درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (2)/ احکام کلی مربوط به مشرکین (سکولاریستها)، اهل کتاب و شبه اهل کتاب
بسم الله و الحمدلله
«به راستی حمد و سپاس تنها لایق خداست او را شکر میگوییم و از او درخواست کمک و آمرزش میکنیم، و پناه میبریم به خدا از شرور نفس هایمان و از بدی های اعمالمان، هر کس که خدا او را هدایت کند هیچ کس نمیتواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نماید هیچ کس نمیتواند او را هدایت دهد و شهادت میدهم که هیچ اله بر حقی به جز الله نیست که تنها و بیشریک است، و شهادت میدهم که محمد بنده و فرستاده ی اوست».
«ای کسانی که ایمان آوردهاید آنچنان که شایسته است، از خدا بترسید و نمیرید مگر آن که مسلمان باشید».
«ای مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید، پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت. و از (خشم) خدایی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند میدهید، و بپرهیزید از این که پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید زیرا بی گمان خداوند مراقب شماست».
«ای مؤمنان از خدا بترسید و سخن حق و درست بگویید. در نتیجه خدا (توفیق خیرتان میدهد و) اعمالتان را شایسته می گرداند و گناهانتان را میبخشاید. اصلاً هر کس از خدا و پیامبرش فرمانبرداری کند، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست مییابد».
اما بعد: راست ترین سخن، کتاب خدا و بهترین روش، روش محمد صلی الله علیه و سلم است، و بدترین امور نوآوری در دین است، و هر تازه پیدا شده ای در دین، بدعت؛ و هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی در آتش است.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
در بخش اول درس پنجم که به آنالیز کفار اشاراتی داشتیم آن ها را به پنج گروه کاملاً مختلف تقسیم کردیم. کفار اهل کتاب، غیراهل کتاب، شبه اهل کتاب، کفار پنهان داخلی یا منافقین و کفار مرتدین.
در این بخش دوم از درس پنجم هم سعی می کنیم درمورد احکام کلیمربوط به مشرکین و سکولاریستها و احکام کلی مربوط به اهل کتاب و شبه اهل کتاب در دنیا صحبت کنیم.
در این پنج دسته از کفار، اولین آن ها مشرکین هستند که قدمت پیدایش آن ها به قدمت پیدایش انسان برمی گردد، و تمام آلودگیهای بعدی کفار و انسان ها، از آغاز تا همین الان هم، تأثیراتی مستقیم یا غیر مستقیم از این منبع و دین فاسد بوده است. به همین دلیل، ابتدا از دین مشرکین شروع می کنیم.
الله متعال به روشنی در آیاتی از قرآن میان اهل کتاب، کفار اهل کتاب، کفار شبه اهل کتاب و مشرکین فرق می گذارد. مثلاً می فرماید:
- لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ (بینه/1)
- إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَاۚ أُولَـئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ (بینه/6)
- لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنَّا نَصاري… (مائده/82)
- لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا ۚ (آل عمران/186)
- مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ (بقره/105)[1]
- وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَ مِنَ الَّذِينَأَشْرَکُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْيُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ (بقره/96) [2]
علاوه بر این، باز میان منافقین و مشرکین فرق می گذارد و می فرماید:
- لِّيُعَذِّبَ اللَّـهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّـهُعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (احزاب/73)
- وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّـهِ ظَنَّ السَّوْءِۚ(فتح/6)[3]
و در آیاتی میان اهل کتاب و شبه اهل کتاب و مشرکین هم باز فرق می گذارد، حتی در قیامت حالا چه رسد به دنیا، و می فرماید:
- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّـهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (حج/17)[4]
در هر جای قرآن چنانچه از گروهی مجزا تحت عنوان «الَّذِينَ أَشْرَكُوا» و «مشرکین» نام برده می شود منظور سکولاریستها هستند؛ که فقها از آن ها تحت عنوان کفار غیر اهل کتاب و در مواردی هم به اشتباه تحت عنوان مشرکین غیر اهل کتاب از آن ها اسم برده اند.
دقت کنید دوستان، یعنی خیلی دقت کنید، که الله متعال حتی کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب و حتی منافقین را هم با لفظ «مشرکین» و «الذین اشرکوا» معرفی نکرده، بلکه در سراسر قرآن آنها را کسانی معرفی کرده که به شرک آلوده شدند، و بعضی از صفات و ویروسهای مشرکین را در خودشان جا دادند، و تا زمانی که این ها صف خودشان را عوض نکردند و رسماً وارد حزب و دایره ی مشرکین نشدند، به آن ها مشرکین گفته نشده؛ بلکه با همان اسمهای یهود، نصارا، مجوس و صابئین نام برده شده اند.
با آنکه همه جزو کفار محسوب می شوند، و ممکن است مشترکاتی با هم و حتی با مسلمین هم داشته باشند، اما هر کدام، طبقه، گروه، حزب و دسته ی جداگانه ای با صفات و احکام جداگانه هستند.
دوباره عرض می کنم، دقت کنید الله متعال کفار اصلی چون یهود، نصارا، مجوس، صابئین و حتی منافقین را با لفظ «مشرکین» خطاب قرار نداده، یا حتی نفرموده مشرکین منتسب به یهود، یا مشرکین منتسب به نصارا، یا مشرکین منتسب به مجوس، صابئین و منافقین، بلکه با وجود شرکیاتی که در میان همه وجود داشته و همین شرکیات هم، عامل تکفیر آن ها شده، اما هر گروهی با اسم خاص خودش خطاب قرار گرفته است.
حالا، چگونه عده ای از برادران ما حاضر می شوند مسلمانان مجرم را که به شرکیاتی آلوده شده اند با لفظ مشرکین صدا بزنند. در حالی که الله متعال کفار اصلی که خارج از گروه مشرکین هستند را، چه در دنیا و چه در قیامت این گونه صدا نمی زند؟ تولید اصطلاحاتی چون مشرکین منتسب به اسلام یا منتسب به یهودیت و نصرانیت و … علاوه بر آنکه غیر قرآنی و مخالف با سنت صریح رسول الله صلی الله علیه وسلم است، غیر عقلانی هم هست.
شخص یا مشرک است یا یهودی، نصرانی، مجوس، صابئی و منافق است یا مسلمان. که منافق هم در دنیا جزو مسلمین محسوب می شود نه مشرکین. صف این ها باید معلوم و روشن باشد. چون الله فرموده که ما نباید آن ها را به عنوان ولی و خلیل خود انتخاب کنیم، و نباید به آن ها تکیه کنیم و باید از آن ها دوری کنیم، و مواظب خودمان باشیم. اگر به آن ها تکیه کنیم و از آن ها دوری نکنیم خودمان را به آتش نزدیک کردیم: «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَاتُنصَرُونَ» (هود/113)، و به کافران و مشرکان تکیه نکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو میگیرد، و (بدانید که) جز خدا هیچ دوستان و سرپرستانی ندارید و پس از (تکیه به کافران و مشرکان، دیگر از سوی خدا) یاری نمیگردید و پیروز نمیشوید.
نگاه کنید چقدر تهدیدآمیز است؟ حالا، اگر صف ها درهم برهم باشند چه وضعی برای مسلمان پیش می آید؟ همانی پیش می آید که هم اکنون مسلمین به احزاب سکولار کافر و مرتد تکیه کرده اند و زندگی شان را به دست آن ها سپرده اند که در نهایت آن ها را به سمت و سوی جهنم می کشانند.
مگر نمی بینیم؟ همین الان کسانی که به آمریکا، احزاب و سکولاریست های محلی تکیه کرده اند آن ها را به کجا کشانده اند؟ مگر این دین اسلام فقط برای متخصصین صرف و نحو و بلاغه آمده، که فقط آن ها بتوانند صف ها را از هم جدا کنند؟ و فقط این ها از تکیه بر سکولاریستها و کفار می توانند پرهیز کنند و خودشان را از آتش دور کنند؟ یا این دین اسلام برای همه ی مردم آمده و همه ی مردم قادر به این تشخیص هستند؟.
برادران گرامی مثال در این زمینه خیلی زیاد است، اما تصور کنید که در محیطی باز نشسته و درخت، اسب، پرنده و انسانی را مشاهده می کنید. در اینجا شما چگونه می توانید میان یک درخت با یک پرنده، اسب و انسانی که در آن اطراف است فرق بگذارید، باید گروه هایی چون یهود، نصارا، مجوس، صابئین و مشرکین همان طور واضح، روشن و آشکار باشند که باسواد و بی سواد، پیرو جوان، احمق ترین و عاقلترین انسانها قدرت تشخیص و جدا نمودن این ها را داشته باشند.
چون الله متعال برای هریک از این ها یک قوانینی را وضع کرده که باید تمام مسلمین با هر درجه ای از سواد و آگاهی این قوانین را رعایت کنند. همچنانکه ترکیباتی از درخت و اسب یا پرنده و انسان برای ما خیالی و غیر واقعی است، شک نداشته باشید که با استناد به قرآن و سنت صحیح، ترکیبات مشرکین مسلمان یا مشرکین یهود و مشرکین مجوس و … هم بی پایه و اساس است.
پس، به همان سادگی تشخیص اسب از درخت و به همان سادگی تشخیص انسان از درخت، اسب و پرنده، به همان سادگی هم مسلمین می توانند کفار را از هم تشخیص دهند که این یهودی است یا نصرانی یا صابئی یا سکولاریست؟، به همان سادگی هم مسلمان می تواند هر یک از کفار را از مسلمین تشخیص بدهد، و نیازی به تخصص خاصی ندارد، فقط چشمی بینا و قلبی سالم می خواهد. مشرکین(سکولاریستها) هم در طول تاریخ بشریت کسانی بوده اند که برای اداره ی زندگی دنیوی و معنوی خودشان، از قوانین و برنامه هایی غیر از آنچه که در دین اسلام و شریعتهای مختلف آن وجود داشته، پیروی می کرده اند و الان هم می کنند.
با نگاهی به تاریخ آن ها و کارنامه و محتوای عقاید آن ها در طول تاریخ بشریت و هم اکنون، اگرمجموعه ای از عقاید، باورها و اصول یک عقیده و جهانبینی را در نظر بگیریم، که ساخته و پرداخته ی افکار بشری باشد و اتکائی و پشتوانه ای به قوانین دین اسلام و شریعتهای مختلف آن نداشته باشد، چنین دینی، دین مشرکین (سکولاریستها)است.
در درس اول، اشاره کردیم که دین ممکن است آسمانی باشد یا توسط انسان ساخته و پرداخته شده باشد، و عرض کردیم که الله متعال باورهای ساخته شده توسط مشرکین را «دین» معرفی می کند. مثلاً به مشرکین قریش می گوید:«لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ».اگر دچار این اشتباه شویم که دین فقط آسمانی است و از طرف خدا آمده باید بپذیریم که بت پرستی هم از طرف خدا آمده، و خدا پیامبری رابرای ترویج و تبلیغ بت پرستی فرستاده است. چون باورهای مشرکین و بت پرستان قریش را «دین» معرفی می کند و می فرماید: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ». اما می بینیم که اینگونه نیست.
شیطان به عنوان بنیانگذار دین سکولاریسم یا مشرکین، نخستین جرقه های آن را بر اساس برتری نژادی خودش بر آدم و علیه آدم و فرزندان آدم زده است. یعنی تصور کنید دین سکولاریسم توسط کسی جرقه هایش زده شده که خودش را برتر از انسان می دانسته و هدف اساسی اش هم، سازگار کردن قوانین دین اسلام با قوانین خودش می باشد، و در صورت توانایی، نابود کردن قوانین دین اسلام از زندگی بشری و فاسد کردن جامعه ی بشری و در نهایت به جهنم فرستادن بشر بوده است.
الله تعالی با بیان این واقعیت می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۖ وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ*إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ (فاطر/5-6)، ای مردمان! وعده ی خدا حق است، پس زندگی دنیوی شما را گول نزند و شیطان شما را درباره ی خدا فریب ندهد. بیگمان شیطان دشمن شما است، پس شما هم او را دشمن بدانید. او پیروان خود را فرا میخواند تا از ساکنان آتش سوزان جهنّم شوند. این پیام الله است.
اما، در کمال ناباوری و شگفتی، همین دین در هر دوره ای و هر جامعه ای، با اسمی خاص، از طرف همین انسانها پذیرفته می شود. و همین انسانها زندگی دنیوی آن ها را گول می زند، و شیطان از طریق همین دنیا انسانها را گول زده و دارودسته اش را به سوی جهنم هدایت می کند. شیطان با زدن اولین جرقه های دین سکولاریسم، با الهام و وحی به کسانی که او را دوست خودشان گرفتند، از کانال همین انسانها، این دین را سازماندهی و مردمی کرده؛ و تمام تلاشش این است که مردم را وارد دایره ی مشرکین یا دین سکولاریسم کند. الله متعال می فرمایند: «وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ ۖ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ»(انعام/121)، بیگمان و بدون شک شیاطین به دوستان خود القا میکنند تا این که با شما منازعه و مجادله کنند. اگر از آنان اطاعت کنید بیگمان شما (مثل ایشان) مشرک (و سکولار) خواهید شد و جزو مشرکین خواهید بود.
در این صورت، می توان گفت هر چند شیاطین یاریگر انسانهای فاسد هستند و افکار و برنامه هائی را به آن ها القا می کنند اما در دنیا، ما این دین راساخته و پرداخته و هماهنگ با آرزوهای متغیر بشرمی دانیم. برای همین، زندگی این دین ومسیر و حیات آن روز به روز در حال دگرگونی و تغییر است و با اسامی مختلفی در جوامع مختلف نام گذاری شده اما ماهیت آن، مضمون و هدف آن یکی بوده و ثابت است. یعنی مثل شخصی می ماند که لباسهای مختلفی را پوشیده اما خودش که عوض نشده است. یعنی با عوض کردن لباس، خودش عوض نشده فقط لباسش عوض شده است. لباس واسم کنونی دین مشرکین هم با نام جدید «سکولاریسم» در ادبیات امروزین ما شناخته شده که در برابر تمام شریعتهای آسمانی اعلام موجودیت کرده است.
البته، این دین متناسب با واکنش مردم پروسه ی تکاملی خودش را به پیش می برد؛ یعنی در مرحله و جامعه ای نگاه می کند ببیند واکنش مردم در برابر برنامه ها و قوانین دین سکولاریسم چیست؟ زمانی که ببیند می تواند این برنامه ها را در جامعه پیاده کند مسیر تکاملی خودش را به جلو می برد. اما اگر ببیند واکنش مردم ممکن است موجودیت او را به خطر بیندازد تا فراهم شدن زمینه و فرصت مناسب، عقب نشینی می کند و منتظر می ماند و به همان اندک قدرتی که دارد قناعت می کند. این همان چیزی است که ما در آلمان، آمریکا و اکثر سرزمینهای مسلمان نشین دیده ایم که به نفع شریعتهای آسمانی عقب نشینی هائی داشته است، در برابر این عقب نشینی آشکار مشرکین و سکولاریستها ما شاهد الگوی فرانسوی آن هستیم که در این سرزمین و سرزمینهای مشابه، چون مردم از اربابان کلیسا متنفر بودند و همین مردم در برابر قوانین دین سکولاریسم واکنشی از خودشان نشان ندادند، دین سکولاریسم توانست قدمهای بزرگی به سمت هدف نهایی خود بردارد. به همین دلیل، دین سکولاریسم در قرن 19 میلادی به دلایل مختلف و بدون واکنش جدی مردمی، چهره ی واقعی خود را نشان داد و ما شاهد پیدایش کشورهای زیادی به سبک فرانسه و حتی پیدایش احزاب و کشورهائی آتئیست و کمونیست بوده ایم، که آخرین مرحله ی تکاملی دین مشرکین و سکولاریسم در جامعه ی بشری است.
مشرکین و سکولاریستها می خواهند که قوانین و برنامه های شریعتهای آسمانی را از زندگی دنیوی و اجتماعی انسانها حذف کنند، و عملاً می گویند که خدا حق ندارد در زندگی دنیوی ما دخالت کند، و می گویند اصلاً ضرورتی ندارد خدا در مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، آموزشی، خانوادگی و قوانین جزائی و مدنی و در کل، در زندگی دنیوی ما دخالت کند. و اصولاً هر چیزی که با اصول دین سکولاریسم و مشرکین سازگاری نداشته باشد باید انکار شده و کنار گذاشته شود. یعنی هر چیزی که با اصول دین سکولاریسم و مشرکین سازگاری نداشته باشد باید انکار شده و کنار گذاشته شود.
این مفهوم، مضمون و هدف مشترک تمام مشرکین و سکولاریستها در طول تمام تاریخ بشریت بوده است. هر چند که دین سکولاریسم در چند قرن گذشته، بر خلاف سکولاریستهای قریش و قبل از آن، خود را با علم تجربی سکولار و پیشرفته ی روز دنیا تجهیز و تئوریزه کرده، و از سازماندهی و خشونت بی نظیری در برابر قوانین شریعت آسمانی برخوردار شده است.
این دین مشرکین است، این دین سکولاریسم است. به همین روشنی و واضحی که هر انسانی می تواند آن را از یهودیت، نصرانیت و مجوسیت تشخیص بدهد؛ حالا چه برسد به تشخیص آن از اسلام. این بی انصافی است که به یک نصرانی یا یهودی بگویی تو اینگونه هستی در حالی که همه ی ما می دانیم که اینگونه نیست. ناعادلانه و بی انصافی تر این است که به یک مسلمانی که مذهبش مخالف مذهب تو باشد، یا تفسیرش مخالف تفسیر و تأویل تو باشد بگویی: تو مشرکی، هر چند که اجمالاً این اعتقادات مشرکین و سکولاریستها را هم نداری و در دایره ی آن ها هم نیستی. این بی انصافی است.
عده ای خیال می کنند که مشرکین و سکولاریستها خدا را قبول ندارند. با آنکه در میان مشرکین و سکولاریستها عده ای قليل و اندک به نام دهری، يا به قول امروزی ها ماترياليست، آتئیست و یا عامیانه تر، کمونیست وجود داشته اند که الله را قبول ندارند؛ اما مشرکین به صورت عموم همیشه الله را قبول داشته اند.
اگر شیطان را از زمان پیدایش آدم، بنیانگذاراولین قانون در برابر قانون الله بدانیم، آیات قرآن به صراحت و آشکارا اعلام می کنند که شیطان، خدا را قبول دارد و به آن اقرار کرده است، و در طول تاریخ، اکثریت قاطع طرفداران و پیروانش هم الله را قبول داشته اند. حتی مشرکین قريش علاوه بر اعتقاد به الله، مراسم حج را ادا می کردند، قربانی می كردند، به حاجيان خدمت می كردند، احترام زيادی برای كعبه قائل بودند، به الله قسم می خوردند و معتقد بودند كه تنها الله خالق ورازق بوده و آنها را می ميراند و تنها الله جهان را اداره می كند.
الله متعال در مورد عقاید سکولاریستهای زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمايند:
- وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (لقمان/25)، هرگاه از آنان بپرسی: چه كسی آسمانها و زمين را آفريده است؟ حتماً ميگويند: خدا. بگو: ستايش خدا را ولی اكثر آنان نمی دانند.
- وَلَئِن سَاَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْاَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَاَنَّی یُوْفَکُونَ (عنکبوت/61)، هرگاه از آنان بپرسی چه كسی آسمانها و زمين را آفريده است، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است؟ قطعاً خواهند گفت: خدا!. پس چگونه منحرف ميگردند؟
- وَلَئِن سَاَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَاَحْیَا بِهِ الْاَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ)عنکبوت/63(، اگر از آنان بپرسی چه كسی از آسمان آب بارانده است و زمين را به وسيلهی آن بعد از مردنش زنده گردانده است؟ قطعاً خواهند گفت: خدا! بگو: ستايش خدایی را (كه حق آن به اندازه ای روشن است كه مشركان نيز بدان اعتراف دارند) امّا بيشتر آنان نمیفهمند و نمیدانند (كه به چه تناقض عجيبی گرفتارند).
- وَلَئِن سَاَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَاَنَّی یُوْفَکُونَ)زخرف/87(، اگر از مشركان بپرسی، چه كسی آنان را آفريده است؟ مؤكّدانه میگويند: خدا! پس چگونه منحرف می شوند.
- قُلْ مَنْ يَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلا تَتَّقُونَ (یونس/31)، بگو: چه كسی از آسمان و از زمين به شما روزی می رساند؟ يا چه كسی بر گوش و چشمها توانا است؟ يا چه كسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون میآورد؟ يا چه كسی امور را میگرداند؟ خواهند گفت: آن خدا است، پس بگو: آيا نمی ترسيد و پرهيزگار نمی شويد؟
البته نمونه های عملی آن هم وجود داشت، مانند اینکه بعضی نام فرزندانشان را عبدالله و عبدالرحمن می گذاشتند پس الله و الرحمن را می شناختند.
در همین تاریخ معاصر هم نگاه کنید، می دانید از سال 1956 میلادی تاکنون هم، شعار رسمی و ملی آمریکای سکولار، پدر فعلی مشرکین و سکولاریستهای دنیا چیست؟ «In God We Trust» یعنی: توکل ما به خداست. شعاری که در مقابله با شوروی سوسیالیستی، کمونیست ها و آتئیست های آنجا و بعد از جنگ جهانی سکولاریستها و شروع جنگ سرد به تصویب رسید. همه ی ما می دانیم که تمام شواهد نشان می دهندکه فراماسونهای سکولار بر کاخ سفید و آمریکا حاکمیت دارند، و خدای مورد نظر آن ها هم لوسيفر “Lucifer” يا ابليس”است.
این فراماسونهای سکولار میراثدار مشرکین و سکولاریستهای تاریخ بشریت از مصر، یونان و … هستند، و معتقدند که انسان می تواند به مرتبه ی خدایی هم برسد مثل جرج واشنگتن. و به راهی که جرج واشنگتن جهت جهان تك قطبی و تک حكومتی سكولار شروع کرده، اعتماد و اطمينان دارند، و خودشان را ادامه دهندگان اين راه شيطانی میدانند. اين راه، جهانی را ترسيم می کند، جهانی را نشان می کند كه شيطان و قوانین او بر آن حاكم است، و الله متعال و قوانینش در آن جایگاهی ندارند.
بدون شک، مشرکین و سکولاریستهای عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم بسیار ساده تر و در اعتقاداتشان به الله، بسیار شریف تر، محترمتر و نزدیکتر به الله بودند، تا سکولاریستهای پلید امروزین که در آمریکای لیبرال یا چین و کره ی شمالی سوسیالیست، و نوچه های نجسشان در سرزمینهای مسلمان نشین خودشان را نشان داده اند.
مشرکین و سکولاریستهای قریش به اندازه ای به الله احترام می گذاشتند که خودشان را لایق او نمی دانستند که مستقیماً با او صحبت کنند؛ برای همین، بتها و اولیا را شفیع و نزدیک کننده ی خود به الله می دانستند:
- وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لايَضُرُّهُمْ وَ لايَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ (یونس/18)، اينان غير از خدا، چيزهایی را می پرستند كه نه بديشان زيان میرسانند و نه سودی عایدشان می سازند، و می گويند: اينها ميانجی ها و شفعای ما در نزد خدا هستند.
- اَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ اَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ اِلَّا لِیُقَرِّبُونَا اِلَی اللَّهِ زُلْفَی (زمر/3)، آگاه باشید! تنها طاعت و عبادت خالصانه (دین) برای خدا است و بس. دین تهنا از آن خداست و بس. و كسانی كه جز خدا سرپرستان و ياوران ديگری را انتخاب می کنند (میگويند:) ما آنان را پرستش نمیكنيم مگر بدان خاطر كه ما را به خداوند نزديك گردانند. این موقف و واکنش سکولاریست های زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم به الله بوده است.
با این وجود، الله متعال چنین ایمانی به خودش را، که در ضمن آن، الله را خالق، مالک، مدبّر، رازق، و ربّ خودشان وآسمانها، زمین، خورشید، ماه وستارگان، نازل کننده ی باران، رزق دهنده، میراننده و اداره کننده ی جهان می دانستند و مراسمی چون طواف، حج، قربانی، غسل و … را همراه با خرافاتی انجام می دادند از آن هانمی پذیرد. چرا؟ چون از همین الله حرف شنوی نداشتند و دستورات و قوانینش را اجرا نمی کردند. «مَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ» (حج/٧٤) «آنان، خدا را چنان که باید نشناختهاند». قدر آن را ندانستند.
این ها می خواستند میان «ایمان به خدا» و «قوانین ساخته شده»ی توسط بشر و دین سکولاریسم جمع و رابطهاى برقرار کنند، و بشر رادر امر قانونگذاری و اطاعت کردن همسان با الله قرار دهند و انسان را در قانونگذاری و اطاعت کردن در ردیف خدا بگذارند. خالق را با مخلوق در قانونگذاری و اطاعت کردن از این قوانین یکسان بدانند. خودشان درقیامت هم با پشیمانی همین را می گویند: «تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ* إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ» (شعراء/٩٧-٩٨)، مشرکین در روز قیامت به همین قانونگذارانی که ادای الله را در می آورند و قانون می سازند مىگویند: به خدا سوگند! ما در گمراهى آشکارى بودهایم. آن زمان که شما را با پروردگار جهانیان برابر و یکسان مىدانستیم، در همان قانونگذاری و اطاعت کردن.
به همین دلیل، ایمانشان به الله وهمان مراسم آلوده ای که برای این الله می کردند، سودی برایشان در بر نداشت، و الله متعال آن ها را از دایره ی مشرکین خارج نمی کند و در موردشان می فرماید: وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ (يوسف/106)، و بيشترشان به خدا ايمان نمى آورند جز اينكه مشرک هستند.
ابن کثیر در تفسیر این آیه می گوید، ابن عباس گفته: از ایمان آن ها این بوده که زمانی به ایشان گفته می شد چه کسی آسمانها و زمین و کوهها را خلق کرده است؟ می گفتند: الله. اما، با این وجود در برابر الله مشرک می شدند و یا به قول مجاهد، این ها می گفتند الله خالق ماست و ما را رزق می دهد.این ایمانشان بود. این ها به این موارد و تمام آنچه که در آیات ذکر کردیم و آیات دیگری که ذکر نکردیم باور داشتند، و این آیات به آن ها این را می خواهد بگوید ایمان آن ها به این موارد وجود داشته و گواهی می دهنداین آیات به ایمان آن ها به این موارد، اما با این وجود این ایمان، به دلیل عدم پذیرش قوانین شریعت الله، باز در همان دایره ی مشرکین آن ها را بیرون نمی کند. عدم پذیرش قوانین شریعت الله آن ها را از همان دایره ی مشرکین بیرون نمی آورد و آن ها را همان جا قرار می دهد.
معیار، پذیرش یا عدم پذیرش قانون شریعت الله در امور زندگی و اطاعت کردن از او بوده و هست. حتی باور به شریعت تحریف شده ی الله هم می توانست آن ها را از دایره ی مشرکین خارج کند، اما صرف داشتن ایمان به الله وآن باورها، بدون پذیرش قانون شریعت الله، آنان را از دایره ی دین مشرکین و سکولاریسم خارج نکرد.
حالا، به نظر شما سکولاریستهای کنونی جهان به رهبری لیبرالها و سوسیالیستها به اندازه ی سکولاریستهای قریش و عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم هم به الله اعتقاد دارند؟ بدون شک، با آماری که خودشان ارائه دادند هرگز چنین اعتقادی در میان کشورهای سکولار جهان وجود ندارد، و اگر اعتقادی هم هست در میان کسانی از اهل کتاب یا شبه اهل کتاب یا مسلمان زاده هایی است که به سکولاریسم آلوده شده اند و خودشان را وارد دایره ی دین سکولاریسم و مشرکین نجس کرده اند.
الله متعال در یکی دو آیه بعد از اینکه چنین اعتقادی که مشرکین نسبت به الله داشتند را از سکولاریستهای پلید نمی پذیرد، ضمن اعلام برائت از این مشرکین، به رسولش امر می کند که: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (یوسف/108)، بگو: این راه من است که من با آگاهی و بینش به سوی خدا دعوت می کنم و پیروان من هم (چنین میباشند)، و خدا را منزّه و پاک میدانم، و من از زمره مشرکان نیستم.
در این صورت برادران ما دقت کنند که هرگز تنها پذیرش«الله» توسط مشرکین نجس و سکولاریستهای پلید باعث نمی شود ما آن ها را از دایره ی مشرکین خارج کنیم، حتی اگر اعتقاد آن ها به اندازه ی اعتقاد مشرکین و سکولاریستهای نجس عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد که هم اکنون، به صورت عموم چنین نبوده و نیست.
البته قبلاً هم گفتم که، در میان پیروان دین سکولاریسم و سکولاریستها، عده ای بسیار اندک و ناچیز هم یافت شده اند که وجود الله را انکار کرده اند، و در داخل دین سکولاریسم صاحب مذهب خاص خود بوده اند که سابقاً آن ها را دهری و امروزه آن ها را کمونیست، ماتریالیست، آتئیست و … می نامند. اما اگر همین الان هم نگاه کنیم می بینیم که در میان سکولاریستها تعداد این ها به نسبت تعداد کسانی که الله را قبول دارند بسیار کمتر است.
الله متعال در مورد این دسته از مشرکین و سکولاریستها می فرماید: «وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَة… أيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّكُمْ مُخْرَجُون… إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثين» (مؤمنون/33، 35 و37) اشراف بی باوری كه فرا رسيدن قيامت را قبول نداشتند و در زندگي دنيا، ناز و نعمت بديشان داده بوديم، گفتند: اين انسانی همچون شما بوده (و پيغمبر نيست. چرا كه) از همان چيزهایی میخورد كه شما میخوريد و از همان چيزهایی مینوشد كه شما می نوشيد. آيا او به شما وعده میدهد كه هنگامی كه مرديد و خاك و استخوان شديد، شما (بار ديگر زنده میگرديد و از گورها) به در آورده میشويد؟!(و حيات نوين و جاويدی را آغاز میكنيد؟!) حياتی جز حيات اين جهان وجود ندارد كه (گروهی از ما) می ميريم (وگروه ديگری جای آنان را میگيريم) و زندگی میكنيم، و ما هرگز (پس از مرگ) برانگيخته نمیشويم.
این سخن این ها بود. این تصویری از مشرکین، دین سکولاریسم و سکولاریستهاست که الله متعال آن ها را بدون شک وبدون تردید نجس و پلید معرفی می کند و می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ» (توبه/28) ای کسانی که ایمان آوردهاید، به تأکید و بدون شک بدانید که مشرکان نجس و پلیدند.
اگر همین الان هم سکولاریستهای نجس و پلید اطراف خودتان را نگاه کنید متوجه می شوید هیچ فرقی با اجداد خود در هزاران سال گذشته ندارند، بلکه با پشتوانه ی قدرت نظامی و مدیریتی نوین، بسیار درنده تر و بی اخلاق تر و جنایتکار تر شده اند.
الله متعال برای روش برخورد با این سکولاریستهای نجس و پلید برنامه و راهکارهایی را نشان داده است. اولین آن ها، به همان بخش اول شهادتین برمی گردد، یعنی «لا اله» و کفر به تمام طاغوتها، که یکی از طاغوتها همین سکولاریستها و باورهایشان هستند. اما علاوه بر این و به صورت مختص و ویژه، اصل دیگری تحت عنوان برائت و بیزاری از همین سکولاریستهای پلید مطرح می شود، که در مراحلی خاص، کناره گیری از آن ها به عنوان یک اصل مطرح می شود که الله متعال می فرمایند:«وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ» (توبه/3) و این اعلامى است از ناحیه ی خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر (روز عید قربان) که خداوند و پیامبر او از مشرکان بری و بیزارند… .
الله تعالی از کانال رسول الله صلی الله علیه وسلم در روز حج اکبر به عموم مردم این طور اعلام کرده که، براى همیشه از مشرکین و سکولاریستها برى و بیزارند و مؤمنین که پیرو خدا و رسول او هستند بدون تردید باید براى همیشه از مشرکین و سکولاریستها بیزار باشند. این آیه ی شریفه، یک اصل کلی را به همه ی مردم جهان تا روز قیامت دستور می دهد، یعنی مسلمین با سکولاریستها تا روز قیامت سر ناسازگاری داشته و اعلام بیزاری و برائت می کنند.
مشخص است که برائت و بیزاری از مشرکین و سکولاریستها به عنوان یک گروه و حزب مشخص، به دلیل مجموعه ی باورهای غلط آن هاست، که همه ی این باورها دست به دست هم داده، و چنین گروه و مجموعه ای را تولید کرده اند. اما در هر صورت، زمانی که الله متعال از زبان اسوه ی توحید ابراهیم علیه السلام بیان می کند که: «إِنّا بُرَءآؤاْ مّنْكُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ»(ممتحنه/4)، ما از شما و از چیزهایی که به غیر از خداوند می پرستید بری و بیزاریم؛ الله متعال برائت از مشرکین یعنی سکولاریستها را بر برائت از باورهایشان مقدّم کرده، و برائت از مشرکین و سکولاریستها را مهمتر از برائت از باورهایشان دانسته است. چون بسیار دیده شده که شخص از عقاید و باورهای فاسد و ضد اسلامی مشرکین و سکولاریستها اظهار برائت و بیزاری می کند اما، از مشرکین و سکولاریستها برائت و بیزاری نمی کند. برای همین است که دیده می شود کسانی خودشان را اهل اسلام می دانند، و از عقاید سکولاریستها و مشرکین هم اعلام برائت می کنند اما از خود سکولاریستها و احزاب آن ها برائت و بیزاری نمی کنند. در حالی که اصل و اساس دستور و آیه، ابتدا به برائت از مشرکین و سکولاریستها وکناره گیری و بیزاری از آن ها دستور می دهد.
بله، ابتدا:
- باید از کشورهای کافرِ سکولار و مشرکی چون آمریکا، ترکیه، آلمان، فرانسه و …برائت و کناره گیری کنی.
- باید از احزاب کافرِ سکولار و مشرکی چون حزب کارگان اوجالان، دموکراتها، کومله ها، پارتی و یکیتی و … اعلام برائت و بیزاری کنی و از آن ها کناره گیری کنی.
- باید از اشخاص کافرِ سکولاری چون مارکس، لنین، قاسملو، مهتدی، اوجالان، بارزانی، آتاتورک و سایر سکولاریستهایی که می شناسی اعلام برائت کنی و از آن ها کناره گیری کنی.
کسانی که این چنین از کفار و بخصوص سکولاریستها اعلام برائت نکنند و یا بدتر از آن به آنان تکیه کنند بدون کوچکترین شکی مشمول آیه و حکم:«وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ» (هود/113) می شوند و آتش جهنم نتیجه و ثمره ی حتمی این تکیه کردن خواهد بود.
البته این نکته را هم باید یادآور شویم که، در مرحله ی دعوت و قبل از تشخیص مراحلی خاص توسط رهبریت، که آن هم توسط رهبریت تشخیص داده می شود(چون زمان ابراهیم علیه السلام و یا قبل از تشکیل دارالاسلام و واجب شدن هجرت مسلمانان) ما مسأله ای به نام طرد کردن کفار نداریم بلکه، تنظیمات و عدم تکیه کردن وجود دارد؛ چون این دین باید به آن ها برسد.
برائت به همراه کناره گیری از سکولاریستها در مراحلی از دعوت و مبارزه امری می شود که به جا آوردن امر الله است یعنی واجبی است که دستور داده شده؛ و زمانی که از خود سکولاریستها برائت و کناره گیری کنی، خود به خود به برائت و کناره گیری از باورهای سکولاریستها هم ختم می شود. زمانی که الله متعال در قرآن می فرماید: «وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ»(مريم/48)، (ای مشرکین) و از شما و از آنچه به جز خدا میپرستيد كنارهگيری و دوری می كنم. در اینجا هم برائت و کناره گیری از سکولاریستها مقدم بر کناره گیری از باورهایشان آورده شده است.
رسول الله صلی الله عليه و سلم نیز به صورت واضح و روشن از اقامت مسلمین در بین مشرکین هنگامی که توان هجرت داشته باشند منع کرده و میفرمايد: «أنا بريءٌ مِن كُلِّ مُسلِمٍ يُقيمُ بَينَ أظهُرِ المُشرِكينَ»«من ازهر مسلمانی كه بين مشركين اقامت میگزيند، بری و بيزارم».
برائت از مشرکین و سکولاریستها بخشی از کفر به طاغوت و قسمتی از توحید را شامل می شود که در آن اجتهادی وجود ندارد. کسی که در این زمینه، كه اجتهاد و تأویل و … در آن برای هیچ کسی جایز نیست، دست به اجتهاد بزند و خطا بکند نزد علما به عنوان شخص معاند شناخته شده و به نیت خیر یا شر او توجهی نمی شود. حق، در اینجا یکی است و کسانی چون امام شوکانی مجتهدی که در این زمینه به خطا رفته راحتی کافر می داند.
حالا زمانی که، امر به برائت و بیزاری مسلمین از مشرکین و سکولاریستهای نجس می شود، الله متعال ازدواج مسلمانان با زنان و دختران آن ها را هم ممنوع می کند. این طبیعی است، زمانی که امر می شود از گروه و دسته ای برائت و کناره گیری کن، و اگر به آن ها تکیه کنی وارد آتش جهنم می شوی، این برائت و کناره گیری از اولین مجتمع یعنی خانواده شروع می شود و به سایر نهادهای اجتماعی کشیده می شود. ازدواج، تشکیل اولین نهاد جامعه است.
الله متعال با آنکه اجازه ی ازدواج با کفار اهل کتاب را می دهد اما در برابر، با قاطعیت دستور می دهد که:«وَلَاتَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»(بقره/221)، و با زنان مشرك تا ايمان نياورند ازدواج نكنيد، و بیگمان كنيز مؤمنی از زن (آزاد) مشركی بهتر است، اگرچه (زيبایی يا ثروت يا موقعيّت او) شما را به شگفتی انداخته باشد (و دلباختهی او بوده باشيد)، و (زنان و دختران خود را) به ازدواج مردان مشرك در نياوريد، مادامی كه ايمان نياورند. و بیگمان، غلام مؤمنی از مرد مشركی بهتر است اگرچه (زيبایی يا ثروت يا موقعيّت او) شما را به شگفتی انداخته باشد.آنان به سوی آتش(دوزخ) دعوت می كنند و خدا به سوی بهشت و آمرزش به فرمان خود و توفيق خويش دعوت میكند و خدا آيات خود را برای مردم روشن میسازد تا اين كه (راه صلاح و سعادت خويش را بشناسند و) يادآور شوند.
این آیه ی قرآن و این دستور قرآن است. الله متعال به صراحت اعلام می کند که نه می توان با زن سکولار ازدواج کرد، و نه به مرد سکولار زن داد. این پیام خطرناک و تکان دهنده ای برای مسلمانانی است که با سکولاریستها روابط زناشویی برقرار می کنند و دختری سکولار را وارد خانه ی خودشان می کنند و یا نعوذ بالله دختر خودشان را به دست مرد سکولار کافر یا حتی سکولار مرتدی می سپارند.
سکولاریستها به سوی جهنم دعوت می کنند و نمی توان از دختر سکولاری که وارد خانه ی خودتان کرده اید انتظار داشته باشید طبق شریعت الله با شما برخورد کند، و محیط اسلامی برای شما و فرزندانتان و برای اطرافیان شما فراهم کند؛ و یا مرد سکولاری اسباب هدایت دختر شما به سوی بهشت را فراهم کند. بلکه برعکس می شود، چون زن تابع قانون مرد می شود، این مرد سکولار دختر شما را به سمت و سوی جهنم هدایت می کند. «أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ». آنان به سوی آتش جهنم دعوت می كنند. این یک بخش از دستورات الله در مورد سکولاریست هاست.
به همراه برائت و کناره گیری و عدم برقراری وصلت زناشوئی مسلمین با مشرکین و سکولاریستهای نجس و پلید، الله متعال امر می کند که این مشرکین نجس حق ندارند مساجد و مکانهای عبادی مسلمین را آباد کنند. چه با حضورشان در مساجد باشد، چه با تعمیر کردن و رسیدگی به مساجد. و می فرماید:«مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُواْ مَسَاجِدَ الله شَاهِدِينَ عَلَى أَنفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ» (توبه/17)، مشركانی كه به كفر خويش گواهی میدهند حق ندارند مساجد خدا را آباد كنند. آنان اعمالشان هدر و تباه است و جاودانه در آتش دوزخ ماندگار هستند.
برو از هر سکولاریستی که دوست داری بپرس ببین نمی گوید که الله و قوانین و دستوراتش حق دخالت در زندگی دنیوی ما را ندارند؟ ببین نمی گوید که قانون دین سکولاریسم باید به جای قانون الله در جامعه پیاده شود؟ ببین بهت نمی گوید که قانون ساختگی انسانها بهتر از قانون الله هستند و صدها دلیل و گواهی بر کفر خودشان نمی دهند؟ منافقین داخل مسلمین هم همین را می گویند هر چند جرأت گفتن آن را ندارند که به صراحت آن را بیان کنند. اما نتیجه و ثمره ی این ها هم با سکولاریستهای آشکار یکی است.
با تمام این احوال می بینیم که در جنگی روانی و جهت فریب مسلمین، همین رهبران سکولار و طرفداران سکولار آن ها در مساجد حضور پیدا می کنند، و گاه مفتی های دین فروش و خائن هم در کنارشان به صف ایستاده و برایشان دعای خیرهم می کنند، و این غیر از حضور دین فروشان خائن در احزاب سکولار و کانالهای ماهواره ای سکولاریستهای پلید است. این ها به کفار سکولار خارجی هم جهت فریب مسلمین الگو داده اند وحتی کار به جائی رسیده که غیر از طاغوتهای سکولار سرزمینهای مسلمان نشین، رئیس جمهور نجس آمریکا، روسیه و فرانسه و … هم در مساجد مسلمین حضور پیدا می کنند و از این کانال مسلمین را فریب می دهند. حضور این سکولاریستهای نجس در مساجد باعث ورود نجاست به مساجد می شود. مگر غیر از این است؟ مگر الله متعال به صراحت آن ها را نجس ننامیده است؟ حالا کدام فرقه و مذهب اسلامی اجازه داده که نجاست وارد مساجد الله شود؟
طاغوتها و سکولاریستهای نجس، مساجد و ملاهای دین فروش را یکی از بزرگترین کانالهای جنگ روانی خودعلیه مسلمین انتخاب کرده اند، این ها می خواهند کارهای خلاف و خیانتها و جنایت های خودشان را در حق مسلمین از کانال همین مسلمین فریب خورده، مساجد و ملاهای دین فروش توجیه کنند. و یا خودشان را تحت عناوین شهروندی و هم وطنی و … جزو مسلمین حساب کنند و با آن ها قاطی شوند و فاصله ها را از بین ببرند، و در نهایت با یکی کردن مسلمین فریب خورده با خود در میان مسلمین تفرقه ایجاد کنند و فریب خورده ها را علیه مسلمین صادق به کارگیرند.
مساجد عبادی یکی از بهترین کانالها برای از بین بردن فاصله هاست و الله متعال به این دلایل و دلایل دیگر اجازه نمی دهد این ها با حضور خود، یا کمکهای مادی خود، مساجد را آباد کنند و با مسلمین مخلوط شوند، و فاصله ها را از بین ببرند. این مخلوط شدن سکولاریستهای پلید، مخالف اصل برائت از مشرکین است. وارد شدن نجاست به بدن شما جسم شما را خراب می کند وارد شدن نجاست این ها به عقاید شما، ایمان شما را خراب می کند و ایمان همه را هدف قرار می دهند. به همین دلیل است که این ها حق ندارند به مراکز عبادی مسلمین نزدیک شوند و داخل مساجد شوند و آن ها را تعمیر کنند. و آن ها را آباد کنند چه با حضورشان و چه با کمک های مادی و … .
ای مسلمان! تونباید با این مشرکین نجس قاطی شوی، اگر توان و قدرتش را داری نباید اجازه بدهی سکولاریستهای پلید هم با تو قاطی شوند، وگرنه مشرکین نجس و سکولاریستها به امید اینکه بعضی از قوانین شریعت الله را به خاطر آن ها ترک کنی و با آن ها هم مسیر و هماهنگ شوی، منتظر و خواهان کوچکترین نرمش و سازش تو هستند، تا بلافاصله آن ها هم با تو سازش کنند. الله متعال می فرماید: «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ» (قلم/9)، اینها دوست میدارند که نرمش و سازش نشان دهی، تا آنان هم نرمش و سازش کنند.
برادران و خواهران گرامی! دقت کنید، ما در مورد کفار یهود، نصارا، مجوس و صابئین صحبت نمی کنیم، ما داریم در مورد یکی از مخلوقات الله صحبت می کنیم که خود الله در قرآن آن ها را نجس نامیده است. الله متعال در هیچ جای قرآن کفار یهود، نصارا و مجوس و صابئین را نجس ننامیده؛ اما سکولاریستها را نجس نامیده است. یعنی این مشرکین و سکولاریستها را الله در حد خوک، حیوان مردار، چرک ناشی از زخم، ادرار، مدفوع، استفراغ، پس مانده ی خوراک سگ و خوک و سایر نجاسات قرار داده است. حالا، کدام انسان عاقلی خودش را با چنین نجاستی آلوده می کند و یا اجازه می دهد چنین نجاستی به او نزدیک شود و یا حتی به چنین نجاستی تکیه می کند؟
نباید اجازه داد چنین نجاساتی به مسلمین برسد، بلکه باید راهی برای پاک کردن و دورانداختن نجاست پیدا کرد. الله متعال به همراه این عوامل بازدارنده جهت جداکردن و تصفیه ی صفها، در مرحله ای ازسیر تکاملی قدرت گیری حکومت اسلامی، در مورد این گروه نجس که قبلاً پیمانی با آن ها بسته نشده و تمام راههای دعوت هم طی شدند، در آخرین مرحله، حکم نهائی خود را صادر می کند و بیان می کند و آن ها را بین مرگ یا پذیرش دین اسلام مختار می کند و می فرماید:«فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»(توبه/5)، هنگامی كه ماههای حرام پايان گرفت، مشركان را هركجا بيابيد بكشيد و بگيريد و محاصره كنيد و در همهی كمينگاهها برای آن ها بنشينيد. اگر توبه كردند و نماز خواندند و زكات دادند، راه را بر آنان باز بگذاريد. بی گمان خداوند دارای مغفرت فراوان و رحمت گسترده است.
در اين آيه، چهار دستور در مورد مشركين و سکولاریستهای نجس ديده می شود: 1-بستن راهها، 2-محاصره كردن، 3-اسيرکردن، و 4-كشتن؛ ممکن است در شرایط زمانی و مکانی خاصی همه ی این چهار مورد را انجام داد، یا با در نظر گرفتن شرايط محيطی، زمانی و مكانی و اشخاص مورد نظر، يكی از اين چهار مورد مناسب تشخيص داده شده و عملى شود. اگر تنها با اسارت و محاصره كردن و بستن راه ها بر سکولاریستها این ها در فشار كافى قرار می گیرند، از اين راه بايد وارد شد، و اگر چارهاى جز قتل نبود كشتن آنها مجازمی شود.
اين شدت عمل به خاطر آن است كه هدف برنامه ی اسلام ريشه كن کردن مشرکین وسکولاریستها از روى كره ی زمين می باشد، همچنانکه آن ها هم هدفشان ریشه کن کردن قانون شریعت الله از روی زمین است، آنهم با اتکا به قدرت اسلحه. الله متعال در مورد این ها و سیاست و روش برخورد مسلمین با این ها می گوید استراتژی کلی آن ها این است که:«وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» (بقره/217)،آن ها مسلحانه با شما می جنگند تا این که بتوانند شما را از دینتان برگردانند و شما را مرتد کنند.
در اینجا، سکولاریستهای نجس پیوسته با ما می جنگند تا ما دست از آن چهار معنی و مفهوم دین بکشیم که در درس اول به آن اشاره کردیم، و تابع قانون و برنامه ی آن ها شویم که با قدرت اسلحه بر ما تحمیل می کنند. اسلام هم با قدرت اسلحه با آن ها می جنگد و آن ها را بین جنگ یا ترک دینشان مختار می کند. همچنان که وقتی ما وارد سرزمین های آن ها شویم آن ها بین قوانین شریعت الله و قوانین خودشان ما را مختار می کنند.
برای سکولاریستهای نجس هیچ آزادی وجود ندارد. در حالی که سایر کفار یهودی، نصرانی، مجوس و صابئی تحت شرایطی می توانند با حفظِ عقایدشان، از آزادی عقیدتی و عملِ به باورهایشان برخوردار شوند. سکولاریسم در نگاه اسلام دینی است که شایستگی هیچ گونه احترامی را ندارد، بلكه انحطاط، خرافه، انحراف، دشمن صریح قوانین الله و یک بيماری است، كه به هر حال و به هر قيمت بايد متناسب با میزان قدرت مسلمین ريشه كن شود.
اما، اين شدت و خشونت به اين مفهوم نیست كه راه بازگشت به روى سکولاریستهای نجس بسته شده باشد، بلكه در هر حال و در هر لحظه بخواهند مىتوانند جهت خودشان را تغييردهند و مسلمان شوند.«فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ» و در اين صورت، با ساير مسلمانان كمترين تفاوتى ندارند. خیلی از این سکولاریستها انسانهای جاهل و نفهمی هستند که هیچ چیزی از اصل اسلام نمی دانند، و ممکن است تمام عملشان متکی و محدود به شایعات و رفتارهای منحرفین است. برای همین الله متعال می فرماید: «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکينَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّي يَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لايَعْلَمُونَ» (توبه/6)، اگر يكى از مشرکین از تو درخواست پناهندگى كرد به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود. پس از پايان مدت تحقیق،او رابه جايگاه امن و امانش برسان. به خاطر آن كه آنها قومى بى اطلاع و ناآگاهند«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لايَعْلَمُونَ».
این بخشی از احکام مشرکین نجس و سکولاریستهای پلید در دنیا بود. در قیامت هم وضعشان بسیار فجیع تر از دنیاست، و آنچه انتظارشان را می کشد بسیار وحشتناکتر ازآن است که در دنیا بتوان آن را تصور کرد. چه رهبرانشان و چه پیروانشان، آن هایی که با کفر مردند و زیر دستانشان. تصویری از فیلم وحشتناک آن ها در قیامت را برایتان بیان می کنم:
- این ها ابتدادر قیامت هم قسم می خورند که ما مشرک نبودیم. «وَ یوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکوا أَینَ شُرَکاؤُکمُ الَّذینَ کنْتُمْ تَزْعُمُونَ* ثُمَّ لَمْتَکنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا وَاللَّهِ رَبِّنا ما کنَّا مُشْرِکین» (انعام/22-23)، آن روزی که همه ی آنان را جمع میکنیم و سپس به کسانی که شرک ورزیدهاند میگوئیم: شریکانی که گمان میکردید کجایند؟! سپس، عاقبت کفر آنان چیزی جز این نیست که میگویند: به خداوندی که پروردگار ما است سوگند که ما مشرک نبودهایم!.
همین الان هم سکولاریستهای پلید قسم می خورند که مشرک نیستند، حالا چه رسد به قیامت.
- شروع می کنند به فوش دادن و لعن کردن همدیگر.«یوْمَ الْقِیامَةِ یکفُرُ بَعْضُکمْ بِبَعْضٍ وَ یلْعَنُ بَعْضُکمْ بَعْضاً»(عنکبوت/25)، در روز قیامت برخی از شما از برخی دیگر بیزاری میجویید و بعضی از شما بعضی دیگر را نفرین میکنید، و بالاخره جایگاهتان آتش دوزخ خواهد بود و هیچ یار و یاوری نخواهید داشت.
- زیردستها و طرفداران از الله می خواهند که دو برابر به رهبرانشان عذاب بچشاند. چون آن ها را عامل گمراهی خود می دانستند. «…قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکلٍّ ضِعْفٌ وَلکِن لَّاتَعلَمُونَ»(انعام/38)،پروردگار! اینان ما را گمراه کردهاند پس آتش آنان را چندین برابر کن. (پروردگار خطاب بدیشان) میگوید: عذاب هر یک از شما (پیروان،رهبران، زیردستان، بالادستان وطرفداران به سبب کفر و ضلال و تقلید کورکورانه از همدیگر) چندین برابر است، ولی به علّت عذاب سخت خود، اندازه ی عذاب دیگران رانمیدانید.
- مورد تمسخر الله قرار می گیرند.«وَیوْمَ یقُولُ نادُوا شُرَکائِی الَّذینَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْیسْتَجیبُوا لَهُمْ»(کهف/52)، روزی خداوند میفرماید: شریکانی را که برای من گمان میبردید صدا بزنید (تا به کمک شما بشتابند). آنان شریکهایی را صدا میزنند و آنها به ندای این ها پاسخ نمیدهند تا چه رسد به این که به کمکشان بشتابند و میانشان مهلکه و دشمنی و عداوت راه میاندازیم.
این ها چهار تصویری بود که من آورده ام تصاویر وحشتناک دیگری در قرآن است که می توانید مراجعه کنید. بله، قسم می خورند که مشرک نیستند، بعد که دیدند قسمهای دروغینشان فایده ای نداردشروع می کنند به دشنام دادن، فوش دادن و لعنت کردن همدیگر، و بعد طرفداران و پیروان از الله می خواهند دوبرابر عذاب به رهبرانشان بچشاند، و در نهایت آن ها را مسخره می کنند و می گویند حالا بگویید همان کسانی را که برای الله در قانون گذاری و احکامش شریک کرده بودید بیایند و شما را نجات دهند.
بله،باید بگویند سکولاریستهای امروزین که کسانی چون توماس آکویناس، راجر بیکن، دانتی، پترارک، ماکیاولی، مونتنی، فرانسیس بیکن، رنه دکارت، جان لاک، داروین، آگوست کنت، نیوباخ، کارل مارکس، فروید، ژان پل سارتر و … را به عنوان خدایان قانون گذار و شریک الله در قانونگذاری قرار داده اند به دادشان برسند. البته، سکولاریستهای نجس و پلید محلی ما باید از پیروان این ها شاگردان همین خدایان بزرگشان نوچه های این ها چون قاضی محمد، قاسملو، اوجالان، مهتدی، بارزانی، طالبانی و دیگران بخواهند که به دادشان برسند، چون اکثراین ها قانونگذاران اصلی را که به جای الله برایشان قانون تراشیده اند نمی شناسند، فقط همین نوچه هایشان را می شناسند که قوانین آن ها را به زبان محلی به آن ها گفته اند و قوانین آن ها را بومی و محلی کرده اند.
مشرکین نجس و سکولاریستهای پلید کسانی هستند که «أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ». آنان به سوی آتش(دوزخ) دعوت میكنند. برای همین است که باید از آن ها برائت و بیزاری و کناره گیری شود و به آن ها زن داده نشود و متناسب با قدرت حکومتی مسلمین باید با آن ها وارد جنگ مسلحانه شد.
- جامعه ی کفار اهل کتاب
به دنبال مشرکین و سکولاریستهای کافر که الله متعال آن ها را نجس معرفی می کند، دسته هایی دیگر از اهل کتاب هستند که به صفات و بخشهایی از ویژگیهای مشرکین و سکولاریستها آلوده شده اند.
اصطلاح اهل کتاب، 31 بار در قرآن آمده و در بسیارى از موارد درمقابل «مشرکان» ذکر شده اند، و در موارد بسیارى با فرق گذاشتن و تمایز آشکار میان آن ها، احکام این دو گروه را از هم تفکیک کرده است. در آیات اولیه که درمورد تمایز آن ها با مشرکین ذکر کردیم و آیات مشابه می توانیم این تمایز و فرق را مشاهده کنیم. به عنوان مثال، این جدایی و تفکیک را به روشنی مى توان در آیات اولیه ی سوره ی توبه دید. چون، پس از آنکه خداوند در 28 آیه ی اول این سوره به بیان احکام مشرکان نجس و سکولاریستهای پلید در مراحلی از قدرت گیری دولت و حکومت اسلامی اشاره می کند، به دنبال آن حکم ویژه ی اهل کتاب را بیان می کند که تمایز اساسی میان این دو حکم وجود دارد. در همین سوره به راحتی می توانید این تمایز را ببینید.
جامعه ی کفار اهل کتاب، مسلمینی بودند که به هر میزان که به دین سکولاریسم نزدیک شدند و به احکام و قوانین آن تکیه کردند، به همان اندازه قوانینی از شریعت الله را پنهان کرده و قوانین جدید را جایگزین آن نمودند، تا اینکه کار به جایی رسید که عده ای از آن ها در دین سکولاریسم خالص شدند و با جدا کردن صف خود از اهل کتاب، «مشرک»(سکولار) شدند. اما، اکثریت آن هامخلوطی از شریعت آسمانی و دین سکولاریسم راپذیرفتند و با پوشاندن قوانین شریعت الله، و با ایمان به طاغوتهایی، یکی یا چند تا از ویژگیهای خاص الله را پوشاندند، و جزو کفار (یعنی پوشانندگان قانون شریعت الله) قرار گرفتند.
این دسته از کفار با آنکه دچار شرکهائی شده اند، اما الله متعال تحت عنوان یهود، نصارا، مجوس و صابئی از آن ها یاد می کند نه تحت عنوان مشرکین( یا سکولاریستها). این نکته ای است بسیار حساس و ضروری که عده ای از مسلمین در دیپلماسی خود با جهان خارج یا آن را در نظر نمی گیرند، یا به شیوه ای آشفته و آلوده آن را بیان می کنند به نحوی که باعث آلودگیهای رفتاری با دیگران هم می شود.
الله متعال همچنانکه اینها را در کلامش از مشرکین نجس در دنیا و قیامت فرق گذاشته، در احکامشان هم فرق گذاشته و احکامشان یکسان نیستند، و برای هر کافری یک حکمی برای دنیایشان تعیین کرده است.
کفار اهل کتابی که الله متعال ذکر کرده جرمهای بزرگی چون شرک مرتکب شدند و قوانین شریعت الله را پوشاندند. الله متعال قانون و برنامه ی خالص و کاملی را برای زندگی ظاهری و معنوی انسانها فرستاده که نیازی به دستکاری بشر، مخلوط کردن آن با قوانین دین سکولاریسم و تغییر دادن ندارد. چون، اگر چیزی به قانون شریعت الله اضافه شود یا چیزی از آن کم شود خاصیت و کارکرد اصلی خودش را از دست می دهد، و به چیز دیگری تبدیل می شود که با اصل آن فرق دارد. برای همین الله متعال امر می کند که قانون و دین الله حق است و قوانین دیگر باطل و نباید این دو را با هم مخلوط کرد، و امر می کند که: «وَلاَتَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»(بقره/42)، و حق را با باطل قاطی نکنید، و حق را پنهان نكنيد، و حال آن كه میدانيد.
بله، همه ی ما می دانیم که مخلوط کردن حق با باطل باعث کتمان و پوشاندن حق می شود، و چیزی تولید می شود که باعث می شود قانون شریعت الله عقب بماند و چیزی جدید جای آن بیاید و شریکی می شود برای بخشی از قانون شریعت الله. الله متعال شریک کردن هر چیزی با آنچه که مختص خالق هست را ظلمی بزرگ معرفی کرده و می فرماید: «لَاتُشْرِکْ بِاللَّهِ اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ!…» (لقمان/13)، (چيزی و كسی را) شریک خدا مكن، واقعاً شرك ستم بزرگی است.
الله متعال به عنوان یک حکم ثابت در مورد کسانی که مرتکب این ظلم بزرگ می شوند اعلام می کند که:
- اِنَّ اللّهَ لاَیَغْفِرُ اَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَی اِثْمًا عَظِیمًا (نساء/48)، بيگمان و بدون شک خداوند (هرگز) شرك به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هركس كه خود بخواهد میبخشد و هر كه برای خدا شريكی قائل گردد، گناه بزرگی را مرتكب شده است.
- اِنَّ اللّهَ لاَیَغْفِرُ اَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِیدًا (نساء/116)، بیگمان خداوند شرك ورزيدن به خود را (از كسی) نمی بخشد و بلكه پائينتر از آن را از هركس كه بخواهد (و صلاح بداند) میبخشد. هر كه برای خدا شریک بگيرد، به راستی بسی گمراه گشته است (و خيلی از حق پرت شده است).
شرک، جرمی است که خداوند هرگز آن را نمی بخشد، در این دیگر نباید شک کرد. همچنین، شکی نداریم که کفاری چون یهود، نصارا، مجوس و صابئین دچار شرک شده اند؛ این را هم نمی توان انکار کرد. اما با این وجود، الله متعال هرگز در کلامش این کفار را مشرک (سکولار) ننامیده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم هم آن ها را مشرک (سکولار) ننامیده و هرگز آن ها را در دنیا مشمول احکام مشرکین نجس و سکولاریستهای پلید قرار نداده است.
بله، ممکن است تعجب کنید! برای شماها که در فضای دیگری نفس کشیده، و با عینک دیگری به مخلوقات الله نگاه کرده اید، جای تعجب و سؤال دارد که برای چه الله متعال آن ها را مشرک و مشرکین خطاب قرار نداده و علاوه بر آن احکامی متفاوت با مشرکین رابرایشان وضع کرده است؟!
الله متعال می فرماید: «لَّيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَن يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَلاَيَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَلاَ نَصِيراً» (نساء/123)، نه به آرزوهای شما و نه به آرزوهای اهل كتاب است. هركس كه كار بدی بكند در برابر آن كيفر داده میشود، و كسی را جز خدا يار و ياور خود نخواهد يافت.
بله، به آرزوهای ما نیست. دراین آیه به طورعام گفته شده که هرکس کار بد کند به سزای الهی خود خواهد رسید، دیگر فرق نمی کند اهل کتاب باشد و یا مسلمان. بزرگترین کار بد که خدا از آن نهی کرده و گفته که آن را نمی بخش شرک است، یعنی یکی از صفات مشرکین؛ و قطعاً الله آن را به اندازه ای که در نظر گرفته عذاب می دهد و او را نمی بخشد. این یکی از سنتهای الله است و در همه ی زمان ها و برای همه ی ملت ها ثابت است: «وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً» (احزاب/62) و در سنّت خدا دگرگونی نمی بینی.
تفرق، هم یکی دیگر از همین ویژگیها و صفات مشرکین است که هم اکنون مسلمین به آن گرفتار هستند و الله تعالی امر می کند که: «وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ* مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» (روم/30-31-32)، و از زمرهی مشركان نگرديد از آن كسانی كه دین خودشان را تکه تکه و بخش بخش كردهاند و به دستهها و گروههای گوناگونی تقسيم شدهاند. هر حزب و گروهی هم از روش و آئينی كه دارد خرسند و خوشحال است.
در اینجا در بسیاری از موارد آشکارا می بینیم هم کفار اهل کتاب و هم مسلمین به صفاتی از صفات مشرکین آلوده شده اند، اما نمی توان به صرف داشتن این صفات آن ها را در دسته ی مشرکین نجس قرار داد.
الله متعال میان کفار مشرک و سکولاری که به قوانین اجرائی هیچ یک از شریعتهای آسمانی معتقد نیست و کفاری که به یکی از شریعتهای تحریف شده و آلوده ی اسلام معتقدند، اما از نعمت ایمان به نبوت و شریعت پیامبرخاتم صلی الله علیه و سلم محروم هستند، میانشان تفاوت بسیار بزرگی در دنیا قرار داده است. نگاه به آن ها متفاوت است و روش صحبت کردن و ادبیات با آن ها هم متفاوت است.
با آنکه الله متعال کفار اهل کتاب را مورد آسیب شناسی قرار می دهد و کارهای شرکی و طاغوت مآبانه ی آن ها را چون طاغوت قرار دادن همدیگر، تحریف کتاب آسمانی خود، دادن ویژگیهای الله متعال به مخلوقات، لجاجت و دشمنی با پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم بعد از شناخت و تمام صفات غیره را مورد نکوهش و مذمت قرار می دهد؛ اما آن ها را هیچ وقت جزو مشرکین و سکولاریستها قرار نمی دهد و حتی آن ها را در ردیف سکولاریستها هم قرار نمی دهد؛ و نشان می دهد که پیروان شریعتهای آسمانی به هر نسبتی به دین سکولاریسم و برنامه های آن نزدیک شدند، به همان نسبت از دین و شریعت الله محروم و دور شدند، اما در هر صورت مشمول احکام مشرکین و سکولاریستها نمی شوند.
با این وجود، بر خلاف مشرکین و سکولاریستهای پلید، رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از دعوت این گروه به آخرین شریعت دین اسلام، اگر آن ها این شریعت را نمى پذیرفتند، و درضمن با مسلمانان وارد جنگ نمى شدند، بر اساس فرمان الهى به گرفتن «جزیه» از این گروه اکتفا مى کند، و این ها می توانستند به صورت خودمختار در مکانهای مربوط به خود و بر اساس عقاید شرک آلود خاص خود زندگی کنند.
همین عملکرد متفاوت با مشرکین و اهل کتاب، این سؤال را مطرح مى کرد که «اهل کتاب» چه کسانى هستند؟ با مراجعه به آیه ی 14سوره ی حج، که در آن مردم به سه گروه مؤمنین، اهل کتاب و مشرکین تقسیم شده اند، تا اندازه اى پاسخ این سؤال روشن مى شود.
خداوند متعال مى فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»(حج/17)،کسانى که ایمان آوردند و آنان که یهودى شدند، صابئى ها، نصارا، مجوس و کسانى که شرک ورزیدند، خدا در روز رستاخیز میانشان فرق می گذارد و از هم جدایشان مى کند.
طبق مضمون این آیه، یهودى ها، نصرانی ها، صابئین و مجوس ها نه جزو مؤمنین هستند و نه جزو مشرکین، بلکه اهل کتاب (یا شبه اهل کتاب) محسوب مى شوند و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز نشان مى دهد که پیامبر صلی الله علیه و سلم با این چهار گروه، طبق احکام اهل کتاب برخورد مى کردند، و اگر اسلام را نمى پذیرفتند آنها را به پرداخت «جزیه» محکوم مى کردند.
قرآن کریم خطاب به اهل کتاب می فرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّانَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَانُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَايَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (آل عمران/64)، بگو: ای اهل كتاب! بيایيد به سوی سخن دادگرانهای كه ميان ما و شما مشترك است (و همه آن را بر زبان میرانيم، بيایيد بدان عمل كنيم، و آن اين) كه جز خداوند يگانه را نپرستيم، و چيزی را شريك اوقرار ندهیم، و برخی از ما برخی ديگر را، به جای خداوند يگانه، به خدایی نپذيرد. پس هرگاه (از اين دعوت) سر بر تافتند و قبول نکردند، بگویيد: گواه باشيد كه ما مسلمان هستيم.
قرآن مطالبی درباره ی یهودیها و نصرانی هایی که در آن زمان بودند دارد که اگر آنها به خاتم انبیا ایمان بیاورند دارای دو اجر خواهند شد. عادی هم هست، باید هم دارای دو اجر باشند، برای این که آنها در ابتدا و در آن وقت، وظیفه و تکلیفشان همین بود؛ مثلاً به سیدنا عیسی (ع) ایمان آوردند چون ایمانشان ایمان صحیح بوده اجری داشتند، بعد که پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم ظهور می کند و به ایشان ایمان می آورند این ایمان دومشان برای آنها اجر ثانوی ایجاد می کند. قرآن می فرماید: «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ یُؤْمِنُونَ *وَإِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ*أُوْلَئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَیَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ» (قصص/52-53-54)، کسانی که پیش از نزول قرآن، برایشان کتاب فرستادیم به قرآن ایمان میآورند. هنگامی که (قرآن) بر آنان خوانده میشودمیگویند: بدان باور داریم، چرا که آن حق بوده و از سوی پروردگارمان نازل شده است. ما پیش از نزول قرآن هم مسلمان بودهایم.
آنان کسانی اند که دو بار اجر و پاداششان داده میشود، به سبب این که (در راه ایمان اذیّت و آزارها دیدهاند و) شکیبایی کردهاند، و بدیها را با نیکیها از میان برمیدارند و از آنچه بدیشان عطا کردهایم خرج میکنند و میبخشند.
بله، منشأ تمام شریعتهای آسمانی با وجود تحریفاتی که در باورها و کتاب هایشان رخ داده یکی است، آن هم خداست؛ و دینشان هم یکی، آن هم اسلام است؛ و اسم همه ی آن ها هم یکی بوده و آن هم مسلمان است.
اینها شریعتها و شاخه هایی از دین اسلام بوده اند که با ورود عقاید دین سکولاریسم دچار تحریف شده اند، اما ریشه ی آنها همان اسلام است، و پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم بدون اینکه به باطلی اقرار کند یا موافقت خود را با عقیده ی کافری اعلام نماید، باتأکید بر نقاط مشترک و یافتن راه حلی جهت مصالح خداپرستان، به دنبال راهی جهت همزیستی مسالمیت آمیز با اینها تحت حاکمیت اسلام می گردد.
در درس چهارم اشاره کردیم که «لا اله الا الله» یا همان کفر به طاغوت و ایمان به الله، لفظ و نقطه ی مشترک تمام مسلمین در کل تاریخ بشریت بوده که از کانال آخرین فرستاده به همراه شریعت خاص همان پیامبر روی آن صحبت شده و روشن و تجدید شده است. اهل کتاب در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم به این کلمه تلفظ می کردند، اما زیر بار آخرین شریعتی که این نقطه ی مشترک را روشن و تجدید می کرد نمی رفتند.
زمانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم معاذ رضی الله عنه رابرای دعوت اهل کتاب به سوی یمن فرستاد به او گفت: که قبل از هر چیز آنها را به سوی شهادة «لا اله الا الله» دعوت کند؛ و بعد از آن در مورد شریعت جدید و احکام آن همچون: نماز، زکات، روزه ی ماه رمضان وغیره صحبت کند. یعنی به او می گوید اول «لا اله الا الله» را که نقطه ی مشترک همه است به آن ها بگوید که ما با هم مشترکیم و بعد محتوای داخل «لا اله الا الله» را که از طریق آخرین پیامبرش آمده آن ها را به ایشان بگوید مثل نماز، زکات، روزه و غیره. و الله متعال اهل کتاب را نیز بر اساس همین نقاط مشترک دعوت می کند و می فرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَايَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (آل عمران/64).
اهل کتاب «لا اله الا الله» را بر زبان می راندند، اما حاضر نبودند آخرین شریعت الله را که مفاهیم و محتویات همین «لا اله الا الله» را با شریعت جدید الله که از کانال پیامبر جدید خود آن را توضیح می دهد و آن را روشن می کند بپذیرند، و نسبت به این پیامبر جدید و شریعت او کافر شدند. «لا اله الا الله» را باید از کانال آخرین فرستاده گرفت، چون تنها آخرین فرستاده است که چگونگی کفر به طاغوت و ایمان به الله را با شریعت و فرائض جدید آن روشن می کند. با وجود این و با وجود تمام شرکیات و کفریاتی که داشتند الله متعال این هارا مشرک نام نمی برد، و احکام مشرکین را بر آن ها تطبیق نمی دهد، بلکه آن ها را مشمول احکامی خاص خودشان می کند مثلاً:
- آن ها را نجس نمی داند در حالی که سکولاریستها و مشرکین را نجس و پلید معرفی می کند.
- از آن ها اعلام برائت و کناره گیری نمی شود هر چند که دعوت به بیزاری و کناره گیری از شرکیات و کفریات آن ها می شود.از خودشان اعلام برائت و کناره گیری نمی شود در حالی که از مشرکین و سکولاریست ها اعلام کناره گیری هست.
- طعام و ازدواج با اهل کتاب را حلال می داند. ما می توانیم طعام آن ها را بخوریم و با اهل کتاب ازدواج کنیم ذبح دست اهل کتاب را می توانیم بخوریم و با زنان پاکدامن ایشان ازدواج کنیم. الله تعالی در سورهی مائده میفرمايد: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُوَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَمُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»(مائده/5)، امروز (با نزول اين آيه) برای شما همه ی چيزهای پاكيزه حلال شد، و (ذبائح و) خوراك اهل كتاب برای شما حلال است و خوراك شما برای آنان حلال است، و (ازدواج با) زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن اهل كتاب پيش از شما حلال است، هرگاه كه مهريهی آنان را بپردازيد و قصد ازدواج داشته باشيد و منظورتان زناكاری يا انتخاب دوست نباشد. هر كس كه انكار كند آنچه را كه بايد بدان ايمان داشته باشد اعمال او باطل و بيفايده میگردد و در آخرت از زمرهی زيانكاران خواهد بود. این هم یک مورد دیگر که مختص اهل کتاب است.
- بر اساس عهد و پیمانهایی اهل کتاب می توانند زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند و مثل مشرکین نجس و سکولاریستهای پلید بین جنگ یا قبول اسلام در منگنه قرار نمی گیرند. بلکه این ها می توانند بدون ترک عقاید خود در دارالاسلام به صورت خودمختار زندگی کنند و مبالغی بهعنوان جزيه می پردازند (و گاه بنابر مصالحی ممکن است این مبلغ هم گرفته نشود).
واژهی «جزيه» که از مادهی «جزاء» است، جزای حفظ امنیت و استفاده ی مجانی از امکانات دارالاسلام و خودمختاری داخلی است که به آن ها اعطا شده که در پناه چنین امنیت و خودمختاری می توانند باحفظ عقاید خود از سیستم اداری، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی خاص خودشان بهره مند شوند. و مسلمانان ـرهبر مسلمينـ متعهد می شوند كسی مزاحم آنها نشود؛ البته به شرطی كه مخالفت با شرايط عقد ذمه، نكنند. البته این را بدانیم چندین برابر این را تمام طاغوتها از پناهنده ها و حتی شهروندان خود تحت عنوان مالیات و … می گیرند.
به هر حال، اهل كتاب حد وسط مسلمين و مشرکین قرار دارند. از آنجهت كه پيرو دين آسمانی هستند، با مسلمین شباهت دارند و از جهتیكه ايمان آنها آميخته به خرافات و مطالب بیاساس دین سکولاریسم است؛ شبيه مشركانند. با دارا بودن این صفات و ویژگیها نه مسلمان نامیده شده اند و نه مشرک و مشرکین.
لذا، در صورتی كه حاضر شوند بهعنوان يك اقليّت سالم مذهبی با مسلمانان زندگی خوبی داشته باشند، با شرايط «ذمه»، میتوانند چنين پيمانی با مسلمين داشته باشند.الله متعال به عنوان هم مسیران منحرف مسلمین، جهت اصلاح به آن ها فرصت می دهد و با مدارا با آنان برخورد می کند؛ به گونه ای که به آنها اجازه می دهد با پرداخت جزیه، به صورت آزادانه در کشور اسلامی زندگی کنند و بر شریعت منحرف خود نیز باقی بمانند.
- جامعه ی کفار شبه اهل کتاب
به دنبال این دسته از کفار ما به دسته ی سومی تحت عنوان کفار شبه اهل کتاب اشاره کردیم. در جهان، علاوه بر شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم، فقط دو شریعت آسمانى وجود دارند که به طور مسلم و به اتفاق آراى علماى اسلامى، اهل کتاب اند: «یهود» و «نصارا». الله متعال به اهل کتاب بودن پیروان این دو شریعت اشاره کرده، می فرماید: «أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ» (انعام/156)، (آن را فرو فرستادهايم) تا نگوئيد كتاب تنها بر دو گروه پيش از ما فرو فرستاده شده است، و از بحث و بررسی آنها بی خبر بودهايم.
پس، دربارهی يهود و نصارا به روشنی از آيات برمیآيد كه دارای«كتاب»اند؛ چرا كه الله متعال كتاب هر كدام (تورات و انجيل) را نام میبرد؛ ولی در مورد مجوس به صراحت نمیتوان از آيات استفاده كرد كه دارای اهل كتاب بوده باشند؛ چون فقط يكبار در قرآن اين واژه به اجمال به كار رفته است؛ ولی همين قدر مشخص است كه در دسته ی «مشرکین و مؤمنین» نيستند؛ چرا كه مشركین را در آيهی: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»(حج/17)، جدا آورده و«مجوس» در كنار يهود و نصارا مطرح شده و می توان عنوان «شبه اهل کتاب» را برای چنین مواردی به کار برد و احکام اهل کتاب را بر آنها اجرا کرد.
«شبه اهل کتاب» کسانی هستند که در آسمانى بودن آنها، بعثت پیامبرى الهی و ارسال کتابى آسمانی برای آن ها تردید وجود دارد، اما چون پیروان آن ها همان مسیر اهل کتاب را رفته اند، آن ها هم مشمول همان احکام اهل کتاب می شوند. یعنی مجوس یا «مگوش» یا«مگاو» یا «مگوسيا» یا «مُغ»، که همان مسیر اهل کتاب را رفته مشمول حکم اهل کتاب می شود و زرتشتی ها هم که شباهتهایی با مجوس دارند شبیه مجوس محسوب شده و مشمول احکام اهل کتاب شدند. مجوسی که خودش در پاره ای موارد شبه اهل کتاب به حساب آمده و هم اکنون پیروی از آن باقی نمانده است. اما رسول خاتم صلی الله علیه وسلم در مورد آن ها می فرماید:«سَنّوافی المجوس سُنَّةَ اَهلِ الكِتاب فی الجزیة»،[5] طبق روش اهل کتاب با مجوس در مسأله ی جزیه برخورد کنید .
عده ای از علما نیز، کسانی از نوادگان مرتدینی چون یزیدی ها، [6]اسماعیلی ها و غیره را که همان مسیر انحرافی اهل کتاب و شبه اهل کتاب را طی کرده و به بلای آنها گرفتار شده اندراجزو کفار شبه اهل کتاب به حساب آورده اند.
در این صورت، غیر از مرتدین و مشرکین نجس و سکولاریستهای پلید، می توان همه ی فرق را مشمول قانون جزیه کرد، و با وجود برائت از شرکیات و کفریات آن ها، اما مشمول قوانین برائت و کناره گیری که مختص مشرکین است نمی شوند.
به نظر می رسد حکمت اینکه اسلام میان مشرکین، اهل کتاب و شبه اهل کتاب در همزیستی تفاوت قائل شده این است که مشرک را تحمل نمی کند؛ اما اهل کتاب و حتی مشابهین آن را تحمل می کند؛ مشرک را مجبور به ترک عقیده می کند، ولی اهل کتاب و مشابهین آن را مجبور به ترک عقیده نمی کند، همین است که مشرکین و سکولاریستهای نجس به دلیل دورانداختن کامل قوانین واحکام شریعت الله و چسبیدن به قوانین و برنامه های دین سکولاریسم، باب نجات را برای ابد به روی خود بسته اند، و در شرایطی هستند که خود را از هرگونه ترحم و بخششی برای همیشه محروم کرده اند؛ ولی اهل کتاب و شبه اهل کتاب در شرایطی هستند که امکان هدایت و رستگاری آنها وجود دارد. چون، این ها در هر صورت به صورت اجمالی و کلی معتقد به قوانین صادره از طرف الله هستند، و تنها مشکلشان در پذیرش این قوانین از کانال آخرین فرستاده ی الله است که امید می رود به صورت تدریجی بتوانند بر موانع جهل خود پیروز شوند و آخرین شریعت الله را نیز بپذیرند.
این کلیاتی بود در مورد احکام دنیوی این سه گروه از کفار، که نقشی اساسی در دیپلماسی و روابط مسلمین با آن ها دارد.
خوب، حالا می رسیم به سؤالات:
- سلام. سکولاریسم با وجود تمام اشکالاتی که برایش گفتید اما آزادی و احترام به حقوق مخالفین را دارد. مگر غیر این است؟
دین سکولاریسم یک استبداد و دیکتاتوری عقیدتی است که در صورت کسب قدرت و با اتکا به زور اسلحه، هرگز غیر خودش را قبول نکرده و نمی کند. در طول تاریخ بشریت هم یا جای این ها در جامعه بوده یا جای اهل توحید، که یا مسلمان شدند مثل قوم یونس علیه السلام، یا آن ها مسلمین را نابود کردند مثل اصحاب الاخدود و دهها پیامبر دیگر، یا اینکه الله به وسیله ی زلزله، طوفان و رعد وبرق و سایر عذابها آن ها را از بین برده یا اینکه توسط مسلمین آن ها را پاک کرده است. قاعده ی گفتمانی بین دین سکولاریسم با دین اسلام تنها اسلحه بوده: «وَلَايَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» (بقره/217).
دین سکولاریسم در طول تاریخ با زور اسلحه همیشه سعی کرده که قوانین شریعت الله را به بهانه های مختلف در زندگی اجتماعی انسانها به حاشیه براند و درنهایت آن را حذف کند. برای دین سکولاریسم و تمام احزاب مختلف آن (چون لیبرالیسم، کمونیسم، سوسیال دموکراسی، ناسیونال سوسیالیسم و غیره) حقوق بشر یعنی حقوق برای سکولاریستها و بس. بشر یعنی سکولاریستها و هرکسی که مخالف سکولاریستها نباشد جزو بشر است، غیره دیگر حقوقی ندارند چون آن ها را عملاً بشر نمی دانند.
این احترام به حقوق مخالفین است؟ مخالف دین سکولاریسم غیر از دین اسلام و شریعتهای مختلف آن در تاریخ چه کسی بوده است؟ بگویید مخالف دین سکولاریسم همین سکولاریسمی که شما اسم بردید غیر از دین اسلام و شریعتهای مختلف آن درطول تاریخ که بوده؟ غیر از این چه مخالفی داشته است؟ چه احترامی برای آداب و رسوم، قوانین و برنامه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و سایر قوانین اسلامی که مربوط به زندگی دنیوی مسلمین است و مخالف با دین سکولاریسم قائل شده است؟ کدام احترام به این قوانین و برنامه هایی که مخالف دین سکولاریسم بوده گذاشته است؟
بیشتر از 28 سال است در کانادا، مسلمین از کانال قوانین همین کشور کانادا سعی دارند تنها یک دادگاه مخصوص خانواده داشته باشند که بر اساس قوانین شریعت الله مسائل خانوادگی ریز خودشان را حل و فصل کنند اما هرگز به آن ها اجازه نداده اند، اما درخواست ازدواج هم جنس بازان با هم، و درخواست ازدواج با حیوانات در کشورهای سکولار، کمتر از چند ماه مورد پذیرش قرارمی گیرد و در پناه قانون و قدرت حکومتی هر کسی می تواند به این اعمال ننگین اقدام کند و کسی چون پدر و مادر، برادر و غیره هم نمی توانند مانع آن شوند چون قانون و حکومت با آن است. شما از این عمل حکومتهای سکولار و قانون حقوق بشر آن ها چه می فهمید؟
- یا این قوانین حقوق بشری سکولاریستها، مسلمین را بشر حساب نمی کند.
- یااین که مسلمین صاحب هیچ حقوقی نیستند که مخالف دین سکولاریسم باشد.
این دیکتاتوری و توحش است. شما این را آزادی می دانید؟ این آزادی به مخالف است یا دیکتاتوری و توحش؟ همین یکی دو روز پیش بود که آماندا اسپیلمن از بازرسان ویژه ی آموزشی دولت بریتانیا اعلام کرد دختران محجبه در مدارس ابتدایی این کشور درباره ی لباسهای خود مورد تحقیق و بازجویی قرار می گیرند. بازجویی به خاطر چه؟ به خاطر نوع پوشش دختران خردسالِ مسلمان. این درحالی است که زنها و مردها به صورت لخت و عریان می توانند در تمام جوامع سکولاریستی اروپا، آمریکا و استرالیا و غیره ظاهر شوند.
این برخورد دین سکولاریسم با چنین مسائل بسیار ریز مسلمین است، حالا چه برسد به مسائل اساسی که مربوط باشد به تحکیم«أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ» و یا «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَٰذَا الْبَيْتِ» و یا تحکیم «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ».
دین سکولاریسم با تمام مذاهب چپ و لیبرال آن، امتحان خودش را پس داده و مسلمین باید در برابر آن، که از طرف منافقین داخلی هم حمایت می شود، به سمت وحدت و یکپارچگی به پیش بروند و دست از تفرق و جنگ مذهبی بردارند. دین سکولاریسم دشمن مشترک و خشن تمام شریعتهای آسمانی و تمام مذاهب موجود در اسلام بوده و هست.
- اگر دین سکولاریسم تا این اندازه خشن است پس اینهمه مسلمان چگونه در اروپا و آمریکا و استرالیا زندگی می کنند. مگر ممکن است کسی در پناه دشمنش زندگی کند؟
اگر خاطرتان باشد در درس اولمان عرض کردم که سکولاریستها چه دینی را از ما می خواهند؟ زمانی که الله می فرماید:آن ها با شما جنگ مسلحانه می کنند تا اینکه شما را از دینتان بر گردانند:«وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا». منظور این است که تا زمانی با شما می جنگند که شما دست از چهار مفهوم دین بکشید. یعنی بگویید:
- ما قدرت حکومتی نمی خواهیم.
- قانون و شریعت الله را نمی خواهیم.
- 3- اطاعت کردن بر اساس قانون شریعت الله را نمی خواهیم.
- 4- مجازات کردن و پاداش دادن بر اساس قانون شریعت الله را هم نمی خواهیم.
زمانی که از این چهار معنی و مفهوم دین دست کشیدید آن ها دیگر کاری با شما ندارند. هر مسلمانی هم که وارد هر یک از این کشورها می شود متعهد می گردد و حتی در مواردی قسم می خورد که به قانون سکولاریستی آن کشور پایبند باشد و به این شرط پذیرفته می شود. یک مسلمان در هیچ یک از کشورهایی که نام بردید و سایر کشورهای سکولار حق ندارد و اصلاً جرأت آن را ندارد که قانونی را بر خلاف قانون دین سکولاریسم اجرا کند. [7]
دین سکولاریسم در این کشورهای سکولار، به نسبتهای مختلف، تمام قوانین شریعت الله که مربوط به زندگی دنیوی مسلمین می شود و با دین سکولاریسم مخالف است را مصادره کرده، قوانین شریعت الله را مصادره کرده است. و به صراحت می گویند سهم خدا در زندگی انسانها تنها در گوشه ی مسجد، كليسا و معابد و… است. به صراحت می گویند- نعوذ بالله- الله و دین الله حق ندارد در زندگی اجتماعی، اقتصادی، اداره ی جامعه، خانوادگی و سایر امور زندگی دنیوی ما دخالت کند،این ها حق دین سکولاریسم است. به صراحت می گویند هر چه که به دین سکولاریسم مربوط می شود ديگر خداوند هيچ حقی ندارد در آن ها دخالت كند، اما دین سکولاریسم حق دارد در هر چه که مربوط به خدا می شود دخالت کند و حتی صاحب سهم شود و شریک خدا گردد، هرچند كه اين سهيم شدن و شراكت به معنی لغوکردن و نادرست دانستن اموری باشد که خدا آن ها را درست و حلال دانسته یا این سهیم شدن شراکت به معنی حلال كردن و درست دانستن كارهايی باشد كه خداوند آنها را نادرست و حرام دانسته است.
آن هایی که شما اسم بردید معامله کردند، این همه امتیاز دادند و تسلیم تمام این ذلتها شدند و خودشان را با دین سکولاریسم هماهنگ و تطبیق دادند تا توانستند آنجا زندگی کنند. حالا عده ای به حکم اضطرار به چنین ذلتی تن دادند و عده ای هم داوطلبانه خودشان را ذلیل کردند.
مسلمان می گوید:«قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ». و قرار است هر چه مربوط به زندگی و مرگش می شود طبق قانون شریعت الله باشد و هر روز در نمازش تعهد می دهد که «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» … اما، دین سکولاریسم ابتدا او را با زور اسلحه و قدرت حکومتی ذلیل و فرومایه و پست می کند و او را در حد خودش پائین می آورد بعد او را مجبور می کند که از قانون دین سکولاریسم به جای قانون دین الله اطاعت کند. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوه».فرعون قوم خویش را فرومایه و ذلیل و پست بارآورد و آنها هم از او فرمانبرداری و پیروی کردند. این پروسه ای است که تمام مشرکین و سکولاریستهای دنیا طی کرده اند و تنها تحت چنین شرایطی است که کسی می تواند تحت حاکمیت سکولاریستها زندگی کند.
این ها را به استضعاف کشاندند و چاره ای برایشان نگذاشتند. برای همین است که الله متعال با استثناء قرار دادن بخشی از این ها که نمی توانند هجرت کنند و راه چاره ای ندارند و نمی توانند راه چاره ای برای هجرت کردن و دور شدن از چنین مجتمعی پیداکنند، در مورد بقیه ی این ها که داوطلبانه و با میل خودشان آن جا مانده اند در مورد آن ها می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیراً» (نساء/97)، بیگمان کسانی که فرشتگان (برای قبض روح) به سراغشان میروند و (میبینند که به سبب ماندن با مشرکین در کفرستان، و هجرت نکردن) بر خود ستم کردهاند، بدیشان میگویند: کجا بودهاید (که بی توشه مردهاید و بدبخت شدهاید؟ عذرخواهان) گویند: ما بیچاره ها و مستضعفین در سرزمین (کفر) بودیم (و چنان که باید به انجام دستورات و قوانین شریعت الله نرسیدیم، فرشتگان بدیشان) می گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن کوچ کنید؟ جایگاه آنان دوزخ است، و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی!!!.
وجود این محدودیتها و خصلتهای فاسد مشرکین و سکولاریستهای نجس است که رسول الله صلی الله علیه وسلم مکان هجرت مسلمین را، مناطق عرب نشین اطراف خودش که سکولار بودند انتخاب نمی کند، بلکه آن ها را به مناطق تحت حاکمیت نصارا می فرستد.
- من در آثار سالهای قبل شما دیده ام که مشرکین را به مشرکین اهل کتاب، غیر اهل کتاب و شبه اهل کتاب تقسیم کرده اید. نظرتان در این زمینه چیست؟ اگر امکانش هست دلیلش را بیان کنید.
نظری ندارم. اشتباه محض است و خودتان که می بینید مخالف صریح قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم است. این اشتباهی است که بسیاری از فقهای گذشته کرده اند و از آن ها به ما به ارث رسیده و اکثریت قاطع باسوادهای دینی امروز هم میراث دار این اشتباه هستند و کاری هم به فرقه و مذهب خاصی ندارد. خودانتقادی و نقدپذیری ما اجازه نمی دهد که از اشتباهات خودمان دفاع کنیم. بله اشتباه است اشتباه محض است.
اما دلیلش چیست؟ چون انسانیم. فرمودید دلیلش چیست؟ چون انسانیم. امااجازه بدهید الله متعال جواب بهترو روشن تری را به ما بدهد. الله متعال می فرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا»(نساء/82)،دقت کنید! آیا درباره ی قرآن به صورت ریزبینانه نمیاندیشید و اگر از سوی غیرخدا آمده بود در آن تناقضات و اختلافات فراوانی پیدا میکردند. پس، هر چه از طرف غیر خدا باشد در آن اختلاف و اشتباه هست.
در این زمینه یادم آمد دوست دارم گفته ای از یزید بن حاتم رحمه الله رابرای شما بگویم که بی مناسبت با وضع موجود اهل کتاب و مسلمین نیست. اهل کتابی که اکثر اماکن عبادی آن ها در اروپا تبدیل به مراکز فساد و مراکز بی بند وباری شده یا حتی خیلی از آن ها هم توسط مسلمین خریداری شده اند.این بنده خدا می گوید: هرگز از هیچ چیزی همچون شخصی نترسیدم که به وی ستم کنم در حالی که بدانم هیچ یاری گری به جز الله متعال ندارد، پس بگوید: «حسبی الله»، الله بین من و تو خواهد بود.
برادران و خواهران گرامی! هم اکنون تمام اهل کتاب و شبه اهل کتاب همچون مسلمین در برابر جنایات و دیکتاتوری دین سکولاریسم غیر از الله کسی را ندارند. برو نگاه کن. درست است از دور چیزاهای دیگری می بینید. بروید اروپا را نگاه کنید وضع موجود این بیچاره ها را نگاه کنید که چه می کشند از دست دنیای سکولار و دنیای سکولار و وضعیت وخیم این اهل کتاب را نگاه کنید پس ظلم نکنید چه به اهل کتاب، چه شبه اهل کتاب و چه به برادران مسلمانتان[8]
- السلام علیکم. چگونه یک یهودی یا یک مسیحی یا حتی یک مسلمان، مشرک می شود؟
به همان شیوه ای که شخص، دزد می شود. شخص می داند دزدی چیست و حکمش هم چیست و سرانجامش هم چیست؟؛ بعد به میل خود اقدام به دزدی می کند و می شود دزد، یا وارد یک گروه دزد می شود و به او می گویند دزد، هرچند که دزدی هم نکند. مثل خیلی از بچه مسلمان هایی که از زمان تشکیل اولین حزب سکولار در میان کُردها به فرمان استالین و توسط مسیلمه ی کذاب کُردها قاضی محمد، وارد حزبهای دموکرات، کومله، فدائی، رنجبران، راه کارگر، پارتی، یکیتی، حزب کارگران اوجالان وغیره شدند. تمام این ها خودشان برخودشان گواهی می دهند که سکولار هستند و قوانین دین سکولار و سکولاریسم را برای اداره ی زندگی دنیویشان بهتر می دانند. خوب، زمانی که این ها به خودشان گواهی می دهنددیگر نیازی به اثبات شما ندارد که حتی با آن ها جروبحث کنید. «شَاهِدِينَ عَلَى أَنفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ». خودشان به کفر خودشان گواهی می دهند. به محض این که گفت سکولاریستم، دیگر تمام است. وارد حزب و گروه آن ها شده و صف خودش را از اهل کتاب، شبه اهل کتاب و مسلمین جدا کرده است.
- به نظر من اگر همه به شعار کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک پایبند باشند انسانها در سعادت زندگی می کنند و جنگی هم درست نمی شود. نظر شما چیست؟
کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک حرف کلی همه است. اما اینکه چه چیزی خوب و چه چیزی بد است، چه چیزی اصلاح، و چه چیزی فساد است و… ممکن است همه با هم اختلاف پیدا کنند. ارزشها و ضد ارزشها، باید ها و نبایدها، خوب ها و بدها و… با هم فرق دارند. آن ها می گویند مسلمین باعث فساد و ویرانی می شوند، مسلمین می گویند کفار باعث می شوند فساد و ویرانی به بار بیاید؛ کفار می گویند اصلاح گرند، مسلمین هم همین را می گویند؛ و کفارمی گویند نه بابا آن ها دروغ می گویند مسلمین می گویند نه شما دروغ می گویید و باید مشخص شود چه خوب و چه بد است؟ الله متعال چیزی را خوب می داند، کفار سکولاری چون فرعون و اطرافیانش و سکولاریستهای کنونی چیز دیگری را خوب می دانند و همان که الله می گوید را فساد می دانند.
«وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ»(اعراف/127)، اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آيا موسی و پيروان او را آزاد و رها میسازی تا در سرزمين (مصر آزادانه) به فساد بپردازند و تو و معبودان تو را رها کنند؟ موسی را کسی می دانستند که دارد در زمین فساد می کند.
نه فقط سکولاریستهای پلید عصر فرعون، پیامبر را رواج دهنده ی فساد می دانستند بلکه قبل و پس از آن در عصر پیامبر خاتم و حتی زمان حاضر هم دین الله و قانون شریعت الله را باعث ایجاد فساد می دانند. آن را توحش می دانند. حالا مهم این است که مشخص شود فساد چیست؟ توحش چیست؟ چه چیزی فساد و چه چیزی خوب است؟
به عنوان مثال توجه کنید: اخیراً یکی از نشریات جهانی سوسیالیستها جمله ای از مارکس به عنوان یکی از خدایان سکولار سوسیالیستهایی چون کومله ها،حزب کارگران اوجالان، یکتی ها و غیره رامنتشر کرده بود که الان یادم آمد خدمتتان بگویم. در سوشلیست. پابلیکیشن اومده بود که مارکس میگوید:
Socialist publication: We can ‘change the world’ through abortion and gay ‘marriage’
یعنی کارل مارکس می گوید: ما میتوانیم به وسیله ی سقطِ جنین و همجنس بازی جهان را تغییر دهیم. بیا، این هم یک ارزش برای آن ها. این یک خوب برای آن ها. آن ها این را خوب و ارزش می دانند.
الله متعال می گوید: این اعمال بد هستند، عمل قوم لوط بد است، هم جنس بازی بد است، اما سکولاریستها می گویند خوب است؛ الله متعال می گوید ازدواج با محارمی که قبلاً بین زرتشتی ها بود و اکنون در میان سکولاریستها و در جاهایی مثل سوئد قانونی شده بد است، سکولاریستها می گویند خوب است. و صدها قانون دیگر که الله می گوید خوب است اما سکولاریستها می گویند بد است، یا الله می گوید بد است اما سکولاریستها می گویند خوب است. حالا، به نظر شما حرف کدام یکی را قبول کنیم؟ حرف الله را یا حرف سکولاریستها و مشرکین نجس را؟ مشکل و جواب اصلی سؤال شما همینجاست. بله، مشکل همین جاست و جواب اصلی سؤال شما هم همین جاست که حرف الله را قبول کنیم یا حرف سکولاریست ها و مشرکین نجس را؟ کدام یک راست می گویند؟ در تعین خوب و بد کدام یک راست می گویند؟
- آیات قرآن در جایی در سوره ی بقره می گوید کفار ایمان نمی آورند اما دیدیم که خیلی ها ایمان آوردند. این تضاد نیست؟
به شما سفارش می کنم به درس قبلی مراجعه کنید که در مورد آنالیز کفار صحبتهایی داشتیم. مختصراً خدمتتان عرض کنم که جامعه ی کفار دو دسته اند، یکی ائمة الکفر و رهبرانشان هستند که به صحت دین اسلام یقین دارند، می دانند و یقین دارند که دین اسلام از طرف خدا آمده، درست است، بر حق است، اماآگاهانه حق را می پوشانند و آن را قبول نمی کنند. و روی حق را پرده می کشند و آن را می پوشانند. حق وجود دارد ولی آن را می پوشانند که الله متعال درموردشان می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ …»، (ممکن است اشاره ی شما به همین آیه باشد.) بیگمان آنان که کفر را پیشه ی خودشان کرده اند برایشان یکسان است چه آنان را بیم دهی و چه بیم ندهی، ایمان نمیآورند.
اینها بخش بسیار ناچیز جامعه ی کفار هستند اما با وجود ناچیز بودنشان هدایتگر جامعه ی کفار هستند و رهبریت جامعه ی کفار را بر عهده ی خودشان گرفته اند، و باز الله متعال در آیه ی ۵۵ سوره ی انفال درموردشان می فرماید:«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِینَ کَفَرُواْ فَهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ»، به تحقیق بدترین جنبندگان نزد خداوند کسانی هستند که کافرند و ایمان نمی آورند. خوب، کافرند و ایمان نمی آورند.
اما، در برابر این اقلیت که رهبریت را بر عهده دارند، مغز متفکر هستند، کنترل جامعه و مدیریت جامعه ی کفار را بر عهده دارند، بقیه و اکثریت قاطع کفار، پیروان و مقلدین همین ها هستند و با این ها تشکیل یک گروه، حزب، حکومت و جامعه ای را داده اند. آن ها زیر مجموعه ی آن ها شده اند و تشکیل چنین جامعه، حزب و گروه و انجمنی را داده اند. همین سیاهی لشکر و گروه مقلدین هستند که ایمان می آورند. گاهی همین اقلیت، با قدرت حکومت و نظامی که دارند، مانع ایمان آوردن این اکثریت مقلد می شوند. برای همین است که جنگهای آزادیبخش مسلمین به عنوان یک استراتژی همیشه در جامعه مطرح بوده است. هدف، آزاد کردن این بخش از مقلدین بوده نه تحمیل عقیده بر آن ها. چون این ها اگر آزاد شوند امکان ایمان آوردنشان هست.
بله، کفار می توانند در دنیا از کفرشان برگردند و مسلمان شوند. اما اگر مثل رهبرانشان برنگشتند به همراه رهبرانشان داخل جهنم می شوند؛ یعنی در این دنیا فرصت دارند پیروانشان، طرفدارانشان، مقلدینشان و سیاهی لشکرها در این دنیا فرصت دارند اما در قیامت دیگر چنین فرصتی ندارند و مثل رهبرانشان وارد جهنم می شوند. زمانی که الله متعال می فرماید:
ـ «إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ» (محمد/34(، كسانى كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، سپس در حال كفر از دنیا رفتند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید.
ـ «إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعینَ» (بقره/161)، كسانى كه كافر شدند، و در حالِ كفر از دنیا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه ی مردم بر آنها خواهد بود.
این آیات و آیات مشابه به ما می گوید که کفاری مشمول این عذاب و لعنت می شوند که کافر از دنیا رفته باشند، نه اینکه در مقطعی کافر بوده اند و به دنبال آن مسلمان شده اند و کافر نمرده اند، مثل اکثر صحابه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم و تعدادی از برادران خودمان که در این جلسه هم هستند.
از الله متعال خواستاریم که ما رادر فهم و شناساندن صحیح دین و دشمنانش یاری بدهد،و مسیر وحدت و قدرت را به مسلمین نشان بدهد، و مسلمین را از عذاب مهلک تفرق نجات بدهد، و ما و شما را بر دین خود ثابت قدم نگه دارد و عاقبتمان را به خیر کند.
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته[9]
دانلود به صورت pdf:
دانلود به صورت ورد:
[1] الله تعالی به صراحت و واضح اهل کتاب را از مشرکین جدا می کند
[2] در اینجا هم الله تعالی یهود را از «الَّذِينَأَشْرَکُوا» مشرکین جدا کرده است.
[3] در اینجا هم الله تعالی الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ را از هم دیگر جدا کرده است
[4] وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا همه را از هم جدا کرده است
[5]– احمد بن حنبل، الموطا،ج 1، ص 278؛ نیز: نوری حسین محدث طبرسی، مستدرک الوسائل، انتشارات مدرسه ال بیت لاحیاء التراث، ج11، ص 101
[6] کوردهای ملک طاوسی عراق که از طرف سکولاریستهای مرتد با نام ایزدی هم اخیرا شناسانده شده اند و کوردهای شیطان پرست و ملک طاوسی بخشهایی از ایران که با نام علی الهی و اهل حق و قلخانی و یارسان و… در میان مردم معروفند
[7] ابن تیمیه می گوید: فإن هؤلاء التتار لا يقاتلون على دين الإسلام؛ بل يقاتلون الناس حتى يدخلوا في طاعتهم فمن دخل في طاعتهم كفوا عنه وإن كان مشركا أو نصرانيا أو يهوديا ومن لم يدخل كان عدوا لهم وإن كان من الأنبياء والصالحين.
این پایه و اساس جنگ سکولاریستها در طول تاریخ بوده است و هم اکنون اخوان الشیاطین( شاخه ی انحرافی اخوان المسلمین) سلفیون درباری آل سعود و سایر دین فروشان مسلمین را به سوی آن و بیعت و تسلیم شدن در برابر طاغوتها و سکولاریستها فرا می خوانند .
[8] تا مشمول رحمت الله تعالی قرار بگریم که می فرماید : وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ¤
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ (اعراف/156-157) و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس آن را برای کسانی که تقوا پیشه میسازند و زکات میدهند و آنان که به آیات ما ایمان میآورند مقرر میداریم .همانهایی که از این فرستادهی پیامبر درس ناخوانده پیروی میکنند . پس رحمتش را به هر کس که شروط آن را فراهم آورد میبخشد.
[9] پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله