شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم. دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(83- قسمت)

سؤال ششم: السلام علیکم، آن هایی که دنبال فتنه می افتند دچار گناه صغیره شده اند یا کبیره؟

از آنجایی که الله تعالی می فرماید: «الفِتنَةُ أشَدُّ مِنَ القَتلِ» (بقره/191) و در جای دیگری می فرماید: «الفِتنَةُ أکبَرُ مِنَ القَتلِ» (بقره/217)، مشخص است که جرم و گناه فتنه از قتل بالاتر است. می دانیم که قتل هم جزو گناهان کبیره است. حتی قتال و قتل هم ابزار و وسیله ای می شود برای از بین بردن فتنه «وَقَاتَلُوهُم حَتَّی لتکون فتنة» (بقره/193- انفال/39). یعنی مسلمان، برای از بین بردن فتنه داوطلبانه جان خود را فدا می کند و جان فتنه گران را هم می گیرد. فتنه، بلا و مصیبت ویرانگری است که اگر جلوی آن گرفته نشود و بیاید تر و خشک را با هم می سوزاند و با خودش می برد. به همین دلیل است که الله تعالی به پرهیز از فتنه امر می کند: «وَاتَّقُوا فِتنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنکُم خَاصَّة» (انفال/25).

برای همین است که مسلمین هم در دعایشان از الله تعالی می خواهند که آن ها را از فتنه و بلای عقیدتی و اجتماعی که سرچشمه ی آن از کفار و ظالمین است حفظ کند و آن ها را با کفار و ظالمین مورد آزمایش قرار ندهد و آن ها را گرفتار کفار و ظالمین نکند: «رَبَّنَا لَا َتجعَلنَا فِتنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا فَاغفِرلَنَا رَبَّنَا إنَّکَ أنتَ العَزِیزُ الحَکِیم» (ممتحنه/5) یا در جای دیگری دعا می کنند: «رَبَّنَا لَا َتجعَلنَا فِتنَةً لِلقَومِ الظَّالِمِینَ».

سؤال هفتم: سلام، ما در ایران گروهی داریم به نام سازمان مجاهدین خلق ایران که امروزه در رسانه ها به آن ها منافقین گفته می شود. آیا به کار بردن این اسم برای آن ها صحیح است؟

قبل از آن بگویم الان چنین گروهی نداریم، در تاریخ چنین چیزی را داشتیم البته، اما فعلا در ایران نداریم. توضیح کوچکی بدهم بعد با هم به جواب می رسیم إن شاءالله.

این گروه در شهریور 1344 برای مبارزه با حکومت آن زمان پهلوی به وسیله ی چند جوان که در دانشگاه تهران درس خوانده بودند. دو نفر از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده بودند، یکی از آن ها هم در حین تحصیل بود که درس را رها کرد. این ها از نهضت آزادی منشعب شده بودند. نهضت آزادی هم خودمان می دانیم جنبشی بود که به اصطلاح خودشان می گویند ملی- مذهبی یعنی از همه طیف و قماش افراد در آن بودند با تمام عقاید. منهج این ها در نهضت آزادی چیزی بود مثل الان اخوان الشیاطین نه اخوان المسلمین. برای همین است که آن ها این روش را نپسندیدند و جدا شدند. چیز طبیعی هم هست که از این گروه ها کسانی جدا شوند به خاطر منهجی که این بنده خداها در پیش می گیرند.

اولین کتابی که این ها نوشتند کتاب متدولوژی یا شناخت بود که با یک روکش مذهبی تفاوتی با دیدگاه های مارکسیستی نداشت و با آن که به گفته ی ناظرین آن زمان و حتی حکومت وقت، این کتاب بر اساس مارکسیستی اسلامی نوشته شده بود به قول خودشان همان چیزهایی که درست می کنند سکولاریسم اسلامی، مارکسیسم اسلامی، سوسیالیسم اسلامی و و و … که قبلاً به خاطر جهل مسلمین از همین کلمات استفاده می کردند. این کتاب به لحاظ بینش معرفتی دقیقاً مبانی مارکسیستی را قبول کرده بود.

اعضای این گروه به زندان می افتند اما، در سال 54 اتفاق عجیبی می افتد؛ تمام کسانی که خارج از زندان بودند یعنی اکثریت آن ها و و اکثریت غالب آن ها که در ایران و خارج از زندان بودند رسماً ایدئولوژی این گروه را مارکسیست اعلام کردند و آن هایی که معتقد به روکش مذهبی بودند را یا ترور کردند مثل: مجید شریف واقفی یا در زندان ها مانده بودند یا خارج از ایران بودند.

 این ها در اولین اعلامیه ی خودشان بعد از اعلام کمونیسم به عنوان ایدئولوژی خودشان می گویند:” در آغاز گمان می کردیم می توانیم مارکسیسم و اسلام را ترکیب کنیم وفلسفه ی جبر تاریخ را بدون ماتریالیسم و دیالکتیک بپذیریم، الان دریافتیم که چنین پنداری ناممکن است. ما مارکسیسم را انتخاب کردیم زیرا راه درست و واقعی برای رها ساختن طبقه ی کارگر زیر سلطه است” این چیزی است که آن ها در اولین بیانیه ی خود عنوان می کنند.

(ادامه دارد…….)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *