درس های مقدماتی/ درس پنجمدشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها
(84- قسمت)
نکته ی جالبی که می تواند ماهیت این گروه را برای ما مشخص تر کند که به سؤال شما و موضوع درس ما مرتبط می شود سخنان تراب حق شناس، یکی از اعضای اولیه ی این گروه است که در سال 54 به کمونیسم گرایش پیدا می کند. این شخص می گوید: «گیرم از فرهنگ مذهبی که بر ما حاکم بود برای پیشرفت نظرمان استفاده می کردیم، ما اگر چنانچه در آمریکای لاتین بودیم ممکن بود از انجیل همان چیزهایی را بیرون بیاوریم و استفاده کنیم که مثلاً از قرآن بیرون کشیدیم. این که در سال 52 رژیم می گفت مارکسیست های اسلامی بیراه نمی گفت. به خاطر این که ما تکه بریده هایی از مارکسیسم و تکه بریده هایی از اسلام را کنار هم می گذاشتیم».
نکات مستند و جالبی هستند. بدون شک، نشان می دهد که این ها در اساس سکولاریسم و اکثراً چپ و کمونیسم بودند و از روکش اسلامی برای پیشبرد اهدافشان استفاده می کردند و به قول همین حق شناس، اگر در آمریکای لاتین بودند آن وقت به جای مذهب رایج در ایران از روکش و نقاب نصرانیت استفاده می کردند.
خوب، این وضع حاکم بر ایدئولوژی و عقیده تی این گروه تا انقلاب 57 ادامه داشت؛ بعد از انقلاب، زندانیان آزاد شدند و دوباره همان آشفتگی قبلی درست شد یعنی همان چند عقیدتی که در داخل این ها بود. اما، بعد از انقلاب یک اتفاق جالبی که افتاد گروهی از همین سکولاریست هایی که از صداقت، شهامت و غیرت برخوردار بودند از این سازمان آشفته دست کشیدند و تحت عنوان سازمان پیکار در راه آزادی طبقه ی کارگر با همان باورهای کمونیستی، بدون نقاب و آشکارا به فعالیت پرداختند. خودشان را به راحتی جزو کفار آشکار کردند چون از صداقت، شهامت و غیرت برخوردار بودند.
در مقابل این ها، دارودسته ی رجوی قرار گرفته بود که نه جرأت، شهامت و صداقت آن ها را داشت و نه تمایلی به پاک کردن خود از باورهای سکولاریستی و چپ راداشت. به دلیل همین، باورهای سکولاریستی و چپی را با ادبیاتی شبه اسلامی بیان می کردند و ادای مسلمانان را در می آوردند. تا اینجا می توان به دارودسته ی رجوی نه آن یکی که خودش را جدا کرده و دنبال کارش رفته بود و آشکارا چیز دیگری شده بود، به همین دارودسته ی رجوی که هنوز روکش شبه اسلامی داشتند و ادای مسلمانان را در می آوردند می توان به این ها گفت دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها. اما، زمانی که این ها صف خود را از مردم جدا کردند و بعدها، آشکارا به صف ناسیونال سوسیالیست های حزب بعث عراق پیوستند دیگر نمی توان آن ها را منافقین دانست؛ بلکه این ها سکولاریست و کافر آشکار سکولاری هستند مثل حزب بعث یا بعدها سکولارهای لیبرالی که از چپی شدن کمی فاصله گرفته اند. سکولارهای لیبرالی هستند مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه و … .
در این زمان که صف خودشان را اینگونه جدا کردند و به صف کفار آشکار پیوستند، دیگر اداهای شبه اسلامی آن ها هم سودی برایشان ندارد. این اداها زمانی برایشان سود داشت که در داخل مردم گم بودند نه الان.
در این صورت، فکر نمی کنم به کار بردن کلمه ی منافقین برای الان دارودسته ی رجوی شرعی باشد بلکه، باید آن ها را جزو سکولاریست های آشکاری چون بعث، آمریکا، انگلیس، فرانسه و … دانست و حکم آن ها یکی است.
از الله متعال خواستاریم که ما را در فهم و شناساندن صحیح دین خود و دشمنانش یاری بدهد، و مسیر وحدت و کسب قدرت را به مسلمین نشان دهد، و مسلمین را از آلودگی های سکولارزده ها و عذاب مهلک تفرق نجات دهد، و ما و شما را بر دین اسلام ثابت قدم نگه دارد و عاقبتمان را به خیر کند.
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته[1]
[1]پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله