س: عده ای می گویند اطاعت از ولی امر واجب هست ولو حکومت سکولار و کافر باشد، آیا این سخن شرعی است؟ (2)
ج: …. این مُلاهای درباری با تمرکز بر معنی لغوی و رها کردن معنی شرعی اولی الامر، به مردم چنین می فهمانند که «صاحب حکم » یعنی ولی امر و باید از وی اطاعت شود، حالا مهم نیست این صاحب حکم کافری باشد که بر اساس قوانین کفری حکم می کند؛ مهم این است که «صاحب حکم » است. این یعنی کتمان آیات و شروط الله و تحریف مبانی شریعت الله به نفع طواغیت.
- در این نگرش فاسد اگر کافری مثل رژیم صهیونیستی سرزمین مسلمین را اشغال کرد و احکام خاص خودش را بر مسلمین تحمیل کرد «صاحب حکم » است و باید از چنین صاحب امری اطاعت شود همچنانکه عده ای همین کار را می کنند و حتی در ارتش رژیم اشغالگر فلسطین گردانهائی مسلح تشکیل داده اند و حتی نماز هم می خوانند و بارها امثال سدیس گفته اند که قدس مساله ی داخلی رژیم صهیونیستی است و ربطی به دیگران ندارد .
- در این نگرش فاسد اشغالگران کمونیست چینی در ترکستان شرقی و غیره «صاحب حکم » و ولی امر هستند هر چند کفاری باشند که به حکم کفری حاکمیت کنند.
- در این نگرش فاسد تمام طاغوتهای جهان ولی امر هستند و باید از آنها اطاعت شود حتی اگر مجری قوانین شریعت الله نباشند مادام که اجازه می دهند نماز بخوانیم و مسجد و اذان وجود دارد کافی است !
رهبر دارالاسلام از نگاه مذاهب معروف به اهل سنت باید دارای شروط خاصی باشد:
- مسلمان باشد. چون: وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً ( نساء/ 141). هرگز خداوند كافران را بر مؤمنان چيره نخواهد ساخت؛ پس روا نيست انسان كافر، والى و رئيس مسلمانان شود. 2- مرد باشد 3- آزاد بودن 4- سلامت جسمی 5 – قریشی و سید بودنرهبر که مورد اختلاف است. “. 6- اهل عدالت باشد 7- كفایت و توانائی داشته باشد : مهمترین چیزی که رهبر جامعه ی اسلامی باید در آن کفایت و توانائی داشته باشد علم به قانون شریعت الله و «مسائل روز» و «تخصص در امور حکومت داری» است.
این رهبر توسط شورای اولی الامری یا خبرگان رهبری یا اهل حل و عقد انتخاب می شود که خود این شورا از بزرگترین فقها و متخصصین تشکیل شده است و عادی است که باید عالمترین و متخصص ترین شخص میان خودشان را انتخاب کنند. به همین دلیل فرقه های معروف به اهل سنت تنها علم داشتن به احكام شرعی در حد تقلید را برای رهبر جامعه کافی نمی دانند، چون تقلید به قول ابن خلدون درحقیقت یك نوع نقص وكمبود است، به همین دلیل بر این باورند که غیر از حالت اضطرار و ضرورت، رهبر و سرپرست و ولی مسلمین در امر حکومتداری باید فقیهی مجتهد باشد و در حالت ضرورت هم باید عالمی باشد در حد قاضی، و پائین تر از این مطلوب علما و ائمه ی خیرالقرون نبوده.
در این صورت فکر کنید که آیا یک مومن آگاه می تواند برای تنها یک لحظه این طاغوتهای سکولار و جاهل به مفاهیم شریعت و احزاب سکولار مخالف با شریعت را به عنوان ولی امر خود قبول کند؟ قطعاً خیر.