
س. انسانیت یعنی چه؟ ما می شنویم که می گویند انسانیت مهم است نه دین و عقیده و مذهب
ج: انسانیت یا انسان گرائی یا انسان مداری در واقع ترجمه ی اومانیسم (Humanism) است که اصل واژه اومانيسم در لاتين (homo)به معناى انسان است که در رم باستان که مشرک و دارای اله های مختلف بود استفاده می شد و در قرون اخیر اومانیسم جوهر فرهنگى عصر جدید سکولاریستهاست.
در تعریف اومانیسم یا انسانیت آمده است:
اومانیسم حالت و کیفیتى از تفکر است که بر اساس منافع بشرى و کمال مطلوب، به جاى اصول مذهبى و الهیات استوار است. (ع.رحیمى، سیرتفکرعصرجدید دراروپا،ص100) یا دان گیوپیت می نویسد: مفاهیم و حقایق و ارزش ها همه ساخته ی انسان است و این آموزه را «انسان گرایی یا انسان مداری یا انسانیت» می نامند. (م.رجبی، انسان شناسی، ص 29)
پس مکتب انسانیت بهجاى اصول شریعتهای آسمانی قرار گرفته است و انسان مدار و محور همه چیز و خالق همه ارزشها و ملاک تشخیص خیر و شر است ؛ وجدان انسانى داور نهایى در تشخیص بدیها از خوبىهاست وانسان جاى خدا مىنشیند واندیشه، مدار و محور همه اشیا و آفریننده ارزش ها و شاخص شناسایی نیکی و بدی، انسان است. در این دیدگاه، انسان، جانشین خداست و می تواند بدون کمک گرفتن از شریعت های آسمانی و ارتباط با ماورای طبیعت، مشکلات زندگی خود را حل کند. بنابراین در اندیشه اومانیسم یا انسانیت، انسان با داشتن دو اهرم عقل و دانش، دیگر نیازی به شریعت های آسمانی ندارد.
اومانیسم فقط شناخت و معرفتی را معتبر می شمارد که ناشی از انسان باشد نه خدا، و فعالیتی را پسندیده و جایز می داند که در جهت امیال و خواست های انسان صورت پذیرد. بدین ترتیب، اومانیسم جایگاه و نقشی برای دین قایل نیست و از این رو یکی از مبانی سکولاریسم و جدایی دین از دنیاست ، زیرا جوهره و روح اومانیسم که عنصر مشترک نحله های مختلف اومانیستی را تشکیل می دهد، محور و معیار قرار گرفتن انسان برای همه چیز است.( آندره لالاند، فرهنگ علمي و انتقادي فلسفه، ص 38)
اندیشه انسانیت یا اومانیسم در نهایت به انکار خدائی منجر می شود که برای بشریت شریعت و قانون فرستاده است .مطهرى در اين باره مىگويد: ژان پل سارتر در مقابل اينها مىگويد: من به دليل اينكه انسان آزاد است، مىگويم پس خدايى نبايد وجود داشته باشد، چون اگر خدايى وجود داشته باشد انسان ديگر نمىتواند آزادباشد(م. مطهری ، فلسفه اخلاق،ص 122)
این همان مفهوم دین مشرکینی است که با معیار قرار دادن خود و خواسته های انسانی خود در برابر قانون شریعت خدا و پیامبران ایستادگی می کردند و تمام کسانی را که به جای انسانیت مورد پرستش آنها الله را قرار داده بودند چنان در تنگناه و اذیت و آزار قرار می داده اند که مجبور به فرار شده اند: الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ (حج/40) مؤمنانی که به ناحق از خانههاشان آواره شده (و جرمی نداشتند) جز آنکه میگفتند: پروردگار ما خدای یکتاست.
پس انسانیت مورد ادعای سکولاریستها بر مبناى دین آپدیت و به روز شده ی مشرکین یا به تعبیر امروزین بر اساس دین سکولاریسم بنا نهاده شده که ابتدا سکولاریستهای غربی با الگو گیری از یونان و روم باستان مشرک، نخست نصرانیت را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند و پس از تزلزل و تخریب آن، دین باستان را در الفاظ و لباسی جدید دوباره پىریزى کردند.
اجراى این سیاست دو سویه بود: از سویى، در دین آسمانی تردید ایجاد کردند و آن را باطل اعلام نمودند و از سوى دیگر، جانشینى براى آن معرفى کردند. نتیجه این کار جایگزینى دین سکولاریسم به جاى نصرانیت (مسیحیت) در غرب است که سکولاریستهای جاهل میان مسلمین هم قصد دارند هین بازی ها در بیاورند غافل از اینکه نه اسلام نصرانیت است و نه مسلمین مثل نصرانی هاهستند.
این است واقعیت و توطئه ای که پشت پرده ی کلمه ی «انسانیت» وجود دارد و خیلی از مسلمین از آن غافل هستند.