شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجمدشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجمدشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(84- قسمت)

نکته ی جالبی که می تواند ماهیت این گروه را برای ما مشخص تر کند که به سؤال شما و موضوع درس ما مرتبط می شود سخنان تراب حق شناس، یکی از اعضای اولیه ی این گروه است که در سال 54 به کمونیسم گرایش پیدا می کند. این شخص می گوید: «گیرم از فرهنگ مذهبی که بر ما حاکم بود برای پیشرفت نظرمان استفاده می کردیم، ما اگر چنانچه در آمریکای لاتین بودیم ممکن بود از انجیل همان چیزهایی را بیرون بیاوریم و استفاده کنیم که مثلاً از قرآن بیرون کشیدیم. این که در سال 52 رژیم می گفت مارکسیست های اسلامی بیراه نمی گفت. به خاطر این که ما تکه بریده هایی از مارکسیسم و تکه بریده هایی از اسلام را کنار هم می گذاشتیم».

نکات مستند و جالبی هستند. بدون شک، نشان می دهد که این ها در اساس سکولاریسم و اکثراً چپ و کمونیسم بودند و از روکش اسلامی برای پیشبرد اهدافشان استفاده می کردند و به قول همین حق شناس، اگر در آمریکای لاتین بودند آن وقت به جای مذهب رایج در ایران از روکش و نقاب نصرانیت استفاده می کردند.

خوب، این وضع حاکم بر ایدئولوژی و عقیده تی این گروه تا انقلاب 57 ادامه داشت؛ بعد از انقلاب، زندانیان آزاد شدند و دوباره همان آشفتگی قبلی درست شد یعنی همان چند عقیدتی که در داخل این ها بود. اما، بعد از انقلاب یک اتفاق جالبی که افتاد گروهی از همین سکولاریست هایی که از صداقت، شهامت و غیرت برخوردار بودند از این سازمان آشفته دست کشیدند و تحت عنوان سازمان پیکار در راه آزادی طبقه ی کارگر با همان باورهای کمونیستی، بدون نقاب و آشکارا به فعالیت پرداختند. خودشان را به راحتی جزو کفار آشکار کردند چون از صداقت، شهامت و غیرت برخوردار بودند.

در مقابل این ها، دارودسته ی رجوی قرار گرفته بود که نه جرأت، شهامت و صداقت آن ها را داشت و نه تمایلی به پاک کردن خود از باورهای سکولاریستی و چپ راداشت. به دلیل همین، باورهای سکولاریستی و چپی را با ادبیاتی شبه اسلامی بیان می کردند و ادای مسلمانان را در می آوردند. تا اینجا می توان به دارودسته ی رجوی نه آن یکی که خودش را جدا کرده و دنبال کارش رفته بود و آشکارا چیز دیگری شده بود، به همین دارودسته ی رجوی که هنوز روکش شبه اسلامی داشتند و ادای مسلمانان را در می آوردند می توان به این ها گفت دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها. اما، زمانی که این ها صف خود را از مردم جدا کردند و بعدها، آشکارا به صف ناسیونال سوسیالیست های حزب بعث عراق پیوستند دیگر نمی توان آن ها را منافقین دانست؛ بلکه این ها سکولاریست و کافر آشکار سکولاری هستند مثل حزب بعث یا بعدها سکولارهای لیبرالی که از چپی شدن کمی فاصله گرفته اند. سکولارهای لیبرالی هستند مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه و … .

در این زمان که صف خودشان را اینگونه جدا کردند و به صف کفار آشکار پیوستند، دیگر اداهای شبه اسلامی آن ها هم سودی برایشان ندارد. این اداها زمانی برایشان سود داشت که در داخل مردم گم بودند نه الان.

در این صورت، فکر نمی کنم به کار بردن کلمه ی منافقین برای الان دارودسته ی رجوی شرعی باشد بلکه، باید آن ها را جزو سکولاریست های آشکاری چون بعث، آمریکا، انگلیس، فرانسه و … دانست و حکم آن ها یکی است.

از الله متعال خواستاریم که ما را در فهم و شناساندن صحیح دین خود و دشمنانش یاری بدهد، و مسیر وحدت و کسب قدرت را به مسلمین نشان دهد، و مسلمین را از آلودگی های سکولارزده ها و عذاب مهلک تفرق نجات دهد، و ما و شما را بر دین اسلام ثابت قدم نگه دارد و عاقبتمان را به خیر کند.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته[1]


[1]پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم. دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(83- قسمت)

سؤال ششم: السلام علیکم، آن هایی که دنبال فتنه می افتند دچار گناه صغیره شده اند یا کبیره؟

از آنجایی که الله تعالی می فرماید: «الفِتنَةُ أشَدُّ مِنَ القَتلِ» (بقره/191) و در جای دیگری می فرماید: «الفِتنَةُ أکبَرُ مِنَ القَتلِ» (بقره/217)، مشخص است که جرم و گناه فتنه از قتل بالاتر است. می دانیم که قتل هم جزو گناهان کبیره است. حتی قتال و قتل هم ابزار و وسیله ای می شود برای از بین بردن فتنه «وَقَاتَلُوهُم حَتَّی لتکون فتنة» (بقره/193- انفال/39). یعنی مسلمان، برای از بین بردن فتنه داوطلبانه جان خود را فدا می کند و جان فتنه گران را هم می گیرد. فتنه، بلا و مصیبت ویرانگری است که اگر جلوی آن گرفته نشود و بیاید تر و خشک را با هم می سوزاند و با خودش می برد. به همین دلیل است که الله تعالی به پرهیز از فتنه امر می کند: «وَاتَّقُوا فِتنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنکُم خَاصَّة» (انفال/25).

برای همین است که مسلمین هم در دعایشان از الله تعالی می خواهند که آن ها را از فتنه و بلای عقیدتی و اجتماعی که سرچشمه ی آن از کفار و ظالمین است حفظ کند و آن ها را با کفار و ظالمین مورد آزمایش قرار ندهد و آن ها را گرفتار کفار و ظالمین نکند: «رَبَّنَا لَا َتجعَلنَا فِتنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا فَاغفِرلَنَا رَبَّنَا إنَّکَ أنتَ العَزِیزُ الحَکِیم» (ممتحنه/5) یا در جای دیگری دعا می کنند: «رَبَّنَا لَا َتجعَلنَا فِتنَةً لِلقَومِ الظَّالِمِینَ».

سؤال هفتم: سلام، ما در ایران گروهی داریم به نام سازمان مجاهدین خلق ایران که امروزه در رسانه ها به آن ها منافقین گفته می شود. آیا به کار بردن این اسم برای آن ها صحیح است؟

قبل از آن بگویم الان چنین گروهی نداریم، در تاریخ چنین چیزی را داشتیم البته، اما فعلا در ایران نداریم. توضیح کوچکی بدهم بعد با هم به جواب می رسیم إن شاءالله.

این گروه در شهریور 1344 برای مبارزه با حکومت آن زمان پهلوی به وسیله ی چند جوان که در دانشگاه تهران درس خوانده بودند. دو نفر از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده بودند، یکی از آن ها هم در حین تحصیل بود که درس را رها کرد. این ها از نهضت آزادی منشعب شده بودند. نهضت آزادی هم خودمان می دانیم جنبشی بود که به اصطلاح خودشان می گویند ملی- مذهبی یعنی از همه طیف و قماش افراد در آن بودند با تمام عقاید. منهج این ها در نهضت آزادی چیزی بود مثل الان اخوان الشیاطین نه اخوان المسلمین. برای همین است که آن ها این روش را نپسندیدند و جدا شدند. چیز طبیعی هم هست که از این گروه ها کسانی جدا شوند به خاطر منهجی که این بنده خداها در پیش می گیرند.

اولین کتابی که این ها نوشتند کتاب متدولوژی یا شناخت بود که با یک روکش مذهبی تفاوتی با دیدگاه های مارکسیستی نداشت و با آن که به گفته ی ناظرین آن زمان و حتی حکومت وقت، این کتاب بر اساس مارکسیستی اسلامی نوشته شده بود به قول خودشان همان چیزهایی که درست می کنند سکولاریسم اسلامی، مارکسیسم اسلامی، سوسیالیسم اسلامی و و و … که قبلاً به خاطر جهل مسلمین از همین کلمات استفاده می کردند. این کتاب به لحاظ بینش معرفتی دقیقاً مبانی مارکسیستی را قبول کرده بود.

اعضای این گروه به زندان می افتند اما، در سال 54 اتفاق عجیبی می افتد؛ تمام کسانی که خارج از زندان بودند یعنی اکثریت آن ها و و اکثریت غالب آن ها که در ایران و خارج از زندان بودند رسماً ایدئولوژی این گروه را مارکسیست اعلام کردند و آن هایی که معتقد به روکش مذهبی بودند را یا ترور کردند مثل: مجید شریف واقفی یا در زندان ها مانده بودند یا خارج از ایران بودند.

 این ها در اولین اعلامیه ی خودشان بعد از اعلام کمونیسم به عنوان ایدئولوژی خودشان می گویند:” در آغاز گمان می کردیم می توانیم مارکسیسم و اسلام را ترکیب کنیم وفلسفه ی جبر تاریخ را بدون ماتریالیسم و دیالکتیک بپذیریم، الان دریافتیم که چنین پنداری ناممکن است. ما مارکسیسم را انتخاب کردیم زیرا راه درست و واقعی برای رها ساختن طبقه ی کارگر زیر سلطه است” این چیزی است که آن ها در اولین بیانیه ی خود عنوان می کنند.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم. دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(82- قسمت)

سؤال چهارم: سلام، الان خیلی از دوستان و برادران ما هستند که همین صفات منافقین را در بعضی از مسلمین که می بینند زود دست به تکفیر می شوند و آن ها را تکفیر می کنند و مورد بی ادبی قرار می دهند، به نظر شما این ظلم نیست؟

چرا، ظلم آشکاری است. این ها برادران و خواهران فقیر خودشان را به جای این که فقرشان را رفع کنند آن ها را می کشند. یا برادران و خواهران مریض خودشان را به جای این که با صبر، حوصله و دلسوزیدرمان کنند آنها را می کشند. تکفیر آن ها یعنی کشتن آن ها؛ و من رمی مؤمناً بکفرٍ فهو کقتله، در این صورت، می توان گفت «تَکفِیرِ المُسلِم کَقَتلِهِ».

به نظر من کسی که فقرا را به جرم فقیری به قتل می رساند یا این که بیماران را به جرم بیمار بودن به قتل می رساند انسان نامتعادلی بوده و فرد نرمالی نیست. این بحث را إن شاءالله در درس بعدی که آن را مختص کردیم به مرتدین و احکام مرتدین بیشتر شرح می دهیم.

سؤال پنجم: رهبر حزب … می گوید بیایید در داخل این حزب و گروه ما و برنامه های آن را قبول کنید اگر گناهی داشت به گردن ما و ما آن را قبول می کنیم و ضمانت می کنند که راه این ها بر حق است و جماعت است و در دنیا و قیامت باعث رستگاری می شود و هر کسی در این راه فعالیت کند مثل مجاهد است.

خوب، اسم این حزب را نیاوردم چون شما مستندی برای صحبت هایش نیاورده بودید. در کل، این حزب، صف خودش را از مسلمین جدا کرده و مستقیماً به آمریکا و سکولاریست ها خدمت می کند و در خدمت به ارتش آمریکا در افغانستان خدمت می کند و تکلیفش مشخص است. حکم این فرد با یک آمریکایی جنایتکار یکی است بلکه، سنگین تر است. حرف هایی هم که این بنده خداها زده اند مال الان نیست، مال این قماش و طایفه نیست. قرآن این را به عنوان یک راهکار کفار برای فریب مسلمین قرن ها پیش آورده و این دسیسه را هم فاش کرده، علم آن را به مسلمین داده که چنین موجوداتی هم هستند. «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنَا وَ لنَحمِل خَطیَاکُم وَ مَا هُم بِحَامِلِینَ مِن خَطَایَاهُم مِن شَئٍ إنّهُم لَکَاذِبُون وَ لَیَحمِلُنَّ أثقَالَهُم وَ أثقَالاً مَعَ أثقَالِهِم وَ لَیَسئَلَنَّ یَومَ القِیَامَةِ عَمَّا کَانُوا یَفتَرُونَ» (عنکبوت، 13-12)، کافران به مؤمنان می گویند: از راه و روش ما پیروی کنید. اگر رستاخیز و حساب و کتابی هم در میان بود ما مسئولیت آن را می پذیریم و قطعاً گناه شما را به عهده می گیریم. ولی آنان هرگز گناه ایشان را به گردن نمی گیرند و قطعاً انان دروغ می گویند. آنان بارهای سنگین خودشان را بر دوش می کشند بارهای سنگین دیگری را افزون بر بارهای خودشان می کشند. چون، عامل مکافات و گمراه کردن دیگران هستند. کسی که دیگران را گمراه کرده بدون این که از گناه آن ها کم شود بر گناه این ها هم اضافه می شود و در روز قیامت هم از ایشان درباره ی افتراها و دروغ هایی که به هم می بافندپرسیده می شود. این هم جواب الله تعالی به این دارودسته ای که شما اسم آن را آوردید.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(81- قسمت)

سؤال سوم: سیاف می گوید: عسکر ما، اردوی ملی ما و پلیس ما که همراه آمریکاییان است کشته می شود شهید است و جانب مقابل که با ما و آمریکاییان می جنگد کشته هایشان در جهنم هستند، خوب آیا راست می گوید و حدیث است؟

سیاف یکی از آن اشخاصی است که به خاطر جهل مخاطبین خود و پشتوانه ی حکومتی و طاغوت هایی که از او دارند با آیات و روایات به راحتی بازی می کند. یعنی یکی پشتوانه ی حکومتی که از او می شود قدرتی که پشت اوست و دوم جهل مخاطبینی که روبروی او هستند و بخصوص منافقین و سکولارزده هایی که پای سخنان او می نشینند باعث شده اند که این شخص به راحتی با آیات و روایات بازی کند. البته، عبدالرسول سیاف اینگونه می گوید: عسکر ما هم باید بشنود، مزدور هم باید بشنود، مزدور اگر کشته می شود جایش دوزخ است این گپ پیغمبر است، گپ من نیست. و اگر عسکر ما کشته می شود سرباز ما کشته می شود او جایش جنت است این را پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته است. من خودم سخنان این شخص را در کلیپی که در چهارمین سالگرد کشته شدن ربانی گفته بود دیدم. این بنده خدا خودش هم مزدورِ مزدوران آمریکاست. زغال به زغال می گوید رویت سیاه. اینحا سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم یادم آمد که: «إذا لم تستحی فأصنع ما شئت»، اگر حیا نداری هر چه خواهی بکن.

البته در کلیپی به مناسبت چهارمین سالگرد کشته شدن احمد شاه مسعود هم حکومت دست نشانده ی آمریکا در افغانستان را حکومتی اسلامی می داند و خودش را از کسانی می داند که در تشکیل این حکومت نقش داشته و محافظ این نظام می داند و شروع می کند به تهدید تمام همسایگان افغانستان و بخصوص پاکستان؛ و می گوید کشته شدگان کسانی که با این نظام آمریکایی می جنگند شهید نیستند و در همین کلیپ تمام کفار را تحت عنوان جامعه ی بین الملل نام می برد. به آنها سفارش می کند که در ایجاد آرامش افغانستان کوشا باشند، با تروریست ها بجنگند که مشخص است مخالفین کفار بین المللی را می گوید مخالفین آمریکا را تروریست می نامد. با آن ها بجنگند و متحد شوند، به آن ها در جنگیدن کمک کنند، مشخص است منظور او از آرامش این است که برای آمریکاییان و مزدورانش آرامش باشد نه برای مردم. چون، کارنامه ی خودش شاهدی می دهد که یکی از بزرگ ترین عوامل سلب آرامش از مسلمین افغانستان بوده است.

 در هر صورت، این شخص در همین کلیپ خودش را هم سنگر کل کفار دنیا می داند در جنگ با مجاهدینی که آن ها را تروریست معرفی می کند و آمریکا، اتحادیه ی اروپا، ناتو و امثالهم آن ها را تروریست معرفی کرده است.

چون مثال هایی که از مادرید و اسپانیا می آورد فکر کنم و بریتانیا می آورد کارها و مثال هایی که می آورد تقریباً معیار او هم همان معیاری است که آمریکا و ناتو گفته اند در تروریست خواندن مخالفینشان و مشخص است آمریکا و ناتو چه کسانی را تروریست می دانند. این خودش را هم سنگر کل کفار دنیا می داند علیه این به اصطلاح تروریست هایی که آمریکا و ناتو آن ها را تروریست می داند.

 در مراسم سیزدهمین سالگرد کشته شدن احمد شاه مسعود هم به صراحت و با بازی با احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم مخالفین آمریکا را کسانی می داند که در حال جنگ با خدا و رسول هستند. تعجب برانگیز است لا حول و لا قوة الا بالله. یعنی کسانی را که در افغانستان علیه آمریکا، آلمان، انگلیس و سایر متحدین این ها می جنگند و مشخص است مزدوران افغانی که با این ها هستند، علیه این ها می جنگند می گوید: این ها در جنگ با خدا و رسول هستند. علاوه بر آن، هر کسی را که با این مخالفین که به قول خودش با آمریکا و متحدینش می جنگند، هر کس به این مخالفین آمریکا کمک کند را خارج از اسلام می داند. خارج از اسلام یعنی طبعاً آن ها را مرتد می داند. هر کس هم به آن ها کمک کند مرتد و خارج از اسلام هستند. این را خودتان هم می توانید بروید و ببینید. به زبان فارسی هم هست می توانید متوجه شوید. من نفهمیدم که این چطوری است که مخالفت با آمریکا، انگلیس، آلمان، سکولاریست ها و متحدین آمریکا می شود جنگ با خدا و رسول او؟ این را نمی دانم، این بلعم باعورا این را چگونه توجیه می کند برای مخاطبینی که به او گوش می دادند؟ آن همه مخاطب به او گوش می دادند. چگونه هر کس که به مخالفین آمریکا در افغانستان کمک کند یا در هر جایی به مخالفین آمریکا کمک کند مرتد و از اسلام خارج می شود.

 تمام روایت هایی که این بنده خدا در حضور کرزای و عبدالله عبدالله و سایر مزدوران و دست نشانده های آمریکا علیه مخالفین می آورد همه ی این روایت ها در مورد خودش صدق می کند. چون خودش هم یکی از مزدوران درجه دوم و سوم مزدوران حکومت دست نشانده ی آمریکاست. این شخص، خودش در همین کلیپ کرزای را رئیس خود خطاب می کند. این غلام و برده ای را ارباب و رئیس خود می داند که همین ارباب، برده و غلام حلقه به گوش آمریکاست.

 سیاف، تمام چیزهایی که در مورد جهاد فی سبیل الله آمده را به کسانی می چسباند که فی سبیل آمریکا و فی سبیل خائنین در حال جنگ اند و هیچ کاری را با عزت تر از این نمی داند یعنی، هیچ کاری را با عزت تر از جنگیدن فی سبیل آمریکا و متحدین آمریکا و فی سبیل منافع آمریکا و فی سبیل خائنینی که در اختیار آمریکا هستند نمی داند. یعنی عزت را در جنگ فی سبیل طاغوت ها و آمریکا معرفی می کند آن هم تحت عنوان دروغین دفاع از وطن و ناموس. در حالی که، این ها وطن و ناموسشان را دو دستی تقدیم آمریکایی ها، انگلیسی ها، آلمانی ها و … کرده اند. در مورد این اشخاص صحبت زیاد است کارنامه ی پر از غدر، خیانت، دروغگویی، ولاء برای کفار آن ها سنگین تر و سیاه تر از آن است که در این فرصت کوتاه بتوان آن را مورد بررسی قرار داد.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(78- قسمت)

  • روش نهم یا مرحله ی نهم در چگونگی برخورد با دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها این است که، از طرف حکومت اسلامی در این مرحله تهدید به اخراج از جامعه ی اسلامی می شوند.

سکولارزده ها در مراحلی که سعی دارند همچون مسجد ضرار جمع خودشان را از جامعه ی مسلمین جدا کنند و شکل و قیافه ای جدید برای خودشان درست کنند که تحت پوشش این شکل و قیافه به مسلمین ضرر برسانند، رسماً کفرگوئی کنند، مبارزه با مسلمین را سازماندهی و مدیریت نمایند، و علاوه بر آن، تهدیدات اولیه و قاطعیت های اولیه نتوانسته باشد جلوی تخریب ها و کارشکنی های آنان را بگیرد حکومت اسلامی با اتکا به قدرتی که دارد سعی می کند زمینه هائی را فراهم نماید که آنها کلاً از جامعه ی مسلمین بیرون بروند.

با بیرون رفتن این ها از صف مسلمین، دست مسلمین در نابودی این ها بازتر میشود، و به راحتی می توانند حکم سکولاریستها را در مورد این ها پیاده کنند. چون، این ها در همان اساس سکولاریستهای پنهانی بودند که در میان مسلمین قایم شده و خودشان را گم کرده بودند. اما، الان خودشان را آشکار کرده اند. برای همین است وقتی خودشان را آشکار می کنند الله تعالی این ها را مشمول حکم سکولاریستها و مشرکین کرده، نه مشمول حکم کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب.

الله تعالی می فرماید:«لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا»(احزاب/۶۰)، اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در مدینه باعث اضطراب می‌گردند، از کار خود دست نکشند، تو را بر ضدّ ایشان می‌شورانیم و بر آنان مسلّط می‌گردانیم، آن گاه جز مدّت اندکی در جوار تو در شهر مدینه نمی‌مانند.

الله متعال هم در اینجا گفته: الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ، یعنی در اینجا هم منافقین و کفار اصلی شان را اسم برده و هم کسانی که فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ هستند و از مسلمینی هستند که فریب این ها را خورده اند، و به این شکل دارودسته ی همین منافقین را نیز تهدید کرده است. وقتی که این ها به چنین مرحله ای می رسند اینگونه مورد تهدید قرار می گیرند.

تبدیل کردن این مجهولها به معلوم، (چون این ها قبلاً مجهول بودند و داخل مسلمین بودند که کسی آن ها را نمی شناخت)  یک چیز پنهان و پوشیده را آشکار کنی در واقع به در پیش گرفتن عملی متناسب با آن کمک کردی، یعنی مشخص کردن بیماری کمکی می شودبرای درمان آن. این منافقین و سکولارزده ها همیشه از این معلوم شدن و آشکار شدنشان می ترسیدندو همیشه سعی می کردند و می کنند به همان شکل مجهول و ناشناخته مثل ویروس و تومور در بدن مسلمین باقی بمانند. این امتیاز و فرصت خوبی برای آن ها بود.

در قانون مجازات اسلامی هم به عنوان منافق و سکولارزده بار مجازات فقهی ندارد و کسی را به اتهام منافق بودن یا سکولارزده بودن نمی توان زندانی کرد یا او را اعدام نمود. برای همین، این امتیاز و فرصت خوبی است که آن ها مجهول و ناشناخته در میان مسلمین باقی بمانند و دارودسته ی آن ها آشکار نشود. این ها تا زمانی که اینگونه هستند در فقه و قانون مجازات اسلامی برای منافق و سکولارزده بار مجازات فقهی نیست. اینها باید مثل سایر مسلمین مرتکب جرمی مشخص و معلوم شوند بعد، از کانال های مشخص قضایی و براساس مدارک و اسناد،آن ها را جریمه و مجازات کرد. دقیقاً مشمول همان حکم مسلمین می شوند. چگونه با یک مسلمان برخورد می شود با آن ها همین طور برخورد می شود.

نفس مخالف بودن با حکومت اسلامی و حتی شرکت نکردن در جهاد و سایر فعالیتهای مورد پسند شریعت در جامعه و حتی شایعه پراکنی و غیره مادامی که عناوین مجرمانه ای مثل: قتل نفس، سرقت مسلحانه، دزدی، ایجاد ناامنی (محاربه)، سرقت، اعمال منافی عفت، جاسوسی و کلاً جرمهای تعریف شده ی این چنینی در آن رخ نداده باشد، قابل مجازات و به ویژه مجازات قتل نیست و هیچ فقیهی چنین فتوایی را مشروع  ندانسته است، که مثلاً آن ها را به جرم منافق بودن واین که بگویی منافق و کافر هستند و آن ها را بکشی.اما، متأسفانه هم اکنون توسط گروههایی از مسلمین این اعمال این دسته سکولارزده ها و منافقین بدون طی کردن این مسیرهامعادل ارتداد قرار می گیرد و مشمول حکم مرگ و عدم توبه در هنگام دست یافتن به آن ها می شود.که این اشتباه خیلی بزرگی است.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(77- قسمت)

  • روش هشتم یا مرحله ی در چگونگی برخورد با دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها این است که،با پشتوانه ی قدرت حکومتی در برابر اعمال تفرقه انگیز آنها که در جمع مسلمین انجام می دهند شدت عمل و قاطعیت نشان داده شود. چون تفرق یکی از خط قرمزهای  مسلمین است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم با پشتوانه ی قدرت حکومتی که داشت در مراحلی که منافقین و دارودسته ی سکولارزده ها کمی از جماعت مسلمین فاصله می گرفتند، و می خواستند خودشان رادر قالب دیگری جای دهند، به هر میزانی که خودشان را جدا می کردند به همان میزان خودشان را از نعمت نرمش و مدارای رسول الله صلی الله علیه وسلم و حکومت اسلامی دور می کردند، و خودشان را مستحق قاطعیت و شدت عمل حکومت اسلامی می نمودند. مثل به آتش کشیدن مسجد «ضرار» که با ظاهری مقدس مآبانه قصد داشتندبرای خودشان موجودیتی دست و پا کنند و مسلمین را در برابر هم قراردهند. جالب است بدانید که، امام این مسجد یکی از مسلمین مخلص بود که ازتوطئه ی این کفار پنهان داخلی و سکولارزده هاآگاه نبود و فریب آنها را خورده بود، و ابزار دست این کفار داخلی و سکولارزده ها شده بود. 

در هر صورت، این سکولارزده ها به هر میزانی که خودشان را از جماعت مسلمین جدا می کنند و شناخته تر می شوند به همان اندازه خودشان را مستحق قهر و شدت عمل حکومت اسلامی می کنند. تفرق، خط قرمز مسلمین و حکومت اسلامی است که الله تعالی آن را از صفات سکولاریستها دانسته و امر کرده که مسلمین مثل سکولاریستهای کافر نباشند: «وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ* مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» (روم/31-32).

چون، اگر مسلمین این خط قرمز را رد کردند و دچار تفرقه شدند به نحوی پیوند خودشان را با  بعضی از قانون شریعت الله و بعضی از آنچه رسول الله صلی الله علیه وسلم آورده و حتی به صورت تدریجی پیوند خودشان را با کل شریعت الله و بخصوص رهبریت و حکومت اسلامی قطع می کنند:«إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ» (انعام/159)، بیگمان، کسانی که دین خود را پراکنده می کنند و دسته دسته و گروه گروه می‌شوند تو به هیچ وجه از آنان نیستی و (حساب تو از آنان جدا و) سروکارشان با خدا است و خدا ایشان را از آنچه می‌کنند باخبر می‌سازد (و سزای آنان را خواهد داد).‏

در این صورت، منافقین و سکولارزده هایی که جهت ضربه زدن به کیان مسلمین به این خط قرمز می رسند و خودشان را از جماعت مسلمین جدا می کنند، مستحق شدت عمل می شوند. چیزی که آن ها را از چنین شدت عملی حفظ کرده بود همین گم شدن و مخلوط شدن آن ها با جماعت مسلمین بود، زمانی که کمی خودشان را نشان می دهند به همان اندازه مستحق قوانین کفار آشکار سکولار می شوند. هر چه بیشتر خودشان را جدا می کنند به همان اندازه خودشان رابیشتر مستحق قوانین سکولاریستهای نجس می کنند.

حالا، چه کسی به جای حکومت اسلامی و قدرت حکومتی می تواند این قاعده را درمورد این کفار پنهان و سکولارزده ها عملی کند؟ هیچ کس. تنها با در دست داشتن قدرت حکومتی و تشکیل حکومت اسلامی است که می توان جلو فاجعه ی تفرق را گرفت.تنها شورای اولی الامر و اجماع ناشی از آن است که حتی خود مسلمین را هم جمع می کند. هم شورا و هم امتی که از این شورا تشکیل می شود و هم اجماعی که از این شورا بیرون می زند، کل آن ها در زیر سایه ی حکومت اسلامی درست می شود. حکومت اسلامی وجود نداشته باشد هیچ کدام از آن ها هم وجود نخواهند داشت؛ نه امتی، نه شورایی و نه اجماع واحدی.[1]

زمانی که قدرت حکومتی و نهادهای تحت پوشش آن در اختیار طاغوتها و سکولارزده هاست،  تحت شعارهای گوناگونی چون آزادی مذهب، آزادی شخصی، آزادی فلان چیز و فلان چیز زمینه رابرای تفرق بیشتر فراهم می کنند و هیچ کسی با صرف حرف زدن و نصیحت کردن نتوانسته ونخواهد توانست جلوی این فاجعه ی آشکار را بگیرد. تنها ابزاری که می تواند جلوی این فاجعه ی آشکار و این تفرق را بگیرد حکومت اسلامی و نهادهای تحت پوشش آن است.

(ادامه دارد…….)


[1]در حالت اضطرار حکومت بدیل اضطراری اسلامی به عنوان گزینه ی دوم و در بدترین حالت مجلس واحد شورای واحد مجاهدین به عنوان آخرین گزینه جهت تشکیل شورای اولی الامر و امت و اجماع واحد مورد استفاده قرار می گیرند. 

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(76- قسمت)

در مراحلی از مبارزه با کفار داخلی (منافقین و سکولارزده ها) مجریان حکومت اسلامی و سایر مسلمین ضمن قطع نکردن امر دعوت همگانی، به تبعیت از رسول الله صلی الله علیه و سلماز روش مبارزه ی منفی و سخت گیری بر منافقین از کانال جنگ نرم و روانی استفاده می کنند. مثل: مذمت، توبیخ، تهدید، رسوا کردن، منزوی کردن، تحقیر اجساد آن ها با شرکت نکردن در نماز میت آن ها و با شرکت نکردن در تدفین آنان و راهکارهایی مانند این، که مسلمین سعی می کنند در برابر جنگ روانی و نرم منافقین و کارشکنی های آن ها واکنشی روانی، نرم و بازدارنده داشته باشند. مثلاً الله تعالی می فرماید:  

  • به سکولار زده ها محل نگذار و حرف هایشان را قبول نکن: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا» (احزاب/1)، ای پیامبر تقوای خدا پیشه کن و از کافرین و منافقین پیروی نکن و خداوند علیم و حکیم است.
  • «وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا» (احزاب/۴۸)، و از کفار و منافقین پیروی نکن و آزارشان را رها کن و بر خداوند توکل کن و کافی است که وکیل خداوند باشد.
  • یا در جای دیگری امر می کند از سکولار زده ها رویگردانی کن، با آن ها همراهی و همکاری نکن. بی اعتنایی به منافقین یکی از کاری‌ترین سلاح‌هایی است که می‌تواند ماهیت حقیقی آن ها را آشکار کند و قضاوت را برعهده ی خود افراد ناظر بگذارد، رو شدن ماهیت درونی سکولارزده ها همان چیزی است که سکولارزده ها از آن می ترسند: «أُولَئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً» ‏(نساء/۶۳)، آنان کسانی اند که خداوند می‌داند در دل هایشان چیست. پس، از ایشان کناره‌گیری کن و اندرزشان بده و با گفتار رسائی که به (اعماق) درونشان رسوخ کند با آنان سخن بگو «وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً». 

 تمام این مبارزات منفی هم، زمانی به صورت کامل جواب می دهد که قدرت دست مسلمین باشد و این ها در نهادهای حکومتی قدرتی نداشته باشند، و قدرت حکومتی و نهادهای آن تحت مدیریت و اداره ی مسلمین باشد. تمام این احکام هم باز زمانی در مورد کفار پنهان داخلی و سکولارزده ها تطبیق می شود که قدرت حکومتی و نهادهای تحت مدیریت آن مال مسلمین باشد نه طاغوت ها و خود سکولارزده ها. 

زمانی که قدرت حکومتی و نهادهای تحت کنترل حکومت در اختیار سکولارزده ها باشد معمولاً عموم مردم با آن ها همراه می شوند و مبارزات منفی که توسط تعداد بسیار اندکی از اهل دعوت و جهاد صورت می گیرد، در حد اخم کردن، قهر کردن و در نهایت انزوا و گوشه گیری آن ها بی ارزش و ناچیز می شود، و این گوشه گیری به جای آن که ضربه ای باشد علیه منافقین و سکولارزده ها خدمتی به آن ها می شود، چون میدان را برای جولان و اعمال این ها باز می کند و آن ها میدان را برای جولان خودشان خالی می بینند، و بدون مزاحمی راحت تر اهداف تخریبی خودشان را به پیش می برند. در این صورت، زنده کردن این سنت هم، جنگ نرم هم، به پیش بردن این جنگ نرم، به پیش بردن جنگ روانی و منفی با سکولارزده ها تنها در صورتی معنی و مفهوم کامل خودش را انجام می دهد و به اهداف خودش می رسد که در پشتوانه ی قدرت حکومتی و نهادهای تحت کنترل حکومت اسلامی و قدرت ناشی از آن باشد وگرنه این جنگ نرم مسلمین هم نمی تواند به اهداف خودش برسد.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(75- قسمت)

 این ها سربازان جنگ روانی و کارمندان دولت هستند، و همین طوری نمی توان یک کارمند و مسئول حکومتی را از کارش برکنار کرد، و تنها زمانی می توانی چنین موجودی را دوربیندازی که دارای قدرتی باشی که توان چنین کاری را داشته باشد و تنها قدرت حکومتی است که توان چنین کاری را دارد.

