وظایف مومنین در برابر دارالاسلام
(1-قسمت)
بسم الله و الحمد لله ، اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته / بخش 6 قسمت اول:
در کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم و همچنین در درس ششم مقدماتی در مورد وظایف مومنین در برابر دارالاسلام و مختصات حکومت اسلامی عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و… به اندازه ی کافی صحبت شده است و سعی می کنم جهت یادآوری به صورت گذرا و موردی به3 اثر «دارالاسلام» (واجب بودن تقویت و دفاع از «دارالاسلام»، هجرت، رهبری) که 3 اساس شهروندی در دارالاسلام هستند اشاره کنم .
زمانی که شخص از خودش می پرسد که چرا الله تعالی انسانها را به سه دسته 1- أَنعَمتَ عَلَيهِمْ 2- المَغضُوبِ عَلَيهِمْ 3- و ضَّالِّينَ تقسیم کرده؟ متوجه می شود که با انسانهائی با چند سبک زندگی مختلف طرف است و الله تعالی جهت شیوه برخورد با هر یک، احکام و قوانینی -چه در دنیا و چه در قیامت- قرار داده، که مسلمین در دنیا باید طبق این قوانین با هر یک آنها معامله و رفتار کنند. یعنی به محض اینکه شخص خودش را در دسته ی مومنین و متقین یا دسته ای از «کفار6گانه» ی آشکار[یعنی: 1- الَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَىٰ 4- وَالْمَجُوسَ 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین یا به زبان امروزین سکولاریستها) و 6- مرتدین] و یا خودش را در دارودسته ی منافقین قرار می دهد به شما پیام می دهد که چگونه برخوردی با او داشته باشید و خود این شخص تعیین می کند که در قوانین شریعت مشمول کدام دسته از احکام می شود.
زمانی هم که به دلیل عناد و سرکشی کفار بخشی از زمین الله توسط «کفار6گانه» ی آشکارغصب می شود و این کفار با قوانین کفری خود بر آن حاکمیت پیدا می کنند، و در برابر، زمانی که مومنین بر بخشهائی دیگر از زمین الله حاکمیت پیدا می کنند و قوانین الله را در جامعه اجراء می کنند؛ بر هر یک از سرزمینهای تحت حاکمیت این دو جبهه ی کفر و اسلام احکامی بار می شوند و بر مسلمین وظایفی محول می شود که باید به این وظایف همچون دستوری شرعی عمل کنند.
در این صورت به همان سبک که تفکیک انسانها به سه دسته نمایانگر سه مسیر مختلف زندگی است و مسلمین موظف به طی کردن یکی از این 3 مسیر و قرار گرفتن در یکی از این 3 مسیر هستند به همان سبک سرزمینها نیز به 2 دسته مختلف تقسیم شده اند و مومنین موظف به سکونت و تعاون و همکاری و انجام وظیفه در یکی از این دو سرزمین هستند.
- اولین موردی از اساس شهروندی دارالاسلام که در اینجا به آن می پردازیم واجب بودن تقویت و دفاع از «دارالاسلام» است.
بدون شک «دارالاسلام» همچون یک موجودیت اجتماعی نیاز به تقویت و مراقبت دارد و بر مومنین واجب است که همچون مسائل فردی در مسائل اجتماعی نیز تقوای الله را داشته باشند و طبق دستورات شریعت الله زندگی اجتماعی خود را به پیش برند و هر مومنی در هر صنفی که قرار دارد به وظایف اجتماعی خود عمل کند.
علاوه بر این اگر بخشی از«دارالاسلام» مورد هجوم دشمنان اسلام قرار گیرد، بر تمامی مسلمانان در هر جایی که باشند واجب است که به قصد دفاع از کیان اسلامی به جهاد بپردازند و جهاد حتی همراه با حکام جائر هم جایز است و فقهای تمام مذاهب اسلامی بر این مطلب اتفاق دارند. غیر از مذاهب معروف به اهل سنت شیعیان نیز بر این باورند که دفاع از کیان اسلامی هرچند همراه با ائمّه جور واجب است، اما باید به قصد دفاع از کیان اسلامی باشد.[1] یعنی اگر دیده می شود که شیعیان اصولگرای 12 امامی در این اواخر از حکومت بدیل اضطراری اسلامی عثمانی ها حمایت می کنند به دلیل دفاع از کیان اسلامی و دارالاسلام است نه به دلیل حمایت از شاهان آنها چون این شاهان را جائر می دانند یا حتی به دلیل دفاع از مذهب آنها، چون مذهب آنها را هم قبول ندارند. یا اگر دیده می شود که امثال شیرکو و صلاح الدین شافعی مذهب از حکومت شیعیان فاطمی مصر و امثال ابن تیمیه حنبلی مذهب از حکومت اهل بدعت حاکم بر شام حمایت می کنند به دلیل دفاع از کیان اسلامی و «دارالاسلام» در برابر کفار صلیبی و کفار مشرک مغول است ،نه به دلیل حمایت از شاهان حاکم بر مصر یا دمشق و یا حمایت از مذهب آنها.
(ادامه دارد……)
[1] علی اصغر مروارید، سلسلة الینابیع الفقهیه، بیروت، دارالتراث، 1410، ج 9، ص 4950.