شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(32- قسمت)

 تا یک انسان غیر مکلفی را به این درجه می رساند که متوجه شود چه چیزی خوب و چه چیزی بد است، دوباره یک نسل دیگری غیر مکلف و جاهل تولید شدند که این ها هم باید، به صورت تدریجی و مستقل خودشان عقاید خود را بگیرند و به صورت تدریجی از جهل به سوی علم حرکت کنند، و حداقلش این است که این ها اسلام حُکمی و اسلام کلی و مجمل رایاد گرفته اند، باز در مسیر تحکیم این اسلام حکمی هم دچار انواع اشتباهات، آزمایش و خطا شوند تا به علم بیشتری دست پیدا کنند و به یقینی که الله تعالی از مسلمین خواسته برسند.این حلقه ی دورانی، همیشه در حال جریان است و تمام شدنی نیست. چون انسانها همه در یک سن نیستند، هر ثانیه و هر دقیقه یکی مکلف می شود و یکی متولد می گردد. شما تا به سن تکلیف می رسید این پروسه ی حرکت از جهل به سوی علم را طی می کنید، بعد فرزندان شما این مسیر را طی می کنند و بعد فرزندان فرزندان شما و تا قیامت این روند ادامه دارد، به همین دلیل تا قیامت هم دعوت ادامه دارد.

این نماد زنده بودن جامعه ی مسلمین است. این تکاپو و تلاش، مخلّ نظم اجتماعی مسلمین نیست، بلکه حیات بخش به آبی است که رکود و سکون در آن باعث گندیدگی و اغتشاش اجتماعی می شود. جامعه ی زنده، جامعه ای است که بدون ترس بتواند عقاید خودش را به سوی تکامل به پیش ببرد، و چنان چه شخص در این مسیر هم دچار اشتباهاتی شد جامعه از او حمایت کند و از او حمایت شده و راهنمائی شود و اشتباهاتش رفع گردد؛ و این یعنی تأمین امنیت در پروسه ی آموزش، یادگیری و کسب یقین در مسأله ی عقیده و سایر احکام دیگر.

 اگر حکومتی اسلامی باشد که چنان امنیتی را تأمین کند که شخص بدون ترس به مسیرش ادامه دهد و مطمئن باشد اگر اشتباه کرد کسانی هستند که دلسوزانه به او کمک می کنند و به او توهین نمی کنند و در ادامه ی راه به او کمک می کنند و با نشان دادن اشتباهش او را تشویق می نمایند، جامعه روز به روز در حال پیشرفت است، و روز به روز انسانهای مؤمن ثابت قدم بیشتری در این جامعه تولید می شوند.

اما، اگر چنین فضائی فراهم نباشد و مسلمین به خاطر اشتباهاتشان تکفیر شوند (یعنی در واقع کشته شوند) آنوقت ترس بر شخص  حاکم می شود و جرأت نمی کند به پیش برود، چون می ترسد دچار اشتباه شود و بعد او را بکشند. برای همین، اسلام و عقیده از حالت تحقیقی و علمی، تبدیل می شود به اسلامی ارثی و تقلیدی، و جهل هم هرگز از بین نمی رود، چرا؟ چون ظن و گمان حاکم است نه یقین:«إَنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً». چیزی که قرنهاست در سرزمینهای مسلمان نشین شاهد آن هستیم. حالا شما بفرمائید چه کسانی هستند که به این وضع راضی بوده و از چنین وضعی حمایت می کنند؟ و ادامه ی این وضع به نفع کیست؟

هم اکنون، دو طبقه در حفظ این وضع تلاش می کنند و سعی می کنند این وضع را به همین شیوه ای که هست نگه دارند، خواسته یا ناخواسته. یکی طاغوتها، حکومتهای طاغوتی، علمای فاسد، منافقین و سکولارزده هائی هستند که در چنین سیستمهائی همچون میکروبهای خطرناک به حیات خودشان ادامه می دهند، و هرگونه تکاپو، علم توحیدی و بیداری را به ضرر خودشان می بینند، و با به جریان انداختن انواع جنگهای روانی و تبلیغی، تولید انواع شبهات، و به راه اندختن انواع تهدیدات، آن هم چه تهدیدهایی: تهدید به زندان، شکنجه، تبعید و حتی اعدام سعی دارند از این جهالت و وضع موجود محافظت کنند، و کسی جرأت نداشته باشد از این وضع موجود، خودش را بیرون بکشد. جرأت خروج و اعتراض به خودش ندهد، جرأت نه گفتن نداشته باشد.

(ادامه دارد……)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *