
ما به كرات از رهبران و بزرگان دولت اسلامي در عراق و شام و بعضي از فرق القاعده در يمن وغيره شنيده ايم كه شيعيان مرتد هستند ، ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟
(قسمت -18)
حكم كسي كه نسبت به مجازات وكشتن شخص مرتد انكار بورزد
اگر چنين شخصي به شبهه اي در قران و سنت چنگ زده باشد و يا اينكه به دليل تفسير و تاويل نادرست باشد ، در اين صورت مسأله برايش روشن گشته و أقامه الحجة مي گردد ، و چنانچه پس از اين مراحل باز عنادت ورزيد ، در اين صورت كافر مي گردد . اما اگر شخصي منافق و سكولار باشد و هدف او تمسخر و كوچك شمردن قانون شريعت الله باشد در اين صورت به دليل رده و كفرش پس از دست يافتن به او كشته مي شود .
ابن حزم در كتاب محلي قسمت جواب به كساني كه مي گويند رسول الله صلي الله عليه وسلم كسي را به جرم ارتداد نكشته است مي فرمايد : ” و من ظن أن رسول الله صلي الله عليه وسلم لا يقتل من وجب عليه القتل من أصحابه فقد كفر و حل دمه و ماله لنسبته الي رسول الله الباطل و مخالفه الله تعالي …. من الكفر الصريح : أن يعتقد أو يظن أن يعطل إقامه الحق الواجب في قتل المرتد علي كافر يدري أنه ارتد ، ثم لا يقنع بهذا حتي يصلي عليه و يستغفر له و هو يدري أنه كافر ” .
يعني : هركسي كه چنين گمان برد كه رسول الله صلي الله عليه وسلم هيچ يك از يارنش را نمي كشد هر چند كه مستحق كشته شدن باشند ، در اين صورت چنين شخصي كافر است و خون و مالش حلال مي باشد، چون باطل و سرپيچي كردن از الله را به رسول الله صلي الله عليه وسلم نسبت داده است …. و از كفرهاي صريح و آشكار اينكه : عقيده ات اينگونه باشد يا گمان بري كه مي شود حكم واجب كشتن مرتد را بر كافري كه مي داني مرتد گشته است تعطيل كني ، سپس به اين هم قانع نباشي بلكه بر او نماز هم بخواند و برايش دعاي بخشش و مغفرت نمايي در حالي كه مي داني چنين شخصي كافر است .
تاريخ ارتداد به صورت جمعي
ترسناكترين و مصيبت بار ترين نوع ارتداد آن است كه به صورت جمعي و فراگير باشد و مردم به دو قسمت تقسيم گردند و مرتدين هم صاحب قدرت و حكومت گردند . مانند :
- مرتد شدن عربها در اواخر عمر رسول الله صلي الله عليه وسلم و اوايل خلافت ابوبكر صديق
در اين زمينه گواهان زيادي وجود دارند ، به عنوان نمونه :
- عمربن خطاب رضي الله عنه مي گويد : ” إن العرب قد إرتدت علي أعقابها كفارا ” . (كتاب رده واقدي ) به درستي كه عرب به عقب برگشتند و كافر شدند .
- ام المومنين عايشه رضي الله عنها مي فرمايد : ” ارتدت العرب قاطبه و اشراب النفاق ” . يعني : تمام عرب مرتد شدند و دوررويي و نفاق جاي گرفت .
- انس رضي الله عنه مي گويد : ” ارتدت العرب ” . يعني عرب مرتد شدند .
- ابوهريره رضي الله عنه مي گويد : ” ارتد من ارتد من العرب و قال : ارتد عامه العرب . ” هر انچه از عرب مانده بود مرتد شدند و باز گفت : تمام عرب مرتد شدند
- باز ابوهريره رضي الله عنه مي گويد : ” يخرج الناس اليوم من دين الله أفواجا كما دخلوا أفواجا ” . يعني : امروزه مردم به صورت جمعي از دين خدا خارج مي شوند همچنانكه روزاني بود كه به صورت جمعي وارد دين مي شدند .
- ابن كثير و ابن هشام از ابن اسحاق روايت كرده اند كه : ” قبيله اسد و غطفان در نجد به رهبري طليحه فرزند خويلد اسدي كه دعواي پيامبري مي كرد مرتد شدند ؛ و قبيله بني حنيفه در يمامه به رهبري مسيلمه مرتد شدند ، و قبيله تميم به همراه سجاح دختر حارث تميمي كه ادعاي پيامبري مي كرد و با مسيلمه ازدواج كرد مرتد شند ، قبيله فزاره هم به رهبري عويينه فرزند حصن مرتد شدند و قبايل ربيعه و بكربن وائل در بحرين به رهبري منذر فرزند نعمان مرتد شدند و قبايل كنده و حضرموت به رهبري اشعث بن قيس كندي مرتد شدند و مزحج و در ميان انها قبيله ي عناس و مراد در يمن به رهبري اسود عنسي كه قبل از وفات رسول الله صلي الله عليه وسلم به قتل رسيد مرتد شدند ، و چند طايفه از سويلم و قضاعه هم مرتد شدند . “
- قرامطه
- صفويه
- مغول . ابن تيميه مي گويد : در ميان مردم كساني بودند كه اگر دشمن پيروز مي شد آنها نيز كفر و ارتداد خود را آشكار مي نمودند ، كه اين حال اكثريت مسلمانان اين عصر است كه زماني دچار سختي و مشكلاتي مي گردد مرتد مي شود ، در اين زمينه خودمان و غير خودمان اين اندازه ديده ايم كه براي عبرت گرفتن كافي باشد . () الإیمان ص 281 )
- مرتد شدن آن دسته از مسلماناني كه در اندلس مانده بودند و هجرت نكرده بودند . …. ابوالعباس بن الزكري كه در سال 899 وفات نموده است در باره ي آن قبايلي كه با نصارا بر عليه مسلمين متحد شده و از نصارا حمايت و پشتيباني مي كردند مي فرمايد : ” ما وصف به القوم المذكورون يوجب قتلهم كالكفار .” ( النوازل 1/419 ) يعني آن قومي كه اينگونه وصف شده اند كشتار آنها مانند كفار واجب است .
- 6- مرتد شدن گروهي مسلمين در يكي دو قرن اخير تحت عنوان سكولاريسم و مذاهب منشعب از آن چون سوسياليسم ، سوسيال دموكراسي ، ليبرال دموكراسي ، كمونيسم و…
- مرتد شدن گروهي بسياري از مسلمان زاده ها به واسته ي پشتيباني كردن از كفار سكولار اشغالگرجهاني و مرتدين سكولار محلي كه فقط الله مي داند شماره اين بيچاره چند است .
حكمت اجرا كردن مجازات مرتد
مجازات مرتد شامل کسى می شود که از دین خارج شده و این خروج رابه صورت علنی ابراز و اظهار می دارد اما اگر ارتداد خود را ابراز و اظهار نکرده است وکسی از ارتداد او با خبر نباشد مجازات نمی شود. زیرا اعتقاد یک امر قلبی است. بنابراین، مجازات مرتد در دنيا به دلیل جرم و گناه اجتماعى اوست نه عقیدهى شخصى وى .
هرگاه مرتد، ارتداد خود را به جامعه بکشاند، رفتار او در حوزهى احکام اجتماعى قرار مىگیرد و ملاکهاى احکام اجتماعى را پیدا مىکند و از این دیدگاه مجرمي است كه در جنگ نرم و رواني بر عليه مسلمين وارد عمل شده است؛ او آشكارا حقوق دیگران را ضایع کرده و به ايمان و باورهاي آنها يورش برده است، چراکه در اذهان عمومى ایجاد شبهه و شک مىکند و واضح است که ترویج شبهات در افکار عمومى باعث تضعیف روحیهى ایمانى جامعه و قانون گريزي و تضعيف اراده و ايمان مردم مىشود . و از آن جا که بررسى شبهات در توان متخصصان و دین شناسان است، عامهى مردمِ دیندار – که این توانایى را در خود نمىبینند – حق خود مىدانند که فضاى عمومى جامعه براي خود و پرورش فرزندانشان سالم بماند وحفظ روحیهى ایمانى جامعه ، كه اساس و پايه ي محافظت از افراد جامعه وقوي ترين ابزارجهت مقابله با دشمنان قانون شريعت الله مي باشد ، حق مردم است .
دشمنان الله و مردم به اين ابزار مهم پي برده اند به همين دليل مي بينيم كه در صدر اسلام نیز عدهاى از دشمنان اسلام نقشه کشیدند که به ظاهر اسلام بیاورند و سپس مرتد شوند تا با این کار، ایمان مسلمانان را تضعیف کرده و باعث ايجاد اختلاف و چند دستگي در ميان آنها گردند . الله متعال در اين باره مي فرمايند :
” ” . (آل عمران، 72. )
پس اجراي حکم مرتد در مورد کسی است که بر اثر عناد و لجاجت با قانون شريعت اسلام و برای ضربه زدن به دین الهی و ایجاد فتنه و چند دستگي و اختلاف در میان مسلمین، اعلام کفر نماید و این حکمی کاملاً معقول و منطقی است در برابر كساني كه به وحدت مسلمين ضربه زده و باعث فشل و ريختن ابهت مسلمين مي گردند .
از حكمتهاي اجراي اين حكم و دور نمودن مردم از ارتكاب گناه اجتماعي مي توان به موارد زير اشاره نمود :
- محافظت از قانون شريعت الله و اهميت جايگاهي كه به عنوان قانون اساسي جامعه به دست آورده است .
- خنثي نمودن جنگ رواني و نرم دشمنان مسلمين جهت اختلال در نظم اخلاقى و باورهاي ايماني جامعه . از این رو، اثر روانى این مجازات بیش از خود آن توانسته است فضاى سالمى براى عموم مردم فراهم سازد .
- جلوگيري از هرج و مرج و دست كم گرفتن قانون اساسي جامعه .
- برگرداندن شخص مرتد به اطاعت از قانون اساسي جامعه و اينكه با كافري نميرد
- سنگيني حكم ارتداد راه تبليغ ارتداد را مي بندد ، همچنانكه سنگيني حكم قتل و دزدي و غيره راه ارتكاب به اين جرايم را مي بندد .
- نشان دادن اهميت قانون شريعت الله و محافظت از ايمان و سلامت عقيدتي و رواني مسلمين . البته هر نظام حقوقى و جزایى با وضع قوانین خود نشان مىدهد که چه امورى براى آن اهمیّت بیشترى دارد. وضع مجازات سنگین براى ارتداد، اهمیّت حفظ روحیهى ایمانى و سلامت عقيدتي و رواني جامعه را مىرساند.
- تشويق به تحقيق و تفكر بيشتر در شريعت اسلام قبل از داخل شدن به آن . در داخل شدن به اسلام اجباري نيست « لا اكراه في الدين » اما وقتي وارد شدي بايد تابع قوانين آن شوي . مجازات مرتد، غیر مسلمانان را ترغیب مىکند که با توجه و دقت بیشترى داخل اسلام شوند. این مسئله از ایمان سست جلوگیرى مىکند.
(ادامه دارد…..)