شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
 

(48- قسمت)

زمانی که در عصر صحابه ی کرام رضی الله عنه تأویلات غلط در حد تحلیل و تحریم وجود داشته آیا در عصر حاضر چنین چیزی بعید است؟ غیر ممکن است شاگردان رسول الله صلی الله علیه وسلم دچار چنین اشتباهاتی شده باشند اما، شاگردان اساتید ما و شاگردان ما دچار چنین اشتباهاتی نشوند. این انتظار اشتباه است، این انتظار توهین به رسول الله صلی الله علیه وسلم و شاگردان رسول الله صلی الله علیه وسلم است و بزرگ انگاشتن اساتید ما و شاگردان ما و خود ماست. این غرور، تکبر و استکبار است. پس، غیر ممکن است که بعد از عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم تاکنون و تا روز قیامت هم افرادی دچار چنین اشتباهاتی نشوند. بخصوص هم اکنون که با انهدام شورای اولی الامر و به حکم ضرورت، علماء مجبور به اجتهادات فردی شده اند و اجتهادات فردی جای اجتهادات جمعی و شورا را گرفته است. اجتهادات فردی که علماء مجبور به آن شده اند جای چه چیزی را گرفته؟ جای اجتهادات جمعی و شورا را گرفته است:«وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ ۚ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ* وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»  (آل‌عمران/۱۰۵-۱۰۴)،  در اینجا آن مقامی که شایستگی امر به معروف و نهی از منکر را دارد «امت» است. برادران و خواهران محترمم، گوش بدهید «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ» آن مرجع، امت است «يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ» گفته امتی باید در میان شما وجود داشته باشد. آن مرجع که شایستگی امر به معروف و نهی از منکر را دارد امت است. که وجود امت هم به وجود «شورا» بستگی دارد، و از کانال همین شورا یک رأی واحد به عنوان «اجماع» به کسانی که قصد امر به معروف و نهی از منکر را دارند ارائه می شود.

این امت، یک رأی را به همه ی کسانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند ارائه می دهد نه آرای مختلف که مردم را گیج و چند دسته کنند. نگاه کنید دوستان، امت یک رأی ارائه می دهد به نام اجماع؛ این اجماع به همه ی کسانی که می خواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند ارائه می شود و تمام افراد، هزاران نفر، چند هزار نفر که می خواهند به شهرها و روستاهای مختلف، هر جایی که می خواهند  بروند و تبلیغ کنند یک رأی می دهند. چرا؟ چون رأی همه ی آن ها مال امت و اجماع واحد این امت است. دیگر آن زمان، رأی فلان روستا با فلان شهر با فلان استان با فلان کشور فرقی ندارد و همه یک حرف هستند. اینگونه نیست که ملای فلان محله چیزی بگوید و ملای محله ی دیگر چیز دیگری بگوید. پدر به مسجد می رود و چیزی را می شنود، پسر به مسجد دیگری رفته و چیزی  دیگری را می شنود، داماد و قوم و خویش ها هر کدام چیزی را می شنوند وقتی که دور هم جمع می شوند در مورد همان مسأله صحبت می کنند هر کدام چیزی می گوید. یکی می گوید ملای ما این را گفته دیگری می گوید ملای ما آن را گفته، به همین دلیل است که الله تعالی مقامی را که شایستگی امر به معروف و نهی از منکر به آن عطا کرده، «امت» است: «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ». امت است و امتی که از شورا به وجود آمده و رأی واحدی را ارائه می دهد.

خوب،علماء این را می دانستند که وظیفه ی دعوت بر عهده ی «امت» یکدستی است که از «شوری» برخواسته، و اعضای این امت با تبعیت از«اجماعی» که به آن ها ارائه شده همگی به یک شیوه با مسلمین صحبت می کنند، ائمه و علماء این را می دانستند. این ها می دانستند که اجماع، وظیفه ی امت است که این دعوت را به پیش ببرد که این امت از شورا بلند شده و اعضای این امت هم با تبعیت از همین رأیی که این اجماع به آن ها داده همگی به یک شیوه با مسلمین صحبت می کنند و باعث گیجی و سردرگمی نمی شوند، و یک رأی واحدی را به عموم مسلمین می رسانند که این رأی واحد، واجب الاطاعه است و مخالفت با آن حرام می باشد. برای همین، تنها این نهاد است که شایستگی حلال و حرام کردن مسائل مستحدثه و مسائل روز را دارد. این را علماء می دانستند.

 اما این را هم می دانستند که حالا، که حکومت اسلامی از بین رفته، و به دنبال این مصیبت بزرگ، «امت واحد» هم از میان رفته و امم کوچک و متفرقی ایجاد شده اند، ده ها امت کوچک و متفرق به وجود آمدند و «شورای واحد» اولی الامر هم نابود شده، و اجتهادات افراد متعدد جای اجتهاد واحد شورا و امت واحد را گرفته، و «اجماع واحد» هم  به صورت طبیعی از میان رفته است؛ در اینجا، به حکم «الضرورات تبیح المحظورات» هر عالمی ناچارا اقدام به روشنگری در مورد مسائل مورد نیاز مسلمین در وضع موجود خودشان می کرده، در همان زمان خودش مجبور شده روشنگری هایی داشته باشد. اما، همین علماء بر این نکته آگاه بودند که رأی آنها مثل رأی «اجماع» نیست، این رأی،رأی اجماعی نیست که از امت بیرون آمده و نمی تواند معیار حلال و حرام در امور اجتهادی روز باشد. بر این مبنا، همچنانکه قبلاً هم عرض شد برای کسانی چون امام مالک رحمه الله بسیار سنگین بود که یک مفتی در مسائل اختلافی بگوید این حرام است، بلکه می گفت باید بگوید: من آن را ناپسند می‌دانم.

(ادامه دارد…….)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *