توطئه ی بی خیالی و سهل انگاری در برابر سکولاریستها یعنی خرید عذاب الله جل جلاله

توطئه ی بی خیالی و سهل انگاری در برابر سکولاریستها یعنی خرید عذاب الله جل جلاله[1]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

سکولاریستها یا به زبان عربی مشرکین به همراه دارودسته ی منافقین خیلی دوست دارند که در جامعه ی مسلمین خودشان را میان مسلمین گم کنند و کسی آنها را از سایر مسلمین جدا نکند و هر غلطی را انجام دهند و کسی کاری به کار آنها نداشته باشد و مانع آنها نشود و اوقات آنها را تلخ نکند؛ به همین دلیل سعی می کنند مسلمین از احکامی که الله تعالی در مورد مشرکین و دارودسته ی منافقین صادر کرده و دستوراتی که رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت به مشرکین داده بی خبر باشند. این جدا شدن آنها از صف مسلمین بزرگترین ضربه را به آنها می زند.

تا کنون اکثر سکولاریستهای بومی تمام تلاششان این بوده که به مردم مسلمان نشان دهند که یکی از آنها و حتی مدافع حقوق آنها هستند حالا اگر یکی بیاید و آیات قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و رای مذاهب اسلامی را بیاورد و روشن کند که اینها از مسلمین نیستند و بلکه دشمن شماره یک و سرسخت ترین دشمنان مسلمین نیز هستند چنانچه الله تعالی می فرماید:« لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا» (مائده/82) ( ای پیغمبر ! ) مسلماً و بطور یقین خواهی دید (یافت) که دشمن‌ترین مردم برای مؤمنان، یهودیان و مشرکانند.

روشن شدن همین آیات لرزه بر اندام این سکولاریستها یا به زبان عربی این مشرکین خواهد انداخت بخصوص زمانی که مسلمین مطلع بشوند که این سکولاریستهای محلی هم مرتد هستند و مشمول حکم مرتدین می گردند.

 زمانی که این جرقه های بیداری توسط مسلمین آگاه زده می شود، سکولاریستهاعلاوه بر راه انداختن جنگ روانی علیه روشنگران و زدن اتهامات و دروغهای رنگارنگ و متعدد به آنها تحت عنوان تندرو و تروریست و خشونت طلب و دشمن خلق کورد و  عرب پرست و صدها دروغ دیگر جهت ترور شخصیتی این روشنگران سعی دارند در لفافه ی آزادی های شخصی و … مسلمین را مجبور به سازش و سازگار شدن با اعمال خود کنند و نوعی بی تفاوتی را در میان مسلمین نسبت به افکار فاسد و رفتاری های غیر شرعی خود به وجود آورند.

غیر از این راهکارهای کاملاً سکولاریستی مگر حتی با ادبیاتی شبه اسلامی مکرهای دارودسته ی منافقین را از زبان عوام جاهل و فریب خورده نشنیده ایم که می گویند: تو چکار داری به دیگران هر کسی را در قبر خودش می گذارند، یا عیسی به دین خودش و موسی به دین خودش و…؟

این سخن در همان ابتدا یعنی به رسمیت شناختن عقاید و باورهای طرف مقابل، و قبول کردن طرف مقابل به عنوان موجودیت عقیدتی که می تواند ضمن حفظ عقاید و باورهای خودش با ما زندگی کند. اگر این سخن در مورد اهل کتاب صحت داشته باشد در مورد سکولاریستها (یا به زبان عربی در مورد مشرکین) هیچ صحتی ندارد . چون سکولاریستها از آنها جزیه ای پذیرفته نمی شود تا در کنار مسلمین همچون اهل کتاب و شبه اهل کتاب به زندگی مسالمت آمیز خود طبق پیمانها و قراردادهائی ادامه دهند بلکه اصل برائت ابتدا از خودشان و سپس از عقاید و باورهایشان حاکم است. 

این سخن که فلانی را در قبر تو نمی گذارند و تو چکار داری به سکولاریستها و عیسی به دین خودش و موسی به دین خودش یعنی : نباید صدها آیه قرآن و حدیث صحیح و آراء امامان بزرگوار مذاهب اسلامی را در مورد سکولاریستها (یا به زبان عربی در مورد مشرکین) به کار برد و نعوذ بالله باید گفت تاریخ این آیات تمام شده و به درد الان نمی خورند !! یا باید اینهمه آیه و حدیث و سخن ائمه را انداخت دور و به خاطر قدو بالای سکولاریستهای نجس که الله تعالی در موردشان می فرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/28). ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! بیگمان مشرکان نجس و  پلیدند؛ دچار خیانت کتمان «دین» شد.، عده ای می خواهند که ماها مرتکب خیانت کتمان آنهمه آیه ی قرآن در مورد مشرکین یا سکولاریستها شویم که الله تعالی در مورد کتمان کننده های آیات و احکام شریعتش می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏(بقره/174) کسانی که آنچه را خدا از کتاب نازل کرده است، پنهان می‌دارند؛ و آن را به بهای کم (و ناچیز دنیا) می‌فروشند، آنان جز آتش چیزی نمی‌خورند. و روز رستاخیز خدا با ایشان سخن نمی‌گوید و آنان را پاکیزه نمی‌دارد. و ایشان را عذاب دردناکی است.‏

بله، سکولاریستها می دانند  که از نظر مسلمین اینها فاسد و بی اخلاق و بی بندوبار و ضد قرآن و ضد قانون شریعت الله هستند و نمی خواهند قانون شریعت الله حاکم شود، و با آنکه خودشان در کار الله و آیات و احکام قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم و تقریباً در کار همه دخالت می کنند و رای و نظر می دهند و با قدرت نظامی احکام خود را بر مخالفین تحمیل می کنند «وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا»، اما می خواهند کاری کنند که الله و پیامبر و سایر مسلمین در کار آنها دخالت نکنند و کاری به کارشان نداشته باشند.

زمانی که دین الله و بندگان الله به عنوان دو امانت در اختیار علماء قرار گرفته و حق خیانت به این دو را ندارند و رسول الله صلی الله علیه وسلم  همه را نسبت به زیر دستان خود مسئول دانسته « أَلَا كُلُّكُمْ رَاعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»، غیر از کفار و دارودسته ی منافقین، طرف دیگری که به این سم کشنده ی بی خیالی و بی مسئولیتی و شانه خالی کردن از وظایف اصلاحگری و گسترش اباحی گری و از بین بردن نظارت عمومی و فریب دادن مسلمین و یارگیری مرتدین سکولار محلی در میان مسلمین دامن می زند به ملاها و آخوندها و مولوی هائی بر می گردد که جرئت و غیرت و جسارت انجام وظایف و مسئولیتهای خود نسبت به اصلاح منکرات را ندارند.

ادامه خواندن توطئه ی بی خیالی و سهل انگاری در برابر سکولاریستها یعنی خرید عذاب الله جل جلاله

آیا دین سکولاریسم و سکولاریستها (به زبان عربی = مشرکین یا احزاب) قابل احترام هستند؟

آیا دین سکولاریسم و سکولاریستها (به زبان عربی = مشرکین یا احزاب) قابل احترام هستند؟[1]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله تعالی می فرماید: وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا (احزاب/36) هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد). هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری می‌گردد.

