اصل تامین امنیت (4) (قسمت21)
(متن کامل مطلب)
در کنار ایمان و رعایت قوانین شریعت الله و اصول شرعی حاکم بر حاکمیت داخلی و خارجی دولت اسلامی و دارالاسلام، طائفه و امتی از امت رسول الله صلی الله علیه وسلم در «3ابزار» وجود دارند که موتور محرکه و عهده دار محافظت از وحدت دستور و وحدت فرماندهی و پیشبرد سیاستهای صحیح اسلامی در روابط داخلی و بخصوص روابط خارجی هستند.
رسول الله صلی الله علیه وسلم در لفظ عامی در مورد این طائفه فرموده است: وَلَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي عَلَى اَلْحَقِّ ظَاهِرِينَ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اَللَّهِ .[1] و گروهي از امتم همواره در مسیر حق خواهند ماند و مخالفت و عدم همراهی دیگران، زیانی به ایشان نمیرساند تا اينكه فرمان الله مبنی بر برپایی قیامت فرا رسد. (یعنی با تمام این مخالفتها تا روز قیامت هستند)
اگر دقت کنیم در این لفظِ از حدیث، کلیتی وجود دارد که هر کسی می تواند مدعی شود که گروهش همین طائفه و امت است و روشن است که این لفظ از حدیث مصادیق زیادی را در بر می گیرد که مخالف لفظ «امت» بودن این طائفه در میان امتی بزرگ است، بخصوص امروزه می بینیم که جریاناتی که خودشان به صدها فرقه و گروه متضاد تشکیل شده اند در کمال ناباوری خودشان را مصداق این طائفه می دانند، و حتی دارودسته ی منافقین هم خود و گروههای متنوع خودشان را مصداق این طائفه می دانند؛ اما رسول الله صلی الله علیه وسلم با معرفی یکی از مشخصه های بارز این طائفه و امتِ از امتش این خبر عام را به طبقه ی مومنین میان مسلمین آنهم دسته ای خاص از مومنین در دارالاسلام مختص می کند و بسیاری از افراد و گروههای مدعی را از حکم عام بیرون می کند و می فرماید:
- لاَ تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِى يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ [2] «هميشه گروهی از امت من در راه حق جنگ مسلحانه می کنند، و تا قيامت پيروز و آشکار خواهند بود.
- لَنْ يَبْرَحَ هَذَا الدِّينُ قَائِمًا يُقَاتِلُ عَلَيْهِ عِصَابَةٌ مِنْ الْمُسْلِمِينَ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ[3] همواره اين دين پا برجا خواهد بود و گروهي از مسلمانان بر اساس آن می جنگند تا قيامت فرا رسد.
- «لَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ قَاهِرِينَ لِعَدُوِّهِمْ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ حَتَّى تَأْتِيَهُمْ السَّاعَةُ وَهُمْ عَلَى ذَلِكَ».[4] هميشه گروهي از امت من برای برپا کردن فرمان الله به قتال میپردازند، بر دشمنانشان پيروز هستند، مخالفانشان نمیتوانند به آنان ضرری برسانند؛ تا اينکه قيامت برپا میشود و آنان در اين حال (جنگیدن) هستند.
پس این طائفه و امت، دسته ای از مومنین میان مسلمین هستند که مشخصه ی آنها قتال و جنگ مسلحانه در راه الله با جان و مال است که الله تعالی در موردشان می فرماید: قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ ۖ …. عربها میگویند : ایمان آوردهایم. بگو: شما ایمان نیاوردهاید، بلکه بگوئید: تسلیم (ظاهری اسلام) شدهایم (و مسلمان هستیم). چرا که ایمان هنوز به دلهایتان راه نیافته است. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ،مؤمنان تنها کسانی هستند که به خدا و پیغمبرش ایمان آوردهاند، ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه ندادهاند، وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ و با مال و جان خویش در راه خدا به جهاد برخاستهاند. أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ. (حجرات/14-15) آنان راستگویند .
پس کسانی که این «3 صفت» را نداشته باشند و هم مسیر با دارندگان این «3 صفت» نباشنداما با زبان ادعای مومن بودن داشته باشند جزو دارودسته ی منافقینی هستند که الله تعالی در موردشان می فرماید: قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ (مائده/41) کسانی که به زبان میگویند مؤمن هستیم، ولی از دل مؤمن نمیباشند ( و در ظاهر هم گفتارشان با کردارشان همخوانی ندارد و ما تنها از روی ظاهر آنها می توانیم اینها را تشخیص دهیم که اصلی ترین علامت «وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ» است ) .
در اینجا واضح است که جنگی همیشگی تا روز قیامت بر علیه دارالکفر ها وجود دارد و در میان امت رسول الله صلی الله علیه وسلم هم همیشه گروهی به صورت «امت» تا روز قیامت وجود دارند که اهل جنگ مسلحانه و جنگ با دارالکفر هاهستند و این جنگ هم تمام شدنی نیست. برای همین است زمانی که شخصی می آید خدمت رسول الله صلی الله علیه وسلم و می گوید که عده ای خیال می کنند جنگ با فتح مکه تمام شده است، رسول الله صلی الله علیه وسلم در جواب می فرماید: كَذَبُوا، « دروغ گفتند، الْآنَ جَاءَ الْقِتَالُ، الآن وقت جنگ آمده است، وَإِنَّهُ لَا تَزَالُ مِنْ أُمَّتِي أَمَةٌ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، و هميشه از امت من؛ امتی، در راه خدا قتال و جنگ مسلحانه میکنند، لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ، مخالفانشان نمیتوانند به آنان ضرری برسانند، يَزِيغُ اللَّهُ قُلُوبَ قَوْمٍ يَرْزُقُهُمْ مِنْهُمْ، و خداوند قلبهای قومی را منحرف میگرداند و از آنان روزيشان میدهد، يُقَاتِلُونَ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ[5] و پيوسته جنگ مسلحانه میکنند تا اينکه قيامت فرا میرسد».
یا سلمه رضی الله عنه میگوید: شخصی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: من اسب و سلاح جنگ را گذاشتم و جنگ بار سنگین خود را گذاشت، گفتم: دیگر جنگ تمام شد؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:” الْآنَ جَاءَ الْقِتَالُ، بلکه الآن وقت جنگ آمده است، لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ظَاهِرِينَ عَلَى النَّاسِ، همیشه طایفه ای از امت من بر مردم «ظاهر و آشکار» هستند، يَزْيِغُ اللهُ قُلُوبَ أَقْوَامٍ، فَيُقَاتِلُونَهُمْ، وَيَرْزُقُهُمُ اللهُ مِنْهُمْ، حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَهُمْ عَلَى ذَلِكَ[6] و خداوند قلبهای اقوامی را منحرف میگرداند و این طائفه با آنها میجنگند و الله از آنها روزیشان میدهد تا اینکه امر خدا میآید و آنها بر آن هستند».
«عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِي»، « أُمَّةٌ مِنْ أُمَّتِي» و«طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي» یعنی واضح و روشن است که در داخل امت واحد تعریف شده اند، یعنی امتی واحد وجود دارد و اینان به صورت طائفه و گروه و امتی در داخل این امت واحد دارای این مشخصات هستند. و مشخصه ی بارز آنها جنگ مسلحانه است: « يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ »، « يُقَاتِلُونَ مِنْ نَاوَاهُمْ»، «يُقَاتِلُونَ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ ».
اگر دقت کنید متوجه می شوید که رسول الله صلی الله علیه وسلم از کلمه ی «جهاد» استفاده نکرده بلکه کلمه ی «قتال» را به کار برده که تفسیر آیات قرآن است. اینگونه «الرُّوَیْبِضَهُ» و « أَئِمَّةً مُضِلِّينَ » و « دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ» که همگی سر هم مجموعه ای از دوستان جاهل و دارودسته ی منافقین و علماء سوء هستند نمی توانند سوء استفاده کنند.
این گروه از امت، مخالفت دیگران به آنها ضرری نمی رساند «لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ» و کسی نمی تواند آنها را نیز تمام کند و یا ریشه کن کند چون ضمانت شده که این طائفه و جنگ مسلحانه ی این طائفه از امت تا روز قیامت وجود خواهد داشت : يُقَاتِلُونَ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ. و جالبتر اینکه، همه، چه مسلمان و چه غیر مسلمان آنان را می توانند تشخیص بدهند، ظَاهِرِينَ عَلَى النَّاسِ .
الله تعالی به رسولش امر می کند که حتی اگر تنها هم باشد باز جزو این طائفه باشد و در راه الله تعالی جنگ کند و مومنین را نیز به جنگ تحریک و تشویق کند: فَقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ، در راه خدا بجنگ (حتی اگر هم تنها باشی) تو جز مسؤول خود نیستی. وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ، و مؤمنان را (هم به جنگ) ترغیب و تحریک کن . عَسَى اللّهُ أَن یَکُفَّ بَأْسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ، تا این که خدا آسیب و قدرت کافران را (ازسر شما) بردارد و از قدرت و تندی کافران جلوگیری کند.[چون تنها چیزی که می تواند جلو تند و تیزی و قدرت کافران را بکیرد تنها جنگ مسلحانه است] وَاللّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَأَشَدُّ تَنکِیلاً (نساء/ 84) و قدرت خدا بیشتر و مجازات او سختتر است.
رسول الله صلی الله علیه وسلم به دلیل دستور صریح الله تعالی و اهمیت و جایگاه چنین جهاد مسلحانه ای می فرماید: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ وَدِدْتُ أَنِّي أُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَأُقْتَلُ، ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ، ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ[7] قسم به آن ذاتی که جانم در دست اوست، آرزو داشتم که در راه الله بجنگم و کشته شوم و دوباره زنده شوم، سپس کشته شوم سپس زنده شوم، سپس کشته شوم سپس زنده شوم، سپس دوباره کشته شوم» یعنی بارها و بارها در راه الله کشته شوم و زنده شوم و دوباره کشته شوم.
مهمترین مساله ای که در اینجا وجود دارد این است که فراموش نکنیم که بجز مذهب ظاهری تمام مذاهب اسلامی متفق هستند که این جهاد دعوت و ابتدائی و طلبی که در آیات و روایات به آن اشاره شده است باید تحت فرمان امام و رهبر دارالاسلام صورت گیرد و جهادی که خارج از دایره ی امر امام و رهبر دارالاسلام باشد نزد حنفی ها و مالکی ها و رای معتمد حنبلی ها حرام است و شافعی ها چنین جهادی را مکروه می دانند. در تمام این حالات متوجه می شویم که این فرقه ی ناجیه ای که اهل قتال و جنگ مسلحانه هستند در داخل یکی از «3ابزار» خود را جای داده اند.
البته چنانچه قبلاً هم عرض شد این جهاد یک سیستم مثل بدن است که در آن اعضای مختلفی به صورت هماهنگ جهت رسیدن به یک هدف واحد فعالیت می کنند. اعضای سیستم جهاد را «جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ»[8] سه بخش مالی، جانی و تبلیغی تشکیل می دهد و ممکن است به دلیل تخصصی و حرفه ای شدن امور نظامی و تبلیغی، مومنینی وجود داشته باشند که در تمام این زمینه ها به صورت هماهنگ فعالیت داشته باشند و یا مومنینی باشند که تنها در یک بخش از این سیستم انجام وظیفه می کنند؛ مهم این است همه به صورت هماهنگ در یک سیستم و بدن فعالیت دارند و با رعایت وحدت فرماندهی و وحدت دستور هدف واحدی را از کانال یکی از «3ابزار» برتر دنبال می کنند. بر همین اساس ما تمام کسانی که به صورت مالی یا جانی یا تبلیغی و زبانی در این بدنِ واحد انجام وظیفه می کنند را جزو همان فرقه و طائفه و امت میان امت می دانیم. أحْسِبُهم كذلك، واللَّهُ حَسِيبُهُم، ولَا أُزَكِّي علَى اللَّهِ أحَدًا
در همین راستاست که امام نووی رحمه الله می گوید که امام بخاری گفته این طائفه اهل علم هستند (یعنی علومی مثل فقه و حدیث و دعوت و تبلیغ)[9] امام احمد بن حنبل هم گفته: اگر این طائفه اهل حدیث نباشند پس نمی دانم چه کسانی هستند[10]. قاضی عیاض مالکی هم می گوید: منظور احمد اهل سنت و جماعت است و هر کسی که مذهب اهل حدیث را داشته باشد[11] اما در یک جمع بندی امام نووی رحمه الله در شرح بر صحیح مسلم می گوید: احتمال می رود که این طائفه در بین انواع مومنین تقسیم شده باشد در میان آنها شجاعان و جنگجویان وجود داشته باشد، یا در میان آنها فقهاء و محدثین و زاهدها و دعوتگران به معروف و نهی کننده های از منکر و یا انواع دیگری از اهل خیر وجود داشته باشد و لازم هم نیست در یک جا جمع شده باشند بلکه می توانند در سراسر زمین پخش شده باشند…[12]
این طیفهای مختلفی که امام نووی رحمه الله از آنها اسم می برد تنها در میان امتی واحد ثمره ی واقعی می دهند و ثمره ی واقعی آنها زمانی است که به صورت سیستماتیک و همچون اعضای بدن همگی متحد، هماهنگ و هم هدف باشند، و از یک مرکز دستور بگیرند، و با وحدت دستور و وحدت فرماندهی به پیش بروند، و به قول ایشان قرار نیست همه در یک جا جمع شده باشند مهم این است که به نحوی به «3ابزار» واحد مسلمین برتر متصل باشند.
سرخود کارکردن و جداجدا کار کردن هر یکی از این طیفها مثل سر خود کار کردن دست یا پا یا چشم یا سایر اعضای بدن است که نوعی ناهنجاری و بیماری محسوب می شود. بر این اساس است که رسول الله صلی الله علیه وسلم از این طائفه گاه تحت عنوان امتی در میان امتش نام برده است که همچون یک «امت»، در راه حق، قتال و جنگ مسلحانه انجام می دهند نه همچون افراد و گروهها و امم متفرق، و می فرماید: وَلَا يَزَالُ مِنْ أُمَّتِي أُمَّةٌ يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ[13] هميشه از امت من؛ امتی، در راه حق قتال و جنگ مسلحانه مي کنند.
غیر از این کسانی هم که تبلیغ می کنند باز باید در قالب «امت» جای بگیرند و حق ندارند هر کسی سرخود و به میل خودش به نام دعوت، با مردم صحبت کند و به این شکل در میان مومنین تفرقه ایجاد کند. امت یعنی جماعتی منسجم که متحداً و یک زبان و یک قلب در یک مسیر جهت رسیدن به یک هدف حرکت می کنند. الله تعالی بعد از آنکه امر می کند که و همگی به رشته ( ناگسستنی دین) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید: وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ (آل عمران/103) پشت سرش و در آیه ی بعدی می فرماید: وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران/104) باید از میان شما «امتی» باشند که دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند.
در این صورت هم مجاهدین با جان در قالب امت هستند و هم مبلغین و اهل دعوت، برخلاف اهل مال و امور اقتصادی که ممکن است متفرق و در صنفهای متعدد و ناهماهنگ باشند. در هر صورت این فرقه ی ناجیه ای که ممکن است در سراسر زمین پخش شده باشد یکی از مشخصه های بارز آن قتال و جنگ مسلحانه است. اما مهم آن است که در تمام منابع شرعی آمده است که این قتال و جنگ مسلحانه باید همراه امت واحد و جماعت واحد مسلمین صورت گیرد که دارای امام واحدی هستند که این امت مسلح همیشه از کانال «3ابزار» وجود دارد، چون وجود این امت و طائفه در میان امت به معنی وجود امت بزرگی است که این امت کوچک را در خود جای داده است و به معنی دارالاسلام متحد و یکپارچه ای است که با وحدت دستور و وحدت فرماندهی از کانال این طائفه و امت منسجم به امر جهاد طلب و دعوت اقدام می کند. در این صورت این امت مسلح و جنگجوی مجاهد وظیفه ی فرض جهاد طلب و کفائی را بر علیه دارالکفرها جهت رهائی زمین الله و بندگان الله از حاکمیت کفار بر عهده دارد و الله تعالی هم بعد از نصرت خودش، رسول الله صلی الله علیه وسلم و تمام امامان و رهبران دارالاسلام را با این طائفه و امت مسلح تقویت و پشتیبانی می کند: هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ (انفال/62) او همان کسی است که تو را با یاری خود و توسّط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرد.
رسول الله صلی الله علیه وسلم هم برای مومنینی که به صورت امتی واحد در آمده اند و طبعاً در حاکمیت و دیپلماسی داخلی و خارجی خود تابع اصول شرعی می شوند از الله تعالی ضمانت 3 مورد مهم را گرفته است . 1- امتش بر گمراهی جمع نشوند : سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يَجْمَعَ أُمَّتِي عَلَى ضَلَالَةٍ فَأَعْطَانِيهَا،2- دشمنان کافر بر چنین امتی تسلط پیدا نکنند: وَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يُظْهِرَ عَلَيْهِمْ عَدُوًّا مِنْ غَيْرِهِمْ،3- امتش با قحطی از بین نرود: وَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يُهْلِكَهُمْ بِالسِّنِينَ كَمَا أَهْلَكَ الْأُمَمَ قَبْلَهُمْ فَأَعْطَانِيهَا، و یا در روایتی دیگر «لا يَجُوعُوا» امتش گرسنه نشوند. البته رسول الله صلی الله علیه وسلم در کنار این سه وعده ای که از الله تعالی گرفته از الله تعالی می خواهد که الله تعالی ضمانت هم بدهد که امتش گروه گروه نشوند و بین آنها جنگ و درگیری داخلی اتفاق نیافتند و خشم و تندی جنگهای داخلی را به همدیگر نچشانند اما الله تعالی چنین ضمانتی نمی دهد و چنین درخواستی را نمی پذیرد: وَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يَلْبِسَهُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَهُمْ بَأْسَ بَعْضٍ فَمَنَعَنِيهَا “[14]
پس الله تعالی امر کرده که مومنین در قالب «امت» قرار بگیرند و ضمانت نکرده که امت گروه گروه و متفرق نشود و این گروهها به جان هم نیافتند و این گروهها با هم جنگ و درگیری و کشت و کشتار یا جنگ روانی و زبانی نکنند. رسول الله صلی الله علیه وسلم هم می فرماید الله تعالی وعده ی این 3 مورد را به من داده تا : حتَّى يَكونَ بَعْضُهُمْ يُهْلِكُ بَعْضًا، ويَسْبِي بَعْضُهُمْ بَعْضًا.[15] تا زمانی که در جنگهاي داخلي یکديگر را به قتل برسانند و از همدیگر اسير بگیرند» یعنی تفرق و از بین رفتن «امت» واحده و شروع جنگهای داخلی میان مسلمین و اسیر گرفتن مسلمین از مسلمین سرآغاز گمراهی و تسلط کفار بر مسلمین و گرسنگی و فقر و متحقق نشدن این سه وعده است.
قرطبی هم در قرن هفتم می گوید: در حدیث ثوبان« حتَّى يَكونَ بَعْضُهُمْ يُهْلِكُ بَعْضًا، ويَسْبِي بَعْضُهُمْ بَعْضًا » «حتی» نهایت و غایت است؛ یعنی دشمن بر مسلمین چیره نمی شود و… مگر زمانی که بعضی از مسلمین توسط بعضی دیگر کشته می شوند و جنگ داخلی رخ می دهد و این در این زمانها با ایجاد فتنه ها میان مسلمین یافت می شود که در نتیجه ی آن شوکت و قدرت کفار بیشتر شده و بر سرزمینهای مسلمین تسلط پیدا کرده اند. [16]
به زبانی دیگر همچنانکه در امر دعوت باید امت وجود داشته باشد و تمام اهل تبلیغ متفقاً مسائل را به یک گونه به تمام مردم برسانند، به همین صورت الله تعالی بعد از تشریح قواعدی در مورد امور عامه ای مثل جهاد و موظف کردن مومنین به تبعیت از امام و رهبر دارالاسلام می فرماید که نباید برای اموری مثل جهاد و سایر امور اجرائی متعلق به دارالاسلام که مختص امام و رهبر دولت و حکومتی اسلامی است دعوت افراد و گروههای مختلف و متفرق را مثل دعوت امام و رهبر دارالاسلام بدانیم و کسی که دچار این جرم آشکار شود در واقع به وحدت فرماندهی و وحدت دستور دارالاسلام صدمه زده است و آشکارا خودش و حتی دیگران را نیز دچار فتنه و عذاب کرده است: فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (نور/63) آنان که با فرمان او مخالفت میکنند، باید از این بترسند که بلائی گریبانگیرشان گردد، یا این که عذاب دردناکی دچارشان شود.
عذابی که الله تعالی در موردش می فرماید: قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِّن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ، بگو: خدا میتواند که عذاب بزرگی از بالای سرتان و یا از زیر پاهایتان بر شما بفرستد(مثل صاعقه ها و زلزله ها و آتشفشانها) أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْضٍ، و یا این که کار را بر شما به هم آمیزد ( و در نتیجه حقیقت امر بر شما مشتبه شود) و شما دستهدسته و پراکنده گردید (و جنگها در میانتان برپا گرداند) و برخی از شما را به جان برخی دیگر اندازد و گرفتار همدیگر سازد و شما را گروه گروه به جان هم اندازد و بعضی را به عذاب بعضی گرفتار کند، و طعم تند و تیزی و خشونت را توسط بعضى از شما به بعضى دیگر از شما بچشاند.انظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ (انعام/65) بنگر که چگونه آیات را بیان و روشن میگردانیم تا بلکه بفهمند.
پس نفهمهائی که منهج صحیح جهادی و حتی تبلیغی اسلامی را متوجه نشده اند بدون شک مسبب تولید این عذاب و تندی زبانی و مسلحانه بر خود و دیگران شده اند که چندین قرن و دهه است شاهدش هستیم و همین الان هم تحقق این عذاب بر آنها و دیگر مسلمین را می بینیم.
در این صورت با وجود آنکه فرقه ی ناجیه تا روز قیامت وجود دارند که مسلحانه به سوی وحدت و عزت و جهاد طلب و رهائی بخش سرزمینهای تحت حاکمیت کفار دعوت می دهند، اما تا زمانی که :
- مسلمین به این اصول شرعی پایبند نباشند و به همان وحدت خواسته شده در شریعت بر نگردند و باز از کانال شورای اولی الامر واحد مسلمین از کانال قدرت حکومتی یکی از «3ابزار» برتر امتی واحد و جماعتی واحد در دارالاسلامی واحد با رهبری واحد را تشکیل نداده اند،
- و تا زمانی که رهبران گمراه گرِ مروجِ تفرق و جنگ داخلی در میان مسلمین وجود دارند
این جنگ داخلی و کشت و کشتار میان مسلمین تا روز قیامت هم تمام نمی شود و حتی کار به جائی کشیده می شود که دسته هائی از مسلمین به سکولاریستها (یا به زبان عربی = مشرکین) ملحق می شوند و یا حتی دسته از مسلمین بار دیگر به پرستش انواع بتها چون ملیت و نژاد و رهبران و غیره… می پردازند و کلاً از اسلام خارج می شوند، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : « وَإِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي اَلْأَئِمَّةَ اَلْمُضِلِّينَ، «من برای امتم از ناحیهی رهبران گمراهكنننده نگرانم؛ وَإِذَا وُضِعَ اَلسَّيْفُ فِي أُمَّتِي، لَمْ يُرْفَعْ عَنْهَا إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ، و آنگاه که بر ضد یکدیگر شمشیر بکشند، تا قیامت، شمشیر از میانشان برداشته نخواهد شد. وَلَا تَقُومُ اَلسَّاعَةُ حَتَّى يَلْحَقَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِي بِالْمُشْرِكِينَ، و قيامت برپا نميشود، تا زمانی که گروهی از امتم به سکولاریستها ( یا به زبان عربی = مشرکان) ملحق می شوند (فقط کافی است اطرافت را نگاه کنی تا ببینی که به چه میزان از مسلمین به سکولاریستها پیوسته اند)، وَحَتَّى تَعْبُدَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِي اَلْأَوْثَانَ».[17] و تا زمانی که گروههایی از امتم بتها را عبادت می کنند و مشرک میشوند». مگر نمی بینیم که همین الان یزیدیها و علی اللهی ها که از گروههای اسلامی بودند به تدریج به چنان مرحله ای رسیده اند که ضمن کنار گذاشتن تمام احکام شریعت الله الان رسماً خود شیطان را با نام ملک طاوس می پرستند؟! دهها گروه ریز و درشت به این شکل از میان مسلمین تولید شده اند که بعد از چند نسل اصلاً خودشان را مسلمان هم ننامیده اند.
