ما به كرات از رهبران و بزرگان دولت اسلامي در عراق و شام و بعضي از فرق القاعده در يمن وغيره شنيده ايم كه شيعيان مرتد هستند ، ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟

ما به كرات از رهبران و بزرگان دولت اسلامي در عراق و شام و بعضي از فرق القاعده در يمن وغيره شنيده ايم كه شيعيان مرتد هستند ، ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟

(قسمت – 19)

رده حدي از حدود شرعي مي باشد

با اينكه در رده مجازات مجرم كشته شدن و مرگ است و كسي در آن شك و اختلافي ندارد ، اما عده اي از علما بر اين باورند كه رده  با اينكه حكمش مرگ است اما حدي از حدود شرعي نيست بلكه نوعي تعزير است  ، اما راي غالب بر اين است كه اين هم حدي از حدود شرعي بوده و حدود بر 7 بخش هستند كه براي محافظت از 5 ضرورت زندگي  دنيوي اجرا مي گردند :

  1. اجراي حد رده و مرتدين جهت محافظت از قانون شريعت الله و قدرت اجرايي آن در جامعه
  2. انتقام جاني ( قصاص ) جهت محافظت از جان اشخاص
  3. اجراي حد زنا و همجنس بازي جهت محافظت از نسل
  4. اجراي حد تهمت زدن ( القذف ) جهت محافظت از ناموس و آبرو
  5. اجراي حد مست كننده و از هوش برنده ها جهت محافظت از عقل و سلامت فكري جامعه
  6. اجراي حد سرقت و دزدي (السرقه ) جهت محافظت از مال و ثروت
  7. اجراي حد گردنه گيري ( الحرابه ) جهت محافظت از جان و مال

شروطي كه شخص مجرم جهت اجراي حد رده بايد داشته باشد :

  1. مكلف بودن :  بدين معني كه  انجام دهنده ي كفر بايد بالغ ، عاقل و آزاد باشد و  بچه ، ديوانه ، مست و مجبور نباشد . چون رسول الله صلي الله عليه وسلم فرموده است : ” رفع القلم عن ثلاث ، عن المجنون حتي يبلغ و عن الطفل حتي يبلغ … “.
  2. بايد كفري كه مرتكب شده است آشكارا ، روشن و قاطع باشد و هيچ گمان و شكي در مورد آن وجود نداشته باشد .
  3. بايد با اطمينان ثابت شده باشد كه فلان شخص مرتكب كفر گشته است .
  4. هيچ مانعي جهت كافر كردن وي وجود نداشته باشد . مانند جهل زماني كه اين جهل در اصول دين و توحيد نباشد، مانند جهلي كه ناشي از تاويل  رخ مي دهد  يا اينكه به اشتباه دچار عمل كفري مي گردد و هدف شخص انجام دادن خود عمل كفري نباشد .

چه كسي مجازت شخص مرتد را بر وي جاري مي كند ؟

حدود را نمايندگان رهبر حكومت اسلامي  كه معمولاً دستگاه قضايي اسلامي است به مرحله ي اجرا در مي آورد . اما در زمان عدم وجود چنين حكومتي ،  به حكم ضرورت و به نسبت توانايي و سنجيدن مصالح و مفاسد قضيه ، افراد و جماعتهاي شريعت گرا ، به صورت دايره اي ،  اين خلاء را پر مي نمايند . به عنوان مثال زماني كه شخصي قصد تعرض به ناموس يا مال شما را دارد و قدرت حكومتي هم وجود ندارد كه اين بلا را از شما دور كند ،  شما به حكم ضرورت  ،  واكنشهايي را از خود نشان مي دهيد تا اين بلا دفع گردد . در اين جا شما ناچاريد از ناموس و آبروي خود دفاع كنيد حتي اگر در اين راه كشته شوي يا مجرم و مهاجم را نيز به قتل برساني . حالا تصور كنيد كسي به الله جل جلاله و يا رسول الله صلي الله عليه وسلم فوش دهد و حاكم اسلامي وجود نداشته باشد كه چنين مرتدي را به درك واصل كند ( يا وجود هم داشته باشد )  چه بايد كرد ؟

