
س: فرق شما با سربازان اموی و عباسی و عثمانی چیست؟ چرا شما اصرار دارید علی را بر معاویه برتری بدهید؟
ج: معاویه و سربازانش با وجود «سنت»ی صحیح و خوراک سالمی به نام «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» آگاهانه، عمداً و به میل خودشان «بدعت» و خوراکی مسموم به نام شاهیگری و حکومتی بدیل اضطراری اسلامی را انتخاب کردند. اما امیر المومنین حسن بن علی رضی الله عنه به همراه آنهمه صحابه اجباراً و در حالت اکراه و از روی ناچاری و ضرورت تن به این بدعت بزرگ و تحمل حکومت بدیل اضطراری اسلامی زدند. ما هم «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» را نداریم و برای رسیدن دوباره ی به آن تلاش می کنیم و هم اکنون در این مرحله ی گذار از روی ناچاری و ضروت تن به این بدعت داده ایم و… پس بین ما و آنها فرق زیادی است آنها به وجود آورنده ی بدعت بودند و پشتیبان بدعت و ما در حال مبارزه با این بدعت و در تلاش جهت عوض نمودن دوباره ی این بدعت به سنت «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» باذن الله.
اما اینکه ابوبکر یا عمر یا علی برتر هستند یا نه و جایگاه اینها در برابر معاویه چگونه است؟ نزد اهل سنت واضح و روشن است؛ با این وجود مشکل امروز ما نیست. همه ی آنها فوت کرده و حکومت و خلافت آنها هم تمام شده است و دست همه از دنیای کنونی ما بریده شده و تأثیری در اداره ی وضع موجود ما ندارند. و غیر معقول است که ما اینهمه مشکلات امروز خود را رها کرده و خود را به حل نمودن مشکلات مردگانی مشغول کنیم که بیشتر از سیزده قرن پیش از دنیا رفته و به رحمت ایزدی پیوستهاند. تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ (بقره/134) ( به هر حال، جنگ و جدل درباره آنها چه سودی دارد؟) ایشان قومی بودند که مردند و رفتند . آنچه به دست آوردند متعلّق به خودشان است، و آنچه شما به دست آورده اید، متعلق به شما است ، و درباره آنچه میکردهاند از شما پرسیده نمیشود.
تنها با بررسی سالهای اولیه ی دعوت رسول الله صلی الله علیه وسلم متوجه می شویم که رسالت و پیام اسلام چیزی غیر از این و بزرگتر از آن است که خود را در این مقولهها خلاصه کند.
امام ابن عبدالبر به نکته خوبی اشاره کرده، میگوید: «علمای مسلمان اتفاقنظر دارند بر اینکه خداوند در روز قیامت از بندگان سؤال نمیفرماید: برترین بنده من کدام است؟ و آیا فلانی برتر است یا فلانی؟ در قبر هم چنین سؤالی نمیشود.( ابن عبدالبر، الاستذكار، ج 14، ص 241)
دکتر علی وردی [متفکر شیعه] میگوید:«یک بار برای دیدن کارخانههای شرکت فورد به شهر دیترویت رفتم. بعد از آن راهم را به طرف یک محله عربی که از آنجا نزدیک بود کج کردم و سری هم به آن جا زدم. اما از درگیری شدیدی که بین مسلمانان آن جا درباره امام علی علیه السلام و عمر وجود داشت واقعا تعجب کردم که برای همه قد علم کرده و کینهها به شدت برانگیخته شده بودند.
داشتم با یک آمریکایی در مورد این نزاعها صحبت میکردیم. او در مورد امام علی علیه السلام و عمر از من سؤال کرد: آیا این دو تا در کشور شما مثل ترومن و دیوی نزد ما بر سر ریاست حکومت رقابت میکنند؟ گفتم: علی و عمر و هزار و سیصد سال پیش در سرزمین حجاز زندگی میکردند. این درگیری هم در مورد این است که کدام یک برای خلافت شایستهتر بوده است.آن فرد آمریکایی به شدت خندهاش گرفت. من هم با او خندیدم. اما خندهای که بوی گریه میداد. واقعا که بدترین مصیبت، آن است که بخنداند.(مهلة العقل البشری، ص 246)
پس هدف تلاش جهت تائید برتری خلفای راشده ای چون علی و حسن بر معاویه ی اهل بغی نیست بلکه بررسی و تولید یک «بدعت» بزرگ به نام شاهیگری و درس گرفتن و عبرت از گذشته جهت حل مشکلات امروز مسلمین و خدمتی در بازگشت دوباره به «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ای است که از دستش داده ایم.