پس رسول الله صلی الله علیه وسلم از الله تعالی ضمانت گرفته که کفار بر امتش مسلط نشوند، اما اگر امت وجود نداشت و امم متفرقی تولید شده باشند که از سفارشات و دستورات الله تعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم اطاعت نکرده و صبر در راه اتحاد و وحدت اسلامی و رعایت اصول محافظت از ایمان خود و دارالاسلام را در پیش نگرفته و دچار تفرق و جنگ داخلی شدند و به جای قدرت و شکوه و « تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ» (انفال/60) سستی و بی ابهتی « فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ» (انفال/46) و تفرق و جنگ داخلی بر آنان غالب شد، در چنین حالتی چه؟
اگر در بدترین حالات «اضطرار و ضرورت»، امت واحد و جماعت واحد و رهبر واحد یکی از «3ابزار» برتر نبود و راهی جهت تولید رهبر واحد و امت واحد و جماعت واحد وجود نداشت و به جای آن گروههای متفرقی وجود داشتند باید از تمام گروهها و فرقه های متفرق و رنگارنگ و تمام دعوتگران به سوی تفرق که با ادبیاتی اسلامی و لباسی اسلامی درواقع به سوی مسلمان کشی دعوت می کنند دوری کرد، چون هم مسلمان کشی و هم شرک تفرق جزائی جز جهنم ندارند.
حذيفه بن يمان رضي الله عنه می گويد مردم از رسول الله صلي الله عليه و سلم در مورد خير سؤال مي كردند؛ ولي من از شر و بدي از ایشان مي پرسيدم تا مبادا به آن گرفتار شوم.مَخَافَةَ أَنْ يُدْرِكَنِي، عرض كردم: اي رسول الله، ما در جاهليت و شر بوديم! خداوند اين خير (اسلام) را براي ما فرستاد، آيا بعد از اين خير و هدايت شري خواهد آمد؟ در جواب فرمود: آري، گفتم: آيا بعد از آن شر، خير خواهد آمد؟ فرمود: بلي، لیکن در آن نوعي آلودگي وجود دارد. عرض كردم: آلودگي آن در چيست؟فرمود: قومي خواهد آمد كه به غير از هدايت من ديگران را راهنمايي مي كند، برخي از کارهای شان معروف و شایسته و برخي ديگر ناپسند و منكر است .قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ؛ گفتم: آيا بعد از آن خير، شري خواهد آمد؟ فرمود:آری، دعوتگراني هستند كه بر دروازه هاي جهنم قرار دارند« دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ» هركس دعوت آن ها را بپذيرد او را در آن مي اندازند؛ عرض كردم: اي رسول خدا، آن ها را براي مان توصيف نماييد؟ فرمود :آن ها از جنس ما هستند و با زبان ما سخن مي گويند؛ هُمْ مِن جِلْدَتِنَا، ويَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا، گفتم اگر آن ها را درک نمودم چه دستوري به من مي دهيد؟ فرمود:با جماعت مسلمانان و امام شان باش. تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ . گفتم: اگر مسلمانان جماعت و امام نداشتند؟ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ ، فرمود : در آن صورت از همه گروه ها و فرقه ها دوري کن اگر شده تنه ی درختي را محکم بگير تا مرگت فرا رسد، و تو بر همان حال باشی . قَالَ فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ[18]
در طول قرون گذشته مذاهب و حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی مثل امویان و عباسیان و غیره وجود داشته اند که بدون شک هم نقاط مثبتی داشته اند و هم نقاط منفی، در همین دوران هم ما شاهد گروههای اسلامی و حاکمیتهای بدیل اضطراری اسلامی بوده ایم که در مواردی بر اساس آنچه که رسول الله صلی الله علیه وسلم آورده عمل نکرده اند و به سوی چیزی دعوت می دهند که غیر از آن است که رسول الله صلی الله علیه وسلم آورده و طبعاً هم افکار و اعمال خوبی دارند و هم افکار و اعمالی ناشایسته و منکر؛ پشت سر اینها کسانی هم وجود دارند که تمام اعمال شایسته ی این دسته ی قبل را نادیده می گیرند و تنها بر اعمال منکر و ناپسند آنها انگشت می گذارند و این اعمال ناپسند را برجسته و بزرگنمائی می کنند و به این شکل مردم را کلاً به دوری از قانون شریعت الله و پذیرش قوانین کفری مثل سکولاریسم و غیره دعوت می کنند که «مصیبت در دین»[19] و درواقع دعوت به سوی جهنم است.
ابن قیم حنبلی رحمه الله در مورد این دسته از انسانها می گوید: بعضی از مردم سرشت و طبیعت خوک را دارند. از چیزهای پاک گذر می كند و به این پاکها اعتنایی نمی كنند. بسیاری از مردم چنین هستند از تو چندین برابر نیکی می بینند، نیکی هایت را حفظ و نقل نمی كند و نیکی ها و خوبي ها مناسب حالش نیستند. اما چون عیب و سخن نابجایی را ببیند اینجاست كه هدفش را پیدا می کند وآن را شیرینی خود قرار داده وهر كجا نقلش می كند.[20]
الان در برابر دعوت و تبلیغ این خوک صفتان مسلمین به دو دسته تقسیم می شوند:
- گروهی به تبلیغات آنها گوش می دهند و دنباله رو آنها و اهل جهنم می شوند. دُعَاةٌ إلى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَن أَجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا
- گروهی هم مثل امام مالک و شافعی و حنبل و دیگران با آنکه واضح و آشکارا تمام این انحرافات و نقاط مثبت و منفی را می بینند اما با امام مسلمین و رهبر دارالاسلام و جماعت مسلمین هم مسیر می شوند. تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وإمَامَهُمْ، و اگر این امام و رهبر دارالاسلام وجود نداشت از تمام گروههای متفرق فاصله می گیرند.
در این صورت واضح است که : پیدایش این رهبران گمراه گر و دعوتگران به سوی جهنم و پیدایش تفرق، و از بین رفتن شورای اولی الامر واحد مسلمین و طبعاً از بین رفتن امت واحد و جماعت واحد مسلمین، و تولید سرگردانی در میان مسلمین و تولید جنگ داخلی در میان مسلمین، و شایع شدن گرسنگی و فقر در میان مسلمین، و از دست رفتن بخشهای وسیعی از دارالاسلام و تسلط کفار بر مسلمین وتقسیم و تکه تکه شدن سرزمینهای مسلمان نشین به دهها بخش ناسازگار با هم و دهها مشکل و مفاسد عقیدتی و رفتاری دیگر، مصیبتهائی هستند که به خاطر انحرافات و رفتارهای خود مسلمین به وجود آمده اند «وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ» (شوری/30) آنچه از مصائب و بلا به شما میرسد، به خاطر کارهائی است که خود کردهاید، و الله از بسیاری گذشت میکند.
رسول الله صلی الله علیه وسلم از « اَلْأَئِمَّةَ اَلْمُضِلِّينَ» رهبران گمراهگر بر امتش می ترسید که الله تعالی در موردشان می فرماید : وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنصَرُونَ (قصص/41) و ما آنان را سردستگان و پیشوایانی کردیم که مردمان را به سوی دوزخ میخواندند و روز قیامت یاری نمیگردند، حالا اگر مومنین در اموری مثل دعوت و جهاد از کانال «امت» حرکت نکردند و این رهبران پیدا شدند که قصدی غیر از ایجاد انحراف، تفرق و شکست برای مسلمین و تخریب وحدت اسلامی مسلمین و نابودی دارالاسلام را ندارند چه؟
در اینجاست که متوجه می شویم علت بیماری به خود مسلمین بر می گردد و بیماری در همان «4 معنی و مفهوم» دین است و مسلمین در این 4 زمینه دچار آفت و ویروسهائی شده اند که این ویروسها به محض پیدا کردن یک میزبان مناسب، شروع به تکثیر و انتشار خود کرده اند، و مسلمین هم در 1- قدرت حکومتی 2- قانون و برنامه 3- اطاعت کردن 4- مجازات و پاداش جامعه ی خود دچار فسادهایی شده اند و زمینه های مناسب و بستر سازی های مناسب را برای رشد ویرسهای مخرب جاهلیت فراهم کرده اند. در این مرحله: ترسی که در دل کفار وجود دارد با ذلیل شدن مسلمین به دلیل دوری مسلمین از «4 معنی و مفهوم دین» از بین می رود، و در عوض، با قدرت گیری کفار، این ترس در قلوب مسلمین قرار می گیرد و زمانی که این ترس به همراه دوستی دنیا و کراهیت از مرگ به سراغ مسلمین آمد دشمنان نیز از هر سو به آنها حمله ور می شوند. همان چیزی که در طول این قرنها در گوشه و کنار سرزمینهای مسلمان نشین شاهدش بوده ایم.
