شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(41- قسمت)

مورد دیگری که می تواند به عنوان مانع تکفیر و یکی از موانع تکفیر عمل کند اکراه و اجبار است:

در حالت اکراه، شخص کاری را از روی اجبار انجام می دهد و اگر این اجبار نباشد، این شخص این کار را انجام نمی دهد. مثل زمانی که سکولاریستهای قریش عمار بن ياسر رضی الله عنهما را مجبور به گفتارهائی کردند که از دل به آن اعتقاد نداشت و الله متعال در مورد او و افرادی که شبیه او در دام چنین کفاری قرار می گیرند می فرماید: «مَن کَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إیمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ وَلَکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»‏ (نحل/۱۰۶)، کسانی که پس از ایمان آوردنشان کافر می‌شوند – به جز آنان که (تحت فشار و اجبار)وادار به اظهار کفر می‌گردند و در همان حال دلهایشان ثابت بر ایمان است‌ – آری! چنین کسانی که سینه ی خود را برای پذیرش مجدّد کفر گشاد می‌کنند (و به دلخواه خود دوباره کفر را می‌پذیرند)، خشم تند و تیز خدا (در دنیا)گریبانگیرشان می‌شود، و (در آخرت، کیفر و) عذاب بزرگی دارند.‏ در اینجا، شخصِ مجبور و مُکرَه از عذاب در دنیا و در قیامت استثناء شده است. «إِلاَّمَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ»، به جز کسانی که وادار به کفر می شوند و در همان حال دل هایشان بر ایمان ثابت است.

اینکه یک مسلمان تا چه حد می تواند در برابر اکراه و اجبار کفار مقاومت کند، بستگی به ایمان شخص دارد و نمی توان حد و مرزی برایش تعیین کرد. سیمه رضی الله عنها در برابر درخواست کفار وسعتی داشت و حاضر نشد حتی به قیمت جانش هم که شده زبان به کفرگوئی باز کند و بر روی طاغوت زمان تف انداخت. اما، پسرش عمار، سخنان کفرآمیزی را از روی اجبار گفت. پس، نمی توان برای اشخاص تعیین تکلیف کرد، این به میزان ایمان و وسعت اشخاص بستگی دارد. اما، علمای اسلام مواردی چون قتل و زنا را از این قاعده مستثنی کرده اند و بر این باورند در هر صورتی، مسلمان نمی تواند این دو جرم را انجام دهد حتی اگر به قیمت جانش هم تمام شود.

مانع دیگر تکفیر تأویل است که به عنوان آخرین مرحله در روش برخورد با شخصِ متهمِ به جرمِ ارتداد قبل از صدورِ حکمِ ارتداد باید مورد بررسیِ دقیق قرار بگیرد و در این مرحله هم شخصی که می خواهد حکم را صادر کند باید به یقین کامل برسد.

تأویل شرعی و اجتهاد شرعی، هم یکی از همان مواردی است که امکان خطا و اشتباه در آن وجود دارد، و مانعی است که اجازه نمی دهد به ایمان شخص صدمه ای برسد و اجازه نمی دهد شخص مسلمان از دایره ی اسلام خارج شود. تأویل کننده، کسی است که هدفش اطاعت از قانون شریعت الله است اما در اجتهادش دچار اشتباه می شود. یعنی تأویل کننده، کسی است که هدفش اطاعت و فرمانبرداری از قانون شریعت الله است، می خواهد از الله تبعیت کند اما در اجتهادش دچار اشتباه می شود.

تأويلِ اشتباهِ نسبتِ به نصوص شرعی، در عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابه هم رخ داده است، حتی تأویلی در حد تحلیل و تحریم که در چند جای مختلف به آن اشاره کردیم و دوباره به آن اشاره می کنیم. اما، با وجود رسول الله صلی الله علیه وسلم و به دنبال آن با وجود حکومت اسلامی و شورای صحابه، تازمانی كه «حجتِ نبوی» بر شخص اقامه نشده بود و از کانال شرعی آن جهل رفع نشد، و از او طلب توبه نشده بود، شخص به دلیل خطایی که مرتکب شده بود حکم ارتداد بر او اجرا نشد، و اگر در موردی چون قضیه ی حاطِب بن ابی بلتعه رضی الله عنه که توسط عمر بن خطاب رضی الله عنه تکفیر می شود، اما تحقیقات بعدی نشان می دهند که چنین تکفیری در مورد حاطِب رضی الله عنه اشتباه بوده برای همین کار به اجرای حکم ارتداد نکشید.

(ادامه دارد…….)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *