حکمِ بی خیالی و نظاره گر بودن یا مشارکتِ اهل سنت و جماعت در نهادهای مختلف حکومتی و مردم نهاد دارالاسلام ایران

حکمِ بی خیالی و نظاره گر بودن یا مشارکتِ اهل سنت و جماعت در نهادهای مختلف حکومتی و مردم نهاد دارالاسلام ایران

(5-قیسمت)

 به همین شکل،در دارالاسلام، در صورت آگاهی و علم، غیر از معذورین، مسلمانِ مومنِ نظاره گر و بی طرف وجود ندارد و تنها دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها هستند که در جنگ همه جانبه ی کفار سکولار بر علیه مومنین و دارالاسلام تنها از دور تماشاچی و نظاره گر هستند،ومی بینیم با ساخت انواع ضرارها و برگذاری کلاسهای تخریبی توجیهیزیر زمینی یا آشکار برای مریدانشان،یاری مومنین و دارالاسلام را ترک میکنند، و همیشه تمایل دارند مومنین را در برابر کفار تنها بگذارند و حتی در جنگ روانی موجود اکثراً به عنوان ستون پنجم دشمن و بخشی از سربازان جنگ روانی دشمن عمل می کنند و دوست دارند کفار سکولار را بر علیه مسلمین یاری دهند و دوست دارند کفار سکولار و بخصوص احزاب سکولار محلی و هم زبانشان بر دارالاسلام پیروز شوند.

الله تعالی در مورد این صفت خاصِ نظاره گر بودن دارودسته ی منافقین می فرماید: وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ ۖ (احزاب/20) و اگر آن احزاب (=مشرکین= سکولاریستها) بار دیگر بر علیه دارالاسلام لشکر کشند و برگردند باز منافقان آرزوشان این است که در میان اعراب بادیه (صحرا نشینان و کوه و کمر نشینان، از جنگ آسوده و برکنار) باشند و از اخبار جنگی شما جویا شوند.

در اینجا واضح است که در صورت تشکیل دارالاسلام و وجود جنگی بین دارالاسلام با دارالکفرها، برای یک مسلمانبا دارالاسلام بودن یا نبودن «محک و معیارِ»مومن بودن یا جزو دارودسته یمنافقین شدناست؛ و مذهب اسلامی حاکم بر این دارالاسلام نیز باعث نمی شود این دارالاسلام به خاطر مذهب اسلامی اش از «محک و معیار» بودن بیافتد، همچنانکه مصرِ تحت حاکمیت فاطمیون شیعه اسماعیلی اهل بدعت که امثال شیرکوه و صلاح الدین ایوبی شافعی مذهب در برابر تهاجمات نصرانی ها در جنگهای صلبی به یاری آن شتافتندباعث نشد «محک و معیار» بودن آن حذف شود، یا برای کسانی مثلابوسید قطب ماموستا کریکارِ سنی مذهب امری بدیهی است که در صورت وقوع جنگِ هر یک از کفار سکولار با دارالاسلام ایران که این دارالاسلام هم بر اساس قوانین شیعیان جعفری اداره می شود، خودش و شاگردانش را در صف و جبهه ی دارالاسلام ایران بر علیه صف و جبهه ی کفار جهانی و منطقه ای و محلی قرار دهد، هر چند از سوی مقلدین تفکرات نجدیت و پیروان احزاب سکولار و مرتد محلی به این دلیل و به دلیل مشروع دانستن سربازی برای دارالاسلام ایران مورد انواع برچسبها و اتهامات توخالی و غیر شرعی قرار گرفت و حتی به دلیل این واکنش شرعی اش پیروان نجدیت هم تکفیرشد.

(ادامه دارد……)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *