حزب، حزب سالاری و احزاب در دارالاسلام و دارالکفر (2) (قسمت 23)

حزب، حزب سالاری و احزاب در دارالاسلام و دارالکفر (2) (قسمت 23)

(4-قسمت)  

به عنوان مثال با آنکه طبق آیه ی : «فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ‏» (نساء/ ۸۴)در راه خدا بجنگ (حتي اگر هم تنها باشي) تو جز مسؤول (اعمال) خود نيستي؛ حتی به تنهائی هم باید فرض عین جهاد کنونی با کفار سکولار و اشغالگر جهانی و مرتدین محلی را انجام داد و عمل شخص عملی صالح و مشروع و انجام یک فریضه است.

مردی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت ای رسول خدا به من بگو اگرکسی آمد و خواست مالم را بگیرد چکار کنم؟ فرمود : مالت را به او نده، گفت : پس اگر با من جنگید چطور؟ فرمود با او بجنگ، گفت : اگر مرا کشت چی؟ فرمود : تو شهید هستی، گفت : اگر اورا کشتم چی؟ فرمود : او در آتش است».[1]

در اینجا دفاع از نفس «دفاع مشروع»ی است که نیازی به اجازه ی دیگران ندارد، پس دفاع از دین و دارالاسلام و جان و ناموس و آبرو و مال که در معرض تهدید کفار اشغالگر خارجی قرار گرفته باشد چه؟ اینکه وجود گروههای مختلف در دارالاسلام نیست که باید از همه دوری کرد بلکه واجبی است که حتی به صورت شخصی و فردی هم باید به آن اقدام کرد.

در این حالت انگار جماعتی برای برپائی نماز جماعت وجود ندارد و کسی هم نیست که به شخص یاری برساند و مصداقی باشد برای : «مَنْ يَتَصَدَّقُ عَلَى هَذَا فَيُصَلِّيَ مَعَهُ» : «چه کسی به این شخص صدقه می‌دهد تا با او نماز بخواند. (به او ملحق شود تا ثواب جماعت به دست آورد) در چنین حالتی شما به فرادا نمازت را بر پای میداری، اما در انجام این فریضه ی دعوت و جهاد آنچه کامل تر و اصلح تر  و مورد توجه است و الله تعالی آن را برای اهل دعوت و جهاد می پسندد این است که انجام این دو و بخصوص انجام فریضه ی قتال و  جنگ مسلحانه از کانال یک «امت» و طبعاً با رعایت وحدت فرماندهی و وحدت دستور و در قالب یک صف باشد همان گونه که خداوند تعالی آن را «صف» نامیده و فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَّرْصُوصٌ‏» (صف/ ۴) خداوند كساني را دوست مي‌دارد كه در راه او متّحد و يكپارچه در خطّ و صفّ واحدي مي جنگند، انگار ديوار سربي بزرگي هستند.

در این صورت روش کارجمعی و داشتن نظم  و تولید صف و امتی واحد از کانالی که شریعت الله دستور داده است یک ضرورت است. تمام اسلام بر نظم استوار است حالا چه رسد به امور مهم دعوت و جهاد و امور مهم متعلق به حاکمیت دولت و حکومت اسلامی در دارالاسلام که با بقای عزتمندانه ی مومنین در دنیا و گاه با زندگی مومنین گروه خورده است.

(ادامه دارد……)


[1] مسلم 140 / نسائی (114/7). متفق علیه : جاءَ رَجُلٌ إلى رَسولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عليه وسلَّمَ، فقالَ: يا رَسولَ اللهِ، أرَأَيْتَ إنْ جاءَ رَجُلٌ يُرِيدُ أخْذَ مالِي؟ قالَ: فلا تُعْطِهِ مالَكَ قالَ: أرَأَيْتَ إنْ قاتَلَنِي؟ قالَ: قاتِلْهُ قالَ: أرَأَيْتَ إنْ قَتَلَنِي؟ قالَ: فأنْتَ شَهِيدٌ، قالَ: أرَأَيْتَ إنْ قَتَلْتُهُ؟ قالَ: هو في النَّارِ. / همچنین : من قاتل دون مالِه، فقُتل فهو شهيدٌ، ومن قاتل دونَ دمِه، فهو شهيدٌ، ومن قاتل دونَ أهلِه، فهو شهيدٌ (نسائی4105)/ مَنْ قُتِلَ دُونَ مالِهِ فهوَ شَهيدٌ . ومَنْ قُتِلَ دُونَ دِينِهِ فهوَ شَهيدٌ . ومَنْ قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فهوَ شَهيدٌ ، ومَنْ قُتِلَ دُونَ أهلِهِ فهوَ شَهيدٌ (ترمذی 1421)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *