
شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(68- قسمت)
عمر این ها زیاد نیست ممکن است عقایدی مربوط به قرن های پیش داشته باشند. همین الان، کمونیست ها و ماتریالیست را که در آن منطقه ممکن وجود داشته باشند و از اقوام ما هم باشد و عقاید این شخص ممکن است مربوط به دمتریس باشد، مربوط به قبل از میلاد نصرانیت که از آن صحبت می کنند، مربوط به هزاران سال پیش باشد. این نمی رساند که قوم و خویش ما خودش به طور نژادی از هزار سال پیش همین دین را داشته بلکه، خودش است که همین دین را دارد. پدر، پدربزرگ، قوم و خویش های او چیز دیگری بودند.
غلات ایزدی، علی اللهی، علوی ها پدرانشان و اجدادشان چیز دیگری بودند بعد به این معجون تبدیل شدند. غلات این ها را به چنین معجونی تبدیل کردند و ارتداد عمومی را در بخش هایی به وجود آوردند. هم اکنون هم با زوراسلحه و قدرت تبلیغی و قدرت رسانه ای که آن ها دارند این توهمات را به خورد مردم می دهند و حتی آن ها را اصیل هم معرفی می کنند. چرا؟ چون بعضی از عقایدشان برمی گردد به همان مانوی ها، مزدکی ها، زرتشتی گری، میترائیست، یهودیت، نصرانیت و … و این ها قبل از اسلام بودند. جنایت و دروغ محض را نگاه کنید. همین است که هیچ کدام از آن ها نمی توانند آن را ثابت کنند به خاطر همین است که الله تعالی می گوید: وما لهم بذلک من علم إن هم الا یظنون» هیچ علمی ندارند چون علم باید تجربه شود، یعنی باید یقینی باشد. این ها هیچ علمی ندارند. همه اش ظن و گمان و احتمال است و از همین ظن و گمان و احتمال و دروغ هم با زور اسلحه و شبکه های ماهواره ای شان دفاع می کنند.
در برابر قدرت اسلحه ی این ها که از طرف کفار سکولار خارجی و طاغوتهای منطقه ای حمایت می شوند، تنها قدرت قرآن و تبلیغ محدود و ناچیز کافی نیست، بلکه تنها با قدرت حکومتی و تنها با قدرت اسلحه می توان با این ها مقابله کرد.
روش برخورد با آنها هم همان روشی است که با منافقین و سکولارزده هایی می شود که یا مسلمین آن ها را از جامعه ی خودشان اخراج کردند و آشکار شدند، یا خودشان به میل خودشان صفشان را از مسلمین جدا می کنند و کفر خودشان را آشکار می کنند و مثل کفار آشکار برای مسلمین واضح و آشکار می شوند و به صف کفار آشکار ملحق می گردند و به اصطلاح مرتد می شوند. چنانچه ام المؤمنين عايشه رضی الله عنها می فرمايد:”ارْتَدَّتِ الْعَرَبُ قَاطِبَةً، وَاشْرَأَبَّ النِّفَاقُ“يعنی: تمام عرب مرتد شدند و دوررويی و نفاق جای گرفت.
یعنی، با مرتد شدن اعراب چه چیزی مستقر شد؟ نفاق. بله، منافقین و سکولارزده ها نفاق خودشان را آشکار می کنند، همان چیزی را که پنهان کرده بودند همین را آشکار می کنند. همین. برای همین تا زمانی که در میان مسلمانان هستند ما نمی توانیم به آن ها بگوییم منافق، ای منافق. اما وقتی آشکار کردند دیگر تمام شد، می توان گفت، چون منافق یعنی کافر، منافق، معادل کافر است. منافق همان کافر است ولی پنهان می باشد، همین. پس، این ها مشمول حکم کفار آشکاری می شوند که کفرشان را ابتدا مخفی کرده بودند و حالا آن را آشکار کرده اند. در این صورت، مثل هر کافری با آن ها برخورد نمی شود، بلکه تنها مثل کفار مشرک و سکولارها با آنان برخورد می شود نه مثل کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب.
نکته ی ریزی که در اینجا لازم است به آن اشاره شود و متأسفانه از طرف بسیاری از مسلمین رعایت نمی شود این است که، همچنانکه منافقین دسته ای از میان مسلمین هستند و نمی توان همه ی مسلمین را منافق دانست، به همین شیوه، مرتدین هم دسته ای از مسلمین هستند، دسته ای از فلان مذهب هستند، مرتدین هم دسته ای از مسلمین هستند نه همه ی مسلمین، نه همه ی آن مذهب، و نمی توان به دلیل وجود این ها همه ی مسلمین را جزو منافقین یا مرتدین دانست. ارتداد عمومی عصر رسول الله صلی الله علیه و سلم و سایر ادوار هم این را به وضوح نشان داده که، با وجود قدرت گیری مرتدین، ثابت قدمان هم بسیار بوده اند و ثابت قدمان ایرانی در یمن بودند که اسود عنسی یکی از پیامبران دروغین را از پای درآوردند و به درک فرستادند.
دسته ای از میان حنفی های هند بودند که به انگلیس در کشتار مسلمین دولت عثمانی کمک می کردند، به کشتار مردم در شبه قاره ی هند کمک می کردند نه همه ی حنفی ها. همین الان هم دسته ای از حنفی های افغانستان، پاکستان، بنگلادش، ازبکستان، تاجیکستان، چین، ترکیه وغیره هستند که به کفار سکولار جهانی و مرتدین و نوکران همین کفار سکولار جهانی در اشغال وطنشان، کشتار و سرکوب مسلمین و تحکیم قانون کفری، پایمال شدن ناموسشان و از بین رفتن دینشان کمک می کنند نه همه ی حنفی ها؛ عده ای از حنفی ها هستند.
(ادامه دارد……)