توهم دین گریزی یا واقعیت «ألْوَهَنْ» و نظاره گر شدن مومنین و سهل انگاری نهادهای اجرائی دارالاسلام؟
(10- قسمت)
پس مشکل در خود شماست نه در چند نفر از دارودسته ی منافقین یا احزاب سکولار مرتدی که در طول تاریخ وظیفه ی آنها همین جنگ روانی و تبلیغی و دشمنی بر علیه دارالاسلام بوده است. مشکل در وجود گرگ نیست، قرنهاست که گرگ همین است که الان هم هست و داری می بینی، بلکه مشکل در وجود شماست که راههای مدیریت و مبارزه با این گرگها را هنوز یاد نگرفته اید، و از دور شاهد نابودی عقاید و فرهنگ و ارزشها و حتی نابودی برادران و خواهران و سرزمین اسلامی خودتان توسط این گرگها هستی و بی تحرک مانده ای.
پس مشکل در وجود قطعی و حتمی کفاراهل کتاب و شبه اهل کتاب و وجود مقطعی کفار سکولار و بخصوص مشکل در وجود دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها در اطراف ما نیست، بلکه مشکل این است که با وجود افزایش مستمر تعداد مسلمین در دنیا،این مسلمین شبیه مسلمینی شده اند که رسول الله صلی الله علیه وسلم در موردشان می فرماید: “يُوشِكُ الأُمَمُ أَنْ تَدَاعَى عَلَيْكُمْ كَمَا تَدَاعَى الأَكَلَةُ إِلَى قَصْعَتِهَا ” . فَقَالَ قَائِلٌ وَمِنْ قِلَّةٍ نَحْنُ يَوْمَئِذٍ قَالَ ” بَلْ أَنْتُمْ يَوْمَئِذٍ كَثِيرٌ وَلَكِنَّكُمْ غُثَاءٌ كَغُثَاءِ السَّيْلِ وَلَيَنْزِعَنَّ اللَّهُ مِنْ صُدُورِ عَدُوِّكُمُ الْمَهَابَةَ مِنْكُمْ وَلَيَقْذِفَنَّ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمُ الْوَهَنَ ” . فَقَالَ قَائِلٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا الْوَهَنُ قَالَ ” حُبُّ الدُّنْيَا وَكَرَاهِيَةُ الْمَوْتِ ”.[1]نزديك است، كه امتان (غير مسلمانان) همديگر را چنانى طعام خوران يك تبق دعوت مى كنند براى تاراج كردن شما دعوت نمايند كسى پرسيد: اين از جهت كم بودن ما است؟ گفت: بلكه در آن روز بسياريد وليكن مثل خاشاك بالاى آب سيل پراكنده مى باشيد الله خوف شما را از دلهاى دشمنانتان برمی دارد [اینهم به خاطر اعمال خودمان است. فتفشلوا و تذهب ریحکم . فشل اوردیم و ابهت ما از دل دشمنانمان فروریخته. به خاطر چه؟ به خاطر تفرق ما] ودر دلهاى شما الْوَهَنَ را مى اندازد. پرسيدند: الْوَهَنَ (ضعف) چيست؟ گفت: حب دنيا وبد ديدن مرگ.
کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های داخلی هم از این الْوَهَنَ و از این تفرق و ضعف شما و چسبیدن شما به دنیا و جهل شما به قیامت که این جهل به قیامت نتیجه ای جز بد دیدن مرگ در بر ندارد، سوء استفاده کرده اند و با گرفتن «اختیار» و «اطاعت» شما،از سیاست فرعون نسبت به شما استفاده می کنند: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ (زخرف/54) فرعون قوم خویش را فرومایه و ناآگاه بارآورد و ایشان هم از او فرمانبرداری و اطاعت کردند. آنان قومی فاسق بودند.
یعنی دشمنان می خواهند با تحمیل خشونتی که همیشه چاشنی سخنانشان است بگویند که تو هیچی نیستی و اختیار و اراده ای نداری (چون با تفرق دچار فشل و بی ابهتی شده ای و تذس تو هم از دل آنها ریخته است خودت این زمینه را فراهم کرده ای)، وباز اینها به شما می گویند که باید تابع آنها و زیر دست و ذلیل افکار و تفکرات فاسد آنهاباشی و «اطاعت» خودتر ا به آنها بدهی و در آرزوی فلان هدف توهمی سکولاریستها بمانی و مسیری را طی کنی که الله تعالی قرنها پیش هشدار داده است که :إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ۙ الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَىٰ لَهُمْ (محمد/25) بی تردید کسانی که پس از روشن شدن هدایت برای آنان [به همان عقاید باطل و کردارهای ضد اسلامی] برگشتند [و دست از قانون شریعت الله برداشتند] شیطان زشتی هایشان را در نظرشان آراست و آنان را در آرزوهای دور و دراز انداخت.
امروزه کفار سکولار جهانی و احزاب مختلف سکولار محلی و دارودسته ی منافقینمی خواهند تو را از محتوای 4 گانه ی دین اسلام برگردانند و اسلامی تهی و پوچ و مسخ شده را تحویلت بدهند و شما را در آرزوهای خیالی و توهمی فرو ببرند و با این آرزوها سرگرمتان کنند و در راه اهدافشان خرجتان کنند، اما اسلام به تو می گوید که قدرت اصلی در تغییر خودت است. ابتدا خودت را تغییر بده تا بتوانی اطرافت را تغییر بدهی: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم (رعد/11) در این صورتنشر شایعه ی دین گریزیتنها نشر یک توهم است اما تفرق و فشل و سستی ناشی از تفرق و «ألْوَهَنْ» در میان مومنین و سهل انگاری مسئولین حکومتی دارالاسلام در اِعمال قدرت نظامی جهت ترساندن و مدیریت:عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ(انفال/60) یک واقعیت و بیماری است که باید درمان شود.
(ادامه دارد…..)
[1]رواه أبو داود (4297)، وأحمد (5/278) (22450). جوَّد إسناده الهيثمي في مجمع الزوائد (7/290)،وقد صححه الالباني في تخريج المشكاة ( 5369) وصححه الألباني في صحيح سنن أبي داود (4297).وفي الصحيحة 956