تعریف دارالاسلام و دارالکفر در مذاهب مختلف اسلامی
(2- قسمت)
مذهب شافعی : امام شافعی رحمه الله بر این باور است که زمین «دار» واحدی است و این تقسیمات امری طارئ (خلاف اصل و پيشامد ناگهانى) است. و می خواهد بگوید که سرزمین متعلق به الله است و یکی است و تبدیل به دارالکفر نمی شود، و زمین در اصل دار واحدی برای اسلام است، و در دارالاسلام نباید تقسیمی صورت گیرد و این تقسیم زمین به دارین حالتی طارئ، (بیگانه، خلاف اصل و پيشامد ناگهانى) است که به خاطرعناد کفار در اقرار به حاکمیت اسلام به وجود آمده است.
الله تعالی می فرماید : وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا (مائده/17) زمانی که الله زمین را خلق کرده و مالک آن هم خودش است و در آن متصرف تکوینی است «لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (مائده/120) خیلی طبیعی است که نباید کسی غیر از الله در زمین متصرف تشریعی باشد. خلق مال الله است امر و حکم هم مال الله تعالی است. أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ. (اعراف/54)
در نگاه امام شافعی رحمه الله این تقسیم جهان به «دارالاسلام» و «دارالکفر» به دلیل وضعیتی است که بر جهان بشری تحمیل شده، بی آن که مطلوب نظر اسلام باشد و اسلام به این تقسیمات راضی نیست و مشروع نیست اما وجود دارد؛ شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم آمده است که بر همه انسانها حاکمیت کند چون این شریعت خاصیت همگانی دارد و هدف نهائی اسلام این است که جامعه ی انسانی را تحت قدرت واحدی درآورد.
- زمانی که الله تعالی می فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا» (سبأ/ 28) و می فرماید : «قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا » (اعراف/ 158) یعنی رسول الله صلی الله علیه وسلم برای تمام انسانها فرستاده شده است نه قوم و منطقه ی خاصی .
- و زمانی که الله تعالی می فرماید: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ (نور/55) یعنی حاکمیت بر زمین از آن اسلام و مومنین به آخرین شریعت الله تعالی است.
این هدف نهائی و آرمان اسلام است، اما تا زمان رسیدن به هدف نهائی با امور ناخواسته و پیش آمدهای ناگهانی و تحمیلی مواجه می شویم که به حکم ضرورت تا زمان برداشته شدن آنها باید وجود آنها را بپذیریم، هر چند قبولشان نداریم اما وجود دارند و باید مثل یک آفت برداشته شوند. مثل دارالکفر.
اجازه دهید این نگرش امام شافعی رحمه الله را بیشتر بررسی کنیم : یهودی ها بر این باور بودند که دست الله تعالی در بعضی از مسائل بسته است . وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ (مائده/64)سکولاریستها نیز در امور اجتماعی و حکومتی و اجرائی جامعه بر همین اساس برخورد می کنند و بر این باورند که دستان الله تعالی در بسیاری از مسائل بسته است و در این گونه مسائل در زمین بالاتر از خودشان نمی بینند و خودشان را در مسائل حکومتی و قانونگذاری و حاکمیت بر مردم بالاتر و بهتر از الله تعالی می دانند. به همین دلیل زمین را نیز مال خودشان می دانند همچنانکه فرعون گفت: قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَىٰ (طه/57)
یعنی زمین مال آنها است نه مال موسی و موسی هیچ حقی در این زمین ندارد الا حق شهروندی و این حق شهروندی هم زمانی که به او داده می شود که تابع حاکمیت و قوانین حاکم بر جامعه باشد و گرنه اگر تابع قوانین سکولاریستی و حاکمیت این سکولاریستها (یا به زبان عربی این مشرکین) نمی شود باید زمینی که مال الله تعالی است و این کفار اشغالش کرده اند را رها کند : وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا (ابراهیم/13)
(ادامه دارد….)