
شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(29- قسمت)
حالا، اگر شخص مسلمان گفتار یا عملی را انجام دهد که کفری و آلوده هستند، و ثابت هم شده باشد که مرتکب چنین جرمی شده، و شروط تکفیر هم وجود داشته باشند. با این وجود، هنوز ممکن است موانعی بین این سخن یا عمل آلوده با ایمانش وجود داشته باشند که در صورت وجود این موانع، همین موانع اجازه نمی دهند این آلودگی به ایمان فرد وارد شوند و به ایمان او صدمه ای بزند، و این موانع بین این سخن یا عمل کفری و آلوده و ایمان شخص قرار می گیرند و اجازه نمی دهند به ایمان شخص صدمه وارد شود و از ایمان شخص محافظت می کنند.
مهمترین موانع شرعی که بین کفر و ایمان، بین این که شخص را از جامعه ی مسلمین به جامعه ی کفار برگرداند و شخص در این میان مانع درست کرده و اجازه نمی دهد اسلام شخص از بین برود،عبارتند از: جهل، تاويل، خطاء، فراموشی و نسیان، اکراه و اجبار، عدم اراده ی فعل (مثل اینکه شخص شعورش قفل شده و نمی داند به دلیل شدت خوشحالی یا شدت عصبانیت و نگرانی، ترس، غم و غصه چه می گوید یا چه می کند). عده ای هم تقلید را جزو موانع تکفیر بیان نموده و عدم تقلید را جزو شروط بیان کرده اند. کسانی چون ابن تیمیه رحمه الله می گویند: شخص مقلد اهل قبله اصلاً مذهب ندارد و به همین دلیل او را صاحب عذر می دانند.
به صورت کلی، شروط تکفیرهم یعنی هر چه مخالف این موانع تکفیر باشد مثل: علم و آگاهی، قصد و عمدی بودن، اختیار و عدم تأویل که قبلاً به بخشی از این ها اشاره کردیم، و اگر توضیحاتی درمورد این موانع تکفیر بدهیم فکر کنم شروط هم خود به خود روشن می شوند.
ابتداسراغ یکی از موانع تکفیر تحت عنوان عذر به جهل می رویم که در مورد آن زیاد صحبت می شود:
این را می دانیم که انسان با علم و آگاهی از شکم مادر متولد نمی شود، بلکه انسان ورقه ی سفیدی است که به تدریج باید چیزهایی درآن نوشته شود تا بتواند به آن درجه از رشد و تخصص برسد که قدرت اداره ی زندگی درونی و مادی خود را داشته باشد. پس، انسان با علم به دنیا نمی آید، این را همه می دانیم. همین الان خیلی از شما دانشجو و طلبه هستید، یا در مشاغل مختلف مدتها شاگردی کردید تا به این درجه ی استادی رسیدید، در یادگیری ادب سخن گفتن، ادب نشستن، ادب روابط خانوادگی، ادب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، عقیدتی و غیره هم به تدریج این ها را از منابع مختلف دریافت کردید و دریافت می کنید.
در این صورت، قاعده بر این است که انسان در هر چیزی که ارثی نباشد، و مادرزادی به او نرسیده باشد، و باید در این دنیا خودش به دست بیاورد، جاهل و بی علم است: «وَاللّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (نحل/۷۸)، خداوند شما را از شكمهای مادرانتان بيرون آورد در حالی كه چيزی نمیدانستيد، و او به شما گوش، چشم و دل داد تا سپاسگزاری كنيد.
(ادامه دارد……)