  • روش هفتم در چگونگی برخورد با دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها این است ، تا زمانی که در جامعه ی اسلامی زندگی می کنند به مبارزه ی منفی و جنگ روانی علیه آن ها امر می شود، در برابر جنگ روانی آن ها امر به جنگ نرم می شود.

وجود عناصر نفوذی که از درون، حرکت های تخریبی را سازماندهی می کنند و سعی می کنند با حرکت هایی که به وجود آورده اند در میان مخالفینشان نفوذ کنند، صدمات آن ها بسیار سنگین تر و کاراتر از ضرباتی است که دشمنان آشکار به این گروه وارد می کنند. به همین دلیل، هر کشور و سازمانی سعی دارد از فعالیت این عناصر در میان خودش جلوگیری کنند، در عوض تلاش می کنند این ستون پنجم را در جبهه ی مقابل پیدا کنند، و از کانال این ها برنامه ها و نقشه هایشان را به پیش ببرند. روش برخورد با این پدیده ی مخرب، به ظرافت ها و پیچیدگی های خاصی نیاز دارد که از طرف بسیاری از فرماندهان و رهبران کم تجربه، کمتر رعایت می شود یا اصلاً رعایت نمی شود.

آنچه که بیش از همه مانع شدت عمل و جنگ مسلحانه با این کفار پنهان و دشمنانِ دوست نما و جاسوسان خطرناک می شود، نقاب به ظاهر اسلامی آن ها و جمع کثیری از مسلمین فریب خورده است که دور این ها را گرفته اند. در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم هماگر با رهبران شناخته شده و کافر این ها برخورد مسلحانه می شد از یک طرف برای مسلمانان ساده و زودباور ایجاد شبهه می کرد، و از طرف دیگر کفار آشکار در جنگ روانی خود تبلیغ می کردند که مسلمین به یکدیگر هم رحم نمی کنند و آن را جنگی داخلی برای  تضعیف پایگاه مسلمین معرفی می کردند.

شکی نیست که، جهاد با منافقین و سکولارزده ها هم یکی از واجبات است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ» (توبه/73).پس، صحبتی در واجب بودن جهاد با سکولارزده ها نیست بلکه، مهم روش برخورد و چگونگی این جهاد است.

 در صدر اسلام بعضی از کفار پنهان از طریق الله برای رسول الله صلی الله علیه و سلم آشکار شده بودند و کسانی چون عبدالله بن ابی برای عموم مسلمین نیز آشکار شده بود؛ با این وجود، رسول الله صلی الله علیه وسلم با این کفار پنهان شده برخوردی قهرآمیز و مسلحانه نکرد. دیدیم که حتی با قتل این رهبر کفار داخلی توسط سایر مسلمین و پسرش مخالفت نمود، و در پاسخ پسرش که اجازه ی قتل پدرش را از رسول الله صلی الله علیه و سلم طلب کرده بود، فرمودند: «تا هنگامی که زنده است، مانند یک دوست و رفیق با او به نیکی رفتار می‏کنیم». در صورتی که، برای ترور بزرگان کفار آشکار خارجی، مسلمین را روانه ی عملیات های مخاطره آمیز و پر خطر می کرد، و در فتح مکه هم دستور قتل چند نفر از کفار آشکار را صادر نمود و فرمود که آن ها را هر کجا پیدا کردید بکشید هر چند خودشان را به پرده ی کعبه هم آویزان کرده باشند. 

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(74- قسمت)

اگر مسلمین، باز می خواهند این سنت مدارا و نرمش با کفار پنهان داخلی و سکولارزده ها را زنده کنند باید قبل از آن خودشان را قوی و قدرتمند کنند؛ قدرت، مقدمه و پایه ی زنده کردن این سنت است.

 تلاش جهت تشکیل حکومت اسلامی یا در صورت وجود آن قدرتمند کردن آن بهترین کانال برای زنده کردن این سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم محسوب می شود و در حالت اضطرار تلاش جهت قدرتمند کردن عقیدتی و منهجی مسلمین هم باز به عنوان یک استراتژی ثابت قانون شریعت الله در چگونگی برخورد با منافقین و سکولارزده ها می تواند یک راهکار مناسب باشد و عمل باشد به همان استراتژی رسول الله صلی الله علیه و سلم که دعوت مقدم بر هر چیزی بوده و این دعوت، اگر باعث قدرتی شود این قدرت هم می تواند به عنوان یک عامل بازدارنده و تا حدودی زنده کننده ی سنت مدارا و نرمش با سکولارزده ها و کفار پنهان داخلی باشد هر چند که، هیچ وقت نمی تواند جایگزین قدرت حکومتی و نهادهای مرتبط با آن شود.

  • روش ششم در چگونگی برخورد با دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها این است که، با آن که با منافقین مشورت می شد اما جهت رعایت اصل «حذر»، احتیاط کردن و هوشیار بودن، هیچ پست تبلیغی و حکومتی به آن ها واگذار نشد.یعنی هیچ مسئولیت اداری و حکومتی را به آن ها واگذار نکرد. 

در پیش گرفتن این سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم طبق تطبیق آیه و حکم «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ» تنها و تنها در صورت داشتن قدرت حکومتی می توان چنین سنتی را انجام داد و چنین کاری را انجام داد. یعنی به آن ها پست، مقام و مسئولیت های حکومتی نداد. تنها ما زمانی می توانیم به صورت کامل از ورود آن ها به پست های حکومتی و تبلیغی ممانعت به عمل بیاریم که قدرت حکومتی در اختیار مسلمین باشد و کسانی هم که می خواهند این دشمنان سکولارزده را از مناصب غصبی چون منابر، کلاس های درس، تلویزیون های رسمی، ادارات و غیره که در آن لم داده اند به بیرون پرت کنند، تنها یک راه چاره و راه حل دارند، آن هم کسب قدرت حکومتی و در دست گرفتن نهادهای مرتبط با آن می باشد.

در بعضی از سرزمین های مسلمان نشین می توان اقدامات کوچک و ناچیزی را با قدرتمند کردن مسلمین و کسب قدرت مردمی انجام داد و مثلاً فلان ملا و مولوی سکولارزده را از فلان مسجد بیرون کرد. البته، به شرطی که از پشتوانه ی قدرت حکومتی طاغوت ها برخوردار نباشد، اگر از چنین حمایت و پشتیبانی طاغوتها برخوردار باشد آن وقت دیگر هیچ کاری نمی توان انجام داد. 

غیر از کسب قدرت حکومتی، هر کسی به راهی غیر از قدرت حکومت اسلامی و نهادهای مرتبط با آن جهت پاک کردن این موجودات از مناصبی که غصب کرده اند فکر کند، قطعاً در توهم، خواب و خیال پرواز می کند و از واقعیت فاصله گرفته است.

اگر قصد داری این ها و پلیدی این ها را از جامعه و نهادهای حکومتی پاک کنی باید ابزار آن را به دست بیاوری. الله این ها را با شراب خوار، قمارباز، بت پرست و گوشت خوک تشبیه کرده است. برای پاک کردن کثافت این ها تنها یک ابزار وجود دارد؛ حکومت اسلامی و تطبیق قانون شریعت الله از طریق نهادهای مرتبط با آن و زیر مجموعه های حکومت اسلامی. چون این ها در نهادهای حکومتی فعالیت دارند و از پشتوانه ی حکومتی برخوردار هستند. هیچ راه دیگری برای از بین بردن یک مشروب فروشی، قمارخانه و بتکده یا یک قصابی که گوشت خوک به مسلمین می فروشد یا یک طبقه از کارمندان و سربازان دولتی غیر از قدرت حکومتی وجود ندارد.

(ادامه دارد……..)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(72- قسمت)

چون هیچ وقت این را فراموش نکنیم که مدارا، نرمش و تواضع در زمان قدرت معنی پیدا می کند. چنین صفاتی (تواضع، نرمش و مدارا) در هنگام ضعف و ناتوانی معنی ذلیلی را می رسانند. رسول الله صلی الله علیه و سلم در این مرحله در عین داشتن قدرت حکومتی و مردمی، مثل یک معضل اجتماعی و فرهنگی با این دارودسته ی سکولارزده برخورد می کرد، و طوری برخورد می کرد که مسلمین فریب خورده و ضعیف الایمان که به بعضی از بیماری های منافقین آلوده شده بودند و به خودشان ظلم کرده بودند به خاطر همین برخورد رسول الله صلی الله علیه و سلم پشیمان می شدند و توبه می کردند، و از صف کفار پنهان داخلی خارج می شدند. 

رسول الله صلی الله علیه و سلم بدون هیچ مانعی و با پشتوانه ی حکومتی آگاهی های لازم را به منافقین و به دارودسته ی آن ها می رساند، و کسانی از آن ها توبه  کرده و اصلاح می شدند. «وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (توبه/۱۰۲)، مردمان دیگری هم هستند کهبه گناهان خود اعتراف می‌کنند و کار خوبی را با کار بدی می‌آمیزند، امید است که خداوند توبه ی آنان را بپذیرد. بی گمان خداوند دارای مغفرت فراوان و رحمت بیکران است و رحم می کند.

هدف در این مرحله حفظ وحدت اجتماعی در مجتمعی بود که به نام مجتمع مسلمین شناخته شده بود، و کسی هم نمی توانست مانع رسیدن این آگاهی ها به دارودسته ی منافقین شود. چون قدرت در دست حکومت اسلامی و مسلمین بود و برای همین مدارا و نرمش معنا، مفهوم و هدف خودش را حفظ می کرد.

 نمونه ای آشکار از مدارا و نرمش در عین برخورداری از قدرت با منافقین را می توان در برخورد رسول الله صلی الله علیه و سلم  با رهبر کافر و شناخته شده ی دارودسته ی سکولارزده های آن زمان مدینه، عبدالله بن ابی مشاهده کرد.

عبدالله فرزند همین عبدالله بن ابی سلول، هم دوستی اش نسبت به پدرش برای همه روشن شده بود و هم مطیع بودن او در برابر تحکیم قانون شریعت الله و تسلیم بودن او در برابر اوامر الله و رسولش. اگر عدم اجازه‌ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نبود او قصد داشت قبل از هر مسلمانی پدر خودش را بکشد. پیش از اسلام، اسمش “حَبّاب” بود که کنیه‌ی پدرش هم بر اساس همین نام بود، اما رسول الله صلی الله علیه و سلم این نام را تغییر داد و اسمش را عبدالله گذاشت.

  وقتی خبر آنچه که عبدالله بن ابی در جریان بازگشت از غزوه‌ی بنی مصطلق به زبان رانده بود به پسرش عبدالله رسید، یعنی وقتی مهاجرین و انصار در جریان بازگشت از غزوه ی بنی مصطلق در آنجا دچار اختلاف شده بودند، عبدالله بن ابی سلول گفت: به خدا قسم که داستان ما و این قریشی‌ها به مانند سخن کسی است که گفته‌اند: سگت را چاق کن تو را می‌خورد. عبدالله بن ابی سلول گفت: به الله قسم، اگر به مدینه برگردیم عزیزترین اهل آن، ذلیل‌ترین اهل آن را از آن بیرون خواهد کرد. منظور او از عزیزترین خودش بود و دارودسته شان و ذلیل ترین هم منظورش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و مهاجرین بودند.

(ادامه دارد……)