حزب، حزب سالاری و احزاب در دارالاسلام و دارالکفر (2) (قسمت 23)
(1-قسمت)
اگر دقت کنیم متوجه می شویم که الله تعالی هرگز به کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب لقب «حزب» نمی دهد هر چند اینها انشعاباتی تحریف شده از اسلام بوده اند. الله تعالی می فرماید : وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ، کسانی که کتاب (آسمانی) بدیشان دادهایم (و منصف هستند) از آنچه بر تو نازل شده است خوشحالند، وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن یُنکِرُ بَعْضَهُ (رعد/36) و از میان «احزاب» کسانی هستند که قسمتی از آن را نمیپذیرند. ( که بعداً روشن می شود هر جا در قرآن کلمه ی «احزاب» آمده منظور سکولاریستها (به زبان عربی = مشرکین) هستند.)
«حزب» درواقع یعنی داشتن «اله» و مرجعی مستقل از دیگران و داشتن نگرشی«مستقل» از دیگران، مثل نگرش حزب کمونیسم از نگرش حزبی لیبرال و سرمایه دار. اینها در واقع دو نگرش کاملاً متمایز در داخل دین سکولاریسم هستند. یا نگرش حزب فمنیستها و مرد سالاران، یا نگرش ناسیونالیستها با اینتر ناسیونالیستها و…. تمامی اینها با آنکه مذاهبی در داخل دین سکولاریسم هستند اما هر یک مستقل از دیگران جهانبینی خاص خودش را دارند، در واقع «اله» خاص خودش را تولید کرده و با «اله» های دیگران فرق دارد و مستقل است.
در این صورت «احزاب» با اهل کتاب فرق دارند. احزاب و حزب گرایان، سکولاریستها (به زبان عربی = مشرکین) هستند؛ و در میان مسلمین هم منافقین و دارودسته ی سکولار زده ها گرایش به «حزب» سازی دارند، چون بخش بی غیرت و بی عرضه ی سکولاریستها در دارالاسلام هستند، که با دیکتاتوری هر چه تمامتر از تشکیل «حزب» آنها در میان مسلمین ممانعت و جلوگیری به عمل می آید، و آنچه که سکولاریستها قبلاً هم تشکیل داده اند باید نابود شود مگر کسانی از مشرکین که با مومنین پیمانی داشته باشند.
اهل کتاب در دارالاسلام همچون صنف و سندیکائی در میان مسلمین محسوب می شوند که در چارچوب قانون اساسی جامعه و طبق پیمانی که دارند به زندگی فردی و اجتماعی خود می پردازند و هرگز اهداف حزبی را در دارالاسلام دنبال نمی کنند. یعنی هرگز در تلاش نیستند که آشکارا حزبی برای نابودی حزب الله و در دست گرفتن قدرت حکومتی در دارالاسلام تشکیل بدهند و فعالیت حزبی انجام بدهند.
در واقع اهل کتاب هدفی غیر از رضایت الله ندارند و خیال می کنند در همان مسیری حرکت می کنند که الله دستورش را داده است اما مسیر را اشتباهی و انحرافی می روند و… به همین دلیل در دارالاسلام مورد سرپرستی و حمایت قرار می گیرند و به آنها فرصت فکر کردن و تعقل و فهم آزاد داده میشود تا بلکه به مسیر صحیح دین اسلام که از آن منحرف شده اند برگردند و این کفار اهل ذمه طبق پیمانها و شروطی در دارالاسلام به زندگی مسالمت آمیز خود ادامه می دهند.
در این صورت زمانی که کفار اهل کتاب جزو احزاب محسوب نمی شوند واضح است که قبایلی مومن چون اوس و خزرج و حتی نژادهائی چون عرب و قبطی و کورد و مالایی و تورک و غیره نیز جزو «حزب» محسوب نمی شوند، به همین شکل کسانی هم که می خواهند مهاجرین و انصار را در مفهوم و معنی حزبگرائی دو «حزب» به حساب بیاورند باز تلاش بیهوده ای می کنند که تنها ریشه در جهالت آنها به معنی «حزب» و جایگاه احزاب در قرآن دارد، یا آگاهانه به این تحریف واضح جهت عوام فریبی دست می زنند، چون تعریف حزب و حزبگرائی در ادبیات علمی امروزه ی دنیا هم واضح و روشن است.
در همین راستا باز نمی توان خوارج را نیز «حزب» معرفی کرد، اهل بغی ممکن است باشگاهها و مجموعه هائی برای کسب قدرت و کشمکش قدرت باشند و از طیفهای مختلفی شکل گرفته باشند اما تنها سکولاریستهای میان آنها هستند که جزو احزاب محسوب می شوند و اهداف حزبی را دنبال می کنند.
(ادامه دارد……)