شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(94- قسمت)

حالا، اگر يك سكولاريست کافر یا مرتد محلی كه هيچ يك از قوانين شريعت را در امور اقتصادی، آموزش و پرورش، سياست داخلی و خارجی جامعه، حقوق جزايی، قوانين خانواده و غیره قبول ندارد و با كمك كفار سكولارجهانی با تمام كسانی كه قصد اجرايی کردن اين قوانين را داشته باشند جنگ مسلحانه انجام می دهند، باید به این ها چه گفت و چگونه بايد با این ها برخورد کرد؟! فِرق اسلامی، فرق اهل سنت، همه ی ما می دانیم که موضع این ها واضح است در برابر کسی که یکی از احکام قانون شریعت الله را اینگونه انکار کند.

در همین انقلاب 57 ایران هم متوجه می شویم زمانی که جبهه ی ملی از حالت اولیه ی منافقین و سکولارزده ها بیرون می آید و برای اولین بار، آشکارا و صراحتاً در برابر لایحه ی «قصاص»  مخالفت می کند، و مردم را به راهپیمایی علیه قانون قصاص که مشترک بین همه ی فرق اسلامی است دعوت می کند، تنها به دلیل مخالفت آشکارش با این قانون دین و قرآن تبدیل می شود به مرتد و کسی چون آیت الله خمینی حکم ارتداد آن ها را صادر می کند و آن ها را با آنکه سایر عبادات را بر اساس مذهب خودشان انجام می دادند باز مرتد می داند، چون یکی از احکام قطعی دین را انکار کرده بودند نه حکمی مختص به شیعه یا یکی دیگر از مذاهب اسلامی را.

صدور حكم ارتداد از سوی آیت الله خمینی در مورد جبهه ی ملی به دليل مخالفت صريح با «قصاص» به عنوان يكی از احكام قطعی دین اسلام بود نه مذهب. حالا، اگر یک فرد، گروه، حزب و یا حکومتی که منکر و مخالف تمام احکام قطعی اسلام در امور اجرائی و حکومتی جامعه مانند امور حقوقی، اقتصادی، آموزش و پرورش، سیاسی، دادگستری و غیره باشد چه جایگاهی می تواند نزد اهل قبله داشته باشد؟! هیچ جایگاهی ندارد برای کسی که پایبند به هر کدام از فرقی باشند که خودشان را مسلمان می دانند.

این ها یک طرف قضیه هستند، طرف دیگر این است که هماهنگ با این ها ممکن است عده ای دیگر از مسلمین هم باشند که به دلایل دیگری که قبلاً عرض کردیم تأویل از فلان آیه یا اجتهاد نسبت به فلان حکم، غیر از برگشت از دین، این ها ممانعت می کردند از زکات در حالی که این ها منکر آن نبودند، تأویلات و اجتهاداتی برای خودشان داشتند. امروزه کسانی هستند که به دلایلی غیر از برگشت از دین و ارتداد ممکن است این ها با قدرت حکومتی مسلمین مخالفتهایی داشته باشند و هماهنگ با جبهه ی مرتدین علیه حکومت و قدرت مسلمین و یا سایر مسلمین که در گروه های دیگر هستند دست به اسلحه شوند و در برابر مسلمین قرار بگیرند.

به همین دلیل است که می بینیم در آثار مورخین و علمای جهان اسلام این گروه مخالف و مسلمان هم که در جبهه ی مرتدین علیه حکومت اسلامی و سایر برادران مسلمانشان وارد جنگ شده اند، این ها راهم جزو همان جبهه حساب کرده اند؛ یعنی جبهه ی مرتدین. چون، اکثریت و غلبه و رهبریت با مرتدین بود و این ها در میان آن ها گم و ناچیز بودند. به همین دلیل جنگ با هر دو دسته تحت عنوان جنگهای رده نام برده شده است.آن ها گم و ناچیز بودند.

در اینجا، اهل فن سعی کرده اند این جبهه ی آشفته را که عده ای از مسلمین مخالف هم در آن هستند و گم شده اند، این هارا به دو شیوه توضیح دهند:

  • یکی اینکه اطلاق لفظ رده بر مسلمین مخالف، تنها بر وجه لغت است. یعنی از نظر لغوی به آن ها می گوییم مرتد. یعنی، این ها فقط از نظر لغوی مشمول این جبهه شده اند و از نظر شرعی مرتد از اسلام نیستند؛ مثل بخشی ازمانعین زکات و قبیله گرایان در عصر ابوبکر رضی الله عنه. اینها فقط از پرداخت زکات به حکومت اسلامی برگشته بودند؛ نه اینکه از فرض بودن چنین حکمی برگشته باشند.

(ادامه دارد……)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *