درسهای مقدماتی/درس ششم:  چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی

درسهای مقدماتی/درس ششم:  چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی

 پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(6-قسمت)

  1. دارالاسلام هم یعنی: سرزمینی که قوانینش اسلامی باشد و بر اساس قوانین اسلامی از کانال اجماع واحد مسلمین یا در در صورت اضطرار از کانال یکی از فرق و مذاهب اسلامی اداره بشود و حاکم آن هم مسلمان باشد. در اینجا هم مهم نیست که ساکنان آن همه مسلمان هستند یا مثل مدینه کفار هم در آن هستند یا حتی مثل هندوستان اکثر ساکنان آن هم کافر باشند. مهم قانون جامعه و حاکمیت جامعه ست .

خوب حالا هجرت از دارالکفر به دارالاسلام هجرت از مکانی به مکان دیگرست نه هجرت از کفر به اسلام که قبلا انجام داده اند. برای همین است کلمه ی انصار و مهاجر شکل می گیرد و الله تعالی به سادگی و روشنی بیان میکند : وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(حشر/9)آنانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه (آئین اسلام) را آماده کردند و ایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را دوست می‌دارند که به پیش ایشان مهاجرت کرده‌اند، و در درون احساس و رغبت نیازی نمی‌کنند به چیزهائی که به مهاجران داده شده است، و ایشان را بر خود ترجیح می‌دهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند. کسانی که از بخل نفس خود، نگاهداری و مصون و محفوظ گردند ، ایشان قطعاً رستگارند .‏

ممکن است در حالت اضطرار مثل مسلمین حبشه در میان کفار اهل کتاب استقلال عقیدتی و عمل خودرا حفظ کنید اما در میان سکولاریستها نمی توانید به صورت کامل زندگیت را بر اساس قانون شریعت الله تنظیم و اداره کنید و مجبور به اجرای قوانین و روش زندگی سکولاریستها می شوید و قوانین الله را کنار می گزارید ، برای همین رسول الله صلی الله علیه وسلم از کسی که توانائی هجرت دارد اما بین مشرکین یا سکولاریستها زندگی می کند و اینطوری به خودش ظلم می کند اعلام برائت کرده  است: أنا بَرِيءٌ من كلّ مسلم يُقِيمُ بين أظْهُرِ المشركين. [1]من از هر مسلماني كه درميان مشركين مقيم شود بري هستم . و در جای دیگری می فرماید: مَنْ أَقَامَ مَعَ الْمُشْرِكِينَ فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ الذِّمَّةُ[2]در این روایات باید به دو نکته ی اساسی دقت شود: یکی اینکه در مورد کفار مشرک و سکولاریست گفته شدند و دیگری اینکه رسول الله از خون آن مسلمینی اعلام برائت کرده است که مستضعف بودند و توان هجرت نداشتند نه از دینشان، و زمانی که می فرماید:مَنْ جَامَعَ الْمُشْرِكَ وَسَكَنَ مَعَهُ فَإِنَّهُ مِثْلُهُ[3] در اینجا نیزهدر رفتن خون است و درهدر رفتن خونش مثل سکولاریستهاست. در کل برائت مال مشرکین است نه کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب که قبلا دردرسمان در مورد شناسائی مشرکین و سکولاریستها به آن اشاره کردیم . اما اگر همین شخص مثل عباس عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم در جنگ با مسلمین شرکت کند حکمش می شود مثل حکم مشرکین و سکولاریستها و ایمانش سودی برایش ندارد. 

هجرت واجب می شود برای اینکه شخص نمی تواند مطابق با قانون شریعت الله زندگی کند و برای محافظت از عملی کردن قانون شریعت الله و آزادانه زندگی کردن بر اساس قانون شریعت الله هجرت می کند. و هر جا شما نتوانید طبق قانون شریعت الله عمل کنی سکونت در آنجا مادام که توانائی هجرت دارید برایتان حرام می شود و باید به دارلاسلام هجرت کنید چه این دارالاسلام بر اساس خلافت علی منهاج نبوه باشد یا بر اساس بدیل و حالت اضطرار این باشد .

اما هجرت از دارالکفر به دارالاسلام تا کی وجود دارد؟ تا زمانی که جهاد وجود دارد.لا تَنْقَطِعُ الْهِجْرَةُ مَا كَانَ الْجِهَادُ. یا . أَنَّ الْهِجْرَةَ لَا تَنْقَطِعُ مَا كَانَ الْجِهَادُ[4] و جهاد تا روز قیامت مثل توبه وجود دارد، بر این اساس هجرت تا روز قیامت ادامه دارد:لَا تَنْقَطِعُ الْهِجْرَةُ حَتَّى تَنْقَطِعَ التَّوْبَةُ، وَلَا تَنْقَطِعُ التَّوْبَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا[5]

حالا این هجرت ازسرزمین خاصی تا کی بر مسلمین آن سرزمین واجب میشود؟  تا زمانی که سرزمین آنها جزء دارالکفر یا کفرستان باشد. سرزمینی که فتح شد و تبدیل شد به دارالاسلام دیگر از آنجا به دارالاسلام قبلی رفتن هجرت محسوب نمی شود . مثلا قبل از فتح مکه که دارالکفر بود کوچ کردن به مدینه جزو هجرت بود، اما بعد از فتح مکه دیگر رفتن از مکه هجرت محسوب نمی شود چون مکه هم جزء دارالاسلام محسوب می شود.

یا مثلا کابل قبل از فتح آن توسط طالبان جزء دارالکفر بود و هجرت از آنجا به سرزمینهای تحت حاکمیت طالبان واجب بود، اما پس از فتح دیگرهجرتی از اینجا به سایر سرزمینهای دارالاسلام وجود نداشت. و اینبار اینجا می شود دارالاسلام و مردم می بایست از سایر مناطق تحت حاکمیت دارالکفر تحت حاکمیت امثال دوستم مرتد – که از زباله ها و پس مانده های شوروی بود- به اینجا هجرت می کردند تا اینکه آن مناطق هم جزو دارالاسلام می شد. برای همین است بعد از فتح سرزمینی خاص و تبدیل شدن آن به دارالاسلام دیگر از آن سرزمین بیعت هجرت گرفته نمی شود: لا هِجرةَ بعدَ فتح مكةَ، ولكنْ أبايعهُ على الإسلام[6]چون:  إِنَّ الْهِجْرَةَ قَدْ مَضَتْ لِأَهْلِهَا، وَلَكِنْ عَلَى الْإِسْلَامِ وَالْجِهَادِ وَالْخَيْرِ»[7]

رسول الله صلی الله علیه وسلم در روز فتح مکه فرمود: لَا هِجْرَةَ وَلَكِنْ جِهَادٌ وَنِيَّةٌ وَإِذَا اسْتُنْفِرْتُمْ فَانْفِرُوا.[8] که الله تعالی در مورد این نفیر می فرماید:  یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ ‏* إِلاَّ تَنفِرُواْ یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً وَیَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‏(توبه/38-39) ای مؤمنان ! [‏« مَا لَکُمْ »: چه چیزتان شده است‌؟ چه خبرتان است‌؟ چرا شما ؟] چرا هنگامی که به شما گفته می‌شود:( برای جهاد ) در راه خدا حرکت کنید ، سستی می‌کنید و دل به دنیا می‌دهید ؟ آیا به زندگی این جهان به جای زندگی آن جهان خوشنودید ؟ تمتّع و کالای این جهان در برابر تمتّع و کالای آن جهان ، چیز کمی بیش نیست .‏  اگر برای جهاد بیرون نروید ، خداوند شما را (در دنیا با استیلاء دشمنان و در آخرت با آتش سوزان) عذاب دردناکی می‌دهد و قومی را جایگزینتان می‌سازد که جدای از شمایند و هیچ زیانی به خدا نمی‌رسانید و خدا بر هر چیزی توانا است.‏

(ادامه دارد……)


[1]رواه أبو داود والترمذي والنسائي

[2]رواه البيهقي والطبراني

[3]شرح السنة (10/ 373 ـ 374). [حكم الالبانى  : صحيح

[4]أخرجه أحمد (4/99) من حديث جنادة بن أبي أمية رضي الله عنه وهو في السلسلة الصحيحة [1674].

[5]رواه أحمد ، وأبو داود ، والدارمي .

[6]أخرجه البخاري [3078] ومسلم (3/1487) واللفظ للبخاري.

[7]صحيح البخاري – (3700) / صحيح مسلم – الإمارة (1863) / مسند أحمد – مسند المكيين (3/468)

[8]أخرجه البخاري [3077] ومسلم [1353].

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *