وظایف مومنین در برابر دارالاسلام
بسم الله و الحمد لله ، اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته / بخش 6 قسمت دوم :
(4-قسمت)
ریش و عمامه و سخنان قلمبه سلمبه وشبه جهادی و… آنها شما را فریب ندهد، در کمترین حالت وظیفه ی هر مسلمانی این است به سخنان کسانی که در دارالحربهای انگلیس و کانادا و آمریکا و … هستند و بر علیه مسلمین در حال جنگ روانی بوده و بخشی از ارتش جنگ روانی دشمنان بر علیه دارالاسلام هستند اهمیت ندهند و آنها را نادیده بگیرند، در کمترین حالت حکم این مجریان جنگ روانی دشمن مثل دارودسته ی منافقینی است که دارالاسلام را ترک کرده باشند و مشمول حکم سکولاریستها (یا به زبان عربی مشرکین) شده اند که در درس پنجم مقدمات – دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان – قسمت شناسائی دارودسته ی منافقین به تفصیل در مورد اینها صحبت شده است.
پس هجرت به دو دلیل صورت می گیرد:
- عدم توانائی بر اظهار و علنی کردن 4 معنی و مفهوم دین اسلام
- تقویت دارالاسلام و عمل نمودن به دستورات رهبریت
در مورد اولی می توان به هر سرزمینی که در آن برای دین اسلام آزادی وجود داشته باشد مهاجرت کرد و این زمانی است که دارالاسلامی وجود نداشته باشد مثل هجرت مسلمین به حبشه ای که توسط اهل کتاب نصرانی اداره می شد. دوباره تاکید می کنم این نوع هجرت تنها در صورت نبود دارالاسلام است . تنها در صورت نبود دارالاسلام است که مومن مجبور می شود دارالکفر اهون را انتخاب کند و زمانی بین بد و بدتر مجبور به انتخاب یکی می شوند که خوب وجود نداشته باشد اما زمانی که خوب وجود داشته باشد و شخص به میل خود و با وجود معذور نبودن بد را انتخاب کند شکی وجود ندارد خودش هم بد است .
در این حالت که دارالاسلامی وجود ندارد اگر مومنی هجرت نکرد قوانینی دنیوی در موردش اجراء نمی شود اما در حالت دوم و عدم هجرت به دارالاسلام چنین نشان می دهد که به دارالاسلام و حکومت اسلامی و تطبیق قانون شریعت الله اعتقادی ندارد و تلاشی جهت محافظت از آن و حمایت از آن نمی کند به همین دلیل مشمول قوانین اجرائی خاصی می شود و آن اینکه جزو منافقین محسوب می گردد و حکومت اسلامی هم حقوق شهروندی و وظیفه ی ولایت و سرپرستی در برابر چنین غیر مهاجری را باطل می کند.
رهبریت هم از چنین کسانی اعلام برائت می کند: « أَنَا بَرِیءٌ مِنْ کُلِّ مُسْلِمٍ یُقِیمُ بَیْنَ أَظْهُرِ الْمُشْرِکِینَ »[1] یا به روایت شیعیان جعفری: «إني بَرِیءٌ مِنْ کُلِّ مُسْلِمٍ نزل مع مشرك في دارالحرب».[2]
بر این اساس شما در تاریخ مسلمین هرگز ندیده اید که یک مسلمان که در بدترین شرایط در دارالاسلام به سر برده باشد به دارالکفر رفته باشد، بلکه در بدترین حالتها در دارالاسلام مانده . حتی خوارجی که در بدترین حالتها به سر می بردند باز هرگز به دارالکفرها نرفتند بلکه از بخشی از دارالاسلام به بخشی دیگر از دارالاسلام فراری شده اند هر چند همین سرزمینها را نیز دارالکفر می دانستند اما نه در حد دارالکفرهای اصلی. پس این عده که با وجود دارالاسلام و تنها به دلایل نفسانی و رفاهی و مادی به دارالکفرهای تحت حاکمیت کفار سکولار می روند به نظر شما در چه منجلابی خود و اطرافیان خود را گرفتار کرده اند؟!!
(ادامه دارد…..)
[1] أبو داود (2645).همچنین می فرماید : أنا بريء من كل مسلم يقيم بين أظهر المشركين لا تتراءى ناراهما.( أخرجه الترمذي 4/155 من حديث جرير بن عبدالله، واسناده صحيح) و روایتهای مختلف دیگر/ سنن الترمذي/ كتاب السير/ ح 1530 / سنن أبي داود/ كتاب الجهاد/ ح 2274
[2] وسائل الشيعة، ج15، ص101، طبعة مؤسسة آل البيت