امام اوزاعی رحــمه‌الله می‌ گوید:«عمر بن عبدالعزیز نوشت که کسی در قرآن رأی ندارد و رأی ائمه درباره آن چیزهایی است که در قرآن نازل نشده‌اند و ســنّت رســول‌الله ﷺ درباره آن‌ها نقل نشده است، و هیچ کس در آنچه رســول‌الله ﷺ ســنّت قرار داده است رأی نخواهد داشت»[2]

به همین دلیل مومنین در برابر قوانین شریعت الله چک و چانه و کل کل نمی کنند و موضع آنها این است: إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (نور/51) مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیغمبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کند ، سخنشان تنها این است که می‌گویند : شنیدیم و اطاعت کردیم ! و رستگاران واقعی ایشانند .‏

در این صورت عقاید و باورهای انسان از دو منبع ‏استخراج می گردند :

  1. از قانون شریعت الله و آنچه الله تعالی از زبان رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان کرده است
  2. از فهم خود بشر

مومنین که عقاید خود را از وحی معصوم گرفته است حق دارد که عقیده ی خود را حق بداند و عقاید غیر اسلامی را باطل.

در کنار این ما شاهد اجتهادات مختلف بشری از شریعت هستیم و تا زمانی که تمام این اجتهادات و تاویلات در شورای واحدی گرد هم نیایند و اجماع واحدی ارائه ندهند قابل احترام هستند.

اما اینکه سکولاریستها (یا به زبان عربی مشرکین) می گویند که تمامی عقاید و باورهای انسانها ساخته ی ذهن بشر هستند و احتمال خطاء و صحت در آنها می رود و باید به همه احترام گذاشت دروغ و فریبی بیش نیست.

ما می توانیم بگوئیم که تنها بخشی از عقاید انسانها از افکار بشری تولید شده اند و تنها در این بخش است که احتمال صحت و سقم وجود دارد، و گرنه در آنچه الله تعالی نازل کرده است هیچ شک و گمانی وجود ندارد، و به صراحت می توان گفت که تمام عقاید و برنامه ها و قوانینی که مخالف دستورات شریعت الله باشند غلط و باطل و مردود، غیر قابل پذیرش و حتی نوعی توهین به شخصیت انسان هستند.

الله تعالی گاه صاحبان چنین دیدگاههای ضد اسلامی که تسلیم قوانین شریعت الله نمی شوند را به پست تر 4 پا تشبیه کرده: أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ (اعراف/179)

  • سکولاریسم کی قابل احترام است که ازدواج با حیوانات را قانونی کرده و اگر دختر یا پسر یک سکولار بخواهد با یک الاغ یا سگ و هر حیوان دیگری ازدواج کند قانون هم از چنین ازدواجی حمایت کرده و کسی نمی تواند جلویش را بگیرد و انسان را تا این اندازه پست و بی ارزش کرده که خودش را در اختیار یک حیوان قرار دهد؟
  • سکولاریسم کی قابل احترام است که ازدواج مرد با مرد و زن با زن را قانونی کرده ؟
  • سکولاریسم کی قابل احترام است که ازدواج محارم را در کشوری چون سوئد قانونی کرده ؟
  • سکولاریسم کی قابل احترام است که قوانین خودش را صحیح تر از قوانین الله تعالی می داند؟
  • سکولاریسم کی قابل احترام است که درهای تمام مفاسد اخلاقی و اجتماعی را بر روی مفسدین باز کرده؟
  • سکولاریسم کی قابل احترام است که بقای آن با ظلم به دیگران گره خورده است؟

حالا بفرمائید در سرزمینهای اسلامی چه کسانی از دین سکولاریسم حمایت می کنند غیر از مجرمین اخلاقی و مزدوران و وطن فروشان و دارودسته ی منافقینی که حتی از نظر اخلاقی و خانوادگی نیز در جامعه منفور و فاسد تشخیص داده شده اند؟

ادامه خواندن آیا دین سکولاریسم و سکولاریستها (به زبان عربی = مشرکین یا احزاب) قابل احترام هستند؟

آنهائی که می گویند الله را قبول دارند اما زیر بار احکام الله نمی روند

آنهائی که می گویند الله را قبول دارند اما زیر بار احکام الله نمی روند[1]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

مشکل شیطان در این بود که الله حکمی داد و او آگاهانه، عمدا و به میل خودش از این حکم سرپیچی کرد و به این شکل کافر گردید، «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ» (بقره/34) پس مشکلش در انجام بسیاری ازعبادات یا عدم پذیرش الله  یا عدم ترس از الله و… نبود؛ شیطان همان عبادتهائی را می کرد که سایر ملائک مقرب می کردند. چون از جن بود و به چنان جایگاهی رسیده بود که مستقیما با الله تعالی صحبت می کرد و….

سکولاریستها ی محلی هم ممکن است بخشی از همان عبادتهائی را انجام دهند که ما انجام می دهیم  اما مشکل آنها در این است که بسیاری از احکام الله را نمی پذیرند و احاکم دیگری را به جایش قرار می دهند . دقیقا همان کار شیطان

مشرکین نیز حکم الله را قبول ندارند و گرنه به خود الله ایمان دارند به همین دلیل است که الله تعالی در مورد ایمان اینها می فرماید:وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ (یوسف/106)

شیطان را نگاه کنید….. او که به وجود الله ایمان داشته ودارد و دلیل این گفته این آیه ازسوره حشراست که الله میفرماید: كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ (حشر/)ﻛﺎﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﻮ ﺍﻣﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻴﺰﺍﺭم، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻯ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻋﺎﻟﻤﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ میترسم!

بسیاری از سکولاریستهای محلی و دارودسته ی منافقین اطراف خودت را نگاه کن…. آنها که لا اله الا الله میگویند! اما تسلیم قانون شریعت الله در مسائل حکومتداری نیستند این لا اله الا الله گفتن سودی به حالشان ندارد و الله درمورد منافقان میفرماید:إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا (نساء/145)

در این صورت اینکه فلانی می گوید من به الله اعتقاد دارم اما فلان حکم شریعت را قبول ندارم فوراً یاد شیطان بیافت و مطمئن باش این شخص در سایر عبادات و ترس از الله به جایگاه و گرد پای شیطان هم نمی رسد.

دانلود به صورت ورد:

دانلود به صورت pdf:


[1] پیاده شده از سخنرانی تصویری شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

 فرار از دارالاسلام و سکونت در دارالکفرهای سکولار و انتخاب سرپرستی کفار و دادن اطاعت به کفار در آینه ی قرآن، سنت صحیح، اجماع و قیاس

فرار از دارالاسلام و سکونت در دارالکفرهای سکولار و…

بسم الله و الحمد لله؛ اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

این اولین دهه ی آخر ماه مبارک رمضانِ قرنِ جدید شمسی را به بحث در مورد : فرار از دارالاسلام و سکونت در دارالکفرهای سکولار و انتخاب سرپرستی کفار و دادن اطاعت به کفار در آینه ی قرآن، سنت صحیح، اجماع و قیاس (1) اختصاص می دهیم -باذن الله- که «در وضع موجود» پاسخ به «نیاز روز ما» ست.

الله تعالی در سوره ی مدنی بقره ضمن جدا کردن کفار اهل کتاب از کفار مشرک یا سکولار، واضح نیت قلبی کفار اهل کتاب و کفار سکولار را نسبت به مومنین و بخصوص مومنین ساکن در دارالاسلام بیان می کند و می فرماید: مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ (بقره/105) کافران اهل کتاب و همچنین سکولاریستها (= مشرکان= احزاب) دوست نمی‌دارند خیر و برکتی از جانب پروردگار شما بر شما نازل گردد و به شما دست دهد.

این سرِّ مهمی است که الله تعالی برای ما بیان کرده است و چون متعلق به دنیای قلب است هیچ کسی غیر از الله نمی تواند به این شیوه در مورد تمایلات قلبی و دشمنانه ی این کفار رای بدهد، پس ارزش این سرّی که به شما گفته شده است را بدانید و اجازه ندهید شیطان و یارانش شما را نسبت به این حکم دچار دودلی و شک کنند اگر اهل تعقل و فهم هستید، چنانچه الله تعالی با توضیحات بیشتری در مورد تمایلات درونی دشمنان مومنین می فرماید: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (آل عمران/118) ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از غیر خود محرم اسرار انتخاب نکنید، آنان از هرگونه شر و فسادی در حق شما کوتاهی نمی‌کنند. آنان آرزوی رنج و زحمت شما را دارند، دشمنانگی از دهان آنان آشکار است، و آنچه در دل دارند بزرگتر است. ما نشانه‌هائی را (که بتوان با آنها دشمن را از دوست باز شناخت) برای شما بیان کردیم اگر اهل عقل هستید.‏

آنهائی که اهل عقل و تعقل نیستند و قلبهای سالمی ندارند که با آن تعقل و فهم کنند ارزش این سرّ را نمی دانند و با اعتماد و پشت بستن به کفار ممکن است «اطاعت» خود را به دیدگاههای کفارپنهان داخلی یا کفار آشکار و یا به خود کفار بدهند. الله تعالی به عنوان یک هشدار جدی و ترسناک مى فرمايد: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ ( آل عمران/ 149) اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! اگر از كافران، «اطاعت» و فرمانبرداري كنيد، شما را به كفر برمي‌گردانند و زيان ديده برمي‌گرديد . 

به همین دلیل الله تعالی هیچ راهی قرار نداده که از آن راه کفار بر مسلمین مسلط شوند و مومن «اطاعت» خودش را به این کفار بدهد؛ البته باید دقت داشته باشیم چیزی که در بین همه ی انسانها اجماع وجود دارد این است که، مفهوم دولت و حکومت، دو مؤلفه اصلی دارد؛ یکی «حکم و قانون»است و دیگری «اطاعت»است. مومن بر اساس: لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (نساء/141) تحت هیچ عنوانی نباید کفار را به عنوان سرپرست و حاکم خود انتخاب کند که قطعاً منجر به دادن «اطاعت» به آنها و «اطاعت» از حکم و قوانین آنها به جای «اطاعت» از قوانین الله می شود، هر چند که می تواند براساس پیمانهایی کفار را تحت سرپرستی خود بگیرد.

 اگر دیده می شود که دوران مکی و دورانی شبیه به آن، مسلمین مجبور به پذیرش سرپرستی کفار می شوند به دلیل عدم وجود دارالاسلامی است که به آن هجرت کنند یا عدم توانائی به هجرت است، اما در این حالت ضرورت و اضطرار مکه نیز، مومنین تحت هیچ شرایطی «اطاعت» خود را به این کفار و قوانین این کفار ندادند و «اطاعت» صرفاً و منحصراً متعلق به الله و قوانین شریعت الله بود.   

حکمت واجب بودن هجرت،علاوه بر تقویت دارالاسلام، این است که  شخص نمی تواند مطابق با قانون شریعت الله زندگی کند و نمی تواند تمام قوانین شریعت الله را در زندگی خودش پیاده کند و نمی تواند اطاعتش را به انحصار الله و قوانین الله در بیاورد و مجبور می شود «اطاعت» را از الله و قوانینش بگیرد و به کفار و قوانین کفری آنها بدهد، به همین دلیل برای منحصر کردان «اطاعت»  برای الله و قوانین الله، و برای محافظت از عملی کردن قانون شریعت الله و آزادانه زندگی کردن بر اساس قانون شریعت الله و محافظت از اسلام کامل هجرت می کند؛ زندگی تحت حاکمیت کفار سکولار مساوی است با دادن «اطاعت» به آنها و کنار زدن اسلام کامل و کنار زدن تمام قوانین شریعت الله که با قوانین سکولاریستی مخالف هستند، و این مساوی است با گرفتن «اطاعت» از الله و قوانین الله و دادن این «اطاعت» به کفار سکولار و قوانین سکولاریستی.

ادامه خواندن  فرار از دارالاسلام و سکونت در دارالکفرهای سکولار و انتخاب سرپرستی کفار و دادن اطاعت به کفار در آینه ی قرآن، سنت صحیح، اجماع و قیاس

سکونت و آزادی ما در ایران و سکونت و آزادی دیگران در سرزمینهای سکولار

سکونت و آزادی ما در ایران و سکونت و آزادی دیگران در سرزمینهای سکولار

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

با نگاهی به قرآن و سیره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم باید برایمان روشن شده باشد که در زدن برچسب توسط کفار سکولار اصلی و مرتدین سکولار محلی و دارودسته ی منافقین به مومنین هرگز نباید مساله ی دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان وعادت همیشگی و تاریخی آنها در دروغگوئی را فراموش کنیم.. اکثریت مطلق این اتهامات به اینجا بر می گردد.

الله تعالی می فرماید : کَذَلِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ‏(ذاریات/52) همین گونه (که اینان شما را تکذیب می‌دارند) هیچ پیغمبری به سوی مردمان پیش از ایشان نرفته است، مگر این که گفته‌اند: او جادوگر یا دیوانه است (از نعمت عقل بى‌ بهره مي باشد، و چيزى را درک نمى ‌كند)

  • بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ (انبیاء/5) بلکه می‌گویند:  (قرآن) خوابهای آشفته و پراکنده‌ای بیش نیست، نخیر او اصلاً آن را از پیش خود ساخته است (و به خدا نسبت داده است)
  • وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ ‏(نحل/103) ما می‌دانیم که ایشان می‌گویند: آن را انسانی بدو می‌آموزد.
  • أَأُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ ‏(قمر/25)آیا از میان همه ما (افراد بزرگ و محترم و دانا و دارا) وحی بدو شده است‌؟! ( نه! چنین نیست ). بلکه او بسیار دروغگو و خودخواه است (و با تکبر و جاه‌طلبی می‌خواهد بر ما ریاست کند).‏ الان هم می گویند از میان اینهمه ملای بزرگ که هریک سر به حزب و حکومتی هستند تنها شما فهمیده اید و هیچ کسی نفهمیده و…؟
  • قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وِإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ‏(اعراف/66) رؤساء و اشراف کفرپیشه قوم او گفتند : ما شما را ابله می‌دانیم‌؛ و ما شما را از زمره دروغگویان می‌پنداریم .‏ (الان مریدان جاهل و بی سواد ماهواره ها همین را به ماها می گویند چه رسد به بزرگان فکری آنها. )
  • وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ ۚ وَلَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ(روم/58) ما در این قرآن برای مردمان هر گونه مثالی را که ( بیدار کننده بوده و به زندگی ایشان مربوط باشد) بیان کرده‌ایم . وقتی که آیه‌ای برای آنان می‌آوری، کافران می‌گویند: شما بر باطل هستید (و این چیزهائی را که می‌گوئید بی‌اساس است)

اینها به اضافه ی صدها دروغ و تهمت دیگری که دشمنان قانون شریعت الله به رسولان و مریدان صادق رسولان زده و می زنند به ما می گویند: سکولاریستها (یا به زبان عربی مشرکین) دارای دشمن شناسی خاص خودشان هستند و ما هم دارای دشمن شناسی شرعی خاص خودمان؛ و این طبیعیه که دشمنان و دوستان مختلفی داشته باشیم و هر کدام دیگری را دشمن بنامیم و جنگ روانی هم بر همین اساس  شکل بگیرد، اما اساس جنگ روانی کفار و بخصوص کفار سکولار و مشرک بر علیه مومنین بر دروغ و تهمت زدن بنا شده است.

برگردیم به سوال : همچنانکه همه می دانیم سکولاریستها و دارودسته ی منافقین در کشورهای سکولار غربی و سرزمینهای اسلامی تحت اشغال سکولاریستهای جهانی و طاغوتهای سکولار محلی از آزادی ها و در واقع از بی بندوباری های بالائی برخوردار هستند، البته در کنار این دو دسته، مُکره و مجبور و ذلیل شده  های از میان مومنین که مجبور شده اند 4 معنی و مفهوم «دین» یعنی 1- قدرت حاکمیت 2- قانون و برنامه 3- اطاعت کردن و فرمانبرداری 4- مجازات و پاداش را به سکولاریستها بدهند نیز توانسته اند از آزادی های نسبی و  نسبتاً برابری برخوردار شوند؛  اما، ما که این 4 معنی و مفهوم «دین» را به  دین سکولاریسم نداده ایم و می خواهیم دین را برای الله خالص کنیم « مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» و  حاضر نیستیم هیچ بخشی از آن را به سکولاریستها بدهیم در کشورهای سکولار از آزادی ها برای ما خبری نیست، چون قوانین دارالکفر مخالف قوانین شریعت الله هستند حتی در کشوری چون انگلیس که قانون اساسی ندارد اما باز دین سکولاریستی حاکم بر آن  به سبک دیگری دیکتاتوری خودش را بر ماها تحمیل می کند.

برعکسش هم حاکم است:

اینکه ما در ایران یا در بقیه ی دارالاسلامها از آزادی هائی برخوردار باشیم و مرتدین سکولار و دارودسته ی منافقین طبق  قوانین دارالاسلامها از چنین آزادی هائی برخوردار نباشند چیز غیر عادیی نیست.

ادامه خواندن سکونت و آزادی ما در ایران و سکونت و آزادی دیگران در سرزمینهای سکولار

 سکولاریستها مانع تقدیری هستند که الله برایمان رقم زده

 سکولاریستها مانع تقدیری هستند که الله برایمان رقم زده

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

در صحيح مسلم روايت است که پيامبر صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ  فرمود: « عُذِّبَتْ امْرَأَةٌ فِي هِرَّةٍ حَبَسَتْهَا حَتَّى مَاتَتْ فَدَخَلَتْ فِيهَا النَّارَ؛ لا هِيَ أَطْعَمَتْهَا وَلَا سَقَتْهَا إِذْ حَبَسَتْهَا، وَلَا هِيَ تَرَكَتْهَا تَأْكُلُ مِنْ خَشَاشِ الْأَرْضِ »[1] زنی به خاطر گربه‌ای عذاب شد، زیرا او را زندانی کرد تا از گرسنگی مرد و به سبب آن به آتش داخل شد. در ادامه فرمود: به او گفته می‌شود: وقتی او را زندانی کردی، نه به آن خوراک دادی و نه او را سیراب کردی و نه ر‌هایش کردی تا از خوراکی‌ها و حشرات زمین بخورد.

در اینجا این زن مانع از رسیدن رزق این گربه شده است و اگر گربه را زندانی نمی کرد این گربه از رزق و روزی که الله تعالی برایش تعیین کرده بود استفاده می کرد .

در این صورت زرق هر بنده ای مشخص است و اگر ظلم سایر بندگان نباشد همگی می توانند به آنچه الله تعالی تعیین کرده است برسند. یعنی اگر بلاتشبیه زیر دستان را مثل آن گربه فرض کنیم و ظالمان را مثل آن پیر زن، متوجه می شویم که ظالمین مانعی برای تحقق وعده های الله تعالی به بندگان بوده اند .

تصور کنید که هم اکنون روزانه بالغ بر 8000 کودک  در دنیای تحت حاکمیت سکولاریستها بر اثر ویروس گرسنگی می میرند، در حالی که واکسن آن «غـذا» هم وجود دارد …!اما شما چیزی از آن در رسانه ها نمی شنوید…، می دانید چرا؟ چون گرسنگی ثروتمندان ظالم را نمیکشد که با پشتوانه ی قدرتهای سکولار جهانی  بنیاد آکسفام و همچنین «آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل اعلام می کنند که نیمی از ثروت جهان در اختیار 26 نفر است.

در اینجا جامعه ی جاهلی و نبود حکومتی اسلامی بر منهاج نبوت و عدم تطبیق قانون شریعت الله سبب تولید چنین فجایعی شده است در حالی که الله تعالی با وضع قوانین اقتصادی می فرماید : كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ (حشر/7) تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد!

بله، اجازه دهید با یکی دومثال دیگر بحث را ادامه دهیم :

–        الله تعالی می فرماید:  أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ * ‏ یَغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاء لَا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‏ (نوح/3-4) الله را عبادت کنید، و از او پرهیز داشته باشید، و از من فرمانبرداری کنید .(اگر چنین کنید) خداوند گناهان شما را می‌آمرزد، و تا اجل نهائی مرگ شما را به تأخیر می‌اندازد. امّا اگر متوجّه باشید، هنگامی که اجل نهائی الهی فرا رسد، تأخیر پیدا نمی‌کند.‏

در این صورت اجل معلّق، همان طوری که از نام آن مشخص است، در تعلیق عملکردی انسان است و مشروط به عوامل و اسباب بوده و قابل تغییر است، بر خلاف اجل مُبْرَم  یا أَجَلٍ مُّسَمّیً که قطعی و حتمی است و مقیّد به چیزی نبوده و قابل تغییر و تعجیل و تأخیر نیست.

پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ می فرماید: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُوسَع لَهُ فِی أَثَرِهِ، وَ یُبسَطَ لَهُ فِی رِزْقِهِ؛ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ»[2] « هرکس دوست دارد عمرش طولانی شود و روزی او فراوان گردد، پیوند خویشاوندی خویش را برقرار سازد»

الان وای به حال آنهائی که به خاطر طرفدارای از کفار و مرتدین و بخصوص به خاطر طرفداری از سکولاریستهای نجس باعث قطع صله ی رحم می شوند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: لا يَدْخُلُ الجَنَّةَ قَاطِعٌ.[3] قاطع رحم داخل بهشت نمی گردد.

این انسانهای سرگردان و عاقبت به شر به خاطر  طرفدارای از دشمنان الله با اطرافیان خود درگیر شده و مسبب قطع صله ی رحم شده اند نه به خاطر مسائل دنیوی و….

ادامه خواندن  سکولاریستها مانع تقدیری هستند که الله برایمان رقم زده

یادگیری نصف ایمان و  آموزش «کفر به طاعوت» وظیفه ای فراموش شده

یادگیری نصف ایمان و  آموزش «کفر به طاعوت» وظیفه ای فراموش شده

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

همچنانکه ما سعی می کنیم تمام قوانین و برنامه های جاهلی را بمیرانیم  چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم به «معاذ بن جبل» دستور می دهد: «أَمِتْ أَمْرَ اَلْجَاهِلِيَّةِ إِلاَّ مَا سَنَّهُ اَلْإِسْلاَمُ وَ أَظْهِرْ أَمْرَ اَلْإِسْلاَمِ كُلَّهُ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ[1]؛ امور عصر جاهليت را، جز آنچه اسلام تأييدش کرده، ريشه كن کن و بمیران، و امر اسلام را، چه كوچك و چه بزرگ، علني ساز و حاکم گردان ؛ ما هم تمام قوانین و برنامه ها و آداب و رسوم و رفتارهای نفهمانه ی جاهلیت و کفار را می میرانیم .

 زمانی که چیزی را می میرانی یعنی دفن و چالش می کنی و در زیر پایت قرار می گیرد به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : أَلَا كُلُّ شيءٍ مِن أَمْرِ الجَاهِلِيَّةِ تَحْتَ قَدَمَيَّ مَوْضُوعٌ [2] یا می فرمود: «کُلُّ مَأْثَرَهٍ فِی الْجاهِلِیَّهِ تَحْتَ قَدَمی».  تمام آنچه از جاهلیت است زیر پای من قرار گرفت.

در زبان عربی به این پوشاندن می گویند کفر؛ و کفر در لغت به معنای پوشاندن و مخفی کردن . أنّ الْكفْر فِي اللُّغَة مَعْنَاهُ التَّغْطيةُ. [3] به همین دلیل عربها شب را کافر می گفتند چون تمام چیزها را می پوشاند یا کشاورز را کافر می گفتند چون دانه را در زمین می پوشاند.

و از دیدگاه شریعت کفر ضد ایمان است « الكفر: عدم الإيمان، باتفاق المسلمين»[4] پس ما می توانیم به کفار ایمان نداشته باشیم و آنها هم می توانند به الله و رسولش ایمان نداشته باشند . در این صورت هر دوی ما کفر کرده ایم، ما به آنها و آنها به الله و رسولش .

حالا همچنانکه کفار به الله و رسولش کفر کرده اند و به الله و رسولش کافر شده اند؛ الله تعالی نیز شرط ورود به اسلام را ابتدا کافر شدن به آنها می داند . یعنی نه تنها باید عقاید و برنامه های جاهلیت را بمیرانی و آنها را بپوشانی و در زیر پایت قرار دهی، به همین ترتیب باید خود کفار را نیز انکار کنی، و قبولشان نداشته باشی؛ و به نحوی چنان آنها را نادیده بگیری که انگار نزد تو مرده اند و آنها را پوشانده ای و در زیر پایت قرار داده ای .  به همین دلیل بود که رسول الله صلی الله علیه وسل می فرمود: يَا أَيُّهَا النَّاسُ، قُولُوا: لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا .

و الله تعالی می فرماید : فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ (بقره/256) کفر در برابر ایمان قرار می گیرد و طاغوت در برابر الله، و هر چه در برابر الله قرار گیرد کافر است.

در اینجا کفر یعنی «عدم الإيمان بالله ورسله»[5]، نداشتن ایمان به خداوند و پیامبرانش. عدم ایمان ما به کفار مساوی است با کفر به کفار و پوشاندن و کافر شدن به آنها. در برابر عدم ایمان آنها به الله و پیامبران و آخرین شریعتش مساوی است با کفر به الله و پیامبرانش و پوشاندن و کافر شدن به الله و پیامبرانش.  یعنی هر دوی ما کافر هستیم، ما به آنها کافر هستیم و آنها به الله و رسولش.

  • لا إله = فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ
  • إلا الله = وَيُؤْمِن بِاللَّهِ

در این صورت زمانی که می گوئی «لا إله» یعنی نه تنها هیچ قانون و برنامه و آداب و رسوم جاهلی را قبول نداری و همه را میرانده و زیر پایت قرار داده ای بلکه تمام کفار را نیز رد و انکار کرده ای و آنها را در فکر و اندیشه و عقیده و زندگیت چال کرده و پوشانده ای  به گونه ای که انگار زیر پایت هستند و اصلاً وجود ندارند . الله تعالی این عمل ما را تحت عنوان «کُفرْ بِالطَّاغُوتِ» نام می برد .

در این صورت باید بدانیم که برای یک عرب  گفتن «لا اله – الا الله» تنها به زبان آوردن يك جمله ی ساده با تعدادی كلمات بی كاربرد نيست، این کلمات کاربرد دارند. چون قرآن به زبان آنها نازل شده بود و می دانستند كه «لا اله» و به دنبال آن «الا الله» از آن ها چه می خواهد؟

در این صورت هر جا در قرآن اسمی از طاغوت برده است که ما باید انکار و ردش کنیم و آن را بپوشانیم، یعنی کفار؛ و مادام که شخص به درجه ی کافری نرسیده است نمی توان عنوان طاغوت را بر آن گذاشت.

دوباره تاکید می کنم در تمام قرآن و سنت صحیح طاغوت یعنی کافر. الله تعالی در هشت جا در قرآن اسم طاغوت را به کار برده و منظورش کفار هستند.[6] و بعد از شیطان و در میان انسانها طاغوتهائی که باید از آنها دوری شود به تعداد کافرها هستند، که کفار هم بعد از آمدن آخرین فرستاده به دو دسته ی آشکار و پنهان تقسیم می شوند. کفار آشکار 6 گروه هستند :  1- الَّذِينَ هَادُوا  2- وَالصَّابِئِينَ  3- وَالنَّصَارَىٰ  4- وَالْمَجُوسَ  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا به همراه 6- مرتدین . و کفار پنهان داخلی هم منافقین هستند که ما در دنیا قدرت تشخیص آنها را نداریم و تنها دارودسته ی آنها را می شناسیم و به خاطر این دارودسته در دنیا آنها را مشمول حقوق مسلمین می کنیم .

پس طاغوتها به تعداد این کفار آشکار هستند زمانی که الله تعالی امر به کفر به طاغوت کرده است:  وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ  (نساء/60) یعنی شخص مسلمان در همان قدم اول باید با نه گفتن به تمام این کافرها و انکار کردن و بی باور شدن به آنها چنین موجوداتی را رها کرده و همه ی آنها را کافر به الله و رسولش و آخرین شریعت الله تعالی  بداند.

ادامه خواندن یادگیری نصف ایمان و  آموزش «کفر به طاعوت» وظیفه ای فراموش شده

به بهانه ی تکرار تجربیات بوگیرها در نظام دموکراسی احزاب سکولار یا مشرکین: اینبار در تونس

به بهانه ی تکرار تجربیات بوگیرها در نظام دموکراسی احزاب سکولار یا مشرکین: اینبار در تونس

ترجمه سخنرانی تصویری: شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله [1]

بسم الله و الحمدلله ؛ اما بعد: اسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

در برخورد با نظام حکومتی سکولاریستها یا اَلْأَحْزَاب یا مشرکین تنها روش، روش انقلابی است؛ و رفتن به مسیر اصلاحگری و بازی های سیاسی رایج دموکراسی خواهان در واقع حرکت در مسیر انحراف و فریب مسلمین و کمک به طولانی شدن عمر سکولاریستهاست.

الله تعالی در بدترین حالتِ محدودیت و شکنجه ی مسلمین در دارالکفر مکه به رسول الله صلی الله علیه وسلم امر می کند که خطاب به اَلْأَحْزَاب سکولار کافربگوید: لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (کافرون/6) یعنی: 1- قدرت حکومتی 2- قانون و برنامه 3- اطاعت 4- مجازات و پاداش شما مال خودتان و آن 4 تای مال دین خودم برای خودم؛ نه من با اطاعت از این قوانین کفری به جای قوانین الله به عبادت شما می پردازم نه شما هم حاضر هستید از قوانین شریعت الله و حاکمیتی که بر اساس این قوانین شکل گرفته است اطاعت کنید؛ پس مال خودتان برای خودتان و مال خود برای خودم ….

چرا؟ چون اصل برای سکولاریستها: وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا ۚ (بقره/217) است. یعنی: جنگ مسلحانه تا اینکه مسلمین را از محتوا و مفاهیم 4گانه ی دین خالی کنند و برگردانند. پس هر گونه مداهنه و سازشی مثل آنچه  شوراي مردمان تركستان در شهر «قوقان»در وادي فرغانه ازبكستان در سال 1336ق(1296ش/ 1917ن) مرتکب شد،یا مثل آنچه«كمیسريت مركزي مسلمانها» درشهر «قازان» تاتارستان در سال رمضان سال 1336ق (1297ش/۱۹۱۸ن) مرتکب شدند، یا مثل آنچه جبهه نجات اسلامی الجزایر بین سالهای 1390ق(۱۳۵۰ ش) رجب سال1412ق(1370ش) انجام داد، یا مثل انچه که حزب مورسی در مصر یا الغنوشی در تونس در همین نزدیکی ها انجام دادند یا مشابهین آنها در سراسر دنیا انجام می دهند هرگز منجر به منصرف کردن این سکولاریستها از این سیاست کلی حذفگرائی نمی شود و اَلْأَحْزَاب یا سکولاریستها تنها به کنار زدن مسلحانه ی قوانین شریعت الله از اداره ی زندگی حکومتی و اجرائی جامعه راضی هستند. 

اصل برای مسلمین هم، ابتدا برائت از سکولاریستها و اَلْأَحْزَاب، و کفر به اَلْأَحْزَاب و سکولاریستهاست؛ ابتدا از خودشان بعد از عقایدشان: إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ (ممتحنه/4) ما از شما و از چیزهائی که بغیر از خدا عبادت می کنید، بیزار و گریزانیم، و شما را قبول نداریم و در حق شما بی‌اعتنائیم و به شما کفر کرده ایم و شما را پوشانده ایم انگار برای ما در روی زمین وجود ندارید.

این مرحله مثل دوران مکی یا دوران ابراهیم علیه السلام است که مسلمین قدرت حکومتی و دارالاسلامی ندارند که به آن هجرت کنند، یا هست و جزو مستضعفین دارای عذری هستند که توان هجرت ندارند؛ به همین دلیل ابتدا برائت از اَلْأَحْزَاب مختلف سکولار یعنی برائت از تمام نهادهای اداری و حکومتی آنها صورت می گیرد مثل: برائت از پارلمان و دارالندوه های آنها (همچنانکه عمر بن خطاب که در پارلمان اَلْأَحْزَاب مکه به عنوان نماینده ی قوم بني عدي حضور داشت و علاوه بر آن وظایف سفیر قریش و وزیر امورخارجه را نیز عهده دار بود بعد از ایمان آوردن دیگر وارد این پارلمان نشد و در آن حضور پیدا نکرد)؛ یا برائت از حاکم شدن و سلطان و رهبر شدن سکولاریستها با قوانین سکولاریستی (مثل آنچه که مشرکین به رسول الله صلی الله علیه وسلم پیشنهاد دادند)[2].

لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (کافرون/6) در همان ابتدای بعثت نازل شد و امر به : فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ ‏(حجر/94) پس آشکارا بیان کن آنچه را که بدان فرمان داده می‌شوی و از اَلْأَحْزَاب یا مشرکان سکولاریستها روی بگردان و به آنها اعتناء مکن نیز باز در همان دوران پرمشقت مکه و بی حکومتی نازل شد که یکی از هزینه های این انقلابیگری و مقاومت، محاصره ی اقتصادی و اجتماعی مسلمین در شعب ابی طالب و شکنجه کش کردن کسانی چون سمیه رضی الله عنه بود.

آزمایشهای مختلف مسلمین از همین دوران شروع می شود و کسانی چون ابراهیم علیه السلام در همین دوران حاکمیت سکولاریستهاست که به آتش انداخته می شوند. یا امثال نوح علیه السلام بعد از آنهمه تبلیغ به ناچار شاهد نابودی قوم سکولارش می شود. یا رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: لَقَدْ أُخِفْتُ فِي اللَّهِ وَمَا يُخَافُ أَحَدٌ، وَلَقَدْ أُوذِيتُ فِي اللَّهِ وَمَا يُؤْذَى أَحَدٌ.[3]همانا آنقدر در راه الله ترسانده شده‌ام که کسی این‌چنین ترسانده نشده است، و آنقدر در راه الله اذیت و آزار به من رسانده شده که هیچ کسی چنین اذیت و آزاری به خود ندیده است.

پس این کناره گیری از نهادهای مختلف قدرت حکومتی سکولاریستها در سیره ی انبیاء و پیامبر خاتم علیهم الصّلاة و السّلام و تمام پیروان صادق آنها در این مرحله ای که کاملاً در تنگناه قرار گرفته اند و آنهمه هزینه برای مومنین در بر دارد واضح و روشن است؛اما کناره گیری به معنی گوشه گیری و نا امیدی و چشم انتظاری و راضی شدن به حاکمیت اَلْأَحْزَاب سکولار نیست، بلکه به معنی انکار موجودیت سکولاریستها و حاکمیت سکولاریستها و جهاد تا زمان نابودی این سکولاریستها و تشکیل دارالاسلام و حاکمیت قوانین شریعت الله و به معنی صبر همراه با جهاد و مبارزه ی متداوم و زمینه سازی انقلابی جهت نابودی اَلْأَحْزَاب سکولار و عقاید فاسد آنهاست.

در این مرحله ی برائت و بیزاری از حاکمیت و نهادهای مختلف حکومتی سکولاریستها، کفار سکولار حاکمیت را در دست دارند و مومنین هم در حال انقلاب هستند. انقلاب نه اصلاحات و رفورم در نهادهای حکومتی اَلْأَحْزَاب سکولار. انقلابی تدریجی و ریشه ای جهت نابودی ریشه ای سکولاریستها و حاکمیت سکولاریستها  که خود به خود منجر به نابودی باورهای سکولاریستها می شود.

ادامه خواندن به بهانه ی تکرار تجربیات بوگیرها در نظام دموکراسی احزاب سکولار یا مشرکین: اینبار در تونس

پیام تبریک  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به مناسبت فرا رسیدن عید سعید قربان 98

پیام تبریک  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به مناسبت فرا رسیدن عید سعید قربان 98

بسم الله و الحمد لله

الله أکبرُ الله أکبرُ الله أکبر، لا إله إلا الله، الله أکبر، الله أکبر ولله الحمد

اما بعد:

السلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تقبّلَ اللهُ منّا ومنكم صالحَ الاعمال، أعادهُ اللهُ علينا وعليكم بالخيرِ واليُمنِ والبركاتِ وفي أحسنِ حالٍ على المسلمینَ جميعاً، مع اختلافِ مذاهبهم وآراءهم ومدارسهم و تَنَوُّعِ لغاتهم وألسنتهم وقومیاتهم .

روز دهم ماه ذی الحجه که روز عید بزرگ قربان است را به همه ی مسلمین تبریک می گویم واز الله تعالی خواستارم که جهاد و اعمال ۹روز گذشته، به خصوص روز عرفه را، از ما بپذیرد که در فضیلت و بزرگی این دهه مبارک فرموده است: وَالْفَجْرِ* وَلَیَالٍ عَشْرٍ (الفجر/۲-۱) قسم به سپیده دم و قسم به شب های دهگانه؛ و الله سبحانه و تعالی به مسلمین سفارش می کند که در این ایام مبارک: وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ (الحج/۲۸) ونام الله را یاد کنند در روزهای مشخص.

 از ابن عمر رضی الله عنهما هم روایت است که رسول الله  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «مَا مِنْ أَيَّامٍ أَعْظَمُ عِنْدَ اللهِ، وَلَا أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعَمَلِ فِيهِنَّ مِنْ هَذِهِ الْأَيَّامِ الْعَشْرِ، فَأَكْثِرُوا فِيهِنَّ مِنَ التَّهْلِيلِ، وَالتَّكْبِيرِ، وَالتَّحْمِيدِ» «هیچ ایامی نیست که عمل صالح در آن محبوبتر از این ایام دهگانه باشد؛ پس در آنها بسیار تهلیل (لا اله الا الله) و تکبیر (الله اکبر) و تحمید (الحمدلله) بگویید»[1] از سَمُرَة بن جُنْدُب رضی الله عنه روایت شده که گفت: رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمودند: محبوب ترین سخن نزد الله چهار چیز است: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله والله اکبر است و با هر کدام از اینها که شروع کردی اشکالی ندارد.[2]

امروز لازم است که مسلمین بار دیگر با کفر به طاغوت و مقتضای «لا اله» و منحصر کردن مفاهیم و محتوای چهار گانه ی[3] دین به دین اسلام، دین خود شان را برای الله تعالی خالص  کنند چنانچه می فرماید:  اَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ ‏(زمر/3) آگاه باشید! تنها  دین خالصانه برای خدا است و بس. در این صورت:  فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ‏(غافر/14) اکنون که چنین است، خدا را به فریاد بخوانید و دین را خاصّ او بدانید، هر چند که کافران دوست نداشته باشند.

با این مقدمه ی ضروری است که «الا الله» وَالتَّكْبِيرِ وَالتَّحْمِيدِ ما روح می گیرد، و ما را در مسیر کسانی قرار می دهد که الله تعالی در موردشان فرموده است:  فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا ‏(بقره/256) کسی که کفر به طاغوت کند (و از طاغوت نافرمانی کند) و به  الله ایمان بیاورد، به محکم‌ترین دستاویز چنگ زده است ( و او را از سقوط و هلاکت می‌رهاند و) اصلاً گسستن ندارد .

در این صورت همان بخش اول شهادتین، یعنی «لا اله» کفر به تمام طاغوتها[4] را می رساند که، یکی از طاغوتها همین سکولاریستها و باورهایشان هستند. برائت از مشرکین و سکولاریستها بخشی از کفر به طاغوت و قسمتی از توحید را شامل می شود که در آن، اجتهادی وجود ندارد. اما علاوه بر این و به صورت مختص و ویژه، در حج اکبراصل دیگری تحت عنوان برائت و بیزاری از همین سکولاریستهای نجس[5] مطرح می شود و الله متعال می فرمایند:«وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ» (توبه/3)  و این اعلامى است از ناحیه ی الله و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر (روز عید قربان) که  الله و پیامبر او از مشرکان بری و بیزارند… .

این آیه ی شریفه، یک اصل کلی را به همه ی مردم جهان تا روز قیامت اعلام می کند، یعنی مسلمین با سکولاریستها تا روز قیامت سر ناسازگاری دارند و اعلام بیزاری و برائت می کنند، و زمانی که الله متعال از زبان اسوه ی توحید ابراهیم علیه السلام بیان می کند که: «إِنّا بُرَءآؤاْ مّنْكُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ»(ممتحنه/4)، ما از شما و از چیزهایی که به غیر از خداوند می پرستید بری و بیزاریم؛ الله متعال برائت از مشرکین یعنی سکولاریستها را، بر برائت از باورهایشان مقدّم کرده، و برائت از مشرکین و سکولاریستها را مهمتر از برائت از باورهایشان دانسته است و اینهم باطل کردن یکی از سحرهای دارودسته ی منافقینه که به دروغ به مسلمین اعلام می کنن که از باورهای مشرکین بری هستن اما در عمل همکاسه و متحدین سکولاریستها و مشرکین شده اند.

رسول الله صلی الله عليه و سلم نیز به صورت واضح و روشن زمانی که دارالهجره یا دارالاسلامی وجود داشته باشد از سکونت و اقامت مسلمین در بین مشرکین( و سکولاریستها) منع  کرده و می‌فرمايد: «أنا بريءٌ مِن كُلِّ مُسلِمٍ يُقيمُ بَينَ أظهُرِ المُشرِكينَ»«من ازهر مسلمانی كه بين مشركين اقامت می‌گزيند، بری و بيزارم».

اين شدت عمل به خاطر آن است كه دین سکولاریسم  با زور اسلحه محتوا و مفاهیم چهار گانه ی دین را از تمام شریعتهای آسمانی و بخصوص شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  گرفته و به خودش اختصاص می دهد، و مسلمینی که تحت حاکمیت سکولاریستها به سر می برند باید بالاجبار دست از این مفاهیم و محتوای چهارگانه ی دین بکشند، و سکولاریستها با اتکا به قدرت اسلحه تا زمانی با مسلمین می جنگن که مسلمین را از محتوا و مفاهیم چهار گانه ی دین که باید به دین الله اختصاص داشته باشد، برگردانند. الله متعال می فرماید :«وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» (بقره/217)آن ها مسلحانه با شما می جنگند تا این که بتوانند شما را از دینتان برگردانند و شما را مرتد کنند اگر بتوانند.

مشرکین هم اکنون نیز به رهبری سازمان ملل و آمریکا (قریش زمان) و بر اساس منشور حقوق بشر سکولاریسی خودشان با همین زبان اسلحه و  با همکاری مرتدین خائن و سکولار بومی و دارودسته ی منافقین (سکولارزده های) محلی به سرزمینهای مسلمین یورش آورده اند.

ادامه خواندن پیام تبریک  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به مناسبت فرا رسیدن عید سعید قربان 98

پیام شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به به مهاجرین اهل سنت موجود در گروههای مسلح در شام / سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶

پیام شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به به مهاجرین اهل سنت موجود در گروههای مسلح در شام / سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶

بسم الله، والحمد لله، و الصلاة و السلام علی محمد و علی آله و من والاه

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

قال الله تعالی: الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا (نساء/۷۶(

الله تعالی در مراحلی از نهضت و حرکت اسلامی همچنانکه می فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ» به همین شیوه امر می کند که  :  کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ  » و در همین آیه ادامه می دهد: وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ‏(بقره/۲۱۶)

‏جنگ بر شما واجب شده است، و حال آن که (بنابه سرشت انسانی) از آن بیزارید، اما چه بسا چیزی را دوست نمی‌دارید و آن چیز برای شما خیر باشد، و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما شر باشد، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید .‏

در اینجا در ضمن واجب بودن قتال و جنگ مسلحانه، الله تعالی روشن می کند که مسلمین از جنگ و کشت و کشتار بیزارند . در این صورت، مسلمین  از روی ناچاری  و به عنوان آخرین ابزار به آن پناه می برند، زمانی که، تمام راههای درمان درپیش گرفته شده و تنها راه حل جراحی می ماند . جنگ وقتی به وجود می آید که دعوت، مذاكره و دیپلماسی کارساز نباشد .در این مرحله مبارزه مسلحانه تا بر قراری حکومت مجری احکام شریعت در زمین، شکل اصلی مبارزه است، و به عنوان خط مشی اصلی مبارزه در راه برداشتن و نابود کردن جاهلیت و طاغوتها، و برقراری سیستم قانون شریعت الله، مطرح می شود.

علاوه بر این، جهت بیرون راندن  کفار اشغالگر از سرزمینهای مسلمین، جنگ مسلحانه،  هم به عنوان استراتژی و هم به عنوان تاکتیک مطرح می شود، و تبدیل می شود به فرض عینی چون روزه  و زکات و حج و نماز و غیره، که حتی این فرضها و سایر فرضها را نیز  تحت الشعاع خودش قرار می دهد .

بيشترين آيات در قرآن بعد از نماز، در مورد جهاد و قتال است. حالا کسی که از زیر این امر الله، شانه خالی کند، بی مجازات نمی ماند و آیات و روایات زیادی هم در این زمینه آمده. به عنوان مثال  الله تعالی در مورد مجازات کسی که جهاد در راه خدا را ترک می کند فرماید:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُواْ فِی سَبِیلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَهِ إِلاَّ قَلِیلٌ * إِلاَّ تَنفِرُواْ یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً وَیَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَاللهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (توبه: ۳۸-۳۹)

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شما را چه شده، هنگامی که به شما گفته می‌شود: (به سوی جهاد) در راه الله حرکت کنید، به زمین می‌چسپید (و سستی می‌کنید) آیا به جای آخرت به زندگی دنیا راضی شده‌اید؟! حال آنکه متاع زندگی دنیا، در (برابر) آخرت، جز اندکی (هیچ) نیست. اگر (برای جهاد) کوچ نکنید، (الله) شما را به عذاب دردناکی، عذاب می‌کند و قوم دیگری را بجای شما قرار می‌دهد و هیچ زیانی به او نمی‌رسانید و الله بر هر چیزی تواناست».

از أبو أُمامة  روایت است که رسول خدا فرمودند: «هرکس جهاد نکند، یا مجاهدی را تجهیز نکند یا اینکه در سرپرستی بازماندگان و خانواده ی مجاهدی رفتار خوبی نداشته باشد، خداوند متعال قبل از روز قیامت او را به عذابی سخت گرفتار می کند…

الله متعال هم،  در اولین آیه ای که به جنگ مسلحانه  اجازه داده، فورا به ثمره ی برجسته ی دنیوی این جنگ می پردازد، نصر و پیروزی؛  و می فرمایند: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ‏(حج/۳۹) و خداوند توانا است بر این که ایشان را پیروز کند.‏ قاعده ی کلی الله در برخورد قهرآمیز و خشونت طلبانه با دشمنانش همین بوده . پیروزی. فقط کافیه سرانجام اقوامی چون عاد ، ثمود ، لوط ، نوح ، هود رو بررسی کنین، تا بفهمید، قاعده ی الله در زمان رسیدن مرحله ی قهر و خشونت  توسط خود و یا توسط سربازانش بر پیروزی بناء شده است.

بر این اساس، الله تعالی  پیروزی را حق مسلمین می داند  نه دشمنان آنها؛ و خودش، یاری کردن و پیروز کردن دوستانش بر دشمنان را بر خودش واجب کرده است :

  • «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ» (روم/ ۴۷) «ما قبل از تو پیغمبرانی را به سوی اقوامشان فرستاده‌ایم و آنان دلائل واضح و آشکاری برای این اقوام آورده‌اند. پس ما از مجرمین انتقام گرفته‌ایم ( و مؤمنان را یاری کرده‌ایم ) و همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است‏».
  • «وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ * (حج/ ۴) «و مسلماً الله یاری می‌کند کسی‌ که (دین) او را یاری دهد، بی‌گمان الله قوی پیروزمند است.
  • «وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ -إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ -وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ» [صافات: ۱۷۱-۱۷۳] «و به راستی وعده ما برای بندگان فرستاده ما از پیش صادر شده است. که هر آینه آنها یاری شدگانند. و بی‌گمان لشکر ما پیروزند».

ما حق داریم بررسی کنیم که چه عواملی باعث شد که مسلمین صدر اسلام ضمن غلبه بر مصیبت مرتدین، در یک نسل دو امپراطوری مطرح طاغوتی آن زمان رو نابود کنند  و یا در همین چند دهه ی گذشته طاغوتهائی چون لنین و هوشی مینه و کاسترو و غیره با وجود عقاید باطل خود، توانستند با بهره گیری صحیح از تکنولوژی مبارزاتی اسلام، در میان آنهمه دشمن جهانی، پیروز بشوند وحکومت مورد دلخواه خودشان را درست کنند؛ در برابر بیشتر از یک قرن است پیروان عقیده ی توحید، در اکثر قاطع سرزمینهای اسلامی،  ضمن تبلیغ قرآن و سنت، در واقعیت و هنگام عمل، از تکنولوژی آشوب طلبانه ی جاهلیت استفاده کنند و دچار شکست بشوند، و در اکثر  سرزمینها مسلمان نشین هنوز نتوانسته اند یک حکومت اسلامی را درست کنند وهميشه در آروز و خيال زندگي مي كنند.؟! در این صورت، تنها داشتن توحید و تبلیغ عقاید صحیح کافی نیست.

ما حق داریم بررسی کنیم برادرانمان که جنگ مباركشان را دهها ساله شروع كرده اند و با اخلاص و جهت طلب رضاي الله به ميدان نبرد رفته بودند و کشته شدند(الله رحمتشون کند و آنها را با النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ  محشور و رفیق گرداند)  امّا چرا به پیروزی که الله تعالی برای آنها در نظر گرفته بود نرسيدند و شکست خوردند؟ آیا الله – نعوذ بالله –  و به گفته ی عده ای از بزرگواران،  شکست و مصیبتهای ناشی از شکست که کل موجودات را شامل هم می شود سنت الله برای مسلمین است؟ آیا اینها و سایر مسلمین را با شکست عذاب داده تا بقیه را آزمایش کند؟ یا آنها را   شکست میدهد تا شهیدان را از میانشان انتخاب کند و شکست راهی می شود برای انتخاب شهید؟ یا شکستشان میدهد تا دیگران را پاک و خالصشان کند؟ یا شکستشان میدهد و پیش دشمنانش ذلیلشان میکند تا به آنها یاد بدهد که چگونه در برابرش ذلیل بشوند؟ و دهها جمله ی سرهم بندی شده ی ساده و بی اساسی که عده ای عربی دادن به اصطلاح ملا برای همراهان شکست خورده ی خود تراشیده اند.

پیروزی حق ماست و شکست حق دشمنان الله است، پس حق شرعی و اسلامی ماست که بدانیم چرا حقی که مال ماست پیش دشمنان است؟ چه اتفاقی افتاده که این حق مسلمین رفته پیش دشمنان اهل قبله؟  و این حق چگونه به خودما برمی گردد؟ یا چگونه می تونیم این حقمان را از دشمنانمان پس بگیریم.

بله، پیروزی حق مسلمین است نه کفار، حتی با بررسی آیاتی چون آیات اولیه ی سوره ی روم متوجه می شویم که، پیروزی حق نصرانی های اهل کتاب است نه مجوس شبهه اهل کتاب. زمانی که این پیروزی در مکانهائی چون جنگ احد نصیب کفار می شود، فورا باید آسیب شناسی بشود، و علت شکست را باید بررسی کرد . باید فورا دریافت چه پیش آمده که آنچه سهم ما بوده به کفار رسیده است؟ آیا نعوذبالله در ایمان، اخلاص و صداقت و یقین پیامبر صلی الله علیه وسلم به عنوان امیر و رهبر مسلمین مشکلی وجود داشته؟ آیا نماز شب و قرائت قرآن و اذکار و ذلیلی برای الله و صدقه و زکات مسلمین کم بوده؟ یا مسلمین گناهانی چون دزدی و مشروب خوری و زنا و ربا و غیبت و سیواک نزدن و ریش تراشیدن و دیگر منکرات اینچنینی را مرتکب شدند، و همین گناهان مانع نزول این پیروزی شده ؟ یا علت پیدایش این بیماری ممکن است چیز دیگری باشد و راه حل هم چیز دیگری است؟

ادامه خواندن پیام شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به به مهاجرین اهل سنت موجود در گروههای مسلح در شام / سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