
شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(50- قسمت)
دوباره یادآوری کنیم، بازآموزی کنیم و صدها بار بگوییم که فرق زیادی چون معتزله و خوارج در طول تاریخ وجود داشته اند و هم اکنون هم وجود دارند که هرگز توسط علمای صالح و ربانی تکفیر نشدند. خوارج خون مسلمین را حلال کردند و بسیاری از اصول مورد پذیرش مسلمین را انکار نمودند، کسی چون علی بن ابی طالب رضی الله عنه را تکفیر کردند که جزو سابقون الاولون، شرکت کننده در احد، بدر و سایر غزوات، شرکت کننده در بیعت رضوان و از جمله ی عشره ی مبشره است، و آن همه روایاتی که در مورد صحابه ی گران قدر وجود دارد. این ها آن را تکفیر کردند. چنین انسان بزرگواری را تکفیر کردند. آن ها کسی را تکفیر کردند که الله از او راضی است. آیات قرآن به تأکید در مورد سابقون الاولون آمده است. در مورد کسانی که در بیعت رضوان شرکت کردند در بیعت رضوان که منافقین در آن نبودند. الله از آن ها راضی است و رسول الله صلی الله علیه گفته او اهل بهشت است، در زندگی دنیوی خودش وعده ی بهشت را به او داده است اما خوارج او را تکفیر کردند وعلاوه بر آن، خوارج هزاران صحابی همراه علی بن ابی طالب رضی الله عنه را تکفیر کردند، اما تأویل آن ها مانع از تکفیرشان شد. با آن که این همه صحابی بزرگوار را تکفیر کرده بودند. پس، تکفیر صحابه با تأویلات اشتباه باعث نمی شود که تو آن ها را تکفیر کنی. خودش مرتکب اشتباهی شده باید تاوان آن را هم بدهد تو چرا می خواهی خودت را شریک جرم آن ها بکنی؟، تو هم او را تکفیر می کنی شریک جرم او می شوی.
ابن تیمیه رحمه الله می گوید: «تأویلگری که قصد پیروی از پیامبر صلی الله علیه وسلم داشته است تکفیر نمیشود، بلکه اگر تلاش خود را کرده و سپس دچار اشتباه شده، حتی او را فاسق هم نمیدانیم و این نزد مردم در مورد «مسائل عملی» شناخته شده است. اما، در «مسائل عقیده» بسیاری از مردم کسی را که در این زمینه اشتباه کرده کافر دانستهاند، اما چنین سخنی از هیچ یک از صحابه و کسانی که به نیکی از آنان متابعت کرده اند و نه از هیچ یک از امامان مسلمان مشهور نیست، و بلکه در اصل از سخنان اهل بدعت است».
نگاه کنید ابن تیمیه چه می گوید:تأویلگری که قصد تبعیت از پیامبر صلی الله علیه وسلم را دارد تکفیر نمیشود. او همه ی تلاش خودش را کرده و دچار اشتباه شده است حتی او را فاسق هم نمیدانیم می گوید: این نزد عموم شناخته شده است یعنی یک چیز عمومی است در مسائل عملی. می گوید: عده ای هستند که اگر کسی در عقیده تأویل و اشتباهی مرتکب شد می گویند او کافر است. می گوید: چنین حرفی نه از هیچ صحابه ای و نه از هیچ کسی که از سابقون الولون تبعیت به احسان کرده اند شنیده نشده بلکه می گوید این حرف مال کیست؟ این حرف، حرف کسانی است که اهل بدعت اند.
در جای دیگری می گوید: «به همین شیوه، اقوالی که گویندهاش کافر دانسته نمیشود، شاید نصوصی که موجب شناخت حق میشود به گویندهاش نرسیده[1] و یا شاید به او رسیده اما برایش اثبات نشده، یا نتوانسته به فهم آن دست پیدا کند، یا شاید شبهاتی بر وی عرضه شده که خداوند او را برایش معذور بدارد. پس، هر که مؤمن باشد و در طلب حق تلاش کند و با این وجود، دچار اشتباه شود خداوند اشتباه او را ـ هر چه باشد ـ خواهد بخشید، چه در مسائل نظری یا عملی، و این همان روشی است که اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم و جمهور ائمهی اسلام بر آن بودند».
.این سخن ابن تیمیه برای برادرانی که مسیر اشتباه را در برخورد با اهل تأویل از اهل قبله درپیش گرفتند می تواند بسیار مفید باشد، بخصوص که این بزرگواران خودشان را از شاگردان ابن تیمیه رحمه الله می دانند. این گفته را چند بار گوش دهند و برای خودشان مرور کنند تا بفهمند کسی که او را استاد خودشان می دانند در این زمینه چه چیزی در مورد کسانی از اهل قبله که تأویل می کنند گفته است.
البته، خود ابن تیمیه رحمه الله هم چند بار در مورد «عقاید و توحید» مناظراتی با کسی چون «بکری» داشته، و بکری تأویلاتی داشت که همین تأویلات مانع تکفیر او از طرف ابن تیمیه رحمه الله شده بود. هنگامی که ابن تیمیه با «بکری» بر سر مسأله ی توحید مناظره داشت، (نگاه کنید بر سر مسأله ی توحید مناظره داشته) بکری برای اعتقادات خود از آیات و احادیث استفاده می کرد، و تأویلاتی آورد که از نظر ابن تیمیه رحمه الله آن تأویلات مانع تکفیر بکری می شد! دوستان گرامی، برادران من، اگر دقت کنید، الان همه ی کسانی که توسط عده ای از برادران ما تکفیر می شوند به آیات، احادیث و روایتهای تاریخی استناد می کنند، و هدفی جز اطاعت از الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم ندارند. و این حال اکثریت قاطع این گروههاست، هر چند که استثنائاتی هم وجود دارند اما، حکم بر اساس استثناء صادر نمی شود.
(ادامه دارد……)
[1]دلیل می آورد و عذرهایش را بیان می کند