در اين زمينه نمونه هايي را ذكر مي كنيم كه شخص مسلمان به صورت شخصي حدودي را بر بعضي از مرتدين اجرا نموده است و يا به آن دستور داده شده است . علاوه بر آن به شبهه اي  پاسخ داده مي شود كه مي گويد : ” أن الحدود لا يقيمها إلا الإمام أو نائبه ” . يعني :  حدود تنها از طرف امام يا جانشين او برپا مي گردند :

  • صاحب برده و كنيز مي تواند به صورت شخصي  حكم را اجرا نمايد . رسول الله صلي الله عليه وسلم مي فرمايد : ” أقيموا الحدود علي ما ملكت أيمانكم ” . ( رواه ابو داود و غيره )  . يعني : حدود شرعي را بر بردگان و كنيزكان خود اجرا نماييد .  و نيز فرموده است  : إن زنت أمة أحدكم فليجلدها “. ( رواه البخاري )
  • اگر كسي كه با مسلمين پيمان صلح و آشتي بسته است به رسول الله صلي الله عليه وسلم فوش دهد كشتن وي مانند كشتن يك كافر جنگ طلب و محارب مي گردد ، اقدام به كشتن وي بر هر مسلماني واجب مي گردد و كشتن او اشكالي ندارد . دليل اين كار هم گفته ي عبدالله بن عمر رضي الله عنهما  است كه به وي گفتند  فلان راهب به رسول الله صلي الله عليه وسلم فوش داده است ، او هم گفت : اگر من آن را مي شنيدم او را مي كشتم . سپس او را نزدش آوردند و عبدالله بن عمر رضي الله عنهما  هم شمشيركشيد اما راهب انكار كرد و رهايش كردند .
  • مانند مثال عبدالله بن عمر رضي الله عنهما  در عصر رسول الله صلي الله عليه وسلم  هم زياد اتفاق افتاده است ، مانند همان شخص مسلماني كه به حكم رسول الله صلي الله عليه وسلم راضي نشد و عمر هم گردن او را زد  و قرآن هم اقدام او را تاييد نمود ، همچنين دختر مروان كه به رسول الله صلي الله عليه وسلم فوش داد و شوهرش او را به درك فرستاد و از طرف رسول الله صلي الله عليه وسلم لقب « پشتيبان الله و رسولش » به شوهرش داده شد .
  • كشتن ساحر به دست جندب بن كعب غامدي  به همراه وليد رضي الله عنهما  در زمان  خلافت عثمان بن عفان رضي الله عنه.
  • حفصه ام المومنين رضي الله عنها  با دست خود يك زن ساحره  را به قتل رساند .
  • مرد مسلمان كوري كه كنيز يهودي خود را به دليل فوش دادن به رسول الله صلي الله عليه وسلم به درك فرستاد و رسول الله صلي الله عليه وسلم نيز خون او را هدر رفته اعلام نمود .

چگونه مرتد شدن شخصي ثابت مي شود ؟

  1. أقرار خود مرتد مبني بر اينكه دچار ارتداد گشته است
  2. گواهي  و شهادت دو انسان عادل

عده اي بر اين راي هستند كه اگر شخص  انكار چنين ارتدادي را نمود حكم بر وي اجرا نمي گردد . امام شافعي در كتاب الأم مي فرمايد :  ” من قيل أنه لا يصلي فأنكر صدق . ”  يعني : به كسي گفته شد كه نماز نمي خواند اما اين شخص انكاركرد ( و گفت من نماز مي خوانم )  ، اين انكار شخص مانند حرف راست  از وي پذيرفته مي شود .

  • الاستفاضه ، شايع شدن در ميان مردم  ، به گونه اي كه به اندازه اي شاهد وجود داشته باشد كه جايي براي انكار باقي نمانده باشد .

(ادامه دارد…..)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *