در جنگ کنونی بین دارالاسلام با کفار تنها دارودسته ی منافقین نظاره گر و بی طرف هستند
- قسمت)
این روزها به دلیل ضعف مدیریتی دارالاسلام و بی خیالی و مداهنه گری و سازشکار شدن و شل روی مومنین ما شاهد جماعتها و گروهها و دسته هایی از الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ (احزاب/60) هستیم که با ساخت ضرارها و برگذاری کلاسهای تخریبی توجیهی برای مریدانشان سعی دارند به عنوان خدمتی به کفار سکولار مهاجم و احزاب سکولار و مرتد داخلی، مسلمین ضعیف الایمان را نیز به نظاره گر و بی طرف بودن دعوت کنند.
ما مومنین حسن ظن داریم و می گوئیم فلان مجتهد یا رهبر فلان جماعت و فرقه ی اسلامی آنچه را که حق دانسته بیان کرده هر چند اشتباه هم باشد اما نزد او حق این بوده و اگر حق برایش روشن می شد و میدانست حق چیزی دیگری است غیر از آنچه که او می گوید قطعاً حق را می گرفت و چنین تاویل و اجتهاد اشتباهی نمی کرد؛ اما مشکل اصلی زمانی به وجود می آید که الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ (احزاب/60) پشت این اجتهاد اشتباه و این گروهی که به خاطر این اجتهادات اشتباه درست شده اند بر علیه سایر مومنین و دارالاسلام سنگر بندی می کنند. مشکل امثال «ذوالخُوَیصره» هستند که حتی به عنوان لیدرها و محرکین فرقه ها و جماعتها و مذاهب منحرف و اهل غلو بر علیه سایر مومنین و بخصوص بر علیه دارالاسلام قرار می گیرند.
در دارالاسلام مدینه و در میان مردان اهل جنگ، حسان بن ثابت رضی الله عنه که قبلاً در غزوه های بدر و احد و … شرکت کرده بود و در جنگ احزاب یا سکولاریستها نیز که توان جنگیدن نداشت، باز دست از یاری مجاهدین و دارالاسلام نکشید، بلکه خودش در بخش جنگ روانی یکی از سربازان دارالاسلام بود.
پس در جنگ بین دارالکفرها و یا هر یک از کفار با دارالاسلام، با دارالاسلام بودن یا نبودن محک و معیار است، و مادام که سرزمینی بر اساس معیارهای اسلامی دارالاسلام نامیده می شود مذهب یا تفسیر خاص اسلامی اداره کنندگان این دارالاسلام باعث نمی شود که این دارالاسلام از محک و معیار بودن بیافتد و مهم نیست این دارالاسلام بر اساس کدام مذهب اسلامی اهل بدعت یا غیر اهل بدعت اداره می شود؛ مهم این است که این سرزمین دارالاسلام است چه بر اساس مذهب و تفسیر خاص من از اسلام باشد یا بر اساس هر یک از مذاهب و تفاسیر اسلامی دیگر باشد.
در اینجا مهم نیست دارالاسلام سرزمینی چون مصر تحت حاکمیت فاطمیون شیعه اسماعیلی اهل بدعت است که امثال شیرکوه و صلاح الدین ایوبی شافعی مذهب به درخواست العاضد رهبر این شیعیان اسماعیلی در برابر تهاجمات نصرانی ها در جنگهای صلبی به یاری آن می شتابند[1]، یا این دارالاسلام سرزمینی چون عثمانی است که حنفی ها بر آن حاکم هستند و امثال آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی مرجعیت عامه شیعیان جعفری از چنین حاکمیت به اصطلاح سنی مذهبی در برابر کفار سکولار و اشغالگر انگلیسی حمایت و پشتیبانی می کند [2] و دهها اعلامیه و فتوای جهاد صادر می کند و حفظ حدود و دفاع از کیان اسلامی و ممالک دولت عثمانی را واجب اعلام میکند. [3] و فرزند خودش سید محمد را نیز به عنوان فرمانده ی گروههای جهادی روانه ی جنگ با کفار سکولار انگلیسی می کند که در این جنگها و در دفاع از دارالاسلام تحت حاکمیت حکومت بدیل اضطراری اسلامی عثمانی حنفی مذهب فرزندش کشته می شود؛ و به فتوای این مرجع عالی شیعه، شیعیان جعفری سرنوشت خود را با سرنوشت دولت سست بنیاد عثمانی پیوند می زنند،[4]و در کنار قوای عثمانی به نبرد با نظامیان اشغالگر انگلیس در جنوب عراق می پردازند؛[5] و علاوه بر آن می بینم که این مرجع عالی شیعیان بر علیه ایتالیائی های سکولار که سرزمین لیبی مالکی مذهب را نیز اشغال کرده بودند و حتی یک نفر شیعه ی جعفری هم در آن وجود نداشت فتوای جهاد می دهد و جهاد با این کفار اشغالگر و بیرون راندن آنها را مهمترین فرایض اسلامی می داند.[6]
(ادامه دارد…..)
[1] تاریخ ابن خلدون،ابن خلدون، ج۵، ص۳۳۰ / أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى، البداية و النهاية، ج 12، ص 255، بيروت، دار الفكر، 1407/1986
[2] علی ابوالحسنی (منذر):فراتر از روش آزمون و خطا، ص۶۲۴-۶۱۷.
[3] علی ابوالحسنی (منذر):فراتر از روش آزمون و خطا، ص۶۲۹. یکی از فتواهای این عالم و مرجع عامه شیعیان در سال ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م، جهت جهاد و رویارویی با قوای اشغالگر و سکولار انگلیس اینگونه است : بسمالله الرحمن الرحیم
پوشیده نیست که دول اروپا به خصوص دولت انگلیس و روس و فرانسه همیشه از قدیمالایام بر ممالک اسلامیه تعدی و تجاوز نمودهاند، چنان که بیشتر ممالک اسلام را غصب نمودهاند؛ و از این تعدیات به جز محو دین(العیاذ بالله)مقصدی ندارند، تا در این اوقات مقاصد خود را ظاهر نموده، بر ممالک دولت عثمانی(اعزالله بنصرها الاسلام) هجوم نموده و نزدیک است دست تعدی دراز و بر حرمین شریفین و مشاهد ائمه طاهرین (ع) تهاجم و بر اوطان مسلمانان و نفوس و اعراض و اموال آنها غلبه نمایند. پس واجب است بر عشایر ساکن در مرزها و عموم مسلمین متمکنین اگر در حدود مَن بهِ الکفایه نباشد، حفظ مرزها و دفاع از بیضه اسلام به مقدار قدرت خود بنمایند.
والله هو الناصر و المعین و المؤید للمسلمین.
نجف اشرف الاحقر محمدکاظم الطباطبایی
[4] علی الوردی، لمعات الاجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج 4، ص236-242
[5] علی ابوالحسنی (منذر):فراتر از روش آزمون و خطا، ص۶۲۵ – ۶۲۶.
[6] متن فتوای این مرجع عامه ی شیعیان آن روزگار به این شرح است : در این ایام که دول اروپایی مانند ایتالیا به طرابلس غرب (لیبی) حمله نموده و از طرفی روسها شمال ایران را با قوای خود اشغال کردهاند، و انگلیسیها نیز نیروهای خود را در جنوب ایران پیاده کردهاند و اسلام را درمعرض خطر نابودی قرار دادهاند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانی واجب است که خود را برای عقب راندن کفار از ممالک اسلامی مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهای ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قوای روسی و انگلیسی از ایران هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهمترین فرایض اسلامی است تا به یاری خداوند دو مملکت اسلامی از تهاجم صلیبیها محفوظ بماند. (محمد کاظم طباطبایی) / مجله نور علم، دوره دوم، شماره سوم، ص ۸۲