درس پنجم مقدماتی / دشمن شناسی شرعی(5) درجه بندی شرعی دشمنان

درس پنجم مقدماتی / دشمن شناسی شرعی(5) درجه بندی شرعی دشمنان

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(27- قسمت)

با اراده‌اي پولادين، و مبارزه تا سر حد جان، و با دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و با برنامه‌اي روشن و هدفمند، پيش به سوي دور ریختن تفرق و اسباب تفرق و ذلیلی و حرکت به سمت وحدت، قدرت، عزت و كسب يكي از دو خوبي‌ها، يا پيروزي و حکومت یکپارچه ی اسلامی در اين دنيا، يا كسب شهادت در راه الله. [1]

پاسخ به بخشی از سوالات این درس:

  1. السلام علیکم . چرا بعضی از برادران می گویند: فلان گروه اهل بدعت اهل قبله از یهود و نصارا بدتر هستند؟ آیا درجه بندی دشمنان جزو مسائل اجتهادی است و انسانها می توانند در آن اجتهاد کنند؟ جزاک الله خیرا.

این برادرمان اشتباه می کنند. اگر برادرای ما باشند نه دشمنای ما به نظرم تنها علتش تنفر و جهل به دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنانمان است.  در جه بندی کلی دشمنانمان اجتهادی نیست و شما نمی توانید درجه ی یک دشمن را که الله تعیین کرده است عوض کنید . تنها می توانید بر اساس ظواهر دشمنان را در همان درجه ای که الله تعیین کرده درجه بندی کنید. مثلا ما می گوییم نصرانیها دشمنان درجه 3 ما هستند اما خود نصرانیها به دهها فرقه تقسیم می شوند حالا ما می توانیم اینها را بر اساس آنچه می بینیم درجه بندی کنیم.  در هر صورت نمی تونیم نصارا را از درجه 3 بودن ببریم به درجه 2 یا درجه 1 یا درجه 4 . درجه اینها ثابت است و تغییر درجه اینها کار بشر نیست . بلکه کار خالق بشراست و اجتهاد پذیر نیست. مگر اینکه خودش بلاجبار و در حالت ضرورت مثل تمام مذاهب و فرق اسلامی خودش را دشمن صائل ما قرار دهد؛ این هم دو باره باعث نمی شود که ما درجه آن را عوض کنیم یک حالت اضطراری است، حالت اضطرار تمام شد دیگر آنها در همان درجه خودشان می مانند

  • سلام . شما که خودتان را پیرو اسامه بن لادن می دانید اولا بن لادن مربوط به زمان خودش بود و الان وضع عوض شده است. دوما، بن لادن از کشتار شیعه های عراق در اماکن عمومی و مساجد و حسینیه ها توسط زرقاوی ایراد می گرفت و چندین بار به او تذکر داد اما جالب اینجاست وقتی که ابومصعب زرقاوی کشته شد برای او رثاء سرود و برایش عزاداری کرد.

دوست گرامی استاد سید قطب چندین دهه قبل از شیخ اسامه بن لادن آمریکا را شیطان بزرگ و دشمن شماره یک مسلمین معرفی کرده بود، با مرگ سید قطب باز می بینیم که آمریکا همچنان پرچمدار و رهبریت جنگ بر علیه قانون شریعت الله رابر عهده داشت تا زمان اسامه بن لادن، بعد از مرگ اسامه هم تا کنون باز پرچمدار و رهبر تمام احزاب و گروههای را در جنگ با قانون شریعت الله بر عهده دارد. همین الان هم در تمام سرزمینهای مسلمان نشینی که بر علیه مسلمین جنگ می شود هم پایگاه نظامی دارد، هم رهبریت تمام کشورهای سکولار خارجی و مرتدین محلی را بر عهده دارد.  پس دشمن سید قطب و اسامه بن لادن و ما  با مرگ این عزیزان و با تغییر اوضاع جهانی تغییر نکرده است بلکه دشمن شماره یک همچنان ثابت است و دشمنان بیشتری را با خودش متحد کرده است و خشن تر شده است .

اما در مورد اقدامات اشتباه زرقاوی در مورد شیعیان و برائت اسامه بن لادن در مورد چنین اقداماتی و تذکرات او باید به نکته ی اساسی توجه کنید که ما در مورد مسلمین، حالا فرق نمی کند این مسلمان از چه فرقه و مذهبی باشد، ما از اعمال غلط آنها برائت می کنیم نه از خود آنها و مذهبشان و غیره . ما از اعمال غلط شیعیان اعلام برائت می کنیم نه از خود آنها، ما از اعمال غلط شافعی ها و حنفی ها و سلفی ها و غیره اعلام برائت می کنیم نه از خود آنها . این نکته ایی است که خیلی از برادران ما در آن  اشتباه می کنند . زمانی که رسول الله صلی الله علیه و سلم به اسامه بن زید در مورد اشتباه او گفت: أَقَتَلْتَهُ بَعْدَمَا قَالَ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ؟ و از این کار و از این فعل اسامه رضی الله عنه اعلام برائت کرد از خودش اعلام برائت نکرد بلکه در اواخر عمرش همین اسامه را رهبر ارتشی کرد که زیر دستای اسامه کسانی چون ابوبکر و عمر و عثمان و علی و وسعْد بن أبي وقاصٍّ، وأبا عُبَيْدة بن الجراح و سایر اصحاب بزرگوار بودند در حالی که سن اسامه از 20 هم تجاوز نمی کرد .

یا زمانی که خالد بن ولید در مورد قبیله ی بَنِي جَذِيمَةَ دچار اشتباه شد، رسول الله صلی الله علیه وسلم دستهایش را بلند کرد و دوبار گفت: اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدٌ . در اینجا رسول الله صلی الله علیه وسلم ازآن کار خالد اعلام برائت کرد نه از خود خالد .

این باید برای دوستان درسی باشد که اگر یک شیعه در عراق دچار اشتباه و جنایتی می شود از کار همان شیعه اعلام برائت بشود نه از تمام شیعیان جهان . و همان شیعه مجازات بشود نه شیعیان جهان. ما دوستانی از سلفیون و احناف را دیدیم که به جرم یک شیعه ی عراقی آمدند یک شیعه ی افغانی را کشتند، یا یک شیعه ی کشمیری یا پاکستانی و غیره را کشتند. خوب حالا تصور کنید که همین الان یک شیعه بیاید و شما را به جرم فلان سنی عراقی یا افغانی و نیجریایی و یمنی و غیره جریمه کند . چه حسی پیدا می کنید؟ دق می کنید. معقول نیست چه رسد که شما را هم جریمه بکند به جرمی که آن بنده خدا توی یک کشور دیگر یا حتی یک محله دیگری انجام داده است .اصلا اگر به خاطر یک قوم ویا خویش دیگری مثلا بیایند تو را به جرم پسر عمویت بگیرند برایت معقول نیست . چه حسی پیدا می کنید؟ البته کسانی از شیعیان عراق را دیدیم که به جرم یزید در 14 قرن گذشته آمدند سنی های الان عراق را به انتقام حسین کشتند. یا به جرم معاویه سنی ها را کشتند.

این کار دوری از روش رسول الله صلی الله علیه وسلم و آموزه های قرآن و جنایت محض است، حالا چه توسط یک فرقه ی معروف به اهل سنت باشد و چه توسط یک فرقه ی مربوط به شیعه انجام بشود. ما از فلان کار ابومصعب زرقاوی و از فلان کار شیعیان یا از فلان کار سلفی ها و احناف و شافعی ها و غیره اعلام برائت می کنیم نه از خود آنها و اگر یکی از آنها دچار جرمی شد همان شخص را مجرم می دانیم و از همان شخص اعلام برائت می کنیم و همان شخص را در صورت دست یافتند به او جریمه می کنیم نه کل اقوام و هم وطنها و هم مذهبهایش را . (ادامه دارد…….)


[1] این آن چیزی است که باید ما در نهایت درگیر آن باشیم و این هدف بزرگ ماست و از کوتاه نظری و تنفر بی جا و تنگ نظری خودمان را ان شاءالله در امان بداریم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *