س: اسلام اصل را بر جنگ با کفار قرار داده است یا صلح را؟ چون هر جا مسلمان می بینیم در حال جنگ است
ج: اینکه مسلمین در همه جا مشغول جنگ باشند به دور از واقعیت است.اما لازم است بدانیم که زیربنای دیپلماسی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم، رساندن پیام انسان ساز وحی به همه ملت ها در همه زمان هاست و اسلام بر اساس سرشت و ماهیت انسان، روابط اجتماعی را با جنگ و صلح همراه می داند.
از نظر اسلام، مکانیزم صلح قطع ریشه های جنگ است وانسان ها فطرتا از جنگ اکراه دارند و به صلح و ثبات علاقه مندند. خداوند متعال در این باره می فرمایند: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ… (بقره / 216) جنگ بر شما واجب گشته است، و حال آن كه (بنابه سرشت انساني) از آن بيزاريد، ليكن چه بسا چيزي را دوست نميداريد و آن چيز براي شما نيك باشد، و چه بسا چيزي را دوست داشته باشيد و آن چيز براي شما بد باشد، و خدا ميداند و شما (از اسرار امور بيخبريد و مصلحت خود را چنان كه شايد و بايد) نميدانيد .
در برابر دعوت دین الله همیشه کسانی هستند که جنگ مسلحانه و دیکتاتوری و محدودیتهای ظالمانه را بر مومنین تحمیل می کنند و تنها زبان زور را متوجه می شوند. بنابراین در روابط خارجی اسلام نه جنگ اصل است، و نه صلح همیشگی است و اسلام برای رسیدن به صلح عادلانه، مبارزه با ظلم را تجویز می کند و ظلم زدائی نیز مستلزم جهاد اسلامی است.
پس، اسلام رسیدن به صلح پایدار را قطع ریشه های جنگ ، و صلح را قاعده و اصلی همیشگی و جنگ را استثنائی محدود به حالات ضروری و خاص می داند.
جالب است بدانيم دستور به جهاد و آيات مربوط به آن، بعد از هجرت پيامبر خاتم صلی الله علیه وسلم به مدينه منوره صورت گرفت؛ بدين معنا که آخرين راه ديپلماسي در اسلام جهاد است و نه اولين و سهل ترين راه.
در سیاست خارجی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم ، تبلیغ و رساندن دعوت اسلام بر اساس صلح و و پرهیزاز جنگ مسلحانه بهعنوان اساسیترین اصل در مناسبات بینالمللی منظور گردیده است و بعد از ایشان نیز یک قاعده ی کلی در میان مومنین آگاه محسوب می شود.
به یقین می توان گفت که روابط ديپلماتيک و تقدم تبلیغ و دعوت قبل از جنگ مسلحانه در اسلام از ابتداي ظهور اسلام وجود داشته (مانند نامه سلیمان به ملکه سبأ) است و پيامبر خاتم صلی الله علیه وسلم نیز براي تبليغ رسالت خود در شبه جزیره عربستان وساير نقاط ازآن استفاده کرده است.
با توجه به سفرا و نامه هایی که به سران قبایل و حکومتهای غیر مسلمان ارسال می گردد می توان در یافت که رسول خاتم ، همواره تلاش داشتند تا اسلام به صورت مسالمتآمیز در سراسر دنیا نفوذ کند.
بنابراین، روح مدارا، مسالمت و صلحجویی جزء تعلیمات عالیه اسلام بوده و چنانچه 1- مانع تبلیغ 2- و اجرایی شدن قانون اسلام نمی شدند 3- و جنگ را به پیامبر خاتم که مأمور تبلیغ اسلام بود تحمیل نمیکردند و معترض نمیشدند، قطعاً هیچگونه تعرضی متقابلاً از طرف مسلمین علیه آنان صورت نمیگرفت.
امروزه نیز قاعده همین است. اگر کفار سکولار مانع تبلیغ و اجرائی شدن قوانین شریعت الله نشوند و جنگ بر مسلمین تحمیل نکنند مسلمین هرگز از ابزار جنگ استفاده نخواهند کرد اما می بینیم که سکولاریستها (مشرکین یا احزاب) در هر جا قدرتی دارند اجازه ی اجزائی شدن قوانین الله را نمی دهند و علاوه بر آن جنگ را بر مسلمین تحمیل کرده و سرزمینهای اسلامی را اشغال کرده اند.
آیا نباید در برابر این ظالمان دیکتاتور سکولار و اشغالگر ایستاد؟