س. تنها منافقين سرزمين خودمان نيستند كه مخالف حکومتهای اسلامی مورد پذیرش شما هستند علماي مسلماني هم هستند كه در اروپا و امريكا و بخشي از دول عربي مخالف شما مي باشند .
ج : بله ، مي بينيم كه در کشورهای سکولار و دارالحربهائی چون انگليس و آمريكا و اردن و غيره كساني هستند كه با ادبیاتی به ظاهر اسلامی در پناه اين كفار سکولار جهانی و محارب بر عليه دارالاسلام و مجاهدین آزادی خواه این دارالاسلامها تبليغ مي كنند . ترجيح مي دهم يكي از امامان سلف جواب شما را بدهد كه مي فرمايند:
من لحق بدار الکفر والحرب مختارا محاربا لمن یلیه من المسلمین فهو بهذا الفعل مرتد له أحکام المرتد کلها من وجوب القتل علیه متی قدر علیه ، ومن إباحة ماله ، وانفساخ نکاحه وغیر ذلك . ( المحلی: ج 13 ص 138-139) هركسي كه به ميل و اختيار خود به دارالكفر ( سرزميني كه قانون كفر در آن اجرا مي شود ) و دارالحرب ( سرزمين كفري كه با سرزمين مسلمين در حال جنگ است) برود و از آنجا بر عليه سرزميني كه در اختيار مسلمين است دشمني بورزد، در اين صورت با اين كارش مرتد مي گردد و از دين خارج مي شود و هر زمان كه دست مسلمين به وي رسيد تمام احكام مرتدين شاملش مي گردد، همچون كشتن و حلال بودن مالش و باطل شدن نكاح زنش و احكام ديگري كه مختص مرتدين است .
البته ممكن است كه چنين انسانهايي قبلاٌ مسلمين مثبتي بوده باشند و خدمات زيادي هم ارائه داده باشند يا حتي به خاطر الله و رسولش هجرت هم كرده باشند (مثل عبید الله بن جحش شوهر سابق ام المومنين صفيه رضي الله عنها كه در حبشه مرتد گشت) یا کاتب وحی هم بوده باشد (مثل عبد الله بن أبي السرح) اما قضاوت ما در مورد عاقبت انسانها و وضعيت ظاهري آنهاست كه الان در آن افتاده اند . انمالاعمال بخواتيمها
ما : چنین اشخاصی را جزو سربازان جنگ روانی و نرم دشمن بر علیه مجریان قانون شریعت الله و دارالاسلام و بخشی خطرناک از جبهه ی کفار سکولار و اشغالگر خارجی و مزدوران محلی آنها می دانیم .
به دنبال اين پاسخ كوتاه و مختصر باز لازم مي دانم به صورت مختصر توضيحي در مورد شروط وموانع تکفیر ارائه دهم تا خداي ناكرده در دام تكفيريون و مرجئه نيافتيم :
شروط تکفیر در سه دسته تقسیم بندی میشود:
1_شروط در فاعل
- مکلف باشد(عاقل وبالغ)
- عمدا فعل را انجام بدهد
- درانجام فعل مختار باشد..
2_شروط در فعل(منظور ازفعل در اینجا کفر می باشد)
- فعل یا قول مکلف صریح وواضح باشد
- دلیل شرعی در کفر بودن قول یا فعل وجود داشته باشد
3_شروط در اثبات فعل یا قول
* به اقرار یا اعتراف فاعل
* یا بادلیل:شهادت دو شاهد عادل…اين شروط مختصر تكفير هستند
موانع تکفیر هم به اختصار اينگونه اند :
فالمانع وصف ظاهر منضبط یلزم من وجوده عدم الحکم ولا یلزم من عدمه وجودالحکم او عدمه..
ترجمه;مانع وصفی ظاهر ومنضبط است که اگر وجود داشته باشد حکم وجود ندارد اما اگر مانع نباشد دلیل بر وجود یا عدم حکم نمیباشد.. مثلا اکراه مانع حکم تکفیر است که اگر وجود داشته باشد تکفیر نیست..اما اگر اکراه نباشد قرار نیست کفر باشد یا نه…
موانع نیز مانند شروط درتقابل با شروط به سه دسته تقسیم میشود:
1_موانع در فاعل
- نابالغی
- دیوانگی ونبود عقل
- فراموشی ..
این سه مورد عوامل سماویه یعنی عواملی که انسان در ان نقش نداردنامیده میشود
اما عوارض مکتسبه در فاعل عواملی که انسان در کسب ان نوعی اختیار دارد:
- خطا
- تاویل
- جهل
- اکراه…
قبل از بیان موانع در فعل توضیح مختصری در باره چهار مورد بالا می دهم :
- خطا : یعنی اینکه فاعل قصد کفر ندارد ، مثلا مثل مردی که.شترش را در بیابان گم کرد وهنگامی که شتر را پیدا کرد.از شدت خوشحالی به جای جمله اللهم انت ربی وانا عبدک گفت اللهم انت عبدی وانا ربک.
- تاویل:منظور از تاویل در اینجا وضع حکم شرعی در غیر موضع خود میباشد یا شبهه ای به دلیل عدم فهم دلالة النص یا فهم غلطی که خود پندارد صحیح است یا چیزی که دلیل نیست او فکر کند دلیل است ویا استدلال به حدیث ضعیف که او فکر کند صحیح است پس اگر چنین شخصی فعلی کفری انجام دهد وچنین پندارد که کفر نیست تاویل مانع تکفیر است اما بعداز اقامه حجت اگر دوباره بر کردن فعل اصرار ورزید او تکفیر میشود…
- · جهل:در اینجا جهلی مانع تکفیر است که فرد نتواند ان را بر طرف کند اما اگر بر طرف نکردن جهل به دلیل کوتاهی واعراض فرد.بود جهل مانع تکفیر نیست…
- · اکراه : وقد ذکر العلماء شروطا لصحة تحقق مانع الاکراه منها(انظر فتح الباری (کتاب الاکراه)).
علما شروطی را برای صحت اکراه در نظر گرفته اند ازان جمله مکره(به کسر راء)قادر به عملی کردن تهدیدش باشد وکسی که تهدید میشود یعنی مکره(با فتح راء)ناتوان از دفع تهدید باشد هر چند با فرار کردن باشد..کسی که تهدید میشود ظن غالبش این باشد که فردی که تهدید کرده است تهدیدش را عملی کند..و به اندازه ای که ازاو خواسته میشود عمل کفر را انجام دهد نه بیشتر مثلا اگر به او میگویند به الله ناسزا بگو او فقط همین عمل را انجام دهد ودیگر به پیامبرصلي الله عليه وسلم ناسزا نگوید..وهمچنین تهدیدی که بر او واقع میشود قابل تحمل نباشد..مثل قطع عضو یا سوزاندن با اتش ..وهمچنین شرط است که اگر اکراه از او دفع شد او ایمانش را اشکار نماید .
در اينجا نكته ي مهمي كه در مورد اكراه لازم است توضيح داده شود اينكه : ومن المهم هنا التنبیه الی ان الاکراه الذی یتحدث عنه العلماء هوالنطق بکلمة الکفر او فعله ثم العودة الی اظهار الاسلام کما تقدم..اما الاکراه علی الاقامة الکفر والبقاء علیه..فهذا لم یعتبروه ولم یجیزه وفرقوا بینه وبین ما یعذرون به فی ابواب الاکراه.
.يعني ; در اینجا این نکته قابل ذکر است که اکراهی که علما از ان صحبت میکنند تکلم کردن به کفر یا انجام دادن فعل کفر سپس بازگشت به اسلام است همچنان که.قبلا توضیح دادیم اما اکراه در انجام دادن کفر وباقی ماندن در کفر جایز نیست و اعتبار ندارد وبین این عمل واکراهی که فرد معذور است فرق وجود دارد..
2_قسم دوم موانع در فعل است مانند اينكه :
- قول یا فعل غیر صریح باشد
- يا اینکه دلیل شرعی مستدل بر ان غیر قطعی الدلالة باشد که ان فعل یا قول کفر است
3_وقسم سوم در موانع. موانع در ثبوت مي باشد .مانند اینکه کفر ثابت نشود علیه گوینده یا انجام دهنده آن . مثلا شخص خود اعتراف نکند یا اینکه یکی ازشهود مثلا کافر باشد…