پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (3)
( 3 –قسمت)
این شخص اهل کتاب و حتی شبه اهل کتاب معتقد است که آنچه دارد از سوی الله تعالی است، و ممکن است زمانی که متوجه شود داشته هایش از سوی الله نیست به شریعت پیامبر خاتم ایمان آورد: وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَن يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ (مائده/84) پس اینها در کوتاه مدت یا دراز مدت اصلاح پذیر هستند، به همین دلیل طبق پیمانهائی، می توانند در میان مسلمین با اختیاراتی مشخص زندگی کنند.
پذیرش و مدیریت صحیح و شرعی این تفاوتها، اختلافها، خرده فرهنگها، تعددها، اتفاق نظرها و نظم اجتماعی در دراز مدت باعث مسلمان شدن غیر مسلمین و حرکت به سوی «وحدت» اسلامی می شود. به همین دلیل همیشه پیروزی با اسلام بوده و به تدریج همین کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب و حتی مشرک (سکولار) مسلمان شده اند.
کفار پنهان داخلی هم عده ی زیادی را با نام اسلام و قرآن و شریعت فریب داده اند و فریب خورده ها خیال می کنند واقعاً حق با آنهاست و اگر حقیقت برایشان روشن شود اصلاح می شوند و می توانند وارد دایره ی مومنین شده و اصلاحگری کنند. پیمان نانوشته ای که با دارودسته ی منافقین بسته شده اینه که در اجرای حدود فرقی بین آنها با سایر مومنین نیست، اما در برابر آزاد هستند که مثلاً در جهاد مومنین شرکت نکنند، موسیقی گوش دهند، با سستی نماز بخوانند و صدها صفت دیگری که در قرآن بیان شده است را داشته باشند.
اسلام از لحاظ دلیل و برهان قوی است و وجود این تفکرات و شریعتهای مختلف منسوخ شده به منزله ی واکسن و نشان دهنده ی سلامت و قدرت رأی و برهان شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم است به همین دلیل است که به صراحت حریف طلبی می کند و می فرماید:« قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» و تنها کسانی از گفتگوی شرعی می ترسند که از لحاظ دلیل ضعیف باشند به همین دلیل همیشه کفار و بخصوص کفار سکولار جنگ را بر مومنین تحمیل کرده اند.
در میان فرق مختلف اسلامی هم باز کسانی از «اتحاد» با مخالفین می ترسند که از لحاظ دلیل و برهان در مضیقه و تنگناه هستند به همین دلیل اکثراً مسیر خشونت و بد دهنی و فرار و جنگ را ترجیح می دهند در حالی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «مَنْ آمَنَ رَجُلا عَلَى دَمِهِ فَقَتَلَهُ فَأَنَا بَرِيءٌ مِنَ الْقَاتِلِ، وَإِنْ كَانَ الْمَقْتُولُ كَافِرًا»[1] مردی که تامین جانی داشته باشد و کسی او را بکشد، من از قاتل بیزاری میجویم؛ اگر چه مقتول کافر باشد. در بعضی از روایات آمده است که«وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ»[2] یعنی آتش (جهنّم) بر قاتل واجب میگردد.
(ادامه دارد….)
[1] المعجم الکبیر طبرانی حدیث 1692
[2] المعجم الکبیر طبرانی حدیث 16494