
شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(123- قسمت)
در هر صورت، می دانیم که جعفر صادق علیه السلام در سال 114 جای پدرش را می گیرد و امام می شود زید بن علی علیه السلام رحمه الله هم سال ۱۲۰ قمری به نیت انقلاب علیه نظام بنی امیه وارد کوفه می شود و صفر 121 قیامش را شروع می کند. در این صورت، از زمان امامت جعفر صادق رحمه الله تا قیام زید رحمه الله حول و حوش 6-7 سال فاصله بوده، درست است؟ در این زمان گروه ابوالخطاب بیعت چه کسی در گردنشان بوده؟ برای چه به جعفر صادق رحمه الله بیعت ندادند یا بیعت دادند و بیعت شکنی کردند و او را رفض نمودند؟ بله، این ها قبلاً جعفر صادق رحمه الله را رفض کردند و دچار جرم رافضی گری شده بودند؛ به همین دلیل است که زید هم به آن ها می گوید بروید شما همان رافضی ها هستید. مثل کسی که قبلاً سابقه ی چیزی داشته و حالا که این را به هر بهانه ای تکرار می کند به او می گویید برو بابا، تو همان فلانی هستی که بودی و سابقه اش را به او یادآوری می کنی.
همان سناریوی رفض، ترک کردن و تنها گذاشتن رهبری که اهل کوفه در زمان امام حسین و سایر ائمه آن را انجام داده بودند، دوباره در زمان زید رحمه الله هم آن را تکرار کردند. 40 هزار به او بیعت دادند اما 150-180 نفر یا500 نفر بیشتر با اونماندند. چون روایتها مختلف اند که تعدادشان چند است، نهایتش این اندازه شدند.
برای همین زمانی که زید رحمه الله تیر می خورد می گوید: «کجاست آن کسی که راجع به ابوبکر و عمر از من پرسش میکرد. آن ها مرا به این روز و حال کشاندند». دوباره نگاه می کنیم رافضه یعنی همان هایی که امامان خودشان را در زمانهای حساس، ضروری و لازم به بهانه های بی ارزش ترک می کنند و با ترک ائمه ی خودشان آن ها را یا به مصالحه و سکوت می کشانند و به ذلیلی می کشانند یا آن ها را به کشتن می دهند. نمونه ها زیاد بودند.
اما، نکته ای که جالب است بدانید این کلمه ی رافضه به قبل از 119 قمری و 122 قمری بر می گردد که امام زید رحمه الله از آن استفاده کرده است. الشعبی که در سال 104 قمری فوت کرده به یکی گفت: ائتني بشيعي صغير، أخرج لك منه رافضياً كبيراً.خوب، او در سال 104فوت کرده یا در جای دیگری باز، الشعبی می گوید:أحبب آل محمد ولا تكن رافضياً*وأثبت وعيد الله، ولا تكن مرجئياً. آل محمد را دوست داشته باش اما رافضی نباش. وعیدهای الله را هم برای خودت ثابت کن اما مرجئه نباش.
اما، باز مزید بر این شواهد تاریخی نشان می دهند که این کلمه کلاً به همان دهه های اولیه ی صدر اسلام و قبل از سال 100 قمری هم برمی گردد. امام بیهقی می گوید: زمانی کهفَرَزْدَق شاعر مشهورعرب عصر اموی ابیات مشهورش را در زمان ورود زین العابدین رحمه الله سرود، عبدالملک بن مروان که در سال 86 قمری فوت کرده به او می گوید:أرافضيٌ أنتَ يافَرَزْدَق؟!رافضی شدی فرزدق؟ تو رافضی هستی؟ این مربوط به عبدالملک بن مروان است که در سال 86 قمری فوت کرده. پس، نشان می دهد که سابقه ی این کلمه به خیلی قبل از آن برمی گردد.
در هر صورت، واضح و روشن است که این کلمه ی رافضی به چندین دهه قبل از داستان امام زید رحمه الله ومغيرة بن سعيد غالی مشهور برمی گردد و سابقه ی قبلی داشته است.
اما، این لقب در منابع تاریخی خود شیعیان هم باز به وقایعی برمی گردد که به جنگ جمل مربوط می شود و ما می توانیم در بازگویی وقایع مربوط به جنگ جمل چنین چیزی را مشاهده کنیم که معاویه نزد آن عده که از جنگ جمل سالم مانده بودند ونزد او رفته بودند، چون همه که به مدینه برنگشتند خیلی از آن ها از جنگ جمل فرار کردند و پیش معاویه رفتند. رهبریتشان را مروان بن حکم بر عهده داشت، معاویه طی نامه ای به عمروعاص می گوید: أما بعد، فأنه كان من أمر علي وطلحه والزبير ما قد بلغك وقد سقط إلينا مروان بن الحكم في رافضة أهل البصرة ووفداً علينا جرير بن عبدالله في بيعة علی.في رافضة أهل البصرة ؛ یعنی از رافضه ی اهل بصره صحبت می کند.
(ادامه دارد……..)