شریعت الله را که برایش مسلم، روشن، آشکار، ثابت و مشخص شده که قانون شریعت الله است و از طرف الله آمده، اما با این وجود، آن را کنار می زند و چیز دیگری را جای آن می گذارد.[1] الله تعالی می فرماید:
- «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ» (بقره/285)، فرستاده و رسول، معتقد است به تمام آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است و مؤمنان (نيز) بدان باور دارند. همگی به خدا، فرشتگان او، كتاب های وی و پيغمبرانش ايمان داشته (و ميگويند:) ميان هيچ يك از پيغمبران او فرق نمیگذاريم و میگويند: شنيديم و اطاعت كرديم «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا». پروردگارا! آمرزش تو را خواهانيم، و بازگشت به سوی توست «رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ».
این صفت مسلمین است. هر چه از طرف الله تعالی آمده، این ها چه می گویند فقط یک واکنش دارند: شنيديم و اطاعت كرديم«سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا»؛ به محض این که فهمیدند از طرف الله تعالی آمده شنیدیم و اطاعت کردیم«سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا»، حتی، اگر حکمت این اطاعت کردن و حکم الله را ندانند.
(ادامه دارد……)
[1] وقتی می گوییم یک نفر چنین می کند، منظور مسلمان است.