
خائنین آفتهای تهدید کننده دارالاسلام افغانستان و انتظار مومنین از مسئولین دارالاسلام ایران و افغانستان
4-قسمت)
این زبان گفتمانی کفار سکولار با مومنین است: اسلحه و جنگ مسلحانه و زور و کشت و کشتار؛ تا کی؟ تا زمانی که ما دست از آن چهار معنی و مفهوم دین یعنی 1- قدرت حکومتی اسلامی 2- قانون و برنامه ی اسلام 3- اطاعت از این قدرت حکومتی و قانون و برنامه 4- مجازات کردن و پاداش دادن بر اساس این قوانین شریعت الله و توسط این قدرت حکومت اسلامی، بکشیم و این 4 معنی و مفهوم دین را به این کفار سکولار تقدیم کنیم، تازه آنوقت است که کفار سکولار لیبرال دست از سر ما برمیدارند اما کفار سکولار چپ و کمونیست به بقای این مقدار از اسلام توخالی و تهی شده نیز راضی نیستند بلکه به نابودی کامل دین اسلام حتی در رفتارهای کاملاً شخصی و قلب مومنین راضی خواهند شد.
پس راضی کردن کامل کفار و بخصوص کفار پنهان داخلی و دارودسته ای که برای خود فراهم کرده اند که رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز هرگز نتوانست آنها را راضی کند، و راضی کردن کفار سکولار آنهم زمانی که دارای قدرت حکومتی مختص به خود هستند غیر ممکن است، آنها از اساس با قوانین شریعت الله که توسط آخرین فرستاده آمده است دشمنی و مخالفت دارند؛ اما کفار پنهان داخلی میزان ابراز وجود آنها به میزان قدرت نظامی مومنین بستگی دارد، به هر میزان قدرت مومنین در خانواده و محله و جمع و کشوری قوی باشد به همان میزان دارودسته ی منافقین بیشتر در لاک نفاق خود فرو رفته و بیشتر خود را شبیه مومنین می کنند و جرئت ابراز وجود نخواهند داشت اما به میزانی که احساس کنند این قدرت نظامی مومنین یا دارالاسلام کاهش پیدا کرده اینها به همان میزان بیشتر ابراز وجود می کنند تا زمانی که اگر این قدرت مومنین را ضعیف دیدند و یا خلاء قدرتی به وجود آمد «خیانت» خود را کاملاً آشکار می کنند.
کفار سکولار نیز زمانی که قدرت ایمانی یا حکومتی مومنین در حدی باشد که از نابودی آن ناامید شده باشند با یک مرحله عقب نشینی به تاکتیک سازش جهت کشاندن مومنین به سهل انگاری و کم توجهی به اصول شریعت الله پناه می برند به این امید که مومنین از برخی از دستورات الله صرفنظر کنند و بعضی از دستورات الله تعالی را به خاطر کفار سکولار ترک کنند و حالا که کفار سکولار نتوانسته اند در همه چیز مومنین و بخصوص دارالاسلام را با خود هماهنگ کنند امیدوارند و طمع کرده اند که حداقل در بعضی از مسائل و در بعضی از قوانین کفری مومنین را با خود هماهنگ و همگام کنند.
در سوره ی قلم – که بعد از سوره علق به عنوان دومین سوره ای که به رسول الله نازل شده است[1]– آمده است: وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ (قلم/9) / این کفار سکولار(مشرک) دوست میدارند که نرمش و سازش نشان دهی، تا آنان هم نرمش و سازش کنند؛ یعنی در واقع سازشی که از سستی و سهل انگاری نسبت به قوانین شریعت الله ناشی شده است، چنانچه الله تعالی در جای دیگری این سازش توام با سهل انگاری و سستی مومنین با کفار اصلی و منافقین داخلی بر سر قوانین الله و قرآن و اصول و جدی نگرفتن قوانین قرآن را «کفر به قرآن» معرفی می کند و می فرماید: أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ (واقعه/81) آیا نسبت به این کلام (یعنی قرآن) سستی و سهلانگاری میکنید (و آن را جدی نمیگیرید ؟)
پس، بعد از دعوت، یگانه ابزار گفتگوی با کفار و بخصوص کفار سکولاری که دارای قدرت حکومتی هستند «میزان قدرت نظامی» مومنین است، و اصل این است که باید از موضع قدرت نظامی با این کفار وارد مذاکره و گفتگو شد، و با ایستادن بر اصول عقیدتی خود در روابط داخلی و خارجی، هزینه های این استقامت مثل انواع تحریمها و فشارها و مشکلات عدیده ی اقتصادی و علمی و درمانی و غیره را پرداخت؛ غفلت از این امر حیاتی و صرفاً پرداختن به بازی های دیپلماتیک سیاسی و سازشکارانه و تلاش برای راضی کردن این دارالکفرهای سکولار در واقع وقت گذرانی و دادن مهلت بیشتر جهت پیشروی این دشمنان در هر دو جبهه ی جنگ روانی و جنگ مسلحانه بر علیه مومنین و دارالاسلام است.
نکته ی مهم دیگری که در مساله ی دیپلماسی خارجی باید به آن اشاره شود این واقعیت قرآنی است که سکولاریستها(=مشرکین=احزاب) همیشه در تفرق به سر می برند و همیشه با هم اختلاف داشته و خواهند داشت و این وظیفه ی مومنین است که از این اختلافات سکولاریستها به نفع خود و دارالاسلام خود سود ببرند.
چنانچه می دانیم الله تعالی در قرآن یکی دیگر از اسامی مشرکین یا سکولاریستها را «الاحزاب» می آورد؛ یعنی زمانی که الله تعالی در سوره احزاب در مورد جنگ احزاب در سال پنجم هجری می فرماید: وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ (احزاب/22) منظور از احزاب، حزبهائی سکولار از قبایل سکولارغَطَفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع و … بودند که همگی تحت فرماندهی دارالکفر تحت حاکمیت سکولاریستهای قریش به دارالاسلام مدینه حمله کرده بودند و مومنین این احزاب سکولار را رودروی خود می دیدند هر چند یکی از گردانندگان و محرکین اصلی و پشت صحنه ی جنگ ستون پنجم داخلی دارالاسلام یعنی یهودیان و دارودسته ی منافقین بودند اما اینها در ارتش روبروی مسلمین وجود نداشتند بلکه تنها احزاب مختلف سکولار بودند که مسلمین آنها را رودروی خود می دیدند.
(ادامه دارد….)
[1] ابن عاشور، التحرير والتنوير، صفحة 58