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «يُوشِكُ أَنْ تَدَاعَى عَلَيْكُمُ الْأُمَمُ مِنْ كُلِّ أُفُقٍ، كَمَا تَدَاعَى الْأَكَلَةُ عَلَى قَصْعَتِهَا«به زودى از هر گوشه از دنيا امتهاى ديگر به شما يورش مى آورند همانطور كه گرسنگان به كاسه ى غذا حمله ور مى شوند»[صرفنظر از گذشته، باید بگویم که همین الان: چین، نفت و گاز و ذغال سنگ ترکستان شرقی را می دزدد، فرانسه طلا و اورانیوم مالی را غارت می کند، روسیه هم در قفقاز و تاتارستان و چچن و ترکستان غربی و تاجیکستان مشغول غارت منابع مسلمین است و آمریکا نفت عراق و سوریه و سایر دول عربی مثل آل سعود و امارات و بحرین را به کمک انگلیس و سایر شرکایش می دزد. از اندونزی و مالزی و فیلیپین و ویتنام و تایلند و بنگلادش و برمه و هند و پاکستان و افغانستان و ترکستان شرقی و غربی بگیر تا غرب اسلامی می بینی که کفار سکولار جهانی به همراه مزدوران سکولار و محلی آنها مشغول غارت و چپاول سرزمینهای مسلمان نشین هستند. جالب است بدانید که در ماه می ۲۰۰۳ن زمانی که «پاول ولفوویتز Paul Wolfowitz » معاون وقت وزیر دفاع امریکا در کنفرانسی خبری در حاشیه اجلاس دفاع آسیا در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا امریکا کشوری مثل عراق را اشغال کرد نه کره شمالی را، گفت: «تفاوت اصلی میان کره شمالی و عراق این است که عراق روی دریایی از نفت شناور است» و ترامپ هم در آخرین خیمه شب بازی انتخاباتی با جو بایدن (نامزد دیگر ریاست جمهوری) گفت:«ما برای اولین بار در انرژی مستقل شدهایم و دیگر نیازی به هیچکدام از آن کشورهایی که بخاطر سوخت آنها، با آنها وارد جنگ شدهایم، نداریم!» دقت کردید چه گفته : «بخاطر سوختشان با آنها وارد جنگ شدیم»! اگر خوب دقت کنید می بینید که سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم تحقق پیدا کرده است. قُلْنَا: يَا رَسُولَ اللهِ، أَمِنْ قِلَّةٍ بِنَا يَوْمَئِذٍ؟صحابه عرض كردند: اى رسول خدا آيا به خاطر كمى تعداد ما در آن روز است؟ قَالَ: أَنْتُمْ يَوْمَئِذٍ كَثِيرٌ وَلَكِنَّكُمْ غُثَاءٌ كَغُثَاءِ السَّيْلِ تُنْزَعُ الْمَهَابَةُ مِنْ قُلُوبِ عَدُوِّكُمْ، وَيُجْعَلُ فِي قُلُوبِكُمُ « الْوَهَنُ» فرمود: شما در آنروز تعدادتان زياد است ولى به مانند كف روى سيل هستيد طورى كه ترس و هيبتتان از قلوب دشمنان کنده شده است و در قلوب شما وهن به وجود آمده است، قَالُوا وَمَا الْوَهَنُ؟ قَالَ: حُبُّ الْحَيَاةِ، وَكَرَاهِيَةُ الْمَوْتِ. ( یا با لفظ) حبُّ الدُّنيا، وَكَرَاهِيَةُ الْمَوْتِ ( یا با لفظ) حُبُّكُمُ الدُّنْيَا، وَكَرَاهِيَتُكُمُ الْقِتَالَ» عرض كردند: وهن چيست اى رسول الله؟ فرمود: دوستى زندگی و دنيا و كراهت از مرگ و در لفظی دیگر دوستی دنیا و کراهیت از قتال و جنگ مسلحانه»[21]
این وضع ذلیلی و نا امنی ادامه خواهد یافت تا اینکه مسلمین بار دیگر به همان «4معنی و مفهوم» دین خود برگردند و اگر هم دارای دینی با این «4معنی و مفهوم» هستند اما دچار آفتها و ویروسها شده است باید آنرا با قانون شریعت الله و یروس زدائی و آفت کشی کنند. در این صورت به محض برگشت صحیح به همان «4معنی و مفهوم» دین به صورت خودکار جهاد از کانال صحیحش هم بر می گردد. چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: « إِذَا تَبَايَعْتُمْ بِالْعِينَةِ، وَأَخَذْتُمْ أَذْنَابَ الْبَقَرِ، وَرَضِيتُمْ بِالزَّرْعِ، وَتَرَكْتُمْ الْجِهَادَ، سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ ذُلًّا لَا يَنْزِعُهُ حَتَّى تَرْجِعُوا إِلَى دِينِكُمْ»[22] «هرگاه دست به معامله عِينَةِ بزنید و مشغول شخم زدن زمين شويد و به كشاورزی رضايت دهيد و جهاد را رها نماييد، خداوند متعال ذلتى بر شما مسلط خواهد نمود، و آن را برطرف نمىكند، تا اينكه به دينتان برگرديد.» « حَتَّى تَرْجِعُوا إِلَى دِينِكُمْ » تا اینکه به سوی دینتان برگردید به این معنی نیست که دین اسلام را رها کرده و مرتد شده اید، بلکه به معنی بازگشت به «4معنی و مفهوم» دین است که متاسفانه امروزه خیلی ها یا بالاجبار این «4معنی و مفهوم» دین را به دین سکولاریسم داده اند و از این معانی و مفاهیم چهارگانه فاصله گرفته اند و آنها را رها کرده اند، یا در این «4معنی و مفهوم» دین دچار آفت و ویروس شده و بیمار شده اند و از سلامتی در این «4معنی و مفهوم» دین فاصله گرفته اند.
در اینجا رسول الله صلی الله علیه وسلم بازگشت به جهاد را بازگشت به دین معرفی می کند، چون بدون جهاد زمانی که کفار بر مسلمین حاکمیت پیدا می کنند دین اسلام را یا مثل اندلس کلاً از مسلمین می گیرند یا اینکه اسلام را از آن «4 معنی ومفهوم» خودش تهی و خالی کرده اند، و این دین ناقص که در زمان ذلیلی و تسلط کفار به آن عمل می کنند غیر از آن دین کاملی است که باید داشته باشند. اما زمانی که بار دیگر به جهاد از کانال شرعی آن روی می آورند در واقع بار دیگر 1- قدرت حکومتی 2- قانون و برنامه 3- اطاعت کردن و فرمانبرداری 4- مجازات و پاداش را به دین اسلام برگردانیده اند و بار دیگر ترس ناشی از وحدت و قدرت نظامی دارالاسلام به دل کفار بر می گردد؛ و به جای ترس، در دل مومنین غیرت و قدرت و ابهت و عزت و بزرگی و امنیت جای می گیرد، و جهاد دفع و بعد، جهاد طلب و رهائی بخش از سر گرفته می شود.
کسی که در چنین حالتی از جهاد دوری کند در واقع می گوید که نمی خواهد این «4 معنی ومفهوم» به دین اسلام اختصاص پیدا کنند و می خواهد دین اسلام از این «4 معنی ومفهوم» تهی و خالی شود و بدون شک چنین کسی جزو مومنین نیست، بلکه جزو دارودسته ی منافقین است که ذلیلی مومنین و واگذاری این «4 معنی ومفهوم» به کفار را می خواهد و با بهانه های غیر شرعی و بچه گانه از جنگیدن در راه بازگشت این «4 معنی ومفهوم» به دین اسلام و قدرت گیری و گسترش دارالاسلام طفره می رود، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَغْزُ وَلَمْ يُحَدِّثْ بِهِ نَفْسَهُ مَاتَ عَلَى شُعْبَةٍ مِنْ نِفَاقٍ[23] کسيکه بميرد و جنگ مسلحانه نکند و در باره جنگ مسلحانه با خود زمزمه نکرده باشد (در دل قصد آنرا نداشته باشد یا برایش آمادگی های لازم را تهیه نکرده باشد)، بر شاخه ای از نفاق مرده است» .
البته ممکن است به دلیل از بین رفتن ترس در دل کفار و انتقال این ترس به دل مسلمین یا به همان دلیل تفرق و وهن و دنیا دوستی یا دلایل دیگر کفار بتوانند به بخشهائی از دارالاسلام حمله کنند و بخشهائی از دارالاسلام را به اشغال خود در آورند در چنین حالاتی جهاد فرض عین می شود.
در متون فقهای قرون اولیه ی اسلامی – که تکنولوژی رسانه ای و حمل و نقل کنونی و سیستم های مدیریتی امروزین وجود نداشت- آمده است که جهاد ابتدا بر اهل آن مکان و در صورت عدم توانائی یا سهل انگاری یا حتی همکاری اهل آن مکان با دارالکفر در این صورت جهاد به صورت دایره وار بر دیگران فرض عین می شود تا اینکه فرض عین شدن جهاد تمام مومنین را در بر می گیرد که در کتاب «روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم» آراء حنفی ها [24]و مالکی ها[25] و شافعی ها[26] و حنبلی ها[27] را در این زمینه آورده ام و نیاز به تکرار نمی بینم، اما امروزه و «در وضع موجود» و با توجه با اتحادیه های بین المللی از «کفار6گانه» ی آشکار و حتی دارودسته ی منافقین داخلی، چون امکانات رسانه ای و نقل و انتقال به گونه ایست که تمام سرزمینها را به راحتی می توان به هم متصل و یکپارچه کرد در این صورت اگر از سوی کفار به هر بخشی از دارالاسلام حمله شود جهاد دفع بر تمام مومنین فرض عین می شود. فرضی مثل نماز، و بعد از نماز هیچ فرضی بالاتر از جهاد دفع وجود ندارد که طی آن بار دیگر امنیت به آن بخش از دارالاسلام هم برمی گردد.
حالا اگر دارالاسلام و امام و رهبر واحدی وجود داشت، و جهاد، با وحدت فرماندهی و وحدت دستور در مسیر صحیح آن قرار گرفت چه؟ در چنین حالتی :
- الله تعالی هدايت و راهيابي به تمام راههاي منتهي به عزت را به مومنین نشان خواهد داد: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا (عنکبوت/69) کساني كه در راه ما جهاد كنند، آنان را در راههاي خود رهنمود می کنیم.
- بار دیگر، اصولِ شرعیِ حاکمِ بر حاکمیتِ داخلی و خارجی دارالاسلام حاکم می شوند، و قاعده ی نفی سبیل با پشتوانه ی «قدرت نظامی» حکومتی جهت حفظ این اصول به میدان می آید و از تمام مصائب و آفتها و ویروسهای مخرب جلوگیری می کند. چرا «قدرت نظامی»؟ چون رسول الله صلی الله علیه وسلم در جواب سوال حذیفه رضی الله عنه تنها ابزاری که مانع از بازگشت مومنین به این شرها و مفاسد می شود را اسلحه و شمشیر معرفی می کند، حذيفه رضي الله عنه می پرسد: یَا رَسُولَ اللهِ، أَیَکُونُ بَعْدَ هَذَا الْخَیْرِ شَرٌّ، کَمَا کَانَ قَبْلَهُ شَرٌّ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ»، آيا بعد از اين خير (اسلام)، شّري هم وجود دارد همانگونه که قبل از آن شر بود؟ فرمود: «بلي»، قُلْتُ: فَمَا الْعِصْمَةُ (مِنْهُ) یَا رَسُولَ اللهِ؟ حذيفه گفت: ای رسول الله راه نجات از آن چيست؟ قَالَ: «السَّيْفُ». [28] رسول الله صلي الله عليه و سلم فرمودند:«شمشير» .
بله، با آنکه اسلحه ممکن است امیرانی بر ناگوار ی و صلحی متزلزل را به وجود بیاورد و دعوتگران به سوی گمراهی هم وجود داشته باشند، اما از جانب الله تعالی نیز، امام و رهبرانی وجود خواهند داشت که با چنین اسلحه ای در مسیر صحیح خلافت حرکت می کنند و بعد از «آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا» تنها راه نجات از تمام این شرها در « وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ » و« قدرت نظامی» دارالاسلام است، و هر کسی که دوست دارد الله را راضی و خشنود کند باید با پرهیز از تفرق در رسیدن به این هدف از کانال یکی از «3ابزار»برترعجله کند و مصداقی باشد برای: وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى (طه/84) پروردگارا! من به سوی تو عجله کردم تا راضی و خوشنود شوی.
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1] همان
[2] مسلم (1923 – 156) الألباني، صحيح الجامع7293
[3] مسلم (1922)
[4]مسلم:3550 / الألباني، صحيح الجامع7294 (لا تَزالُ طائفةٌ من أُمَّتي يقاتِلونَ على الحقِّ ، ظاهِرِينَ على مَن ناوَأَهُمْ ، حتى يقاتِلَ آخِرُهم المسيحَ الدجالَ)
[5]سنن کبری نسائی: 8712 – 3563
[6]مسند احمد:16935
[7] البخاري (2797)، ومسلم (1876)، سنن النسائي- – الجهاد/صحيح البخاري- التمني/فتح الباري شرح صحيح البخاري- التمني/موطأ مالك- الجهاد / (یا با لفظ) وَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ لَوَدِدْتُ أَنِّى أُقْتَلُ فِى سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلَ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلَ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلَ
[8] أخرجه أبو داود (2504)، وأحمد (12268) واللفظ لهما، والنسائي (3096)
[9] قال الإمام النووي. (وأما هذه الطائفة فقال البخاري: هم أهل العلم.
[10] وقال أحمد بن حنبل: إن لم يكونوا أهل الحديث فلا أدري من هم
[11] وقال القاضي عياض: إنما أراد أحمد أهل السنة والجماعة ومن يعتقد مذهب أهل الحديث …).
[12] شرح النووي على مسلم (13/67). ويحتمل أن هذه الطائفة مفرقة بين أنواع المؤمنين منهم شجعان مقاتلون ومنهم فقهاء ومنهم محدثون ومنهم زهاد وآمرون بالمعروف وناهون عن المنكر ومنهم أهل أنواع أخرى من الخي،ر ولا يلزم أن يكونوا مجتمعين بل قد يكونون متفرقين في أقطار الأرض …
[13] صحیح نسائی 3563 / وَلَا يَزَالُ مِنْ أُمَّتِي أُمَّةٌ يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ، ويزيغُ اللَّهُ لَهم قُلوبَ أقوامٍ، ويرزقُهم منْهم حتَّى تقومَ السَّاعةُ وحتَّى يأتِيَ وعدُ اللَّهِ
[14] في مسند الإمام أحمد (٢٧٢٢٤ / ( عَنْ أَبِي بَصْرَةَ الْغِفَارِيِّ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ / إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَعَدَنِي فِي أُمَّتِي وَأَجَارَهُمْ مِنْ ثَلَاثٍ: لَا يَعُمُّهُمْ بِسَنَةٍ، وَلَا يَسْتَأْصِلُهُمْ عَدُوٌّ، وَلَا يَجْمَعُهُمْ عَلَى ضَلَالَةٍ (سنن الدارمي ٥٥) / عَنْ كَعْبِ بْنِ عَاصِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: “إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ أَجَارَ لِي عَلَى أُمَّتِي مِنْ ثَلاثٍ لا يَجُوعُوا وَلا يَجْتَمِعُوا عَلَى ضَلالَةٍ وَلا یَستَبَاحُ ﺑَﯿْﻀَﺔُ اﻟْﻤُﺴْﻠِﻤِﯿﻦَ (رواه ابن أبي عاصم في (السنة) (ص: 92)) / (یا بالفظ) وسألْتُهُ أن لَّا يَجْعَلَ بأسَهم بينَهم، فَمَنَعَنِيهَا : ابن تیمیه ، النبوات 149 / سألتُ ربِّي أن لا يسلِّطَ عليْهم عدوًّا من غيرِهم فيجتاحُهم فأعطانيها وسألتُهُ ألا يُهلِكَهم بسنَةٍ عامة فأعطانيها وسألتَهُ ألا يجعلَ بأسَهم بينَهم فمنعنيها / صحيح الجامع 3593: سألتُ ربي ثلاثًا ، فأعطاني اثنتينِ ، ومنعني واحدةً ؛ سألتُ ربي أنْ لا يُهْلِكَ أمتي بالسَنَةِ ، فأعطانيها ، وسألتُهُ أن لَّا يُهْلِكَ أمتي بالغرَقِ ، فأعطانِيها ، وسألْتُهُ أن لَّا يَجْعَلَ بأسَهم بينَهم ، فمنَعَنِيها / سَأَلْتُ رَبِّي عَزَّ وَجَلَّ أَرْبَعًا فَأَعْطَانِي ثَلَاثًا وَمَنَعَنِي وَاحِدَةً: سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يَجْمَعَ أُمَّتِي عَلَى ضَلَالَةٍ فَأَعْطَانِيهَا، وَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يُظْهِرَ عَلَيْهِمْ عَدُوًّا مِنْ غَيْرِهِمْ، وَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يُهْلِكَهُمْ بِالسِّنِينَ كَمَا أَهْلَكَ الْأُمَمَ قَبْلَهُمْ فَأَعْطَانِيهَا، وَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يَلْبِسَهُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَهُمْ بَأْسَ بَعْضٍ فَمَنَعَنِيهَا / (یا با لفظ) وسألتُ ربيَ أنْ لا يلبِسَنا شِيَعًا فَمَنَعَنِيهَا : صحيح النسائي 1637 / نحوَها. فقالَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: أجل إنَّها صلاةُ رغبٍ ورَهبٍ سألتُ ربِّي عزَّ وجلَّ فيها ثلاثَ خصالٍ فأعطاني اثنتينِ ومنعني واحدةً سألتُ ربِّي عزَّ وجلَّ أن لاَ يُهلِكنا بما أَهلَكَ بِهِ الأممَ قبلنا فأعطانيها وسألتُ ربِّي عزَّ وجلَّ أن لاَ يظْهرَ علينا عدوًّا من غيرنا فأعطانيها وسألتُ ربِّي أن لاَ يلبسنا شيعًا فمنعنيها
[15] مسلم2889 / صحيح ابن حبان 7238 / إنَّ اللَّهَ زَوَى لي الأرْضَ، فَرَأَيْتُ مَشارِقَها ومَغارِبَها، وإنَّ أُمَّتي سَيَبْلُغُ مُلْكُها ما زُوِيَ لي مِنْها، وأُعْطِيتُ الكَنْزَيْنِ الأحْمَرَ والأبْيَضَ، وإنِّي سَأَلْتُ رَبِّي لِأُمَّتي أنْ لا يُهْلِكَها بسَنَةٍ عامَّةٍ، وأَنْ لا يُسَلِّطَ عليهم عَدُوًّا مِن سِوَى أنْفُسِهِمْ، فَيَسْتَبِيحَ بَيْضَتَهُمْ، وإنَّ رَبِّي قالَ: يا مُحَمَّدُ إنِّي إذا قَضَيْتُ قَضاءً فإنَّه لا يُرَدُّ، وإنِّي أعْطَيْتُكَ لِأُمَّتِكَ أنْ لا أُهْلِكَهُمْ بسَنَةٍ عامَّةٍ، وأَنْ لا أُسَلِّطَ عليهم عَدُوًّا مِن سِوَى أنْفُسِهِمْ، يَسْتَبِيحُ بَيْضَتَهُمْ، ولَوِ اجْتَمع عليهم مَن بأَقْطارِها، أوْ قالَ مَن بيْنَ أقْطارِها، حتَّى يَكونَ بَعْضُهُمْ يُهْلِكُ بَعْضًا، ويَسْبِي بَعْضُهُمْ بَعْضًا / «الله متعال زمين را برایم هموار ساخت و من شرق و غرب آن را ديدم؛ حکومت امتم تا بدانجا که دیدم، خواهد رسید. و گنجینههای سرخ و سفيد به من داده شد.( ) و از پروردگارم خواستم كه امتم را- بهیکباره- با خشكسالي فراگيری نابود نكند و بر آنها دشمن بيگانهاي كه نسلشان را بر چيند، مسلط نگرداند. پروردگارم به من فرمود: اي محمد! آنگاه که چیزی فیصله و مقدَّر کنم، برگشت ندارد. دربارهی امتت وعده دادم که آنها را- به یکباره- با خشكسالي فراگيری، هلاك نكنم. همچنين وعده دادم که دشمن بيگانهای که آنان را ریشهکن کند، بر آنها چیره نسازم؛ هرچند نيروهاي كفر از هر سو بر آنها حملهور باشند. البته تا زمانی که در جنگهاي داخلي یکديگر را به قتل برسانند و از همدیگر اسير بگیرند».
[16] قلت : ويدل عليه قوله عليه السلام في حديث ثوبان حتى يكون بعضهم يهلك بعضا ويسبي بعضهم بعضا وذلك أن ” حتى ” غاية ؛ فيقتضي ظاهر الكلام أنه لا يسلط عليهم عدوهم فيستبيحهم إلا إذا كان منهم إهلاك بعضهم لبعض ، وسبي بعضهم لبعض ، وقد وجد ذلك في هذه الأزمان بالفتن الواقعة بين المسلمين ؛ فغلظت شوكة الكافرين واستولوا على بلاد المسلمين حتى لم يبق من الإسلام إلا أقله ؛ فنسأل الله أن يتداركنا بعفوه ونصره ولطفه .
([17])رواه أبو داود ( 4252 ) وابن ماجه ( 4000 ) / ر.ک: تعلیق آلبانی/ بر المشكاة، ش: 5394؛ و نیز السلسلة الصحيحة، ش:1582 / البخاري : المناقب (3609) , ومسلم : الفتن وأشراط الساعة (157). مسلم : الإمارة (1920) , والترمذي : الفتن (2229) , وأبو داود : الفتن والملاحم (4252) , وابن ماجه : المقدمة (10) والفتن (3952) , وأحمد (5/279). / « وَإِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي اَلْأَئِمَّةَ اَلْمُضِلِّينَ، وَإِذَا وُضِعَ اَلسَّيْفُ فِي أُمَّتِي، لَمْ يُرْفَعْ عَنْهَا إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ، وَلَا تَقُومُ اَلسَّاعَةُ حَتَّى يَلْحَقَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِي بِالْمُشْرِكِينَ، وَحَتَّى تَعْبُدَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِي اَلْأَوْثَانَ، وَأَنَّهُ سَيَكُونُ فِي أُمَّتِي كَذَّابُونَ ثَلَاثُونَ، كُلُّهُمْ يَزْعُمُ أَنَّهُ نَبِيٌّ، وَأَنَا خَاتَمُ اَلنَّبِيِّينَ، لَا نَبِيَّ بَعْدِي، وَلَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي عَلَى اَلْحَقِّ ظَاهِرِينَ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اَللَّهِ ». «من برای امتم از ناحیهی رهبران گمراهكنننده نگرانم؛و آنگاه که بر ضد یکدیگر شمشیر بکشند، تا قیامت، شمشیر از میانشان برداشته نخواهد شد. و قيامت برپا نميشود، مگر اینکه گروهی از امتم به مشرکان میپیوندند و نیز گروه زيادي از امتم بتپرست و مشرک میشوند! و در ميان امتم سي كذاب و مدعي دروغین نبوت ظهور خواهند كرد، در حالي كه من خاتم پيامبرانم و پس از من پيامبری نخواهد آمد. و گروهي از امتم همواره در مسیر حق خواهند ماند و از سوی الله ياري خواهند شد كه مخالفت و عدم همراهی دیگران، زیانی به ایشان نمیرساند تا اينكه فرمان الله مبنی بر برپایی قیامت فرا رسد».
[18] متفق علیه / البخاري في صحيحه واللفظ له في كتاب الفتن – بَاب كَيْفَ الْأَمْرُ إِذَا لَمْ تَكُنْ جَمَاعَةٌ (وكذا رواه مسلم وابن ماجه / الألباني ، صحيح الجامع 2994 / تكونُ دعاةٌ على أبوابِ جهنمَ ، مَنْ أجابَهم إليها قذفوه فيها ، هم قومٌ مِنْ جِلْدَتِنا ، يَتَكَلَّمُونَ بألسنتِنا ، فالزمَ جماعَةَ المسلمينَ وإمامَهم ، فإِنْ لم تَكُنْ جماعَةٌ ولَا إمامٌ فاعتزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّها ، ولَو أنْ تَعَضَّ بأصلِ شجَرَةٍ حتى يُدْرِكَكَ الموتُ وأنتَ كذلِكَ
[19] هر مصیبتی جز مصیبت دین آسان و بلکه در حقیقت نعمت است ، و مصیبت حقیقی ، مصیبتی است که در دین رخ دهد.(مدارج السالکین ۲/ ۳۲۲)
[20] مدارج السالكين ١/ ٤٠٣
[21] رواه أبو داود (4297)، وأحمد (5/278) (22450). الهيثمي في ((مجمع الزوائد)) (7/290) وصححه الألباني في ((صحيح سنن أبي داود)) (4297).
[22] رواه أبو داود (3462)،الحافظ في (البلوغ) (1/172). وصحَّح إسناده ابن تيمية في ((بيان الدليل)) (109)، (3462). رواه أحمد (4987) وصححه الألباني في ((صحيح سنن أبي داود)
[23]صحيح مسلم 3533
[24] ابن عابدین ، حاشیه ، 3/138 / قال ابن عابدین (رحمه الله): وفرض عین ان هجم العدو علی ثغر من ثغور الاسلام فیصیر فرض عین علی من قرب منه، فاما من وراء هم ببعد من العدو فهو فرض کفایة اذا لم یحتج الیهم فان احتیج الیهم بأن عجز من کان بقرب العدو عن المقاومة مع العدو او لم یعجزوا عنها ولکنهم تکاسلوا ولم یجاهد فانه یفترض علی من یلیهم فرض عین کالصلاة والصوم لا یسعهم ترکه وثم وثم الی ان یفترض علی جمیع اهل الاسلام شرقا وغربا علی هذا التدریج. / اگر دشمن به مرزها وثغور اسلامی حمله کرد، برآنانی که به این سرزمین نزدیک اند، جهاد فرض عین است. وآنانی که با دشمن فاصله دارند تا هنگامی که نیازی احساس نشده برآنان فرض کفایه است. اما به حضورشان نیاز بود، بدین گونه که افراد حاظر درمقابل دشمن تاب مقاومت نیاوردند یا اینکه توانایی مقابله را داشتند، اما از خود ضعف وسستی نشان دادند وبه مقاومت و جهاد نپرداختند، آنگاه جهاد برآنانی که به این گروه نزدیگترند، مانند نماز وروزه فرض عین می گردد. ونباید آن را ترک نمایند.وبه همین ترتیب در صورت نیاز به همکاری مسلمانان مجاور آن سرزمین مورد تهاجم، به تدریج بر تمام مسلمانان شرق وغرب فرض می گردد. / علامه کاسانی (رحمه الله) در (بدائع الصنائع7/72) وابن نجیم (رحمه الله) در(البحر الرائق 5/191) و ابن همام (رحمه الله) نیز در(فتح القدیر5/191) همین فتوا را داده اند.
[25] الدسوقی ، حاشیه ، 2/174 / جاء فی حاشیه الدسوقی: وتعین الجهاد بفجئ العدو قال الدسوقی: أی توجه الدفع بفجئ (مفاجاة) علی کل احد وان امرأة أو عبداً اوصبیاً، ویخرجون ولو منعهم الولی والزوج ورب الدین . در حاشیه دسوقی آمده است: جهاد در صورت حمله ناگهانی دشمن، لازم می گردد. دسوقی می گوید: یعنی درصورت حمله ی ناگهانی، دفاع برهر فردی اعم اززن، برده وکودک لازم می گردد وبرای جهاد بیرون روند، گرچه ولی، همسر وطلبکار آنان را ازرفتن باز دارند.
[26] رملي ، نهایة المحتاج ، 8/58 / در نهایة المحتاج رملی(رحمه الله) آمده است که : فان دخلوا بلدة لنا وصاربیننا وبینهم دون مسافة القصر فیلزم اهلها حتی من لا جهاد علیهم من فقیر وولد وعبد ومدین وامرأة . اگر دشمن وارد سرزمین ما شد ومیان ما و آنان کمتر ازمسافت قصر( نماز) وجود داشت، بر اهالی آن شهر، حتی آنانی که جهاد برآنها لازم نیست، اعم از فقیر، بچه و برده ، مدیون و زن، دفاع لازم است.
[27] ابن قدامه ، المغنی، 8/345 / در المغنی ابن قدامه (رحمه الله) آمده است: وتعین الجهاد فی ثلاثة مواضع
1- اذا التقی الزحفان وتقابل الصفان
2- اذا نزل الکفار ببلد تعین علی اهله قتالهم ودفعهم
3- اذا استنفر الامام قوم الزمهم النفیر
جهاد در سه موقعیت وحالت لازم و متعیّن می گردد:
1- هنگامی که دو گروه با هم برخورد کرده و دو صف مسلمین و کفّار درمقابل هم قرار گرفتند.
2- وقتی که کفّار وارد شهری شدند، براهالی آن دفاع ومبارزه لازم است.
3- هنگامی که امام مسلمین عده ای رابرای جهاد اعزام نمودند رفتن شان الزامی است.
[28] مسند امام احمد بن حنبل / صححه آلبانی السلسلة الصحيحة 2739 ؛ تخريج مشكاة المصابيح5323 / «فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، أَیَکُونُ بَعْدَ هَذَا الْخَیْرِ شَرٌّ کَمَا کَانَ قَبْلَهُ شَرٌّ؟ فَقَالَ: ” نَعَمْ “، قَالَ: قُلْتُ: فَمَا الْعِصْمَهُ یَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: “السَّیْفُ”، قَالَ: قُلْتُ: وَهَلْ بَعْدَ هَذَا السَّیْفِ بَقِیَّهٌ؟ قَالَ: “نَعَمْ، تَکُونَ إِمَارَهٌ عَلَى أَقْذَاءٍ وَهُدْنَهٌ عَلَى دَخَنٍ”، قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: “ثُمَّ تَنْشَأُ دُعَاهُ الضَّلَالَهِ، فَإِنْ کَانَ لِلَّهِ یَوْمَئِذٍ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهٌ جَلَدَ ظَهْرَکَ، وَأَخَذَ مَالَکَ فَالْزَمْهُ، وَإِلَّا فَمُتْ وَأَنْتَ عَاضٌّ عَلَى جِذْلِ شَجَرَهٍ”، قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: یَخْرُجُ الدَّجَّالُ بَعْدَ ذَلِکَ». گفتم: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم آیا چنانکه قبلاً شر وجود داشت، بعد از این خیر، شرّ میآید؟ فرمودند: آری. گفتم: راه نجات چیست؟ فرمود: شمشیر. گفتم: آیا بعد از این شمشیر کسی هم باقی خواهد ماند؟ فرمود: آری امیرانی بر ناگواری و صلحی متزلزل. گفتم: بعدش؟ فرمود: دعوتگرانِ به سوی گمراهی پدید خواهند آمد؛ اگر در آن روز خلیفهای از جانب الله بر زمین موجود بود و بر پشتت شلاق زد و اموالت را مصادره کرد از او پیروی کن. در غیر این صورت باید در حالی بمیری که در جنگل زندگی گذراندهای (کنایتاً یعنی از فتنه دوری کن). گفتم: سپس؟ فرمود: بعد از آن دجال ظهور خواهد کرد…