درس های مقدماتی/ درس اول: دین چیست؟ سکولاریست ها از ما چه دینی می خواهند؟
(22-قسمت)
در مورد شبهه ی دسته ی دیگر که می گویند: «فقط خدا را قبول دارند اما دین را قبول ندارند» باید بگوییم: در مورد عدم پذیرش دین، این ها هم همان حرف های مفت دسته ی قبل را می زنند، که باز نیازی به توضیح ندارد. اما در مورد پذیرش الله توسط این ها می شود به این نکته ی اساسی اشاره کرد که:
«دین سکولاریسم» با ترویج پراگماتیک، یا به اصطلاح خودشان، بی خدایی عملی، تصوری را ترویج می کنند که طی آن، افراد را جوری وارد زندگی می کنند، جوری بار می آورند که انگار الله صاحب هیچ حاکمیت، قدرت، برنامه، قانون، فرمان پذیری و جزا و پاداشی در این دنیا نیست؛ و اصلاً خدایی در اداره ی زندگی دنیوی و اجتماعی انسان ها وجود ندارد، و امور زندگی دنیوی انسان ها را بدون توسل به قوانین و برنامه های الله می توانند توضیح دهند و برایش قانون تدوین کنند. این گروه، مستقیماً الله را رد نمی کنند اما، در زندگی دنیوی انسان ها، چون الله در امور اجرایی حکومتی و نهادهای مرتبط با آن، امور اقتصادی، خانوادگی، حقوقی و … غیر ضروری و بیهوده نگریسته می شود، مستقیماً تأثیر الله بر زندگی دنیوی انسان ها را از بین می برند و «عملاً» تفاوتی با گروه قبلی ندارند.
چنین افرادی اومانیسم یا به زبان فارسی، انسانیت را جایگزین الله و قوانین او نموده اند. ما انسان های زیادی را دیده ایم که به جای این که بنویسند یا بگویند: به نام خدا، مطالب خود را با عبارت به نام انسانیت شروع کرده اند، یا افراد زیادی را دیده ایم که به جای الله، به انسانیت قسم می خورند که درواقع قسم به همان اومانیسم مورد پذیرش سکولاریستهاست. اومانیسم یعنی انسان محوری به جای الله محوری.
پیام اصلی و عملی این ها، کنار گذاشتن «الله» و حل مشکلات جامعه بدون توسل به الله و بدون توسل به قوانین شریعت الله است. کسانی چون راسل، سارتر، فویرباخ، فروید، نیچه و … مبلّغ این نگرش بودند، که کارل مارکس و مریدان او، آن را به شکلی صریح و نوین تئوریزه کردند.
این ها کدام خدا را قبول دارند که دینش را قبول ندارند؟ خدایی که می گوید: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ (اعراف/54) یا خدائی که خود برای خود تراشیده اند؟!
این ها دروغ گو هستند، این ها از خدایی که برای خود تراشیده اند چه هوای نفس، پارلمان سکولاریستی، یا برنامه های حزبی، حکومتی، قوانینی که خودشان تراشیده اند و آداب و رسوم جاهلی که وجود دارد و … با کمال میل اطاعت می کنند؛ و حاکمیت، قوانین و سیستم قضایی و جزایی و پاداش آن را می پذیرند و فرمانبردار آن هستند.
این شخصی که تنها قانون شریعت الله را رد کرده، و اظهار می کند که فقط الله را قبول دارد، در واقع می گوید: نعوذ بالله – الله، شایستگی آن را ندارد که من حاکمیتم را به قوانین او بسپارم، نعوذ بالله – الله، شایستگی آن را ندارد که سیستم جزا و پاداش خود را بر اساس قوانین آن بنیان بگذارم، نعوذ بالله – الله، شایستگی آن را ندارد و ارزش آن را ندارد که اطاعت و فرمانبرداری خود را به او تقدیم کنم، بلکه هوای نفس و سایر خدایان و اله هائی که برای خود اتخاب کرده ام دارای چنین شایستگی هستند.
چنین شخص دروغگو و حقه بازی، در واقع، اللهی که خودش را در قرآنش و از طریق پیامبرش صلی الله علیه و سلم معرفی کرده قبول ندارد، بلکه تابع خدایان و اله های دروغینی است که برای خود تراشیده.
(ادامه دارد……)