مشرکین و احکام آنها در شریعت اسلام و در ادبیات گفتمانی اهل تأویل (1)

مشرکین و احکام آنها در شریعت اسلام و در ادبیات گفتمانی اهل تأویل (1)

بسم الله و الحمدلله

«به راستی حمد و سپاس تنها لایق الله است. او را شکر می‌گوییم و از او درخواست کمک و آمرزش می‌کنیم، و پناه می‌بریم به الله از شرور نفس هایمان واز بدی های اعمالمان. هر کس که الله او را هدایت کند هیچ کس نمی‌تواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نماید هیچ کس نمی‌تواند او را هدایت دهد، و شهادت می‌دهم که هیچ اله بر حقی به جز الله نیست که تنها و بی‌شریک است، و شهادت می‌دهم که محمد بنده و فرستاده ی او است».

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید آنچنان که شایسته است، از الله پرهیز کنید و نمیرید مگر آن که مسلمان باشید».
 «ای انسانها! از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید، پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت. و از اللهی پرهیز کنید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید، و بپرهیزید از این که پیوند خویشاوندی را قطع کنید. بی گمان خداوند مراقب شما است».

« یأْ أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُوْلُوْاْ قَوْلاً سَدِیداً ، ای مؤمنان! از الله پرهیز کنید و سخن حق و درست بگویید. يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ،در نتیجه، الله اعمالتان را شایسته می گرداند و گناهانتان را می‌بخشاید. وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا (احزاب / 70) و هر کس از الله و پیامبرش اطاعت کند، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست می‌یابد».

«اما بعد: راست ترین سخن کتاب الله، و بهترین روش، روش محمد صلی الله علیه و سلم است، و بدترین امور نوآوری در دین است، و هر تازه پیدا شد‌ه‌ای در دین، بدعت؛ و هر بدعتی گمراهی، و هر گمراهی در آتش است».

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

اهمیت پرداختن به بحث «مشرکین» یا «الأحزاب» یا سکولاریستها در «وضع موجود»

خود شناسی و دشمن شناسی صحیح در طول تاریخ نیاز اساسی هر عقیده و قومی جهت کسب پیروزی بوده است و کسانی که در این پروسه از خود ضعف نشان داده اند یا وارد دام دشمنان شده و فریب خورده اند و به نحوی دچار سرگردانی و بر هم زدن معادلات صحیح شده اند، بدون شک پیروزی را دو دستی به دشمن خود تقدیم کرده و شکست و ذلیلی را برای خود پذیرفته اند.

یکی از خطرات بزرگی که از عدم خودشناسی اسلامی و عدم شناخت صحیح دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان متوجه مسلمین می شود این است که شخص از یک سو احکامی که متعلق به کفار است را بر مومنین تطبیق می دهد، یا احکامی که متعلق به مومنین است را بر کفار تطبیق می دهد؛ و از سوی دیگر احکامی که متعلق به دسته های مختلف و مجزای کفار است را بر هم زده و احکام یکی از کفار را بر سایرین تطبیق می دهد و به این شکل هم در خود شناسی مصیبت و مشکل درست می کند و هم در دشمن شناسی، و طبعاً کسی که نه خودش را خوب بشناسد و نه دشمنش را در هر جنگی شکست می خورد.

ابن عمر رضی الله عنهما  در مورد یکی از صفات خوارج می گوید: إِنَّهُمُ انْطَلَقُوا إِلَى آيَاتٍ نَزَلَتْ فِي الكُفَّارِ، فَجَعَلُوهَا عَلَى المُؤْمِنِينَ.[1] آن‌ها به سراغ آیاتی که در مورد کفار نازل شده است می‌روند و آن آیات را بر مسلمانان قرار می‌دهند.

معمولاً اولین ثمره ی برهم زدن تعادل در نگرش به مسلمان و کافر این است که اینها آیاتی که در مورد کفار مشرک نازل شده است را بر مسلمین تطبیق می دهند به همین دلیل زمانی که به این شکل مسلمین را در جایگاه یکی از کفار مثل کفار مشرک قرار دادند آنوقت به دلیل نزدیکی به مسلمین و دوری مشرکین اصلی، جنگ داخلی با مسلمین را شروع می کنند و ناچاراً مشرکین را رها می کنند، که این هم یکی دیگر از صفات خوارج است که : يَقْتُلون أَهْلَ الإسلامِ ويَدَعونَ أَهْلَ الأَوْثانِ[2]. مسلمانان را می‌کشند و بت‌پرستان (مشرکین = سکولاریستها) را رها می‌کنند.

 مگر نمی بینیم عده ای که به این یکی دو صفت خوارج آلوده شده اند نه تنها سکولاریستها را رها کرده اند بلکه  «آشکارا» در کنار جنگ روانی و مسلحانه ی آنها بر علیه اهل اسلام قرار گرفته اند و بخشی از جبهه ی این کفار سکولار شده اند؟ یعنی انگار ما یکی دیگر از وعده های رسول الله صلی الله علیه وسلم را با چشم خود می بینیم که فرمود: وَإِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ، وَإِذَا وُضِعَ فِي أُمَّتِي السَّيْفُ لَمْ يُرْفَعْ عَنْهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَلَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَلْحَقَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِي بِالْمُشْرِكِينَ[3] تنها بر امتم، از طرف ائمه‌ی گمراه‌کننده نگرانم؛ و اگر شمشیر در میان امتم افتاد تا قیامت از آنان برداشته نخواهد شد؛ و قیامت برپا نمی شود تا قبایلی از امتم به مشرکین نپیوندند. مگر نمی بینید چگونه به طاغوتهای سکولار جهانی و منطقه ای و محلی پیوسته اند؟  

ابن تیمیه ضمن تفکیک کفار مشرک از کفار اهل کتاب و صابئی ها می گوید: هر کس از امت اسلامی که با کفار، اعم از مشرکین یا اهل کتاب، دوستی و موالات داشته باشد، هر نوع دوستی و موالاتی که باشد، مثلاً … پیروی در بخشی از گفتارو کردار ناشایست آنان،‌ به تناسب این نکته ضعف، مورد نکوهش، نفاق و مجازات قرار می‌گیرد.[4] به دنبال این از صابئی ها و یهود و نصاری و مشرکان کلدانی و فیلسوفان و جادوگرانی که با فرعون و قوم وی که علیه موسی  هم‌نظر شدند مثالهائی می آورد.

دسته ای دیگر از همینهائی که خودشان را به این چند صفت خوارج آلوده کرده اند نیز ناخواسته و جاهلانه بر اساس نقشه های سکولاریستها حرکت می کنند و به اهل اسلام صدمه می زنند و به این شکل هر دو گروه درهای تفرق و جنگ داخلی و ذلیلی و سستی و در نهایت شکست و نابودی برای مسلمین را باز کرده اند آنهم صرفاً به دلیل شناخت نادرست از خود و دشمن.

یکی از اصطلاحاتی که از زمان اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم تا کنون بین اقلیتی محدود با جمهور اهل علم و تمام مذاهب اسلامی محل اختلاف بوده است مفهوم مشرک و مشرکین است که مستقیماً با دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان گروه خورده و یکی از اسبابهای اصلی تولید این چند صفت خوارج در میان دسته هائی از مسلمین شده است. به همین دلیل همیشه و بخصوص در «وضع موجود» شناخت صحیح نسبت به این مفهوم «نیاز روز» مسلمین بوده است؛ با درک اهمیت و حساسیت این شناخت صحیح و تاثیرات منفی که شناخت غلط این اصطلاح بر زندگی اجتماعی و بخصوص بر اهل دعوت و جهاد گذاشته است تلاش می کنیم با کمک همدیگر در این دهه ی اول ذیحجه ی سال 1400ش داشته های خود در این زمینه را با هم رد و بدل کنیم و همچون سایر موارد به شناختی صحیح آنهم به زبانی ساده دست پیدا کنیم .ان شاء الله.

بر این اساس و برخلاف روالی که خیلی از عزیران در پیش گرفته اند ابتدا به معرفی اجمالی مشرکین می پردازیم و به دنبال آن سعی خواهیم کرد به عقاید آنها اشاره کنیم و بعد از شناختی مختصر به بررسی چند حکم مختص مشرکین می پردازیم و به دنبال آن به بررسی آیاتی از قرآن بر فهم تمام مذاهب اسلامی در تفکیک این دسته از کفار از سایر کفار خواهیم پرداخت و باذن الله در پایان به سوالات عزیزان هم در حد زمانی که در اختیار داریم پاسخ خواهیم داد .

ادامه خواندن مشرکین و احکام آنها در شریعت اسلام و در ادبیات گفتمانی اهل تأویل (1)

پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی

پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (1)

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:«الوَحدةُ خيرٌ مِن جليسِ السُّوءِ، و الجَليسُ الصالِحُ خيرٌ مِنَ الوَحدةِ»[1]تنهائی بهتر از همنشین بد است، و همنشین صالح بهتر از تنهائی است.

یا می فرماید: لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْوَحْدَةِ، ما سار راكبٌ بليلٍ أبدًا [2] یا « مَا سَارَ رَاكِبٌ بِلَيْلٍ وَحْدَهُ»[3] اگر مردم، خطرات تنها به سفر رفتن را می‌دانستند، هیچ کس به تنهایی در شب، مسافرت نمی‌کرد.

پس«وحدت» مصدری است به معنی واحد، تنهائی و یکی بودن؛ و در اصطلاح «وحدت» یعنی یکدلی و یکی  شدنِ دو یا چند امر و جانبِ مختلف، با کنار زدن و پاک کردن تمام موارد مورد اختلاف. الله تعالی خطاب به مومنین می فرماید: وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ (و همگی به رشته خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید) وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً (آل عمران/103)  و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که (برای همدیگر) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایتان پیوند داد، پس برادرانی شدید. و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:الْمُؤْمِنُ مَأْلَفَةٌ وَلا خَيْرَ فِيمَنْ لا يَأْلَفُ وَلا يُؤْلَفُ.[4] مؤمن مونس است(مورد انس والفت است) و در کسی که انس نگیرد و به او انس گرفته نشود، خیری در او نیست.

در این صورت عامل یکدست کردن و وحدت بخش مومنین، نعمت عقاید و قوانین واحد اسلامی است که با دور ریختن و حذف تمام افکار، سخنان، قوانین و رفتارهای غیر شرعی، قلبها را یکی و مونس کرده، و این قلب واحد با دستور و حکمی واحد سایر اعضای بدن و ساختمان اجتماعی جامعه ی مومنین را مدیریت میکند. به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم مومنین را گاه به جسم واحد یا ساختمان واحدی تشبیه می کند و می فرماید:

  • مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ (مثال مؤمنین در شفقت، دوستی و مهربانی مانند اعضای یک جسم هستند،) إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى [5]زمانی که یک عضو آن به درد آمد سایر اعضا نیز بی قرار می شوند وتب می کنند و ابراز همدردی می کنند.
  • المؤمنونَ (یا در لفظ دیگری: الْمُسْلِمُونَ) كَرَجُلٍ واحِدٍ،( جامعه مومنین یا مسلمانان مانند بدن يك انسان است كه) إِنِ اشْتَكَى عَيْنُهُ اشْتَكَى كُلُّهُ وَإِنِ اشْتَكَى رَأْسُهُ اشْتَكَى كُلُّهُ.[6] هرگاه چشم او به درد آید تمام بدنش به درد می‌آید و وقتی سرش به در آید، تمام بدنش به درد مي آيد.
  • الْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا (مؤمن نسبت به مؤمن مانند ارتباط اجزای یک ساختمان محکم است که آن اجزاء و قسمتهای مختلف آن وسیله استحکام و تقویت یکدیگر میشوند.) ثُمَّ شَبَّکَ بَینَ اَصابِعِهِ …[7] و انگشتان دو دست را در هم فرو برد.

رَسُولُ اللَّه صلى الله عليه وسلم حتی در ریزترین مسائل مثل صفوف نماز هم مراقب بود که صفها به گونه ای نباشد که باعث اختلاف قلوب میان مومنین گردد و این جسم واحد و ساختمان واحد دچار بیماری و ترک خوردگی و کجی شود و می فرمود: اسْتَوُوا وَلا تَخْتَلِفُو؛ فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُكُمْ،[8] راست وبرابربایستید وکج نایستید در آن صورت قلبهایتان اختلاف می کنند یا می فرماید: أقِيموا صفوفَكم، ثلاثًا،(در صفهایتان راست بایستید) واللهِ لَتُقِيمُنَّ صفوفَكم أو لَيُخالِفَنَّ اللهُ بينَ قلوبِكم[9] به خدا قسم یا صفهایتان را راست می کنید یا الله در قلبهایتان اختلاف می اندازد.

این امت واحدی است که با قانون و برنامه ی واحدی تشکیل شده و تمام افکار و برنامه ها و رفتارهائی که مخالف قانون شریعت الله تعالی بوده را دور ریخته و به این شکل در قانون و شریعت و دین الله تعالی خالص شده است «مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ»(بینه/5)؛ یک امت و یک الله که شریک پذیر نیستند: إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (انبیاء/92) همانا اين، امت شماست، امتى يگانه، و من پروردگار شما هستم، پس تنها مرا عبادت کنید.

 پس « أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ» (زمر/3) و کسانی که مرتکب تولید اله های مختلفی در کنار الله تعالی می شوند مجرمینی هستند مثل کسانی که مرتکب تولید عبادتها و قوانین مختلف در کنار عبادت الله تعالی و تولید امتهای متفرق در کنار امت واحد شده اند. اللهِ واحد و امتِ واحد مثل بسیاری از امور دیگر تعدد را قبول نمی کنند و باید همچنان واحد بمانند. وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً (همانا اين، امت شماست، امتى يگانه،) وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (مؤمنون/ 52) و من پروردگار همه شما هستم ، پس تنها  تقوای من را داشته باشید.

برای اسلام عاملی که باعث اختلاف قلوب می شود مهم نیست که چه باشد، مهم این است که نباید چنین اختلافی تولید شود حتی اگر بر اثر خواندن قرآن هم باشد حالا چه رسد به فلان روایت تاریخی یا فلان اجتهاد شخصی و رأی انسانها:اقْرَءُوا القُرْآنَ مَا ائْتَلَفَتْ قُلُوبُكُمْ،(قرآن بخوانید تا زمانی که دل های شما بر آن، اتفاق دارند) فَإِذَا اخْتَلَفْتُمْ فَقُومُوا عَنْهُ[10]و هرگاه در آن، اختلاف نمودید، دست از آن بکشید و بروید»

چون: فَإِنَّ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ اخْتَلَفُوا فَأُهْلِكُوا اقوامی که قبل از شما ها بودند به سبب اختلاف هلاک شدند. [11] إِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْفُرْقَةُ [12]

چون:الجَمَاعَةُ رَحْمَةٌ (جماعت و انسجام رحمت)والفُرقَةُ عَذَاب[13]و جدایی و افتراق عذاب است.

چون : مَنْ أَرَادَ بُحْبُوحَةَ الجَنَّةِ فَلْيَلْزَمُ الجَمَاعَةَ [14]هر کس می خواهد در وسط بهشت سکونت نماید با جماعت باشد.

چون : می خواهیم وعده هائی که الله تعالی در مورد امت به رسول الله صلی الله علیه وسلم داده متحقق بشوند و گرسنگی و سرگردانی و تسلط دشمنان بر ما خاتمه یابد: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ أَجَارَ لِي عَلَى أُمَّتِي مِنْ ثَلاثٍ: لا يَجُوعُوا وَلا يَجْتَمِعُوا عَلَى ضَلالَةٍ وَلا یَستَبَاحُ ﺑَﯿْﻀَﺔُ اﻟْﻤُﺴْﻠِﻤِﯿﻦَ[15]

چون: الله کسانی که در راه او متحد و یکپارچه در خط و صف واحدی مثل دیوار سربی بزرگی در راه او می جنگند دوست می دارد: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ (صف/4)

چون: الله تعالی تهدید کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم به هیچ وجه با اهل تفرق نیست : إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (انعام/159)

چون : نمی خواهیم مانند کسانی بشویم که با اینهمه دلایل روشن از سوی الله که به ما رسیده باز اهل تفرقه و اختلاف باشیم و مشمول عذاب بزرگ الله تعالی گردیم: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (آل عمران/105)

ادامه خواندن پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی

خائنین آفتهای تهدید کننده دارالاسلام افغانستان و انتظار مومنین از مسئولین دارالاسلام ایران و افغانستان(2)

خائنین آفتهای تهدید کننده دارالاسلام افغانستان و انتظار مومنین از مسئولین دارالاسلام ایران و افغانستان[1] (2)

س9: چرا جماعت داعش به داد زنانشان در الهول نمی رسند که توسط مزدوران پ.ک.ک اذیت می شوند مگر غیرت ندارند؟ یا فقط برای مسلمان کشی و خیانت به سلفیت و مسلمین و جلوگیری از تطبیق شریعت توسط جماعتهای جهادی مثل هیئة تحریر الشام زرنگ هستند؟

ج: الله تعالی می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (مائده/105) ‏ای مؤمنان! مواظب خود باشید. هنگامی که شما هدایت یافتید گمراهی گمراهان به شما زیانی نمی‌رساند، بازگشت همه شما به سوی الله است، و شما را از آنچه می‌کرده‌اید آگاه می‌سازد.‏ پس مسلمان کشی های به ناحق توسط دوله و اشتباهات منهجی نجدیت قضیه ی جداگانه ایست که ماشاء الله هزاران نقد در این زمینه ارائه شده و امروزه برای برخی از گروههای مسلح نجدی شبه جهادی که دست خودشان بیشتر از دوله به خون مسلمین آلوده شده است و برای پهلوان پنبه های مدخلیسم نجدی و غیر نجدی درباری، دیواری کوتاهتر از دیوار دوله وجود ندارد تا با توهین به آن اشتباهات منهجی و رفتاری خود را مخفی کرده و خود را تبرئه کنند و خودی نشان دهند.

اردوگاه اسرای الهول شمال سوریه یکی از صدها لکه ی سیاه در تاریخ نکبت بار مسلمین معاصر است. این زنان و دختران و کودکان و اسرائی که در الهول وجود دارند خواهران و برادران ما هستند، آیا فقط دوله غیرت دارد که باید در دفاع از ناموس مسلمین بر علیه کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی به پا خیزد و به داد ناموس مسلمین برسد؟ شما دارید ابتدا به خودتان و سپس به سایر مسلمین توهین می کنید – هر چند که بسیاری از مسلمین اهل تفرق و خفته که با سکوت و سهل انگاری خود به این خواهران و سایر خواهران و برادران اسیر ما ظلم می کنند لایق توهین هستند؛ تمام کسانی که به جای مفهوم عالی: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ(حجرات/10) می گویند زنان شیعه یا زنان حنفی یا نجدی یا شافعی یا مالکی و اخوانی و… و در برابر ظلم به این خواهران مسلمان به بهانه ی اختلاف مذهبی و فکری سکوت می کنند لایق توهین هستند، حتی تمام کسانی که در برابر توهین سکولاریستها(مشرکین= احزاب) دشمنان شماره یک مومنین به زنان اهل کتاب و شبه اهل کتاب دشمنان شماره دو و شماره سه مومنین سکوت کرده اند باز لایق توهین هستند.

به یک رخ داد تاریخی دقت کنید: معتصم عباسی مثل مامون و واثق حاکمی معتزلی مذهب بود، در زمان حاکمیت او کفار نصرانی روم به عنوان دشمنان شماره 3 مومنین یکی از زنان مسلمان را به اسارت گرفته و به این خواهر مسلمان بی احترامی کردند. این خواهر مسلمان در زندان نصرانی ها فریاد زد و گفت: وامعتصماه، وامعتصماه، معتصم به دادم برس. زمانی که این فریاد خواهرمان به معتصم معتزلی مذهب رسید فوراً از تختش بلند شد و فریاد خواهر مسلمان را پاسخ داد كه «لبيكِ، لبيكِ». ونامه ای به این شکل برای پادشاه نصرانی روم فرستاد: از امیرالمومنین المعتصم بالله، به سگ روم سریعا آن زن را از اسارت آزاد خواهی کرد، اگر چنین نکنی لشکری را به سویت روانه خواهم کرد که ابتدایش نزد تو و انتهایش نزد من باشد و میدانی که سربازان اسلام مرگ و شهادت در راه الله را دوست دارند همانگونه که زندگی و عیش و نوش نزد تو وسربازانت محبوب است.”

معتصم معتزلی مذهب در قصرش بلند شد و فریاد زد: حرکت کنید. با برداشتن توشه راه و در حضور  عبدالرحمن بن اسحاق قاضى بغداد و شعبه بن سهل و 328 نفر مرد عادل وصیت خود را کرد و به همراه گروهى از فرماندهان جنگى حرکت کرد، نهایتا پس از مدتى جنگ و جهاد با رومیان، بر آنها پیروز شد و روم را شکست داد.[2]  و این خواهر مسلمان را با عزت برگرداند.

امروزه کفار سکولار آمریکا و چین و روسیه و اتحادیه اروپا و آفریقا به عنوان دشمنان شماره یک مومنین و دارالاسلام، هزاران خواهر مسلمان ما مثل دکتر عافیه صدیقی را با انواع شکنجه ها و توهینها و تجاوزها در زندانهای آشکار و مخفی خود و مزدورانشان نگه داری می کنند و یا بعد از آنهمه تجاوز و شکنجه اعدام کرده اند، تو و امثال تو در برابر این جنایات چکار کرده اید؟ زمانی که صدها گزارش مثل گزارش سیمور هِرش از زندان ابوغریب عراق در تجاوز به نوامیس مسلمین توسط آمریکائی ها و مزدورانش را دیدید چکار کردید؟

همین الان که با آمریکا و مزدورانش در شمال سوریه هم مرز هستید و هزاران خواهر ما در زندان بزرگ الهول را می بینید که توسط آمریکا و مزدوران سکولار کوردش نگهداری می شوند و علاوه بر ریختن خونشان اینهمه خفت بر آنها تحمیل می شود چکار می کنید؟

اما در مورد تطبیق شریعت الله لازم است بدانید که دارودسته ی نجدی جولانی چه قبل از خیانت به دوله و چه بعد از آن، مثل اخوانی های لیبرال، در کنار دهها جماعت و گروه نجدی دیگر شعار می دادند که برای تطبیق شریعت الله مبارزه می کنند و باید در نقطه ای حداقل به اندازه ی مدینه تمکین داشته باشند تا شریعت را پیاده کنند و 300 مومن مجاهد تربیت کرده باشند تا به آزاد سازی دنیا بپردازند، اما ده سال است ادلب را با جمعیتی بالاتر از یک میلون نفر دارند، همچنانکه مورسی هم مصر را داشت و غنوشی هم تونس را، این در حالی است که دارالاسلام مدینه برای جنگ احد تنها نزدیک به یکهزار مرد جنگی داشت که نزدیک به سیصد نفر آنها نیز دارودسته ی منافقین بودند و با عبدالله بن ابی برگشتند؛ آیا شما بر اساس ادعای اولیه ی دارودسته ی جولانی خبری از تطبیق شریعت الله می بینید؟ یا همان بهانه ی طاغوتهای حاکم بر سرزمینهای اسلامی جهت راضی کردن کفار سکولار جهانی و نهادهای سکولاریستی جهانی را می آورند؟ پس اگر این نهایت قتال آنها بوده است دادن اینهمه هزینه ی جانی و ناموسی و مالی و نابودی سرزمین مسلمین و هدر دادن دستاوردهای چندین دهه ی مومنین برای چه بوده؟

اگر خیال می کنید اینها پا جای پای این طاغوتهای حاکم بر سرزمینهای به اصطلاح اسلامی گذاشته اند باور بفرمائید دارید اشتباه می کنید چون جنایاتی را که این گروههای مختلف اهل هرج و مرج متفرق در حق مخالفین مسلمان و حتی در حق نجدی های مخالف خود مرتکب شده اند «اکثر» این طاغوتها هنوز در میزان جرم به پای اینها نرسیده اند؛ فقط کافی است از نزدیک وضع را لمس کرده باشید تا بدانید «عمل» این تازه به دوران رسیده ها چقدر از اسلام و حتی از اخلاق عمومی دور است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّ النَّاسَ إِذَا رَأَوْا الظَّالِمَ فَلَمْ یَأْخُذُوا عَلَى یَدَیْهِ، أَوْشَکَ أَنْ یَعُمَّهُمُ اللَّهُ بِعِقَابٍ مِنْ عِندِهِ[3] اگر مردم ظالمی را دیدند و دست او را نگرفتند و مانع ظلم او نشدند، نزدیک است الله همه‌ی آنها را به عذاب و عقوبتی از جانب خود گرفتار کند.

س10:  خود جمهوری اسلامی ایران در اول انقلاب از ملی مذهبی ها و افرادی همچون بازرگان استفاده کرد نظر شما چیست؟

ادامه خواندن خائنین آفتهای تهدید کننده دارالاسلام افغانستان و انتظار مومنین از مسئولین دارالاسلام ایران و افغانستان(2)

خائنین آفتهای تهدید کننده دارالاسلام افغانستان و انتظار مومنین از مسئولین دارالاسلام ایران و افغانستان (1)

خائنین آفتهای تهدید کننده دارالاسلام افغانستان و انتظار مومنین از مسئولین دارالاسلام ایران و افغانستان[1] (1)

بسم الله، و الحمد لله؛ اما بعد: اسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 امروزه در مورد دارالاسلام افغانستان ما شاهد درخواستهائی از جانب کفار سکولار جهانی تحت عنوان افغان شمول، حقوق زنان و شعارهائی از این دست هستیم که حتی «شیطان بزرگ» به قول سید قطب و «سرافعی» به قول اسامه بن لادن، یعنی آمریکایی که کثیفترین جنایات را در افغانستان و سایر سرزمینهای اسلامی مرتکب شده است به خودش جرئت داده است لیستی از مزدورانش را ارائه دهد که حاکمیت امارت اسلامی این مزدوران را در دولت انقلابی خودش جاسازی کند و کشورهای عضو ناتو نیز باز چنین گستاخی هائی کرده اند وحتی خائنین فراری و دارودسته ی منافقین یا سکولار زده های داخلی نیز به خودشان جرئت داده اند که برای خود شرط و شروطی تعیین کنند مثل این خان فرتوت هرات که تا کنون ۳ بار مرتکب خیانت بزرگ شده و آن غلام بچه های خائن نیز به همراه پدرانشان چندین بار مرتکب خیانت به دین و ملت و خاک خود شده اند و همگی در نزدیکترین خیانت خود مدت ۲۰ سال در کنار اشغالگران آمریکایی و ناتو بوده و بدون آنکه در برابر این اشغالگران جنایتکار مقاومتی نشان دهند و جنگی انجام دهند هم اکنون  در برابر دارالاسلام  «جبهه ی بغاوت» را در فضای مجازی و خارج از مرزهای دارالاسلام تشکیل داده اند؛ خائنین رسوا شده ای که در سختترین دوران گذار هر حاکمیت انقلابی، در صف ضدانقلابها قرار گرفته و دارودسته ی منافقین داخلی را به شورش و خرابکاری دعوت می کنند.

 اینها بخش آشکار شده و فراری منافقین میان این ملت هستند که الله تعالی در موردشان می فرماید:

مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا*سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا (احزاب/۶۱) نفرین شدگان و رانده شدگان هستند، هر کجا یافته شوند، گرفته خواهند شد و پیاپی به قتل خواهند رسید؛ البته نباید چنین تصور کنیم که فقط رسول الله صلی الله علیه و سلم این روش را در مورد این منافقین جدا شده از دارالاسلام اجرا کرده بلکه «سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ» این سنّت، در مورد پیشینیان هم بوده، سنت الله از زمان خلقت تاکنون در مورد این منافقین آشکار شده است، تا روز قیامت این سنت وجود دارد و باید توسط مومنین صادق اجرا شود و الله تعالی می فرماید:«وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا» و در سنّت خدا هیچ دگرگونی وجود ندارد.

امام ابن حزم رحمه الله مي گوید: هر كسي كه بدون اجبار و با اختيار خود  وارد دارالكفر و دارالحرب گردد و از آنجا با ساكنان مكانی دشمنی بورزد كه در اختيار مسلمين است، در اين صورت با اين كارش مرتد می شود و از دين خارج مي گردد و هر زمانی كه به چنگ مسلمين افتاد  تمام احكام مرتدين شاملش می شود، مثل كشتنش و حلال بودن مالش و باطل شدن نكاح با همسرش و ديگر احكام مختص مرتدين. [2] این حکم واضح تمام منافقین آشکار شده ای است که از دارالکفرها و خارج از مرزهای دارالاسلام بر علیه دارالاسلام فعالیت تبلیغی یا نظامی می کنند هر چند پاره ای از شعائر اسلامی را نیز برای عوام فریبی و مدیریت و بسیج  مسلمین بیمار دل «الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» ‏(احزاب/12) انجام دهند. 

الله تعالی به صراحت در مورد این منافقین آشکار شده و جدا شده از دارالاسلام می فرماید: وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً ۖ فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّىٰ يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ۖ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ‏(نساء/89) آنان دوست می‌دارند که شما کافر شوید همان گونه که خود کافر شده‌اند و (در کفر با ایشان) مساوی شوید . پس در این صورت یارانی از ایشان نگیرید (و آنان را از خود ندانید) تا آن گاه که در راه خدا هجرت می‌کنند (و ایمان آوردن خود را با هجرت به دارالاسلام ثابت می‌ کنند). ولی اگر از این کار سر باز زدند آنان را هر کجا یافتید بگیرید و اسیر کنید، و بکشید، و از میان ایشان سرپرست و پشتیبانی انتخاب نکنید.

پس تکلیف منافقین جدا شده از دارالاسلام که خود را آشکار کرده اند مشخص است، حتی زمانی هم که مرتکب کمترین علائم آشکار شدن یعنی تشکیل مرکزی مثل ضرار در دارالاسلام می شوند باز تکلیف آنها در شریعت مشخص است و مصونیت دارودسته ی منافقین تا زمانی است که خودشان را از جامعه ی مسلمین جدا نکرده باشند و در میان مسلمین خودشان را مخفی کرده باشند، با این وجود خطر واقعی از سوی همین دارودسته ی منافقینی است که صف خود را جدا نکرده و در ارگانهای مختلف حکومتی دارالاسلام نفوذ کرده و لباس مسئولان را پوشیده و یا در منابر مساجد و دستگاههای رسانه ای و تبلیغی به مفاسد و تخریبات خود تحت پرچم دارالاسلام ادامه می دهند…. خطر واقعی از سوی این نفوذی های پنهان است که خود را همرنگ جماعت مومنین کرده اند.

ما در میان همین مفسدینِ بخش جنگ روانی و رسانه، علاوه بر قشر لیبرال، با طبقه ای از مُلاها و مولوی های متحجری برخورد می کنیم که در لباس دفاع از مذهبی خاص و حمله به سایر مذاهب و تفاسیر اسلامی، آگاهانه، عمداً و به میل خودشان و آشکارا سعی می کنند با دروغسازی و قیچی کاری در منابع شرعی با دامن زدن و بزرگ نمائی اختلافات ریز و قابل چشم پوشی فقهی، و ایجاد تفرق و جنگ داخلی، به اتحاد میان مسلمین و امنیت به وجود آمده صدمه بزنند و به عنوان ستون پنجم برای دشمنان دارالاسلام خوراک تبلیغاتی و حتی خائن و قربانی تولید کنند.

أبومحمدالجويني در مورد دسته هائی از مفسدین داخلی که جرمی بسیار پائینتر از اینها مرتکب شده اند روایت می کند که: مبتدعین در اسلام و دروغ گویان و حدیث سازان از ملحدین بدترند، چون ملحدین از خارج قصد فاسد کردن دین را دارند و اینها از داخل چنین اقدامی را انجام می دهند، اینها مانند خودی های سرزمینی هستند که از داخل سعی در فاسد کردنش دارند و ملحدین مانند کسانی هستند که از خارج آنها را محاصره کرده اند، اما این مفسدین داخلی درهای قلعه را بر رویشان باز می کنند، پس اینها برای اسلام بدتر از کفار هستند. “[3]

این واقعیتی نیست که تنها مومنین به آن پی برده باشند بلکه کفاری که برای ملتشان- به درست یا غلط – مبارزه کرده اند گفته اند: اگر خواستی سرزمینت را آزاد کنی ده گلوله در تفنگت بگذار، که نُه گلوله برای خائنین و آدم فروشان و تنها یک گلوله برای دشمنت کافیست.

خائنین داخلیِ میانِ مسلمین در واقع منافقینی هستند که با عقاید و باورهای سکولاریستی، به عنوان یک دشمنِ پنهانِ داخلی، ادای مسلمین را در پاره ای عبادات در می آورند که الله تعالی در موردشان می فرماید: «… هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ…» (منافقون/4) «…ایشان دشمن اند؛ از آن ها حذر داشته باش و مواظب و هوشیار باش…».. اینها کفار پنهان داخلی هستند که حتی رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز از سخنان زیبا و سنجیده و شرعی آنها تعجب می کرد: «يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا …» و در میان مسلمین نیز کسانی هستند که حرف های این ها را گوش می دهند و از ایشان حرف شنوی دارند: «وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ» (توبه/47)؛ حالا این کفار پنهان داخلی که برای ما قابل تشخیص نیستند دسته هائی از مسلمین ضعیف الایمانی که در قلبهایشان بیماری وجود دارد را با انواع مکر و حیله های شبه اسلامی دور خود جمع کرده اند و در میان این بیماردلانِ مسلمان، خودشان را مخفی کرده اند و جنگ روانی و سایر تخریبات خود را از کانال این مسلمین بیمار دل به پیش می برند و از این فریب خورده ها خائن و قربانی تولید می کنند. بلا استثناء در جامعه ی مسلمین تمام خیانتهای به دارالاسلام نیز از سوی این دارودسته ی منافقین صورت می گیرد که در صورت نیاز حکم ستون پنجم را برای دشمنان خارجی دارند.

ادامه خواندن خائنین آفتهای تهدید کننده دارالاسلام افغانستان و انتظار مومنین از مسئولین دارالاسلام ایران و افغانستان (1)

پیام تبریک و سخنانی چند با ملت و مسئولین دارالاسلام افغانستان

پیام تبریک و سخنانی چند با ملت و مسئولین دارالاسلام افغانستان[1]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بعد از شکست و فرار آمریکا به عنوان سر افعی و پرچمدار مشرکین یا سکولاریستها در زمان حاضر و همچنین شکست و فرار متحدین آن چون ناتو و مزدوران آنها از افغانستان و پیروزی بزرگ مردم مجاهد و متحد افغانستان بر این اشغالگران خارجی و مزدوران حلقه به گوش داخلی دوست دارم با توجه به تجربیات خود در افغانستان به صورت موردی به چند نکته به صورت مختصر اشاره کنم:

  1. آمریکا و تمام کفار سکولار جهانی و منطقه ای بر اساس قاعده ی: وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا ۚ (بقره/217) ( مشرکان = سکولاریستها) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئینتان برگردانند؛ همیشه با زبان زور و اسلحه و جنگ با ما وارد گفتگو می شوند تا اینکه بتوانند ما را از 4 محتوا و مفهوم دین خودمان (یعنی:1- قدرت حکومتی 2- قانون و برنامه 3- اطاعت کردن 4- مجازات و پاداش) تهی و خالی کنند یا به کلی ما را از ظاهر اسلام نیز دور کنند؛ به همین دلیل تنها زبان زور را متوجه می شوند و باید از موضع قدرت نظامی شرایط خود را بر آمریکا و سایر کفار سکولار جهانی تحمیل کرد.
  2. آمریکا و متحدین آن برای چندمین بار در سرزمینهای اسلامی شکست خورده و به کم هوش ترین مسلمان نشان داد که آمریکا و سایر کفار سکولار جهانی در برابر اتحاد و وحدت هر ملتی ببرهای کاغذی بیش نیستند.

آمریکا بعد از نصرت الله تعالی بر اثر ایمان و اتحاد و صبر مجاهدین شکست خورد، و شکست آمریکا در افغانستان تنها شکست در یک منطقه ی مشخص نیست بلکه شکست پروژه ای است که دین اسلام و مومنین را مورد هدف قرار داده است که در عصر حاضر با انقلاب اسلامی 57 در ایران جرقه های آن زده شد تا اینکه به الان افغانستان رسیده است.[2]

  • برای چندمین بار ثابت شد که آمریکا و متحدین آن و سایر کفار سکولار جهانی و منطقه ای هرگز نمی توانند و حتی نمی خواهند برای مسلمین در سرزمینهای اسلامی امنیت و آسایش به وجود بیاید و خیری به مسلمین برسد و قادر به تامین امنیت و رفاه و آزادی های شرعی و رسیدن خیر به مسلمین نیستند بلکه همیشه پیام آور دیکتاتوری و ظلم و فساد در عقیده و رفتار برای مسلمین بوده اند. الله جل جلاله می فرماید: مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۗ  (بقره/105) هرگز کافران از اهل کتاب و از سکولاریستها (مشرکان) دوست ندارند که بر شما خیری از جانب خدایتان نازل شود.

البته حتی نمی توانند امنیت مزدورانشان را نیز بعد از آنکه آنهمه جنایت را به وسیله آنها انجام داده و منفور ملت کرده اند تضمین کنند. پس مانده های مزدوران در مناطقی چون سایگون و کابل، به تمام دنیا سرانجام کسانی را نشان داد که امنیت و اختیار خودشان را دست آمریکا و سایر کفار سکولار جهانی داده بودند و خیال می کردند آمریکا و سایر کفار سکولار جهانی و منطقه ای امنیت مزدورانشان را بعد از اتمام کار تضمین می کنند؛ اما همه دیدیم که آمریکا و سایر کفار سکولار و اشغالگر جهانی غیر قابل اعتماد هستند. آنها مزدور و دستمال توالت می خواهند نه متحد.  

  • برای چندمین بار ثابت شد که دست نشاندگان آمریکا و سایر کفار سکولار جهانی و منطقه ای در برابر اراده ی ملت خود ایستاده اند و موجودیت آنها با موجودیت این اربابان گره خورده است و چنانچه رها شوند بزدلانی هستند که قدرت هیچ گونه مقاومتی را ندارند و توسط ملت خودشان نابود می شوند.
  • امارت اسلامی به صورت مختصر از ابتدای پیدایش آن تا کنون برای اخراج کفار سکولار خارجی و مزدوران داخلی آنها و تطبیق قانون شریعت الله و تشکیل جامعه ای مستقل که متعلق به تمام مذاهب و قومیتهای افغانستان باشد و همچنین جهت ایجاد رابطه ی برادری اسلامی با دارالاسلامهای خارج از افغانستان تشکیل شده است. اینها ارزشهائی هستند که باعث شده اند ما از این برادران حمایت و دفاع کنیم . یعنی در واقع ما از اصول و ارزشهای آنها دفاع و حمایت کرده ایم نه از مختصات و تفاسیر خاص مذهبی و برداشتهای خاص آنها، و تا زمانی که بر اساس این اصول و ارزشها حرکت کنند از حمایت تمام مومنین جهان برخوردار خواهند شد و به این شکل می توان گفت همچون گذشته از این به بعد نیز خود امارت اسلامی است که تعیین می کند ما و سایر مومنین چگونه برخوردی با آنها داشته باشیم.
  • در برخورد با تفکرات و آراء مختلف اسلامی و ایجاد اتحاد و رسیدن به وحدت اسلامی که به عنوان امری داخلی یک ضرورت حتمی است، ابزاری به نام «شورا» در تمام سطوح آن که در نهایت به شورای اولی الامر واحد ختم می شود بهترین گزینه جهت دوری از تفرق و جنگ داخلی است.
ادامه خواندن پیام تبریک و سخنانی چند با ملت و مسئولین دارالاسلام افغانستان

کدام دوستی با کفار است که باعث عذاب دیدن به همراه این کفار در قیامت می شود؟

کدام دوستی با کفار است که باعث عذاب دیدن به همراه این کفار در قیامت می شود؟

بسم الله والحمد لله. اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

این روزها عده ای با برداشت ناقص و سر هم کردن احادیثی از رسول الله  صلی الله علیه و سلم که می فرماید: الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ.[1] انسان همراه كسي است كه او را دوست دارد، یا حدیث: المَرءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ، فَلْيَنْظُر أَحَدُكُم مَنْ يُخالِلُ. [2] هرکسی بر قوانین و برنامه های دوست صمیمی و رفیق دلبندش است؛ پس باید هريک از شما نگاه کند با چه کسی دوستی و همنشينی صمیمانه دارد؛ سعی دارند ناشیانه  با تکفیر نابجای مسئولین دارالاسلام، شرک تفرق و جنایاتشان در حق مسئولین دارالاسلام و سربازن و مسلمین عادی را توجیه کنند که حمله امروز 11 آبان 1400به بیمارستان محمد داوود خان کابل و کشته و زخمی شدن چندین مسلمان از طرفین، از صدها جنایت آشکار این دسته از مسلمین کوتاه بین است. اللَّهُمَّ إنِّي أَعْتَذِرُ إلَيْكَ ممَّا صَنَعَ هَؤُلَاءِ.[3]

در المَرءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ، دین در معانی و مفاهیم چهار گانه ی دین آمده است، یعنی: قانون و برنامه و آداب و رسوم،  که شخص «اطاعت» خود را  به قوانین و برنامه های چنین دوست دلبند و صمیمی می دهد و به صورت خودکار اگر قصد مجازات یا پاداش دادن به کسی را داشته باشد بر اساس همین قوانین و برنامه هائی که «اطاعت» خودش را به آنها داده است حکم می دهد و با میزان قدرت اجرائی که دارد  سعی در تطبیق این قوانین و برنامه ها دارد؛ این درک صحیح از دین چیزی است که این عزیزان به کلی آن را نادیده گرفته اند و چنین برداشت کرده اند که ارتباط دیپلماسی دارالاسلام با دارالکفرها یعنی پذیرش دین آنها و در نتیجه ارتداد و مباح شدن خون و مال  آنها. برداشتی کاملاً ضد اسلامی که ابتدا خود رسول الله صلی الله علیه وسلم را متهم می کنند بعد سایر پیروان آگاه ایشان را، چون رسول الله صلی الله علیه وسلم با کفار یهودی اطراف مدینه و نصرانی های نجران و مجوس الأحساء و مشرکین بنی خزاعه و بنی ضمره و بنی مدلج و قریش و غیره روابط دیپلماتیک برقرار کرد و پیمانهائی هم منعقد کرد. البته اجازه دهید به دلیل اهمیت موضوع که با خون و جان و آبرو و مال مسلمین و حتی با امنیت دارالاسلام گروه خورده است توضیحات مفصلتری ارائه دهیم.

 الله تعالی به رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (قصص/56) (ای پیامبر) چنین نیست که هر کس را تو دوست داشته باشی بتوانی هدایت کنی و بدون شک  تو کسی را که دوست داری نمی‌توانی هدایت کنی، لیکن الله هر که را خواهد هدایت می‌کند و او به حال آنان که قابل هدایتند آگاه‌تر است.

در اینجا الله تعالی می فرماید که رسول الله صلی الله علیه وسلم کفاری سکولار (مشرک) را دوست داشته است که این کفار سکولار بر اساس آیه ی: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/28) نجسهائی هستند که حکمشان از سایر کفار اصلی هم بدتر است و رسول الله صلی الله علیه وسلم دوست داشته این کفار ی که دوستشان دارد مسلمان شوند.

باز الله تعالی در مورد منافقین نیز می فرماید:هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ  (آل عمران/119) هان! (ای مؤمنان) این شمائید که آنان را دوست می‌دارید، و ایشان شما را دوست نمی‌دارند.

در اینجا آیات واضح بیان می کنند که مومنین به دلایل خویشاوندی یا دوستی یا مودت و حتی به دلیل رحمت یا داشتن صفتی از صفات نیکوی مومنین در کفار مثل امانتداری، وفای به عهد، پاکدامنی، همسایگی، رفاقت، مخالفت با محاصره ی اقتصادی مومنین، خدمت رسانی پزشکی به محرومان و غیره، افرادی از میان کفار و دارودسته ی منافقین را دوست دارند.

البته برای این دوستی هم حد و مرزهائی تعیین شده است. به عنوان مثال ما می توانیم با زنان و دختران پاکدامن کفار اهل کتاب ازدواج کنیم: وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ(مائده/5) به شرطی که مهریّه آنان را بپردازیم و قصد ازدواج داشته باشیم و منظورزناکاری یا انتخاب دوست نباشد.

در اینجا این دوستی میان مرد مومن با دختران و زنان کافر اهل کتاب تنها در حُب و دوستی ساده باقی نمی ماند که امکان دروغ بودن در آن نیز وجود دارد بلکه دو مرحله بالاتر تا حد مودت و رحمت هم مومنین می توانند در این دوستی عمیق  پیش بروند چون: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً  (روم/21) و از نشانه‌های او (این) است‌ که همسرانی از جنس خود‌تان برای شما آفرید؛ تا به آن‌ها آرام گیرید و ساکن شوید(انگار قلب انسان قبل از ازدواج حالت عشایری دارد و هر لحظه جائی است و با ازدواج یکجانشین می شود)، و در میان‌تان مودت  و رحمت  قرار داد. مودت(دوستی دوجانبه ی عمیقی که بیشتردر قالب عمل است و طرفین با عمل نشان می دهند که چقدر همدیگر را دوست دارند)  و رحمت(اظهار دوستی عملی و عاطفی عمیق یکجانبه و بلاعوض، یعنی ممکن است یکی به دلیل بیماری جسمی یا درونی قادر به ابراز دوستی متقابل در قالب عمل نباشد و تنها یکی از طرفین بدون توقع از طرف مقابل به صورت عملی ابراز دوستی نکند) پس تا این حد یک مسلمان می تواند نسبت به همسر کافرش ابراز دوستی کند.

ادامه خواندن کدام دوستی با کفار است که باعث عذاب دیدن به همراه این کفار در قیامت می شود؟

غرباء در زمان حاکمیت مشرکین (یا احزاب یا سکولاریستها) و در دارالاسلامهای کنونی

غرباء در زمان حاکمیت مشرکین (یا احزاب یا سکولاریستها) و در دارالاسلامهای کنونی [1]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي امْتَنَّ عَلَى الْعِبَادِ بِأَنْ يَجْعَلَ فِي كُلِّ زَمَانِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ بَقَايَا مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ، يَدْعُونَ مَنْ ضَلَّ إِلَى الْهُدَى، وَيَصْبِرُونَ مِنْهُمْ عَلَى الْأَذَى، وَيُحْيُونَ بِكِتَابِ اللَّهِ أَهْلَ الْعَمَى[2]

عده ای از برادران ما می گویند: زمانی که ما این مفاهیم اساسی را مطرح نمی کردیم و تنها به امور شخصی و احکام روزه و نماز و حج و یا مسائلی در زمینه ی ارث و میراث و  معامله و سایر آداب شخصی می پرداختیم  همه به ما گوش می دادند و احترام خاصی هم برایمان قائل بودند اما از زمانی که با آیات قرآن  به مردم می گوئیم دین چیست؟ یا کفر به طاغوت را با استناد به آن و سنت صحیح که نیمی از رسالت تمام پیامبران بوده را برای آنها بیان می کنیم ، یا در مورد دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان  و یا سایر امور اساسی و اولویتهای شریعت صحبت می کنیم بعد از بحث و گفتگو احساس می کنیم ما در میان بیگانه ها قرار گرفته ایم یا به زبانی بیگانه صحبت کرده ایم که اینها نفهمیده اند و از هر 10 نفر شاید 3 نفر سخنان ما را بگیرند.

این عزیزان می گویند: چون ما هر دو شیوه را تجربه کرده ایم،  واقعاً صحبت کردن در مورد این مسائل اساسی صبر زیادی می خواهد و چون ممکن است با مخالفتهای عده ای از مردم نا آگاه و تهمت زنی ها و زخم زبان دشمنان هم مواجه شویم ممکن است عده ای از برادران و خواهران حتی در میان خانواده ی خود هم احساس تنهائی  و غریبی کنند ، آیا می توان این نسل را جزو غرباء به حساب آورد؟       

برادران و خواهران گرامیم : اولاً باید بدانیم که  الله تعالی امر کرده که امتی از میان مومنین جهت دعوت دین تشکیل شود : وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ (آل عمران/ 104)  امت یعنی گروهی واحد و منسجم که شورای واحدی را تشکیل داده اند و این شورا نیز رای واحدی را تحت اجماع ارائه می دهد که با این اجماع واحد جماعت واحدی درست می شود . پس امت کاملاً در تضاد با افراد متفرق و گروههای متفرقی است که هر کدام به شیوه ای با منابع شرعی بازی می کنند به گونه ای که ممکن است در یک روستا و شهر در مورد یک موضوع مشخص هر مُلائی سخنی جداگانه و متضاد با مُلای دیگر داشته باشد . ما کاری به این اهل تفرق نداریم . رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد صفات این امت اهل دعوت می فرماید : يَحْمِلُ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ كُلِّ خَلَفٍ عُدُولُهُ، يَنْفُونَ عَنْهُ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ، وَتَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ، وَتَحْرِيفَ الْغَالِينَ[3] این علم را عادلترین کسانی که بعد از من می‌آیند، بر می‌دارد که، ادعای بیخود بیهوده گویان و دروغگویان، و تأویل جاهلان و تحریف غلوکنندگان  را از بین می‌برند .

پس این امری طبیعی است که  این دسته از اهل علمی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید برحق هستند  و همیشه هستند،  مخالفینی مثل همین 3 گروه ، انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ (ادعای بیخود اهل باطل مثل کفار آشکار و پنهان داخلی)، وَتَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ (طرفداران تاویل جاهلان میان مسلمین) وَتَحْرِيفَ الْغَالِينَ ( طرفداران تحریفات انسانهای زیاده رو و غالی میان مسلمین) هم  داشته باشند .

 این حاملان علم هم مسیر با کسانی هستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم در وصفشان فرموده : لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ[4] هميشه گروهي از امت من در راه حق «قتال» مي کنند، و تا قيامت پيروز خواهند بود… این حدیث متواتر المعنی و چندین حدیث مشابه این به ما میگن که : گروهی همیشه تا روز قیامت  وجود دارند که حق نزد آنهاست. پس باید انتظار مخالفت از سوی این سه دسته را داشته باشی، و با تحمل مشکلات آن، جایگاه والای خودت را در این جنگ تبلیغی و گرم مشخص کن و از الله تعالی بخواه در این مسیر ثابت قدم و عاقبت به خیرت کند.

داری بێ بەر بە و وەحسی بۆ خۆت  …… نە لەقت ئەکێشن نە پەڵ ئەخەن بۆت

داری بەرداری؟ ئییتر بەر پەڵ بە …. لەسەرخۆ و چان لەسەرخۆ دەرکە

تا ژیرێک بەجێ ئەچنێ بارت  ……. صەد گەوج و چڵێس ئەدەن ئازارت

ثانیاً : باید خدا را شکر کنید که شماها در کشوری به سر می برید که سکولاریستها یا به زبان عربی مشرکین به همراه مزدورانشان بر آن حاکمیت و قدرتی ندارند و اگر مشکلاتی را باید تحمل کنید به خاطر تبلیغات مسموم و آلوده ی رسانه های آنها و عده ای فریب خورده است.

ادامه خواندن غرباء در زمان حاکمیت مشرکین (یا احزاب یا سکولاریستها) و در دارالاسلامهای کنونی

دوستان الله، سبک گفتمان با آنها و حکم توهین سکولاریستها و دارودسته ی منافقین به مسئولین دارالاسلام و عموم مومنین

دوستان الله، سبک گفتمان با آنها و حکم توهین سکولاریستها و دارودسته ی منافقین به مسئولین دارالاسلام و عموم مومنین

بسم الله و الحمدلله

 اما بعد: السلام علیکم.

متاسفانه چند لحظه پیش ما شاهد جنایتی در مسجد جامع گذر سید آباد از ولایت قندوز افغانستان بودیم که ثمره ی برداشت غلط نجدیت از مفهوم مشرک و مشرکین و تکفیر نابجای اهل قبله است. در این جنایت جدید نجدیت که در حین ادای نماز جمعه صورت گرفت بیشتر از 100مومن نمازگذار ظالمانه کشته شده و بیشتر از 200 نفر نیز زخمی شده اند. در حالی این مسلمین با اجتهادات و تاویلات اشتباه نجدیت قتل عام می شوند که کفار سکولار نیز به بدترین شیوه ی ممکن مسلمین را در ترکستان شرقی و غربی و یمن و سومالی، و در کل، از اندونزی در شرق اسلامی گرفته تا نیجریه در غرب اسلامی قتل عام می کنند. اللَّهُمَّ إنِّي أَعْتَذِرُ إلَيْكَ ممَّا صَنَعَ هَؤُلَاءِ وأَبْرَأُ إلَيْكَ ممَّا صَنَعَ هَؤُلَاءِ. [1]

این روزها از سوی کفار سکولار خارجی و داخلی و بخصوص از سوی دارودسته ی منافقین و سکولار زده های محلی به بهانه های مختلفی به پیروان شریعتهای آسمانی و بخصوص پیروان آخرین شریعت الله تعالی و مسئولین دارالاسلام توهین و بد زبانی می شود و سخنان ناروائی گفته می شود.

مومنینی که از شناخت اساسی شرعی برخوردار نیستند به سادگی از توهینهای سکولاریستهای کافر و دارودسته ی منافقین و مومنین جاهل نسبت به مخالفین خود از شریعتهای آسمانی و حتی مذاهب مختلف اسلامی و مسئولین دارالاسلام به سادگی چشم پوشی می کنند و تنها در برابر توهین به مذهب و فرقه و گروه و دسته خودشان واکنش نشان می دهند، این، کجروی و اشتباه بزرگی است که تنها از دلی بیمار و آلوده و گاه جاهل و فریب خورده سرچشمه می گیرد که هنوز از یکطرف عظمت الله تعالی و شریعت الله تعالی در دلش مستحکم نشده است و از سوی دیگر از جایگاه پست و بی ارزش احزاب سکولار نجس و سکولارزده های سرگردان و دمدمی مزاجی که مجری جنگ روانی دشمنان بر علیه مومنین و دارالاسلام هستند آگاهی های شرعی ندارد و همچنین از جایگاه مومنین جاهلی که کارگران بی مزد و مجانی شیطان و یارانش شده اند خبر ندارند، یا خبر دارند اما تابع هوای نفس شده اند.

 الله تعالی می فرماید: لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا (نساء/148) الله دوست نمی‌دارد که کسی به سخنان زشت صدا بلند کند مگر آن که ظلمی به او رسیده باشد، همانا که الله شنوا و داناست.

پس شخص می تواند با کلماتی زشت که شریعت اجازه داده است صدایش را در برابر کسی که به او ظلم کرده است بلند کند، قطعاً این کار خوبی است، اما شخص می تواند خوبتر را انجام دهد و از چنین کلمات زشتی صرفنظر کند. اما دقت داشته باشیم اگر شخصی که به او ظلم شده است با کلمات زشتی ظالم را مورد خطاب قرار داد کار بدی نکرده است بلکه بین خوب و خوبتر کار خوب را انتخاب کرده است.

در اینجا مهمتر این است که دقت داشته باشیم از نگاه شریعت الله تعالی ظلم چیست و ظالم کیست؟ ظلم غیر از آنچه در معنی تاریکی و سیاهی به کار رفته است[2] یعنی هر عقیده و تفکر و هر گفتار و سخن و هر عمل و رفتاری که مخالف قانون شریعت الله تعالی و مخالف حقی باشد که الله تعالی به عنوان حق و حد و مرز معرفی کرده است؛ و ظالم هم کسی است که : مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (بقره/229) هرکسی که از حدود و مرزهای ( اوامر و نواهی و دستورات و قوانین) الله تجاوز کند، بی‌گمان این چنین کسانی ظالم و ستمگرند.

در اینجا ظلم و ستم شخص می تواند نسبت به الله باشد: فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کذَّبَ بِآیاتِ اللّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا (انعام/157) یا ممکن است این ظلم نسبت به نفس خودش باشد: وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (نحل/33) یا یا ممکن است این ظلم نسبت به سایر مخلوقات باشد: إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۚ (شوری/ 42) ؛ یا یا ممکن است این ظلم نسبت به هر سه مورد باشد.

 این خیلی مهم است که تعریف ظلم و ظالم را همچون سایر مفاهیم بر اساس قانون شریعت الله متوجه شویم نه بر اساس تفسیر و خواست درونی خودمان یا سخنان سایر مخلوقات.

در اینجا مشخص است که هر چه ایمان شخص قوی تر و مستحکم تر باشد عظمت الله تعالی و عظمت دستوراتش و عظمت جایگاه پیروان شریعت الله در قلبش بزرگتر است و تمام تلاش او بر این است که با رعایات قوانین شریعت الله تعالی نه تنها در حق الله تعالی و نفس خودش دچار ظلمی نشود بلکه در حق سایر مخلوقات الله تعالی و بخصوص درحق مومنین دچار ظلمی نشود؛ چون به خاطر وجود همین ایمان به الله و آخرین شریعتش با این مومنین و پیروان شریعت الله پیوند خواهر برادری اینجاد شده است که الله تعالی می فرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (حجرات/10) فقط مؤمنان برادران همدیگرند، (إِخْوَة به یکسان برای جنس زن و مرد به کار می رود. یعنی زنان با زنان خواهرند و با مردها خواهر برادر و مردها با مردها برادرند و با زنها نیز خواهر برادر) و به خاطر همین خواهر برادری ایجاد شده توسط ایمان به الله و شریعتش است که در میان ما: رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ (فتح/29) و: أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ (مائده/54) مهربانی و دوستی و تواضع و فروتنی به وجود آمده است.

ادامه خواندن دوستان الله، سبک گفتمان با آنها و حکم توهین سکولاریستها و دارودسته ی منافقین به مسئولین دارالاسلام و عموم مومنین

تقوای از الله یعنی چه؟ چگونه میزان تقوای خود را بسنجیم؟

تقوای از الله یعنی چه؟ چگونه میزان تقوای خود را بسنجیم؟ [1]

بسم الله الرحمن الرحیم

“إنِ الْحَمْدَ لِلَّهِ، نَحْمَدُهُ ، وَنَسْتَعِينُهُ ، وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا، وَمِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ يَهْدِهِ اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَا هَادِيَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ”

«به راستی حمد و سپاس تنها لایق خدا است، او را شکر می‌گوییم و از او درخواست کمک و آمرزش می‌کنیم، و پناه می‌بریم به خدا از شرور نفسهایمان و از بدی های اعمالمان، هر کس که خدا او را هدایت کند هیچ کس نمی‌تواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نماید هیچ کس نمی‌تواند او را هدایت دهد و شهادت می‌دهم که هیچ اله بر حقی به جز الله نیست که تنها و بی‌شریک است، و شهادت می‌دهم که محمد بنده و فرستاده او است».

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» (۱۰۲آل عمران)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید!

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا»(احزاب ۷۰)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از الله بپرهیزید و سخن حق بگویید.»

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا»(نساء/ ۱)؛ ای مردمان ! از پروردگارتان بپرهیزید. پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و ( سپس ) همسرش را از نوع او آفرید، و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی ( بر روی زمین ) منتشر ساخت . و از خدائی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید؛ و بپرهیزید از این که پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید زیرا که بیگمان خداوند مراقب شما است .

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَاخْشَوْا یَوْماً لَّا یَجْزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ‏(٣٣/ لقمان) ای مردمان ! از خدا بپرهیزید، و از روزی بترسید که نه پدری مسؤولیّت اعمال فرزندش را می‌پذیرد و کاری برای او برآورده می‌کند، و نه فرزندی اصلاً مسؤولیّت اعمال پدرش را می‌پذیرد و کاری برای او برآورده می‌سازد . وعده خدا (به فرا رسیدن قیامت) حق است . پس زندگانی دنیا شما را گول نزند و فریبکار شما را درباره خدا نفریبد .

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‏(18/ حشر) ای مؤمنان ! از خدا بپرهیزید و هر کسی باید بنگرد که چه چیزی را برای فردا (ی قیامت خود) پیشاپیش فرستاده است . از خدا بپرهیزید، خدا آگاه از هر آن چیزی است که می‌کنید .

“أما بعد : إِنَّ أَصْدَقَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ وَ خَيْرَ الْهَدْىِ هَدْىُ مُحَمَّدٍ وَشَرَّ الأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ وَكُلَّ ضَلاَلَةٍ فِي النَّارِ ” راست ترین سخن کتاب خدا و بهترین روش، روش محمد صلی الله علیه و سلم است، و بدترین امور نوآوری در دین است، و هر تازه پیدا شد‌ه‌ای در دین، بدعت؛ و هر بدعتی گمراهی، و هر گمراهی در آتش است.

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

در خلال بحثهائی که این چند روزه  در هورامان داشتیم عده ای از بزرگواران دوست داشتند بدانند تقوا یعنی چه؟ تقوای از الله یعنی چه؟  مگر می شود از الله پرهیز کرد؟  چگونه اهل تقوا و پرهیزشویم؟ چگونه میزان پرهیزکاری خود را بسنجیم؟

اجازه دهید این مورد را  که به نفس و قلب ما ربط دارد، کمی مفصل و جزئی بررسی کنیم چون متاسفانه عده ی زیادی از مسلمین و حتی عده ای از مومنین به خاطر جهل به « تقوای از الله » فریب کفار سکولار جهانی و سکولاریستهای مرتد محلی و بخصوص فریب دارودسته ی منافقین یا سکولار زده های بومی خورده اند.  

الله تعالی در همان ابتدا زمانی که کل ارواح بنی آدم خلق شده اند از بنی آدم تعهد به توحید گرفته است: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ (اعراف/172) ( ای پیغمبر ! برای مردم بیان کن) هنگامی را که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدمیزادگان  پدیدار کرد ایشان را بر خودشان گواه گرفته است که: آیا من پروردگار شما نیستم‌ ؟ آنان ( هم به زبان حال پاسخ داده و) گفته‌اند: آری ! گواهی می‌دهیم ؛ تا روز قیامت نگوئید ما از این ( توحید و یکتاپرستی ) غافل و بی‌خبر بوده‌ایم .‏

‏ أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ ‏(اعراف/173) یا این که نگوئید: نیاکان ما پیش از ما شرک ورزیدند و ما هم فرزندان آنان بودیم آیا به سبب کاری که باطلگرایان (یعنی نیاکان مشرک ما) کرده‌اند ما را (مجازات می‌کنی و در قیامت با عذاب خود) نابودمان می‌گردانی‌؟‏

حالا الله تعالی امر می کند: فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَاۚ لَا تَبۡدِیلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ (روم/ 30) روی خود را خالصانه متوجّه آئین (حقیقی خدا، اسلام) کن . این سرشتی است که خداوند مردمان را بر آن سرشته است. نباید سرشت خدا را تغییر داد (و آن را از خداگرائی به کفرگرائی و… کشاند) . این است دین محکم و استوار، و لیکن اکثر مردم (چنین چیزی را) نمی‌دانند .‏

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در تبیین و توضیح این مساله می فرماید : «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الفِطْرَةِ، فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ، أَوْ يُنَصِّرَانِهِ، أَوْ يُمَجِّسَانِهِ، كَمَثَلِ البَهِيمَةِ تُنْتَجُ البَهِيمَةَ هَلْ تَرَى فِيهَا جَدْعَاءَ؟!»[2]: «هر نوزادی بر فطرت متولد می‌شود اما این پدر و مادرش هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی می‌کنند، چنانکه چهارپایی نوزادی سالم و بی عیب و نقص به دنیا می‌آورد؛ آیا ديده‌ايد حيوانی گوش بريده بدنيا بيايد؟!.

فطرت هم یعنی اسلام . یعنی هر بچه ای بر دین اسلام متولد می شود چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  • «مَا مِنْ مَوْلُودٍ يُولَدُ إِلَّا وَهُوَ عَلَى الْمِلَّةِ»: «هیچ نوزادی نیست که متولد شود مگر بر دین اسلام می‌باشد».
  • –         «مَا مِنْ مَوْلُودٍ يُولَدُ إِلَّا عَلَى هَذِهِ الْمِلَّةِ، حَتَّى يُبَيِّنَ عَنْهُ لِسَانُهُ»[3]: «هیچ نوزادی نیست که متولد شود مگر بر این دین است، تا زبانش از جانب وی بیانگر این مهم باشد.

بر این اساس فرزند کفار اگر به سن بلوغ نرسیده و مرده باشد جزو مسلمین محسوب می گردد و این رای راجح اهل سنت است حتی اولاد غیر مکلف سکولاریستها (یا به زبان عربی مشرکین).  چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید که ابراهیم علیه السلام را همراه فرزندان مسلمین و کفار در باغی در بهشت دیده است از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسیده شد : يَا رَسُول الله وَأَوْلَاد الْمُشْركين؟ فَقَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم: وَأَوْلَاد الْمُشْركين.[4]

 اما باید بدانیم که انسان با جهالت و نادانی متولد می شود و به تدریج باید این جهل و نادانی اش برطرف شود و طبیعی است فرزندی که به دنیا می آید آن تعهدی که به الله مبتی بر توحید داده را فراموش کرده و چیزی در این باره نمی داند: وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‏(نحل/78) خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی  نمی‌دانستید ، و او به شما گوش و چشم و دل داد تا سپاسگزاری کنید .‏

ادامه خواندن تقوای از الله یعنی چه؟ چگونه میزان تقوای خود را بسنجیم؟

توهم دین گریزی یا واقعیت «ألْوَهَنْ» و نظاره گر شدن مومنین و سهل انگاری نهادهای اجرائی دارالاسلام؟

توهم دین گریزی یا واقعیت «ألْوَهَنْ» و نظاره گر شدن مومنین و سهل انگاری نهادهای اجرائی دارالاسلام؟[1]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: اسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

این روزها در جنگ نرم و روانی رسانه های مختلف ماهواره ای و مجازی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین یا سکولار زده های بومی بر علیه دارالاسلام می بینیم و می شنویم که می گویند در دارالاسلام دین گریزی زیاد شده است، حتی به دلیل آشکار و علنی شدن بعضی از عقاید و رفتارهای ضد اسلامی در میان طبقاتی از مردم جامعه این سخنان به جمع مومنین ناآگاه نیز راه پیدا است؛ اجازه بدهید به تدریج و قدم به قدم جلو برویم و ببنیم که واقعیت چیست؟

الله تعالی با قرار دادن قرائت روزانه ی  17 بار و دهها بار به صورت سنتِ سوره الفاتحه یا حمد در نمازها و بعد از معرفی خودش و تعهداتی که ما در قالب « إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِین» می دهیم یکی از آموزشهایش این است که به ما بفهماند عموم انسانهائی که در دنیا می بینیم از سه گروه مشخص خارج نیستند و غیر از 3 راه هم راه چهارمی وجود ندارد: 1- أَنعَمتَ عَلَیهِمْ  2-  المَغضُوبِ عَلَیهِمْ 3-  الضَّالِّینَ،‏ که در سوره ی بعدی یعنی بقره این سه دسته از انسانها را با نامهای : 1- مُتَّقِینَ (بقره/1)‏ [=أَنعَمتَ عَلَیهِمْ]2- الَّذِینَ کَفَرُواْ (بقره/6)[= المَغضُوبِ عَلَیهِمْ]3- وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ ‏(بقره/8) یا منافقین [=الضَّالِّینَ] توضیح می دهد.

پس انسانهای اطراف من و شما یا مومنین و متقینی هستند که در راه مستقیم الله (الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ‏) در حرکت هستند و با اطاعتِ از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم خودشان را مشمولِ نعمتِ قرار گرفتنِ در دسته و راهِ « أَنعَمتَ عَلَیهِمْ » کرده اند؛ چنانچه الله تعالی می فرماید: وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا (نساء/69) و کسی که از خدا و پیغمبر اطاعت کند، او همنشین کسانی خواهد بود که خداوند بدیشان نعمت داده است، از پیغمبران و صدیقین و شهیدان و صالحین، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند!‏ ذَلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ وَکَفَى بِاللّهِ عَلِیماً ‏(نساء/70) این فضل و موهبتی از سوی خدا است و کافی است که خدا آگاه باشد .‏

پس این دسته اول هستند که الله تعالی اینگونه به آنها فضل و نعمت داده است و ما روزانه اینهمه بار بعد از تعهداتی که به الله تعالی در قالب « إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِین» می دهیم از او می خواهیم که ما را در این راه راستی که «أَنعَمتَ عَلَیهِمْ » بر آن هستند راهنمائی و هدایت کند و می گوئیم: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (فاتحه/6).

دسته دوم هم «المَغضُوبِ عَلَیهِمْ» یا کفاری هستند که الله تعالی از آنها غضب و خشم گرفته است و به همراه پیروان خودشان جامعه ی کفر و کفار را تشکیل می دهند که این کفارآشکار در دنیا و در میان انسانها به صورت مشخص6 دسته هستند: 1- الَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَىٰ 4- وَالْمَجُوسَ  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا(مشرکین یا احزاب یا سکولاریستها) 6- مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ. (مرتدین).

با آنکه طیفهای مختلفی از جامعه کفار ایمان می آورند و جزو مومنینِ به آخرین شریعت الله تعالی می شوند اما دسته ای از میان این کفار وجود دارند که تحت هیچ عنوانی ایمان نمی آورند که الله تعالی می فرماید: وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ (انعام/111) و اگر فرشتگان را بر آن‌ها نازل می‌کردیم، و مردگان با آن‌ها سخن می‌گفتند، و همه چیز را در برابرشان گرد می‌آوردیم، هرگز ایمان نمی‌آورند، مگر آنکه الله بخواهد، ولی بیشترشان جاهل هستند و نمی‌دانند.

این دسته ی دوم  از انسانها با چنین صفاتی که به میل و اختیار خود در خودشان به وجود آورده اند و با چنین زمینه سازی هائی که به میل و اختیار خودشان در قلب و نفسشان کرده اند خودشان را در چنان جایگاهی قرار داده اند که الله تعالی در موردشان می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ ‏(بقره/6) بیگمان کفار برایشان یکسان است چه آنان را بیم دهی و چه بیم ندهی، ایمان نمی‌آورند.‏ خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ ‏(بقره/7) الله دلها و گوشهایشان را مهر زده است، و بر چشمانشان پرده‌ای وجود دارد، و عذاب بزرگی در انتظارشان است.‏

پس باید بپذیریم که انسانهائی با این مشخصات هم در اطراف ما وجود دارند. دسته ی سوم یا «الضَّالِّینَ» و سرگردانان نیز وجود دارند که :لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ [به الله (که خودش را در آخرین شریعتش معرفی کرده  است) و روز قیامت(که در آخرین شریعت معرفی شده) ایمان ندارند] وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ [و دل هایشان دچار شک و تردید است] فَهُمْ في‏ رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُون  (توبه/۴۵) و در حیرت و سرگردانی خود به سر می‌برند. مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ  [در این میان سرگردان، متردّد و دودل هستند] لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء [نه با اینان (1- أَنعَمتَ عَلَیهِمْ  ) و نه با آنان (2-  المَغضُوبِ عَلَیهِمْ) هستند] وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً (نساء/۱۴۳) و هر که را الله (به خاطر اعمال زشت و ناپسندش) سرگشته و سرگردان و گمراه کند، راهی برای او نخواهی یافت.‏

این «الضَّالِّینَ» و سرگردانان و منافقین بخش بی غیرت و پست  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا یا کفار مشرک یا احزاب یا سکولاریستها هستند که با حفظ عقاید کفری سکولاریستی خود ادعای مومن بودن دارند و ظاهراً در عبادات و احکام شرعی ادای مسلمین را در آورند: وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ ‏(بقره/8) در میان مردم کسانی هستند که می‌گویند: ما به الله و روز قیامت (ی که در آخرین شریعت معرفی شده)ایمان داریم، در حالی که ایمان ندارند و جزو مؤمنان به حساب نمی‌آیند.‏

 چرا این دسته سوم مثل عبدالله ابن ابی و دارودسته اش بخش بی غیرت و پست میان سکولاریستها یا احزاب هستند؟ چون اهل کتاب مثل یهود مدینه یا نصرانی های نجران و شبه اهل کتاب هم مثل مجوس الأحساء با بستن پیمانهائی می توانند اهل ذمه شوند و آزادانه به عقاید خود عمل کنند و دارالاسلام نیز از این آزادی آنها حمایت می کند و امنیت در دین و جان و ناموس و مال و آبرو و سایر ضرورتهای آنها را تامین می کند و نیازی به این ندارند که برای بقای خودشان ادای مسلمین را در بیاورند و خودشان را مسلمان معرفی کنند.

 تنها سکولاریستها هستند که بین جنگ یا پذیرش اسلام مجبور به اختیار یکی می شوند و بی غیرتهای آنها که عرضه جنگیدن ندارند به ظاهر اسلام را می پذیرند و ادای مسلمین را در می آورند اما در باطن همان عقاید سکولاریستی را دارند.

ادامه خواندن توهم دین گریزی یا واقعیت «ألْوَهَنْ» و نظاره گر شدن مومنین و سهل انگاری نهادهای اجرائی دارالاسلام؟