اصل نفی سبیل و عزت اسلامی (1) (قسمت 16)
- 1-قسمت)
بدون شک لازمه ی ایمان به الله و مقدمه ی ایمان به الله، کفر به طاغوت است؛ یعنی قبل از «الا الله» باید اقرار به «لا اله» شود، و طاغوت هم در میان انسانها یعنی «کفار6گانه»ی آشکار [1- الَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَىٰ 4- وَالْمَجُوسَ 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا + 6- مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ]، یعنی باید در میان انسانها ابتدا این «کفار6گانه»ی آشکار انکار و نفی شوند بعد به تائید الله و ایمان به الله اقرار شود چون عدم نفی این طاغوتها در واقع به معنی پیروی از آنها به جای الله تعالی و شرک با الله تعالی و نفی ایمان به الله تعالی و نفی آخرین شریعتش است.
الله تعالی در مورد قوم عاد که با قوانین و آیات الله تعالی کل کل کرده و از دستورات پیامبران سرپیچی کرده و تابع قانون و امر افرادی شدند که از قانون شریعت الله سرکشی کرده بودند و در برابر رهبران و مجریان قانون شریعت الله عنادت و لجبازی می کردند می فرماید: «وَ تِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ این هم قوم عاد بودند که آیهها و دلائل پروردگارشان را انکار کردند و از فرمان پیغمبران خدا سرکشی نمودندوَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ»( هود/ 59) و از دستور هر سرکش عناد پیشهای پیروی کردند.
یا در جای دیگری می فرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يرِيدُونَ أَنْ يتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ( اي پيغمبر ! ) آيا تعجّب نميكني از كساني كه ميگويند كه آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان دارند ميخواهند داوري را به پيش طاغوت ببرند. وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يكْفُرُوا بِهِ و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه به طاغوت ايمان نداشته باشند و به طاغوت کفر داشته باشند. وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِيداً »( نساء/ 60)و شیطان ميخواهد كه ايشان را بسي گمراه كند.
این آیات و دهها آیه ی مشابه به ما می گویند هر کسی که به قانون شریعت الله ایمان دارد باید خود طاغوتها و بعد قوانین آنها را نفی کند و نباید به دادگاهها و قوانین این «کفار6گانه» ی آشکار مراجعه کند؛ این یعنی حاکمیت [ 1- الَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَىٰ 4- وَالْمَجُوسَ 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا + 6- مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ]، غیر اسلامی است و مومنین نباید زیر بار حاکمیت غیر اسلامی بروند و حاکمیت غیر اسلامی بر مومنین جایز نیست.
با همان کفر به طاغوت و نفی طاغوتهای 6 گانه در میان انسانها و اقرار به شهادتین حاکمیت طاغوتها و قوانین آنها زیر پا گذاشته می شود و قلب از ولاء این کفار و عقاید آنها و قوانین آنها خالی می شود «وتخلیت» یعنی درونم را از عقاید، ولاء و قوانین شیطان و تمام کفار آشکار و پنهان خالی کردم و تنها الله و قانون شریعت الله و اولیای الله را در آن قرار داده ام؛ پس کسی یافت نمی شود همدر قلبش شیطان را گذاشته باشد هم الله را، همبه قانون شریعت الله ایمان داشته باشد و هم آگاهانه، عمداً و به میل خودش زیر بار طاغوتها برود و قوانین طاغوتها را بپذیرد . جمع این دو امر متناقض محال است. مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ۚ (احزاب/4) الله در درون یک مرد دو قلب قرار نداده است که یکی از قلبها را به الله و قوانینش بدهد و قلب دیگر را به شیطان و قوانین مریدانش در روی زمین. اطاعت کردن که ماهیت تمام حکومتهاست و معنی دوم دین را می رساند، یا باید به الله داده شود یا به کفار.
(ادامه دارد……)